به گزارش «فرهیختگان»، جنگ ایران و عراق هشت سال طول کشید، اما به اندازه هر روز و هر ساعتش، موضوع برای نوشتن وجود دارد. شاید وقتی صدام و رژیم بعث در 31 شهریور 59 به ایران حمله کرد، فکرش را هم نمیکرد این جنگی که شروع کرده است، تا سالها بعد منبع الهام فیلم، داستان، خاطره و موسیقی برای ایرانیها شود. در حوزه کتابهای دفاع مقدس حرف زیاد است و باید مجالی باشد برای گفتن از این کتابها. اما در این گزارش هم نگاهی داریم به فرآیند انتشار این کتابها و آدمهای موثری که در چاپ آنها تاثیرگذار بودند و در کنارش به برخی از کتابهای معروف این حوزه نیز میپردازیم.
رمانهای جنگ؛ خوب یا بد
در زمینه رمانهای دفاع مقدس حرف و نقد بسیار است. عدهای معتقدند اغلب رمانهایی که درمورد دفاعمقدس نوشته شده، از فرط نزدیک شدن به یک واقعه، از دیدن آوردهها و وقایع دیگر جنگ هشت ساله محروم هستند و از این جهت است که این رمانها اتهام ضدجنگ یا بهعبارتی ضدمقاومت و دفاع بودن را به دوش میکشند. با این حال نمیتوان منکر این واقعیت شد که جنگ پدیدهای مذموم است که تلخی آن هم به دل رمانها و قصهها راه یافته است. در سالهای بعد از جنگ هشت ساله رمانهای زیادی نوشته شده است، رمانهایی که بسیاری از آنها ماندگار شدهاند و جزء رمانهای برتر دفاع مقدس به حساب میآیند.
کتاب شطرنج با ماشین قیامت حبیب احمدزاده، یکی از همین کتابهاست. درمیان آثار متعدد او درباره جنگ، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» جایگاه ویژهای دارد. اثری شستهرفته و برخوردار از تکنیکهای ناب در عالم نویسندگی جنگ. شطرنج با ماشین قیامت، کنکاشی فلسفی در اعماق وجودی یک نوجوان رزمنده در محاصره نیروهای دشمن است؛ شخصیتی که با پرداختی دقیق ساخته شده و همذاتپنداری عمیقی در مخاطب ایجاد میکند.
این رمان از آن جهت حائزاهمیت است که سمتوسوی نوشتن درباره جنگ را تغییر داده و به مبانی فلسفی نزدیک کرده است. نگاه نویسنده در این اثر، پیش از نگاه صرف به جنگ، نگاهی از سر مسئولیتهای ادبی است. نگاهی که قرار است به شعور مخاطب خود احترام بگذارد و محصولی ارائه دهد که ریشه در دوبارهگویی و تکرار نداشته باشد. گفتنی است که این اثر تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و بهشدت مورد استقبال قرار گرفته است.
داوود غفارزادگان بهعنوان یکی دیگر از نویسندگانی که از دفاع مقدس نوشته، در رمان «فالخون» یکبار دیگر قدرت نویسندگی خود را به رخ کشیده است. فال خون روایتی دیگرگونه از حضور یک شخصیت در جنگ است. غفارزادگان در این کار، علاوهبر ایجاد حس و حالی متفاوت در زمینه جنگ، بهنوعی نگاه خاص در داستان هم توجه نشان داده است.غفارزادگان نیز مانند بسیاری دیگر از نویسندگان همعصر خود، عمده نگاهش را معطوف به وقایع پس از جنگ یعنی یافتن اجساد شهدای گمنام کرده و با استفاده از این نگاه، ذهنیت خواننده را بهسوی جنگ واقعی معطوف کرده است.
نویسنده دیگری که در زمینه ادبیات دفاع مقدس، چندین اثر ارزنده تولید کرده، محمدرضا بایرامی است. بایرامی عمده توان نویسندگی خود را صرف نوشتن از جنگ کرده است اما در میان آثار متعدد او، رمان«عقابهای تپه شصت» حالوهوای دیگری دارد. این رمان که براساس حالوهوای امروز ادبیات داستانی نوشته شده، روایت شخصیتهایی است که کیلومترها جلوتر از خط مقدم حضور دارند و با شجاعت هرچه تمامتر به حراست از مرزها مشغول هستند. این رمان با محوریت شخصیتی به نام احمد، ذهنیت خواننده را به اعماق جنگ میکشاند، بهگونهای که مخاطب در خلال خواندن این اثر بارها خود را همسنگر احمد فرض میکند. رمان عقابهای تپهشصت از آن جهت اثری قابلتوجه است که نویسنده سعی کرده وجوه روانی یک رزمنده در جنگ را با وجوه روانی شخصیتهایی که دور از این ماجرا هستند در هم تلاقی کند و از این رهگذر به روایتی مخصوص به ذهنیت خود برسد که البته رسیده است.
کتاب «سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان- این رمان که دارای تکنیکی عالی در نوع روایت و شخصیتپردازی است- بهخوبی توانسته لحظههای حضور در گیرودار جنگ را تصویر کند. سفر به گرای 270درجه یک رمان کاملا تکنیکال است که هرگونه برخورد احساسی با موضوع جنگ را کنار زده و برای نخستینبار خواننده را به دل معرکه میکشاند. این اثر احمد دهقان که تاکنون به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفته، هنوز هم در زمره بهترینهای ادبیات دفاع مقدس است.
بهترین خاطرات
خاطرات دفاع مقدس بسیار زیاد است؛ از خاطرات همسران شهدا و پدر و مادرشان تا اسرا و جانبازانی که خودشان در جنگ حضور داشتند و خاطراتشان منتشر شده است. اما خب شاید همه این کتابها از لحاظ کیفیت، مناسب نباشند و برخی انتقادها درمورد این مدل کتابها این است که فقط خاطرات توسط راوی گفته شده و بدون هیچ دخل و تصرفی نوشته میشود و نویسنده بدون اینکه در خاطرات دست ببرد؛ آن را منتشر میکند. اما برخی دیگر معتقدند باید این خاطرات دستکاری شود و تم داستانی داشته باشد تا برای مخاطب جذاب شود. طبیعتا به اندازه همه انسانهایی که در جنگ حضور داشتند، خاطره وجود دارد و زندگیهایی که هرکدام میتواند جذابیتی برای روایت داشته باشد. اما برخی از خاطرههای جنگ آنقدر متفاوت و جذاب هستند که همیشه در یادها میمانند.
«پایی که جا ماند» خاطرات سیدناصر حسینیپور است. این کتاب 800 صفحهای خاطرات روزانه یک اسیر قطع عضو ایرانی است. این کتاب مقاومتِ 119 شهید را در یک محاصره و جنگ تمامعیار در جزیره مجنون نشان میدهد و درواقع اثر فوق تصویری است از سرگذشت یک نیروی اطلاعات و عملیات که لو رفته است و گوشهای از سرگذشتنامه اسرای مجروح ایرانی است در زندانهای مخفی عراق و در بیمارستان الرشید بغداد.
کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرات کسی است که هشت سال در متن جنگ زندگی کرده و امروز برای ماندگاری آن لحظههای بینظیر از خاطراتش گفته است. روایت خاطرات سیدنورالدین، سخت، شیرین و خواندنی است. تلاش معصومه سپهری بهعنوان نویسنده اثر هم برای حفظ ملاحت و طنز مستتر در کلام نورالدین نیز قابلتوجه و شایان تحسین است، با این حال متن کتاب بسیار روان و شیوا و درضمن متعهد به استناد و حتی لحن صاحب خاطرات، روایت شده است. این کتاب به خاطرات یک نوجوان خطه آذربایجان پرداخته است، اما در جایجای کتاب ویژگیهای «فرزند ایران بودن» نورالدین کاملا پیداست؛ ویژگیهایی چون صفا و صمیمیت، صداقت و صراحت، سادگی و بیتکلفی، سر نترس داشتن و شهادتطلبی که بهخوبی هم تصویر شده است.
کتاب «همپای صاعقه» نوشته گلعلی بابایی و حسین بهزاد کارنامهای تاریخی و مستند از شکلگیری لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) است، روایتی از یک مقطع زمانی 6 ماهه از جنگ تحمیلی (از ابتدای دیماه ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه سال ۶۱) است. نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشکر بیستوهفتم محمد رسولالله(ص) بوده و هستند، بیآنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداختهاند. بهزاد و بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه ۲۷» را به بازشناسی دوران فرمانده زندهیاد حاجاحمد متوسلیان اختصاص دادهاند.
کتاب «عباس دستطلا» نگاهی به عملکرد بسیجیان فنی و تعمیرکار واحد پشتیبانی و تدارکات سپاه پاسداران در دوران هشت سال دفاع مقدس دارد. شروع این کتاب از زمانی قبل از دو ماه مانده به جنگ است و در این اثر محبوبه معراجیپور به بیان خاطراتی از عباسعلی باقری میپردازد و هنگامی که او برای حضور در جبهه تردید داشته است. بخش دیگری از کتاب «عباس دستطلا» به ماجرای حضور خانواده باقری در اهواز و منطقه جنگی اختصاص دارد. فعالیتهای وی تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه پیدا میکند و مهارت او در تعمیر خودروها باعث میشود به او لقب عباس دستطلا را بدهند.
کتاب «آن بیستوسه نفر» اثر احمد یوسفزاده حاوی خاطرات 23 نوجوان است که توسط ارتش بعث، در عملیات بیتالمقدس به اسارت درآمدند و دیکتاتور عراق سعی داشت از این نوجوانان برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران استفاده کند. نگارش اثر از روی دستنوشتههای یوسفزاده در سال ۷۰ صورت گرفته و همچنین متن فیلمی بوده است و برای نگارش آن مصاحبههایی با آن نوجوانان دوران دفاع مقدس هم صورت گرفت، آنچه در این کتاب آمده مستنداتی است که تدوینکننده کتاب آن را فراهم کرده است.
کتاب «دختر شینا» یکی از آثار با موضوع خاطرات زنان است که با قلمی روان به روایت زندگی قدمخیر محمدیکنعان همسر سردار شهید حاجستار ابراهیمی میپردازد و این اثر را بهناز ضرابیزاده به رشته تحریر درآورده است. نویسنده در جایی پیرامون شخصیت اصلی کتاب مینویسد: «درباره زندگی این شهید فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. با توجه به آثار موجود، متوجه شدم قدمخیر در ۲۲ سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود پنج فرزند، ازدواج نکرده و بهتنهایی فرزندانش را بزرگ کرده است.» این بانوی نویسنده اضافه کرد: «این موضوع برای من بسیار تاملبرانگیز بود، زنی که در روستا زندگی میکرد به فضای شهر آمده و بهتنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیبهای زندگی این زن با او مصاحبه کنم.»
کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد روایتگر زجرها و سختیهایی است که تعدادی از زنان در زندانهای رژیم بعث عراق متحمل میشدند. خواندن حکایت اسارت، رنجها، امیدها و تلاشهای یک دختر 17 ساله ایرانی در طول چهار سال اسارت در عراق آنقدر جذابیت دارد که بتوان کتاب را تندتند ورق زد و کلماتش را بلعید. ۱۱۶ صفحه ابتدایی کتاب شرححال راوی از کودکی تا شروع جنگ است.
کتاب خاطرات «فرنگیس» حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند، میپردازد. او در مجاهدت خود توانست نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
* نویسنده: عاطفه جعفری،روزنامهنگار