به گزارش «فرهیختگان»، انتشار پیشنویس برنامههای «جو بایدن»، نامزد حزب دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که چندی پیش در کنوانسیون ملی حزب دموکرات بهتصویب رسید حاوی دو نکته مهم درقبال ایران است. در این سند آمده است که اولا درصورت پیروزی بایدن در انتخابات، دولت ایالات متحده بهتوافق هستهای با ایران موسوم به «برجام» باز خواهد گشت و ثانیا اینکه آنها ماجرای تلاش برای تغییر رژیم در ایران را از دستورکار خود خارج کرده و نوع دیگری از تعامل و مواجهه با ایران را برمیگزیند. انتشار این سند که البته تجربه نشان داده حداقل درخصوص موارد مربوط به ایران شامل ضمانت اجرایی و صداقت کافی نیست، باعث شده دوباره برخی اصلاحطلبان و خوشبینان به غرب ایده قبلی خود مبنیبر تفکیک آمریکاییهای خوب (دموکراتها) از آمریکاییهای بد (جمهوریخواهان) را پی بگیرند و امیدوارانه بهانتظار پیروزی بایدن در انتخابات آتی برای تغییر در رفتار آمریکا با ایران بنشینند. در اینخصوص برخی اصلاحطلبان دوباره رسانههای خود را تبدیل به ستاد انتخاباتی جو بایدن در تهران کرده و بهاستقبال پیروزی دموکراتها در انتخابات آتی رفتهاند. آنها درواقع امیدوارند با تغییر افراد در کاخ سفید، خروج ترامپ و آمدن بایدن فضای تقابلی میان تهران و واشنگتن به تعامل تبدیل شده و از شدت فشارها در ماجرای سیاست فشار حداکثری کاسته شود. همچنین برخی از آنها یک گام فراتر هم رفته و ابراز کردهاند بایدن آماده بازگشت به برجام و رفع تحریمهاست. از آنجا که این امیدواری بسیار ضعیف و بعید است، ناچارا باید گفت این رفتارها یا از سر کماطلاعی است یا یک بازی سیاسی برای بهرهبرداری داخلی درمواجهه با رقبا، که البته هرکدام از این دو درنتیجه تفاوتی ندارد و حکایت از یک رفتار سیاسی اشتباه یا حتی توام با تزویر دارد. برای مشخص شدن علل این اشتباه سهوی یا تعمدی دلایلی وجود دارد که در ادامه برخی از آنها را مرور میکنیم.
اول: مذاکره با دموکراتها
برای اینکه ثابت شود تفاوتی میان دموکرات و جمهوریخواهان درخصوص مساله ایران وجود ندارد راه نهچندان دشواری درپیش است. مراجعه به تاریخ چهلوچند ساله انقلاب گویای این است که هربار دموکراتها در آمریکا بر سر کار بودهاند و افرادی در ایران امیدوار به حل مناقشه و ایجاد رابطه، لطمات سنگین و بعضا غیرقابلجبرانی به کشور وارد شده است. برای مثال در دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر اولین تجربه مذاکره میان نمایندگانی از جمهوری اسلامی و دولت آمریکا شکل گرفت. جشنهای بیستوپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر فرصتی بود تا مقاماتی از دو کشور به مذاکره بنشینند. ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه وقت در دولت بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید وارد چند دور گفتوگو شد تا شاید تنشهای دو کشور ازجمله چالشی که درجریان ماجرای تسخیر لانه جاسوسی ایجاد شده بود مرتفع شود، علاوهبر این یزدی هم میگوید که برای جلوگیری از همکاری احتمالی شاه با آمریکا وارد چنین مذاکراتی شده است؛ مذاکراتی که البته نهتنها هیچدستاوردی نداشت، بلکه تنها چند روز بعد از آن، ایران با تحریمهایی مواجه شد که پیش از آن وجود نداشت. مذاکرات در اول و دوم نوامبر انجام شد و 8 نوامبر اولین دور تحریم و طی سهماه بعدی دو مرتبه دیگر ایران از سوی ایالات متحده تحریم شد.
در آخرین مورد هم آنچنانکه همه دیدند مذاکره با دولت دموکرات یعنی اوباما و جان کری انجام شد، ولی دستاوردش برای تهران تقریبا هیچ بود. در این مذاکرات با وجود خوشبینیهای بزرگی که تیم ایرانی به آمریکاییها داشت، اما هیچاستقبالی از طرف مقابل صورت نگرفت و از یکسو تنها چند ماه بعد از اجرای برجام به صریحترین شکل ممکن حسن روحانی و محمدجواد ظریف از اختلالات آمریکایی در روند اجرای توافق سخن گفتند، مانند آنچه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۹۵ رخ داد (عبارت «تعلل ایالات متحده در اجرای تعهدات قانونیاش در ماههای گذشته اشتباهی راهبردی است که باید فورا جبران شود.» کلیدیترین جمله رئیسجمهور در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل بود) و از سوی دیگر همین چندی پیش وزیر امور خارجه کشورمان در نشست مجازی با اعضای شورای امنیت سازمان ملل تاکید کرد که حتی دولت پیشین ایالات متحده هم از مجددی برای رفع تحریمها نداشته است، این سوای از گنجاندن برخی عناوین در برجام برای جلوگیری از رفع تحریمها در هر شرایطی است.
دوم: تلاش برای براندازی و مواجهه امنیتی با ایران
ماجرای نامهنگاری اردیبهشت ۱۳۸۸ از مبدأ کاخ سفید به دفتر رهبری در تهران هیچگاه فراموش نمیشود؛ نامهای که در آن باراک اوباما خواستار آغاز فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا شده بود و با نامهنگاری مستقیم از رهبر انقلاب خواسته بود که به این پیشنهاد اعتماد کند و آن را بپذیرد. کمتر از یکماه بعد اما همین اوباما در نقطهای ۱۸۰درجه آن طرفتر ایستاد و با مشاهده آشوب و اغتشاش در ایران بهحمایت تاموتمام از آشوبگرانی پرداخت که پس از انتخابات دوره نهم ریاستجمهوری یک دروغ بزرگ را دستاویز اغتشاش کرده بودند. البته سهسال طول کشید تا اوباما بفهمد آشوب و اغتشاش نابودکننده ایران نیست و لاجرم باید دوباره بههمان موضع اردیبهشت ۸۸ برگردد. او در بهمن ۹۱ دومین نامه را رهبر انقلاب نوشت، ولی هرگز تلاشهایش برای براندازی و فشارهای حقوقی، اقتصادی و تحریمی بزرگی که در آن روزها شامل ایران کرد از یاد نرفته است. موضوع دوم ماجرای پدید آمدن داعش است؛ گروهی که تاسیس شده بود تا استقلال کشورهایی چون ایران را نابود کند.
نسبت آمریکاییها با داعش را شاید هیچکسی نتواند مخفی کند، آن روزهایی که داعش در عراق درمحاصره بود، امکانات آمریکا بود که هلیبرن میشد و به دادشان میرسید، حتی اگر این را کنار بگذاریم که دموکراتها بودند که زمینههای تاسیس داعش را پدید آوردند و با موافقت آنها و پیگیریهایی که برخی کشورهای عرب منطقه انجام دادند، جمعیتی تندرو تبدیل به گروهکی مسلح و بعدا دولت اسلامی عراق و شام شد. طرحهای آمریکا حالا در همه کشورهای غرب و جنوب غرب آسیا شناخته شده است و همه میدانند این آمریکاییها بودند که با چالش تروریسم منطقه را بهآتش کشیدند و مسیر تجزیه کشورها ازجمله ایران و حتی عراق و ترکیه را دنبالکردند.
سوم: تحریمهای آمریکا علیه ایران
رجوع به قوانین تحریمی ایالات متحده علیه ایران نشان میدهد که تحریمهای اعمالشده علیه ایران در دوران دموکراتها چه از نظر تعداد و کمیت و چه از نظر کیفیت، بسیار بیشتر و جدیتر از تحریمهایی است که جمهوریخواهان علیه ایران پدید آوردند. درواقع حتی میتوان گفت تحریمهای شکلگرفته در دوران ریاستجمهوری ترامپ اصالتی قدیمی دارد و عمده آنها مربوط به دوران باراک اوباماست. مرور تحریمهای آمریکا در طول دوران انقلاب نشان میدهد که تا پایان دولت باراک اوباما ۳۶ بار ایران بهطور مستقیم ازسوی دولت آمریکا تحریم میشود، از این تعداد ۲۴ مرتبه ایران در دولت دموکراتها تحریم شده و ۱۲ بار در دولتهای جمهوریخواه قوانین تحریمی علیه ایران تصویبشده یا به امضای رئیسجمهور رسیدهاند. علاوهبر این مساله کیفیت تحریمها هم مهم و قابلتوجه است قانون تحریمهای ایران و لیبی که بخش مهمی از بنیان تحریمهای اساسی ایران است که در آگوست ۱۹۹۶ و در دولت بیل کلینتون تصویب شد.
قانون جامع تحریمهای ایران «سیسادا » در جولای ۲۰۱۰ در دولت باراک اوباما شکل گرفت. قانون مربوط به «اختیارات دفاع ملی در سال ۲۰۱۲» که آن هم در محدودیت فروش نفت ایران بسیار اثرگذار بود در دسامبر ۲۰۱۱ مصوب شد. علاوهبر این قانون ممنوعیت صدور ویزا هم مربوط به دولت اوباماست و نهایتا قانون «کاتسا» که مبنایی برای تروریستی خواندن سپاه پاسداران است هم در آگوست ۲۰۱۷ و در دوران اوباما به تصویب رسید. مشروح این تحریمها را در جدول همین صفحه میتوانید ملاحظه کنید. اینها البته سوای تحریمهای سنگینی است که با فشار دولت اوباما به سازمان ملل علیه ایران به تصویب رسید. در اینباره میتوان به قطعنامه 1929 که مهمترین و سختگیرانهترین قطعنامه ضدایرانی است، اشاره کرد. قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در ژوئن ۲۰۱۰ و با پیگیریهای دولت آمریکا بهتصویب رسید و تحریمهای اقتصادی شدیدی را علیه ایران وضع کرد.
چهارم: مغایرت مواضع از قول تا عمل
درحالی برخی اصلاحطلبان امیدوارند با حضور بایدن در کاخ سفید تحریمهای ایران مرتفع شود که همین چندی پیش یعنی در روزهای پایانی خردادماه، مشاور ارشد جوبایدن یعنی «آنتونی بلینکن» در سخنانی که در نشست مجازی کمیته یهودیان آمریکا اظهار میکرد صریحا اعلام کرد چنانچه بایدن در انتخابات پیروز شود، تمامی تحریمها علیه ایران ازجمله تحریمهای اعمالشده توسط ترامپ را حفظ خواهد کرد. علاوهبر این گفته اگر ما به برجام برگردیم از این مساله بههمراه متحدانمان استفاده خواهیم کرد تا به مذاکره بر سر توافقی طولانی مدتتر و قویتر برسیم. درکنار این موضعگیری صریح و شفاف، باید بهنظر اعضای حزب دموکرات در کنگره آمریکا همه اشاره کنیم. آنهایی که در ابتدای اردیبهشتماه تیر خلاص را به برجام زدند و درمقابله با ایران حتی از جمهوریخواهان هم سبقت گرفتند. آنها در نامهای که به دونالد ترامپ منتشر کردند خواستار تغییر تاکتیک کاخ سفید درمواجهه با ایران درخصوص تحریمهای تسلیحاتی شدند و خواستند شیوه موثرتری برای جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی ازسوی ترامپ در پیش گرفته شود، درحالیکه لغو این تحریمها جزء همان بندهایی است که در برجام آمده و جان کری پای آن را امضا کرده است.