تاریخ : Sun 19 Jul 2020 - 09:12
کد خبر : 43350
سرویس خبری : نقد روز

19 سوال از رئیس ستاد مبارزه با کرونا

«فرهیختگان» مطرح کرد

19 سوال از رئیس ستاد مبارزه با کرونا

اتخاذ و اعمال برخی سیاست‌ها به‌علاوه‌ برخی اظهارنظرها کمی دل مردم را خالی کرده است و کار را به جایی رسانده که رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا به جای پاسخگو بودن، صرفـــا در حــال ارائه تحلیـــل از وضعیت موجود است و خیلی نشان نمی‌دهد که برنامه‌ای برای آینده مواجهه با کرونا و سروسامان دادن به زندگی مردم داشته باشد.

به گزارش «فرهیختگان»، سرعت بالای تغییرات کرونا، کنش‌ها و واکنش‌های مربوط به این ویروس آنقدر متغیر است که گاهی انگار این تغییرات به برخی افراد و چهره‌های اثرگذار و تصمیم‌گیر نیز سرایت می‌کند؛ تغییراتی که شاید بخشی از آن اجتناب‌ناپذیر و برآمده از عدم‌شناخت کافی ما از این ویروس و رفتارهای آن باشد، بنابراین در ارتباط با این وجه مساله خیلی حرفی نمی‌ماند. اما بخش دیگر تغییرات خیلی ارتباطی با تغییرات ذاتی ناشی از تغییر رفتار ویروس ندارد و مربوط به نوع سیاستگذاری‌ها و روش اتخاذ تصمیماتی است که دولت‌ها به‌عنوان متولیان اصلی مقابله با شیوع این ویروس در کشورهای مختلف پیش می‌گیرند. ساده‌انگاری‌ها، سهل‌انگاری‌ها و انتخاب سناریو‌ها و روش‌هایی که نه‌تنها باری از دوش نظامات بهداشتی و اقتصادی و اجتماعی و... برنمی‌دارد بلکه خود سربار می‌شود و هزینه‌های این مواجهه مرگبار را دوچندان می‌کند. تناقض در اظهارات و سیاست‌ها آنقدر اثرگذار است که اندکی سهل‌اندیشی در ارتباط با آنها می‌تواند اثرات زیانباری را برای مدت‌زمانی طولانی به کشورها تحمیل کند. هنوز روزهای ابتدایی شیوع کرونا در دنیا را فراموش نکرده‌ایم؛ روزهایی که هر کشور راهکاری را برای مقابله با این ویروس و تلفاتی که روی دست مردم می‌گذاشت در پیش گرفتند، همان موقع مشخص شد اگر قرار بر روش‌های آزمون و خطایی و بی‌توجهی به هزینه‌ها باشد، چه فاجعه‌ای به بار خواهد آمد و البته آمد! این بین اما آن چیزی که شاید به‌مثابه قوت‌قلب و محل اتکای ذهنی و قلبی مردم می‌تواند عمل کند، مشی و روش‌هایی است که روسای‌جمهور یا متولیان اصلی مدیریت جریان مقابله با کرونا پیش می‌گیرند.

در ایران ستاد ملی مبارزه با کرونا به ریاست حسن روحانی از همان روزهای نخست این تولیت را برعهده داشت و تا امروز نیز دارد. منتها اتخاذ و اعمال برخی سیاست‌ها به‌علاوه‌ برخی اظهارنظرها کمی دل مردم را خالی کرده است و کار را به جایی رسانده که رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا به جای پاسخگو بودن، صرفـــا در حــال ارائه تحلیـــل  از وضعیت موجود است و خیلی نشان نمی‌دهد که برنامه‌ای برای آینده مواجهه با کرونا و سروسامان دادن به زندگی مردم داشته باشد. در ادامه بیشتر در این باره حرف می‌زنیم و می‌نویسم که آقای رئیس‌جمهور بیش از آنکه وظیفه ارائه تحلیل و تکرار مکررات بیان‌شده ازسوی مسئولان وزارت بهداشت را داشته باشد، مکلف به پاسخگویی و ابهام‌زدایی از سوالاتی است که از روز نخست تا امروز در اذهان باقی مانده است.

ترس از کرونا، خوب یا بد؟!

براساس آنچه تا امروز گذشت، شاید بتوان در قالب سوالات متعدد مساله مدیریت جریان شیوع کرونا در کشور و سیاست‌های ستاد ملی مقابله با کرونا را به چالش کشید. سوالاتی که انتظار می‌رود روحانی به‌عنوان رئیس این ستاد پاسخگوی آنها باشد. به‌عنوان اولین سوال بگذارید از صحبت‌های روز گذشته روحانی رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا شروع کنم که گفت: «موج دوم محصول این است که ترس از کرونا ریخته شد و مردم به زندگی عادی بازگشتند.» عجب! اگر واقعا این عادی‌سازی‌ها و این بازگشت مردم به روال عادی زندگی مساله خطرناکی است و باعث شده است که آمارها اینطور صعودی بالا برود، چرا خودتان، بارها، از همان روزهای اول ترس از کرونا را منکر می‌شدید؟ برای مثال روحانی در اسفندماه سال گذشته، روزهایی که ترس از کرونا همه را فراگرفته بود، گفت: «توطئه دشمنان ماست که با هراس‌افکنی زیاد در جامعه کشور را به تعطیلی بکشند.» چه اتفاقی افتاده است که تا پیش از این رویه بر عادی‌سازی بود و حالا که به قولی هوا پس شده است، علت بازگشت مردم به زندگی عادی است؟! بد نیست رئیس‌جمهور و رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا در این رابطه توضیحاتی ارائه کند.

چه خبر از ورود ستادکل نیروهای مسلح برای اعمال محدودیت‌ها؟

از همان روزهای نخست شیوع کرونا و با توجه به سیاست‌های اتخاذشده ازسوی سایر کشورها بارها تکرار شد که یکی از راه‌حل‌های کاربردی در کاهش میزان شیوع و تلفات ناشی از این بیماری اعمال محدودیت‌های سنگین است. متاسفانه ازسوی برخی کارشناسان داخلی هم ادعا شد که قرنطینه کردن و محدودیت‌های سنگین برای جنگ جهانی اول است و حالا نمی‌توان چنین اقدامی را پیش برد. اما یادمان هست برای اعمال محدودیت‌ها، رئیس ستادکل نیروهای مسلح طی اظهاراتی خبر از ورود نیروهای مسلح به مساله مدیریت و اعمال محدودیت‌ها داد و این ماجرا بارقه‌هایی از امید را بین مردم ایجاد کرد. ولی بعد از مدتی ناگهان خبری از این ماجرا نشد و مشخص نشد که آن وعده‌های ستادکل نیروهای مسلح و اعمال محدودیت‌های سنگین چه شد و چه اتفاقی افتاد. به‌نظر بد نیست آقای روحانی در این‌باره نیز توضیحاتی را ارائه و تشریح کند دقیقا چه اتفاقی افتاد که درست در زمانی که نیاز بود با برخورد‌های قهری و اعمال محدودیت‌های سنگین جلوی شیوع کرونا در کشور گرفته شود این ماجرا نیمه‌تمام ماند؟

چرا از برهه طلایی تعطیلات پایان سال 98 و نوروز 99 استفاده نشد؟

همین حالا که با مسئولان و کارشناسان و متخصصان نظام سلامت و درمان کشور صحبت می‌کنیم، متفق‌القول از بازه تعطیلات پایان سال 98 و نوروز 99 به‌عنوان بازه طلایی برای مهار کرونا یاد می‌کنند و معتقدند اگر دولت در آن بازه محدودیت‌هایی را به‌صورت جدی اعمال می‌کرد و با لحاظ قرنطینه و برخورد جدی با متخلفان مردم را در خانه‌ها نگه می‌داشت و مسافرت‌های نوروزی تعطیل می‌شد ما همین حالا شاهد این طغیان موارد ابتلا و مرگ‌ومیر ناشی از کرونا نبودیم و وضعیت به این منوال پیش نمی‌رفت. واقعا چرا و با چه استدلالی این محدودیت‌ها اعمال نشد و تعداد قابل‌توجهی از مردم در آن بازه طلایی به مسافرت رفتند و خیلی از شهرهایی که مبتلایی نداشتند، درگیر این بیماری شدند؟ اگر غرض عدم‌اعمال زور و برخورد قهری و عدم سلب آزادی‌های عمومی بود، مسئولیت این تلفات سنگین و عدم بهره‌برداری از آن برهه زمانی طلایی برعهده چه شخص یا اشخاصی است؟ رئیس‌جمهور می‌تواند در ارتباط با این ماجرا هم اظهارنظر کند یا قرار است فعلا همان تحلیل‌های تکراری را از وضع موجود ارائه کند؟

این همه تعجیل در رفع محدودیت‌ها برای چه بود؟!

تجربه سایر کشورها در مساله رفع محدودیت‌ها را که مرور می‌کنیم به نکات جالبی می‌رسیم. بالاخره شاهد بودیم و هستیم تمام کشورهای دنیا به‌منظور مقابله با همه‌گیری کرونا محدودیت‌های متنوع و متعددی را ایجاد کردند تا زنجیره انتقال قطع شود و بعد از مدتی هم این سختگیری‌ها محدود و این محدودیت‌ها تا حدی مرتفع شد. برای مثال در کشور فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی و حتی شرق آسیا وقتی میزان ابتلا و مرگ‌ومیر نزدیک به صفر شد، دست به رفع محدودیت‌ها زدند و بازهم البته حساب‌شده و مرحله به مرحله این محدودیت‌ها را برداشتند. اما در ایران تا کمی آمارها روند نزولی به خود گرفت و باوجود ادعای بسیاری از صاحبنظران مبنی‌بر شکننده بودن این مسیر، محدودیت‌ها یکی بعد از دیگری رفع شد، آن هم درحالی‌که هیچ تدبیری برای نظارت جدی و رعایت پروتکل‌ها صورت نگرفت و صرفا به چند توصیه و شعار امثال فاصله‌گذاری هوشمند و... بسنده شد. پاسخگوی این سهل‌انگاری که حالا نتایج حاصل از آن را در افزایش آمار ابتلا و مرگ‌ومیر مشاهده می‌کنیم چه کسی است؟

دقیقا کدام وضعیت مطلوب؟

یادم هست همان روزهای ابتدایی بعد از عید، وقتی نه تعداد تست‌ها بالا بود (به‌خاطر کمبود کیت‌های تشخیصی و البته سیاست تست‌گیری از افراد دارای علامت) نه خیلی اعداد و ارقام عجیب‌وغریب و مثل امروز بود، روحانی وضعیت موجود و مقابله ایران با کرونا را مطلوب و مثبت ارزیابی کرد. بلافاصله بعد از این اظهارات چند نفر از متخصصان و کارشناسان این حوزه طی نامه‌ای به رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا این اظهارات را غیرکارشناسی خواندند و نوشتند: «فرمودید بنا به گزارش داده‌شده این هفته وضع ما بهتر از هفته قبل بوده است، طبق گزارش ستاد، طی سه روز اوایل هفته جاری 2000 نفر، 2500 و 3000 بیمار مثبت به آمار کل مبتلایان به کرونا اضافه شده، تلفات اپیدمی کرونا در قرنطینه از نوع چینی که مورد انتقاد شماست 5.2 نفر به ازای هر یک‌میلیون نفر و در ایران تا این لحظه ۳۸ وجود نازنین به ازای هر یک‌میلیون نفر بوده یعنی بیش از ۱۵ برابر و واحد شمارش هم انسان است، آیا به‌راستی از نظر علمی وضع نسبت به چند روز قبل بهتر و قرنطینه چینی غیرقابل پذیرش است؟» پاسخگوی این اظهارات ساده‌انگارانه کیست؟ مبنای این اظهارات چیست؟

کدام اختیارات به ستادهای استانی مقابله با کرونا تفویض شده؟

مدل شیوع و مواجهه با ویروس کرونا به دلیل ماهیت این ویروس و شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هر استان ایجاب می‌کند تصمیمات با پیوست‌های مختلف و با درنظر گرفتن همه جوانب اتخاذ شود. برای همین ابتدا گفته شد اختیارات ستاد ملی مقابله با کرونا به ستادهای استانی تفویض شده است. بعد از چندی اما اظهارات علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا کلانشهر تهران نشان داد که این‌طور نیست و حداقل در تهران در بر همان پاشنه سابق می‌چرخد. زالی در این باره گفت: «از فرمانده مبارزه با کرونا در عرصه ملی می‌خواهیم، هر آنچه می‌توانید در افزایش اختیارات موسع ستادی استان تهران با توجه به پیچیدگی‌ها، ابرام بورزید؛ چراکه در تهران شرایط متفاوت داریم و تهران گرانیگاه کشور است. در طول مدت اخیر، مهم‌ترین آسیب‌شناسی، تعارض و بعضا نفی بسیاری از مصوبات استان تهران در عرصه ستاد ملی بوده است و این موضوع گلایه مشترک اعضای ستاد فرماندهی استان تهران است. اگر قرار است مدیریت این بیماری در تهران به دست دوستان ما انجام شود، حتما به اختیارات موسع‌تر از قبل نیاز داریم. از طرفی هم در روزهای اخیر به‌شدت تعارض حضور دستگاه‌های ملی و استانی را حس کردیم.»

چرا صادرات ماسک متوقف نماند؟

کافی است همین حالا سری به داروخانه‌ها و فروشگاه‌هایی که اقلام بهداشتی می‌فروشند، بزنید. تقریبا نمی‌توانید دو داروخانه یا دو فروشگاه پیدا کنید که هر کدام یک بسته ماسک سه‌لایه 50‌تایی را به قیمت یکسان بفروشند. بعد از شیوع کرونا و در روزهایی که مثل حالا ماسک زدن اجباری نبود، گمانه‌هایی مبنی‌بر استفاده از ماسک برای قطع زنجیره انتقال این بیماری مطرح می‌شد اما به‌منظور تامین نیاز داخل خصوصا نیاز کادر درمان، صادرات ماسک خیلی زود لغو و تمام تولیدات صرف داخل کشور می‌شد. منتها دوباره و بر مدار همان تصور غلط عادی شدن شرایط با کاهش نسبی تعداد ابتلاها روند صادرات ماسک از سر گرفته شد و بلافاصله بعد از اوج‌گیری شیوع کرونا و الزامی شدن استفاده از ماسک و نتایج حاصل از تحقیقات دانشمندان مبنی‌بر استفاده از ماسک به‌عنوان اصلی‌ترین روش مقابله با این بیماری دوباره قیمت‌ها بالا رفت و به گفته تولیدکنندگان، علت اصلی هم ورود دلال‌ها به بازار تولید و توزیع ماسک و صادرات آن به کشورهای دیگر با چند برابر قیمت بود. بنابراین اینجا هم سوال اصلی این است که وقتی همچنان نیاز کشور به ماسک بالا بود، روند صادرات از سر گرفته و دوباره لغو شد؟

چرا طرح ترافیک لغو نمی‌شود؟

براساس آمار ستاد مقابله با کرونا حمل‌ونقل عمومی سهم 5/26 درصدی را در شیوع کرونا ایفا می‌کند. در چنین شرایطی عقلانی‌ترین کار و منطقی‌ترین مساله‌ای که به ذهن می‌رسد ایجاد فضای امن در وسایل حمل‌ونقل عمومی و کاهش سهم استفاده مردم از وسایل حمل‌ونقل عمومی است. این ایجاب و الزام وقتی بیشتر هم می‌شود که به این اطلاع که وزیر بهداشت داد هم آگاه باشیم که حمل‌ونقل عمومی در تهران فقط توانایی پوشش یک‌سوم مسافران را دارد و الباقی بار اضافه‌ای است که به این ناوگان تحمیل می‌شود. بعد از اوج‌گیری ابتدایی کرونا در کشور یکی از راهکارها لغو طرح ترافیک در پایتخت بود، منتها در این مساله هم همچون ماجرای صادرات ماسک و خیلی دیگر از افعال، با کاهش نسبی و شکننده روند ابتلا و مرگ‌ومیر ناشی از کرونا، طرح به حالت اولیه بازگشت و مردمی که از وسایل حمل‌ونقل شخصی استفاده می‌کردند، دوباره و به‌ناچار به استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی بازگشتند. این ماجرا بارها مورد انتقاد مردم و متخصصان قرار گرفت ولی به اذعان مسئولان شهری مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا خلاف این و بر اجرای طرح بوده است. بد نیست درباره انتفاع شهرداری و علت عدم لغو طرح هم توضیحاتی داده بشود، نه؟

گزارشی از مصارف یک‌میلیارد یورو برداشت از صندوق ذخیره ارزی نمی‌دهید؟

رئیس‌جمهوری روز ۱۸ فروردین ۹۹ با قدردانی از موافقت رهبر معظم انقلاب با درخواست برداشت مبلغ یک‌میلیارد یورو از منابع صندوق توسعه ملی برای مقابله و مدیریت عوارض ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور، دستورات لازم را برای تامین نیازهای ضروری در این عرصه صادر کرد. این مساله امیدهای بسیاری را برای تامین احتیاجات در حوزه سلامت و درمان به وجود آورد، منتها بعد از گذشت چند ماه از این اتفاق هنوز از سرنوشت این سرمایه هنگفت خبر دقیقی در دست نیست. اواسط اردیبهشت سعید نمکی در صفحه توئیتری خود نوشت: «به لطف خدا و با جانفشانی همکارانم درمبارزه با کرونا از قدرتمندترین کشورها جلو افتادیم، اما در مضیقه مالی و در مقایسه با آنها که میلیاردها دلار هزینه کردند، (همکارانم) با حال خراب می‌پرسند حداقل یک‌میلیارد یورو صندوق (ذخیره ارزی) چه شد؟ خبرش خراب‌تر کرد جراحت جدایی/چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی.» حالا اما بعد از گذشت چندماه هنوز مشخص نیست این برداشت از صندوق ذخیره ارزی در چه اموری مصرف شده است. گمان می‌کنم توضیح و تفسیر در این باره برعهده رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا یعنی روحانی باشد و بد نیست در یکی از جلسات ستاد در این‌باره هم توضیحاتی ارائه کند.

درباره اختلافات درونی دولت توضیحی نمی‌دهید؟

 از ابتدای شیوع کرونا، در همان وانفسای انتخاب راهکارهای مقابله‌ای، در روزهایی که انگار همه غافلگیر شده بودیم، یکی از اصلی‌ترین مسائلی که توی ذوق می‌زد و گویا تا همین امروز هم ادامه دارد مساله عدم‌وفاق داخلی در سطوح مدیریتی و مساله اطلاع‌رسانی‌هاست. همان ابتدا عده‌ای از مسئولان معتقد به اجرای سیاست‌های سختگیرانه بودند، مدیران نظام سلامت بارها و بارها گوشزد کردند که باید محدودیت‌های سنگینی اعمال شود، اما گویا تمام این توصیه‌ها در دولت وتو می‌شد. نامه‌های مکرر سعید نمکی و اظهارات و گلایه‌های او هم مهر تاییدی بر این مساله بود و آن را بیش از پیش نشان می‌داد. درنهایت نمکی در آخرین اظهار خود خبر از قهر و عصبانیت و دلخوری داد و گفت: «بنده مدت‌ها جلوی دوربین نیامده بودم، قهر بوده، دل‌شکسته و عصبانی بودم. اگر ما دچار خسران در موضوع کرونا شدیم، نه اینکه نفهمیم که بازگشایی‌ها آمار مبتلایان را بالا خواهد برد. این جهل ما نبود بلکه این ضعف ما درمقابل اقتصادی بود که کشش نداشت. اگر روزی قرار باشد که خدای ناکرده این زحمات مورد هجمه قرار گیرد، شاید حرف‌هایی بزنم که فراتر از کشش و ظرفیت برخی افراد است و... .» بد نیست آقای روحانی کمی در ارتباط با تناقضات درونی دولت و ستاد ملی هم با مردم سخن بگویند.»

چرا پروسه دورکاری ادامه پیدا نکرد؟

در تشریح اقدامات و راهکارهای مقابله‌ای در برابر شیوع کرونا یکی از اصلی‌ترین موضوعات اجرای دورکاری بود. وقتی قرار نیست طرح ترافیک لغو شود و محکم پای کار ایستاده‌ایم که این طرح را اجرا کنیم، وقتی قرار نیست محدودیت‌هایی در مسافرت‌ها ایجاد شود، وقتی قرار نیست اعمال نظارت‌های سنگین و مستقیم صورت گیرد بهتر این نیست که حداقل از حجم تردد‌ها کاسته و ادارات را خلوت‌تر کنیم؟ براساس برآورد صورت‌گرفته با اجرای طرح دورکاری و در خانه ماندن کارمندان حداقل در بخش دولتی، اگر فقط یک‌سوم کارمندان در محل کار حاضر شوند، چیزی حدود یک میلیون نفر می‌توانند در خانه‌ها بمانند و به‌صورت دورکاری امور‌شان را پیش ببرند. به‌هرحال نمی‌شود از طرفی شعار در خانه ماندن داد و از آن طرف به همه گفت که در محل کار خود حاضر شوند. توسعه زیرساخت‌ها در این حوزه هم مساله‌ای است که اگر خیلی زودتر از اینها و مواجه شدن ما با این ویروس کشنده به آن توجه می‌شد، حالا درگیر مسائل این‌چنینی نبودیم که به اجبار همه را سرکار بیاوریم و حالا که موارد ابتلا رشد پیدا کرد دوباره و با تاخیر تعدادی از افراد را ملزم به دورکاری کنیم.»

ماجرای جذب پرستار و افزایش تعداد کادر درمان به کجا رسید؟

با پرستاران، نمایندگان مجلس و حتی بسیاری از مسئولان وزارت بهداشت که صحبت می‌کنیم همه از خستگی و فرسودگی و استهلاک کادر درمان سخن می‌گویند. همه متفق‌القولند که کادر درمان کشور طی چند ماه درگیری ما با ویروس کرونا بیشترین فشارها را متحمل شده است و با هربار اوج‌گیری موارد ابتلا و مرگ‌ومیر این فشار افزایش پیدا می‌کند و باوجود اینکه تجربه آنها نسبت به روز اول افزایش پیدا کرده است اما حجم بالای مراجعات آنها را از پا درآورده و مشکلاتی را هم برای آنها و هم برای بیماران به‌وجود آورده است که یکی از آنها این است که هر پرستار نمی‌تواند مدت زمان زیادی را صرف یک بیمار کند و مجبور است حداقل زمان ممکن را برای بیمار صرف کند. منتها در یک چنین شرایطی برخلاف تمام وعده و وعید‌ها اخبار متعددی به گوش می‌رسد. تمام آن پرستارانی که در ‌ایام شیوع اولیه کرونا جذب شده بودند، در ایام افت مراجعات از کار بیکار شدند و قراردادهای کوتاه‌مدتی با آنها بسته شد. این بام و دو هوا در جذب نیروی درمانی دودش دقیقا در ایامی به چشم ما می‌رود که خبر از شیوع گسترده‌تر ویروس آن هم در فصل سرما به گوش برسد.

اعلام خودکفایی و محرومیت از دریافت کیت‌های اهدایی تشخیص کرونا

کمی از تب‌وتند رونمایی از کیت و دارو و... و مساله خودکفایی عبور کرده‌ایم اما به اذعان متخصصان هزینه سنگینی برای این ماجرا دادیم. بعد از شیوع کرونا تمام کشورهای دنیا تحقیقات خود را برای یافتن دارو و همچنین کیت تشخیصی بیماری کرونا با دقت بالا شروع کرده‌اند و ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. منتها در این مسیر ادعاهای خلاف واقع و اعلام خودکفایی در حوزه تولید کیت هزینه هنگفتی روی دست کشور گذاشت. بالاخره می‌دانیم که در شرایط تحریمی به سر می‌بریم و تهیه کیت و داروها حتما مساله سختی است و شرایط دشواری را برای ما ایجاد می‌کند. سازمان بهداشت جهانی در این حوزه یعنی کیت‌های تشخیصی روندی را طی می‌کند و به کشورهای مختلف دنیا برای تسریع روند مقابله با کرونا کیت‌هایی را اهدا می‌کند و ما هم از این کیت‌ها بهره‌مند بودیم اما اعلام خودکفایی در حوزه تولید کیت (درصورتی‌که توان تولید انبوه را نداریم) باعث شد تا ما از کیت‌های اهدایی محروم شویم و کار به جایی برسد که حالا فقط از افراد بالای 60 سال تست کرونا گرفته شود و بیمارستان‌ها با کمبود کیت تشخیص مواجه باشند. رئیس ستاد مقابله با کرونا باید توضیح بدهد که چرا کشور در این تنگنا قرار گرفته است؟

چرا نمودار ابتلا و مرگ‌ومیر در ایران برخلاف بسیاری از کشورها سینوسی است؟

بالاتر و در موارد پیشین در ارتباط با ادعای وضعیت مطلوب در روند مقابله با کرونا از سوی رئیس‌جمهور توضیح دادیم. ادعاهایی که بارها از سوی متخصصان این حوزه رد شد و برخلاف ادعای خیلی‌ها مبنی‌بر عبور از پیک اول کرونا و ورود به پیک دوم، گویا ما همچنان درگیر پیک اولیه هستیم و نتوانستیم آن را به‌طور کامل کنترل کنیم و دوباره در همان پیک اول شاهد اوج‌گیری موارد ابتلا و مرگ‌ومیر هستیم. با این اوصاف بد نیست نگاهی به نمودار ابتلا و مرگ‌ومیر در سایر کشورهای دنیا بیندازیم، در مراجع رسمی و بین‌المللی، نمودار بسیاری از کشورها، خصوصا آنهایی که از لحاظ جمعیتی به ما شباهت‌هایی دارند و حتی شرایطی سخت‌تر از شرایط ما را پشت سر گذاشتند خطی است و روندی نزولی را طی می‌کند، منتها ایران جزء معدود کشور‌هایی است که روند ابتلا و مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در آن مدل سینوسی دارد و هیچ روند ثبات و کنترلی را نشان نمی‌دهد. این یعنی حتما ما جایی از کار مقابله و مدیریت کرونا را اشتباه رفته‌ایم و رئیس‌جمهور به‌عنوان رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا باید توضیحاتی را ارائه کند.

چرا با دوگانه اقتصاد و سلامت با جان مردم بازی کردید؟

این جمله را حتما بارها شنیده‌اید که برای پیشبرد اقتصاد و زنده نگه داشتن اقتصاد و بهبود وضعیت معیشتی مردم که در شرایط کرونایی آسیب دیده است مجبور به بازگشایی‌ها بوده‌ایم. این استدلال بارها و بارها ازسوی مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا عنوان شده و همواره این دوگانه ترسیم شده است که اگر بازگشایی‌ها صورت نمی‌گرفت اقتصاد کشور از بین می‌رفت و وضعیت مردم از لحاظ معیشتی به‌هم می‌ریخت. حتی سعید نمکی، وزیر بهداشت در آن گلایه‌نامه‌ای که در ارتباط با کرونا داشت، خاطرنشان کرد: «اگر ما دچار خسران در موضوع کرونا شدیم نه اینکه نفهمیم که بازگشایی‌ها آمار مبتلایان را بالا خواهد برد و نه اینکه مترو و اتوبوس تنها یک‌سوم توان جابه‌جایی این جمعیت را دارند. این جهل ما نبود بلکه این ضعف ما درمقابل اقتصادی بود که کشش نداشت.» اما آیا با جامعه‌ای که سلامت ندارد و سلامت آن در خطر است می‌توان به اقتصاد سالم فکر کرد؟ این دوگانه از اساس غلط نیست؟ اصلا با بازگشایی‌های صورت‌گرفته چه تغییری در زندگی و معیشت مردم رخ داده است؟ همه‌چیز بدتر نشده است؟ رئیس‌جمهور بهتر است در ارتباط با این دوگانه‌سازی و اثرات آن بر سلامتی و اقتصاد جامعه هم توضیحاتی ارائه کند.

جلوگیری از برگزاری مراسم عروسی و عزا کار سختی است؟

مکررا در اظهارنظرهای مسئولان نظام سلامت و مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا یکی از دلایل اصلی شیوع دوباره کرونا و بالارفتن موارد ابتلا و مرگ‌ومیر برگزاری مراسم عروسی و عزا عنوان شده است. آن‌قدر نمک این علت‌یابی را زیاد کرده‌اند که سهم سایر موارد مثل حمل‌ونقل عمومی و حضور کارمندان در محل کار و... را هم کمرنگ کرده است. با این اوصاف هنوز هیچ‌کس از خود رئیس‌جمهور تا سایر مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا هیچ حرفی درباره اینکه چرا جلوی برگزاری این مراسم‌ها گرفته نشده است را نزدند. واقعا ممانعت از برگزاری مراسم عروسی و عزا آن‌قدر برای دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی و انتظامی سخت است که این‌طور با جان و سلامت مردم بازی می‌شود؟ رئیس‌جمهور نمی‌خواهد در این باره در یکی از جلسات ستاد ملی مقابله با کرونا توضیحاتی ارائه کند؟ ما بزرگ‌ترین اماکن و مراسم مذهبی را با یک توصیه تعطیل کرده‌ایم، اما در ممنوعیت برگزاری مراسم عروسی و عزا مانده‌ایم و نمی‌توانیم با بهره‌گیری از توان انتظامی و قوای قهریه جلوی این فاجعه عظیم را بگیریم؟ بهتر نیست یک بار به جای توصیه شعاری دست به اقدامات عملی بزنیم؟

رئیس‌جمهور از وضعیت ناصرخسرو و فروش داروهای کرونایی خبر دارد؟

روز گذشته رئیس‌جمهور در ارتباط با داروهایی که برای تسریع روند درمان کرونا در ایران استفاده می‌شود توضیحاتی ارائه کرد و گفت: «خوشبختانه هم وزارت بهداشت و درمان و هم شرکت‌های دانش‌بنیان برای داروهایی که می‌تواند تاثیرگذار و تا حدی موثر باشد، تلاش خوبی کردند؛ 5 دارو دراختیار است و یک دارو هم در هفته‌های پیش‌رو دراختیار قرار می‌گیرد؛ بنابراین از لحاظ دارو که می‌تواند برای این بیماری تاثیر‌گذار باشد، کار بسیار خوبی انجام گرفته است و باید تشکر کنیم از همه عزیزانی که در این زمینه تلاش کردند. البته برای واکسن هم دارند تلاش می‌کنند، امیدواریم ان‌شاء‌الله در آن زمینه‌ها هم موفقیت‌هایی به‌دست بیاورند.» با این اوصاف اما گویا آقای روحانی اطلاعی از بازار داروی ناصرخسرو ندارند، نمی‌دانند مردم ذیل بی‌توجهی برخی مسئولان و عدم نظارت کافی ده‌ها میلیون تومان برای یک داروی چند هزارتومانی که خودمان هم توان تولیدش را داریم، هزینه می‌کنند. اینجا باید گفت اگر توان ممانعت از برگزاری مراسم را ندارید، توان اداره کردن تبلیغات دارویی و نظارت بر یک خیابان را که دارید؟ در این باره هم به‌نظر می‌رسد نیاز داریم آقای روحانی توضیحاتی بدهند و اگر مساله‌ای پنهان نیست آن را شفاف‌سازی کنند.

درباره ضعف در اطلاع‌رسانی‌ها چه کسی پاسخگوست؟

یک بار دیگر در این گزارش به قصه پرغصه اطلاع‌رسانی در ارتباط با شیوع کرونا در کشور اشاره می‌کنم. ماجرایی که از همان روز نخست و علل و منافذ ورود کرونا به کشور آغاز شد و تا همین الان و در بحث اخبار مربوط به اعمال محدودیت‌ها ادامه دارد. آخرین نمونه‌اش هم همین ماجرای چند روز پیش در رابطه با محدودیت‌های جدید کرونایی که ابتدا اخباری اعلام شد مبنی‌بر تعطیلی مدارس و... اما بعد استاندار تهران خبر متناقض دیگری گفتند و آن خبر اولی رد شد و قس‌علی‌هذا. شاید علت این دوگانه‌گویی‌ها و عدم‌اتخاذ تدابیر مناسب همان نبود ‌وفاق درونی بین مسئولان و چند نظریه‌های موجود باشد وگرنه نمی‌شود در یک سیستم مدیریتی تا این حد اطلاع‌رسانی‌ها ضعیف باشد و حتی در میانه راه سخنگوی وزارت بهداشت و درمان هم به دلایل نامعلوم تغییر کند. بد نیست در ارتباط با این چندصدایی و اظهارات متناقض و به قولی بحران مدیریت در مدیریت بحران کرونا هم توضیحاتی داده شود تا افکار عمومی تکلیف خود را بدانند. نمونه این مساله را در بحث مسائلی نظیر برگزاری مسابقات ورزشی، آزمون سراسری و... هم البته مشاهده کرده‌ایم.

چه خبر از خبرهای خوش آقای نمکی؟

تعدد اظهارات و تناقض در اخبار اعلام‌شده باعث شده است که متاسفانه دیگر افکار عمومی بسیاری از اخبار و اطلاعات را باور نکنند و به باد نقد و طنازی بگیرند. یادمان هست در میانه راه مبارزه با کرونا سعید نمکی، وزیر بهداشت ادعا کرد که به‌زودی اخبار خوشی به گوش خواهد رسید و همه جهان شگفت‌زده خواهد شد، گفتند کشورهای اروپایی و خیلی دیگر از کشورهای دنیا به روش مقابله ما اطمینان کرده‌اند و از ما مشاوراتی هم می‌گیرند و... اما حالا با گذشت چند ماه نه‌تنها خبری از آن خبرهای خوش نیست بلکه وضعیت‌مان خیلی بدتر از روزهای نخست است و هر روز در حال جابه‌جا کردن رکورد مرگ‌ومیر و ابتلا به کرونا در کشور هستیم. رئیس‌جمهور نمی‌خواهد توضیحی در ارتباط با این اخبار خوش بدهد که دقیقا منظور وزیر بهداشت منتخب ایشان از آن اخبار خوش چه چیزهایی بود؟ خلاصه اینکه سعی کردیم برخی از مطالبات و سوالات عمومی نسبت به روند مدیریت کرونا در کشور را از رئیس ستاد مقابله با کرونا بپرسیم تا هم جریان جلسات این ستاد از یکنواختی خارج شود و هم تکلیف مردم برای آینده زندگی با کرونا روشن شود. امیدواریم تغییرات جدی در روند مدیریت این بیماری کشنده در کشور صورت گیرد و شاهد روزی باشیم که تعداد ابتلا و مرگ‌ومیر در کشور صفر باشد.

 * نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه