به گزارش «فرهیختگان»، متن مصاحبه سعید مکرمی، مدیر انتشارات اسم با «فرهیختگان» به شرح ذیل است:
جدا از بحث ناشر بودن، بهعنوان یک فعال فرهنگی که در حوزه کتاب در بخشهای تولید توزیع و فروش درگیر است، از این زاویه صحبت میکنم. ما دو دسته نیاز کلی در حوزه نشر و کتاب داریم؛ یک قانونگذاری و دومی حمایت. عموما درمورد توقع از نماینده مجلس باید در حوزه قانونگذاری وارد شویم.
درخصوص قانونگذاری حوزه فرهنگ هم توجه به سه بخش را لازم میدانم؛ اول اینکه مساله احراز هویت و تشخص شغلی در این حوزه بسیار مهم است. بسیاری از زیرشغلها و مشاغل فرهنگی اصلا احراز نشدهاند، مثلا یک نفر اگر ویراستار است چنین شغلی تعریف نشده است. اگر شما بهعنوان یک ناشر به بیمه بروید و بگویید ویراستار هستید در این رده شغلی بیمه وجود ندارد و تعریف نشده است و باید چیز دیگری ثبت شود. در حوزه فرهنگ بسیاری از مشاغلمان احراز نمیشود و بهعنوان کار آن را قبول نداریم و همین باعث بروز مشکلات زیادی شده است. همه اینها به این مساله برمیگردد که قانونگذار این مشاغل را حساب نکرده است. شاید لازم باشد در مسائل شغلی بازنگری شود. مساله دوم رفع خلأ قانونی است. در خیلی از حوزههای فرهنگی خلأ قانونی داریم و خیلی اوقات با نظر شخص کار انجام میگیرد، مثل کافه کتابها. الان فضاهایی را در کتابفروشیها داریم که به کافه تبدیل شده است. این در قانون تداخل صنفی است، هرچند اماکن کوتاه میآید و با کتابفروشیها همراه میشود، اما اساسا این خلأ قانونی است.
در گذشته کتابفروشیها فقط یک قفسه داشتند و مشتری کتابش را از مغازهدار میخواست و تحویل میگرفت. اما وقتی سازوکار کتابفروشیها تغییر میکند و دیگر مثل گذشته نیست، به یک معنا تبدیل به سرگرمی شدهاند، قانونگذار چون این مساله را متوجه نمیشود، آن را در قالب یک تداخل صنفی میبیند. مساله دیگر حضور کتابفروشیها در ملکهای مسکونی است، میگویند میشود این اتفاق بیافتد، ولی درنهایت میبینیم که باید با هماهنگی شهرداری این کار انجام شود. یک شهردار با این مساله مشکلی ندارد و شهردار بعدی آن را مشکل میداند، چون قانون مشخص و درستی نداریم، براساس نظر افراد تصمیم گرفته میشود. خیلی از کتابفروشان و ناشران در رابطه با این مساله مشکلاتی جدی را ازسر میگذرانند.
مساله بعدی در قصه خلأ قانونی، حقوق مولفان و نویسندگان است که همچنان موضوع مناقشه است. آخرین قانونی که برای این مساله داریم، خیلی قدیمی شده است. سال گذشته و در مجلس قبلی قرار بود این اتفاق بیفتد، اما هنوز اتفاقی نیفتاده است و ضرورت این بازنگری همچنان وجود دارد. بحث معافیت مالیاتی هم خود یک مساله جدی است. غیر از بحث مالیات بحث آب، برق و گاز نیز همین است. یک کتابفروش باید همان قدر پول برق و بقیه چیزها را بدهد که یک ماشینفروش در خیابان مطهری. وقتی به اداره برق میرویم میگویند ما چیزی به اسم تعرفه فرهنگی نداریم. تسهیل کسبوکار مساله بعدی است که این هم باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد. گاهی این مسائل آنقدر پررنگ میشود که کتابفروش یا ناشر میگوید نمیخواهم دیگر این کار را ادامه بدهم. آنقدر قوانین قدیمی و دست و پاگیر است که فرصتی برای توسعه و راهاندازی کار وجود ندارد. قوانین بهحدی گنگ و مبهم است که اگر افرادی بخواهند وارد کسبوکار فرهنگی و انتشاراتی شوند، با دیدن چنین وضعیتی منصرف میشوند. بسیاری از ناشران و کتابفروشان هرسال در مساله مالیات مشکل دارند؛ چه زمانی که احرازنامه را پر میکنند و چه زمان ارزیابی. همه تصورشان این است که از مالیات معافند، اما وقتی وارد کار شدند، متوجه میشوند که این اتفاق نمیافتد، بهخاطر اینکه متن آنقدر گنگ است که هر ممیز مالیاتی در هر منطقه یک مدل برداشت میکند. چرا باید قانون اینقدر گنگ باشد؟ در سال 1399، خیلی حرف از شفافیت میزنیم، اما بلد نیستیم این کار را انجام دهیم. مساله تسهیل کسبوکار بسیار مهم است، چون انرژی زیادی از ناشر و کتابفروش میگیرد که انرژی برای کار دیگری ندارد.
مساله مهمتر دیگر بحث حمایت است. این حمایت در جاهایی روحی و معنوی است و در جاهایی دیگر مالی. درمورد حمایت معنوی یک نماینده مجلس باید فضاهای فرهنگی مثل کتاب، موسیقی و فیلم را بفهمد. نماینده مجلسی که پایش را در یک کتابفروشی نمیگذارد، میداند کتاب چطور دستهبندی میشود؟چه فیلمهایی روی پرده سینماست؟ نمایندهای که به کنسرت یا سالن تئاتر نرفته و تئاتر ندیده است، چطور میتواند معضلات این حوزه را بفهمد؟ وقتی این همه روز میگذرد و یکبار به یک کتابفروشی نمیروند، چطور میتوان توقع داشت که یکسری از مسائل قانونی این حوزه را بفهمند؟ انتظار خیلی از اتفاقات را ندارم، اما واقعا بفهمید که وقتی از حوزه فرهنگ حرف میزنید از چه چیزی صحبت میکنید.
بهنظر من نهتنها نمایندگان مجلس، بلکه بخش زیادی از مدیران فرهنگی کشور از حوزه فرهنگ و زیرمجموعههای آن شناختی ندارند. انتظار من از نماینده مجلس این است که ماهی یکبار به کتابفروشیها سر بزند و با مردم گفتوگو کند تا بداند مردم چه کتابی را میخوانند. واضح است که اگر این شناخت اندک از حوزه کتاب و نشر را هم نداشته باشند نمیتوانند قانونگذاری کنند. در حوزه حمایت غیر از مسائل معنوی حوزه فرهنگ، این حوزه واقعا لاغر است. اگر بخواهم تحلیل اقتصادی کنم باید بگویم حداقل اگر درست ریلگذاری کنیم باید بهجایی برسیم که خیلی آویزان جاهای دیگر نباشیم. ما نیازمندیم که ریلگذاریها درست انجام شود، مثلا درنظر بگیرید بزرگترین رویداد ملی کشورمان نمایشگاه کتاب است؛ نمایشگاهی که حدود هفت میلیون نفر طی 10 روز از آن بازدید میکنند. اما همیشه برای تامین هزینه نمایشگاه مشکل وجود دارد و ارشاد در زمان برگزاری با هزینهها مشکل دارد. این تنها رویدادی است که رهبر معظم انقلاب، رئیسجمهور و بقیه مسئولان کشوری حاضر میشوند، اما باز هم هزینههایش مشکل دارد.
غیر از بُعد حمایت معنوی به بحث مادی هم باید توجه کنیم، زیرا در بحث بودجه فرهنگی هدررفت زیاد داریم و شلختگی وجود دارد. باید از قانونگذار بخواهیم مثل حوزههای دیگر فرهنگ را کمی جدی بگیرد. حرف آخرم اینکه وقتی کمیسیون فرهنگی، انتخاب آخر نمایندگان است، نباید توقع زیادی داشت، درحالیکه فرهنگ بسیار مهم است. توقعمان این است حالا که به کمیسیون فرهنگی آمدید کمی وقت بگذارید و حوزه فرهنگ را بشناسید.