به گزارش «فرهیختگان»، الان که در حال نوشتن گزارش روزنامه هستم، در همین ساعات قبل از ظهر روز 31 تیر، یکی از دوستان و همکاران رسانهایمان را بهخاطر ابتلا به کرونا از دست دادهایم و دوستان و اقوامش درحال تدفین او هستند؛ همین ساعات و روزها و لحظاتی که معلوم نیست کدامیک از ما یکی از آن 200 و اندی جانباخته روزانه کرونا باشیم. با این اوصاف واقعا برخی اتفاقات و تصاویر که در مواجهات روزانه شاهد آن هستیم، تاملبرانگیز است. استفادهنکردن از ماسک، رعایت نکردن فاصلهگذاری اجتماعی، برپایی تجمعات و مجالس مختلف و... همه بخشی از افعالی است که مردم بدونتوجه به شیوع گسترده این بیماری کشنده انجام میدهند و هزینهاش را کادر درمان و دیگرانی میدهند که شاید اندک دخل و تصرفی در بروز چنین اوضاعی نداشتهاند. خلاصه اینکه همیشه ابتلا و مرگومیر محصور و محدود به دیگران نخواهد بود و خدایناکرده هر روز و هرلحظه ممکن است بهخاطر یک سهلانگاری ما مبتلا و قربانی بعدی کرونا باشیم. برای شرح بهتر ماجرا و اطلاع بیشتر مردم از وضعیت چندماهه بیمارستانها خصوصا در ایام اوجگیری دوباره کرونا از یکی از دوستانم که به دلیل ابتلای پدرش مدتی است در یکی از بیمارستانهای تهران حضور مستمر دارد خواستم تا شرحی از وضعیت بخشهای درگیر کرونا و فضای کلی حاکم بر بیمارستان به ما بدهد. اتفاقا چند شب پیش یک استوری اینستاگرامی گذاشته بود و در آن تصویری از یک پرستار بود که درازکش روی زمین بود، پرسیدم چه اتفاقی افتاده که گفت وقتی شیفت کاریاش تمام میشود هنگام خروج از بیمارستان سرگیجه میگیرد و روی زمین میافتد و همکارانش بالای سرش میآیند. ابتدا همه هراسان که نکند به کرونا مبتلا شده باشد ولی بعد از انجام آزمایش مشخص میشود بهخاطر ضعف ناشی از فعالیت زیاد و طولانیمدت این اتفاق برایش افتاد و بدنش کشش راه رفتن هم نداشت. خلاصه عرفان برای ما در ارتباط با فضای موجود در بیمارستان در این روزهای اوجگیری کرونا بیشتر توضیح میدهد که در ادامه میخوانیم.
صفهای طولانی روزانه برای تست کرونا
یکی از ترسناکترین و نگرانکنندهترین تصاویری که از همان روزهای ابتدای حضورم در بیمارستان تا امروز دیدهام و همچنان هم درحال رشد و تکرار است، صفهای طولانی افراد دارای علامت برای انجام تست کروناست. افراد در سنین مختلف، از کودک و نوجوان تا بزرگسال و سالمند هر روز در صفهای طولانی 40-50 نفره به بالا در یکی از بیمارستانهایی که من حضور دارم میایستند تا از آنها تست گرفته و مشخص شود که مبتلا هستند یا نه. این ماجرا سوای اصل مساله ابتلای تعداد زیادی از افراد، خود باعث انتقال و ادامهدار شدن بیماری بین این افراد و آلوده شدن محیط بیمارستان و کادر درمان میشود. بههرحال هرکدام از آنها به صورت بالقوه ناقل و مبتلای به بیماری هستند و احتمالا پیش از مراجعه به بیمارستان هم با افرادی در ارتباط بودهاند و این زنجیره ابتلا بسیار گستردهتر از این تعدادی است که برای تست مراجعه کردهاند. مهمتر اینکه علائم متعدد و مختلف است و عملا خیلی از چیزهایی که تا امروز در ارتباط با علائم کرونا شنیدهایم در این افراد نیست و علائم خاص و جدیدتری دارند. این مساله هم کار کادر درمان برای تشخیص قطعی بیماری را سختتر میکند. حتی شاهد بودم که پزشک به یک مبتلا گفت درصد قابلتوجهی از ریهات درگیر کرونا شده اما آن بیمار هیچ درد و علامت مشخصی نداشت و این واقعا نشاندهنده مرموز بودن این بیماری حتی برای متخصصان است.
نیروهای خدماتی همپای کادر درمان درحال خدمت
نیروهای خدماتی بیمارستانها در این ماجرا خیلی مغفول و مظلوم واقع شدهاند. من اینجا هر روز میبینم که این نیروها با چه از خودگذشتگی و زحمتی پابهپای کادر درمان درحال خدمت به مردم هستند. بحث نظافت و پیگیری خواستههای بیماران و همراهانشان و... را آنها هم رفع و رجوع میکنند و حتی در برخی موارد به کمک پرستاران میآیند و باری از روی دوش آنها برمیدارند. لباسها و تختهای آلوده و... بیماران کرونایی را مرتب تمیز میکنند و نمیگذارند آلودگی بیش از آن چیزی که هست و طبیعی است، در این محیط شیوع پیدا کند و منتشر شود. با این حال و با وجود کمک نیروهای خدماتی بازهم به دلیل مراجعات زیاد و اوجگیری دوباره کرونا سوای کمبود امکانات، کمبود کادر درمان بهشدت احساس میشود. کسی متاسفانه از نیروهای خدماتی خیلی حرفی نمیزند. یعنی من ندیدم آنطور که به پزشک و پرستار پرداخته شد به نیروهای خدماتی توجه شده باشد و این حتما روی روحیه آنها هم اثر دارد که ببینند رسانهای خدمات آنها را هم منعکس کرده است. در این صورت مردم بیشتر قدردان آنها خواهند بود.
جهادیها مثل روز اول پای کارند
اگر بخواهم در کنار تمام این مسائل از تصویری زیبا و نقطهعطف ماجرا هم سخن بگویم حضور نیروهای جهادی است. از همان اسفند ماه گذشته و شیوع سریع و افسارگسیخته کرونا در کشور نیروهای جهادی پای کار آمدند و آنچه در توان داشتند را گذاشتند تا مردم لطمات کمتری از انتشار این ویروس در کشور ببینند و البته جواب هم داد. بعد از فروکش کردن نسبی آمارهای ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا کمی تبوتاب اولیه کم شد و مردم هم فکر کردند که دیگر جهادیها میدان را خالی کردهاند اما واقعیت این نیست. من در این چند روزی که اینجا هستم میبینم جوانان و نیروهای داوطلبی را که درحال خدمترسانی به مردم و بیماران هستند و اصلا در همان بازه کاهش آمارها که ما مردم با سهلانگاری دوباره به نقطه اوج رساندیمش هم در محیطهای بیمارستانی و هرجایی که به حضورشان نیاز بود، حاضر شدند و بودند. با یکی از نیروهای جهادی حرف میزدم. او هم همچون آن پزشک متخصصی که از او گفتم، مدتهاست خانوادهاش را ندیده و درحال کمک به بیمارانی است که به هر دلیلی کرونایی شدهاند و روزهای سختی را میگذرانند. ادا و اطوار هم ندارند، این نیروهای جهادی، هرکاری که لازم باشد انجام میدهند، از کار در آشپزخانه بیمارستان و تهیه غذا برای بیماران تا حضور در بخشهای درمانی و حتی انجام امور خدماتی، همهجوره پای کار هستند و خدا خیرشان بدهد. یک تصویر جالب وقتی بود که دیدم این نیروها درحال ماساژ دادن پرستاران و کادر درمانی هستند و به آنها روحیه میدهند و شعر میخوانند و انگیزه ایجاد میکنند. اینجا پازل خوبی شکل گرفته از کادر درمان و نیروهای داوطلب و جهادی، تصویر زیبایی است که نظیرش را حتما در هیچ کشور دیگری از دنیا ندیده و نمیبینیم.
هیچکس از ابتلا به کرونا مصون نیست
اینجا از کودک و نوجوان تا بزرگسال و سالمند، نوجوان دختر 17ساله، جوان 30ساله و پیرمرد 80 ساله و... در حال گذران دوران درمانشان هستند اما در یک حال همگی مشترکند و آن هم اینکه ممکن است تمام معادلات و این علائم خفیف در آن واحد به هم بریزد و تبدیل بشوند به یکی از آن قربانیانی که هر روز آمارش را از تلویزیون میشنویم. پس مردم واقعا این مسالهای که متخصصان بارها به آن اشاره کردند که این بیماری سن و سال نمیشناسد و هرکسی را میتواند درگیر کند و سلامتیاش را به خطر بیندازد، جدی بگیرند. واقعا من میبینم چه جوانان رعنا و ورزشکاری که با علائم کرونا مراجعه کردند، بستری شدند و تا دم مرگ رفتند و برخی برگشتند و برخی نه! اینجا همهاش زحمت است، هم زحمت برای فرد مبتلا و هم زحمت برای کادر درمان! یکی از پزشکان به من میگفت هر بیمار اینجا به اندازه 8-7 بیمار عادی زحمت برای ما دارد و هزینه روی دست ما میگذارد تا بتوانیم حیات و سلامتیاش را حفظ کنیم. پس خواهشا با خیالات واهی و تصورات غلط با سلامتی خودتان قمار نکنید. ورود به این بیمارستانها و... شاید دست خودتان باشد اما خروج از اینجا اصلا مساله قابلپیشبینیای نیست. مضافا اینکه طول درمان هرکس دست خودش نیست، یعنی سوای سنوسال ممکن است یک جوان 30ساله 30 تا 60 روز حتی درگیر این بیماری و نیازمند بستری در بیمارستان باشد. مشکل کجا خودش را نشان میدهد؟ آنجایی که با کمبود تخت به خاطر مراجعات بالا مواجه میشویم. آنجاست که فشار بر کادر درمان و بیمارستان زیاد میشود و امکانات و توان پرستاران و پزشکان پاسخگو نیست.
خواهش میکنیم ماسک بزنید
توصیهها تغییر کرده است. فرامین بهداشتی که از روز نخست شیوع کرونا در ارتباط با این ویروس داده میشد هزار بار چرخیده و عوض شده است. اما حالا بههرحال همه روی ماسک زدن متفقالقول شدهاند. پرستاران اینجا خواهش میکنند که مردم ماسک بزنند تا زودتر این بار سنگین مراجعات و فعالیت آنها کاهش پیدا کند. اینجا پرستاران هرکدام دو ماسک روی هم به صورتشان میزنند و روی آن هم شیلد دارند. این ماسک در ابتدا مسالهای ایجاد نمیکند اما فکر کنید 24 ساعت فعالیت بیوقفه و مراجعه به بیماران و این طرف و آن طرف رفتن چه بلایی بر سر و صورت این بندگان خدا میآورد. من وقتی پرستاران را موقع رفتن میبینم که ماسک از صورت برمیدارند، واقعا آنها را نمیشناسم. صورتهای قرمز و بعضا زخمی که بهخاطر مدتزمان طولانیای است که ماسک و شیلد بر صورت دارند و نمیتوانند یک نفس راحت بکشند. اصلا یک ساعت در گان (لباس محافظتی مخصوص) ماندن و کار کردن طاقتفرساست. اینها به من میگویند به مردم بگویید قدر سلامتیشان را بدانند. خواهش میکنیم ماسک بزنند تا از این برهه حساس با کمترین تلفات عبور کنیم.
مراقب «یک لحظه»های زندگی باشید
در ارتباط با دارو هم من چون پدرم درگیر این بیماری خطرناک است تا ته خط این مساله را رفتهام و تمام اظهارات پزشکان را شنیدهام و به هر دری زدهام تا به دارویی برسم که اثر مستقیم بر این بیماری داشته باشد و پدرم زودتر بهبود پیدا کند. منتها به هیچ داروی قطعیای نرسیدم و اصلا دارویی هم ندارد، اگر داشت که ما در ماه حدود 6 هزار کشته بر اثر ابتلا به کرونا در کشور نداشتیم. تمام داروهایی هم که اسمش را میشنویم و مردم چندده میلیون برای آن هزینه میکنند صرفا بر روند درمان اثر میگذارند، آن هم نه روی هر فرد مبتلایی، ممکن است روی برخی اثر داشته باشد و روی برخی دیگر نداشته باشد. بنابراین فعلا تا زمانی که درمان و داروی قطعی یا واکسن برای این بیماری پیدا نشده است، نمیتوان به پایان راه کرونا و تلفاتی که روی دست مردم میگذارد، امید داشت و مردم باید رعایت کنند. میشنوم رمدسیویر و یکسری از داروها را اینجا استفاده میکنند، یک دستگاهی برای تصفیه خون هم اینجا هست که فقط فیلتر آن، آنهم ارزانترینش 18میلیون تومان است و... یعنی روند درمان هم کلا هزینهبردار است و اثر قطعی هم ندارد. خلاصه اینکه مردم حواسشان را جمع کنند، من با هرکدام از بیمارهایی که به دلیل ابتلا به کرونا اینجا بستری بودند همکلام شدم متفقالقول میگفتند یک لحظه اشتباه کردند، یک میهمانی اشتباهی رفتند، در یک تجمع اشتباهی حاضر شدند، یک لحظه ماسک از صورت برداشتند، یک لحظه فاصله اجتماعی را رعایت نکردند و خیلی دیگر از این یک لحظهها. پس مراقب یک لحظهها باشیم.
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه