تاریخ : Thu 25 Jun 2020 - 16:35
کد خبر : 42468
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

پیشنهادهایی برای آشتی مخاطب با افق

درباره یک تغییر امیدوار کننده در تلویزیون

پیشنهادهایی برای آشتی مخاطب با افق

شاید به خاطر نگاه جدید و البته سابقه مدیریتی سلیم غفوری در شبکه مستند، بتوان به شروع یک دوره جدید در شبکه افق امید داشت.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از سال 93 که شبکه افق تاسیس شده است، تا به‌حال دو مدیر با رویکردهای تقریبا مشابه برای سکانداری این شبکه انتخاب شده‌اند و حالا بعد از یک دوره 6ساله که این شبکه سروشکلی به خود گرفته، سلیم غفوری مدیر سابق شبکه مستند، برای آغاز یک دوره جدید به‌عنوان مدیر این شبکه منصوب شد. سالی که شبکه افق راه‌اندازی شده بود، رسانه ملی شبکه تلویزیونی کم نداشت، اما کارویژه‌ای که طراحان این شبکه برایش طراحی کرده بودند، متکی به مخاطبانی انبوه و فراتر از خطوط مرزی ایران بود. جواد رمضان‌نژاد، مدیر وقت شبکه در نشست رسانه‌ای افتتاحیه شبکه افق درمورد موضوعات محوری این شبکه گفته بود: «محتوا و موضوع اصلی و محوری شبکه افق از همان زمان مبنی‌بر مفاهیم انقلاب و تحولات منطقه با عنوان بیداری اسلامی بود.

مسئولان این شبکه در ادامه مسیر به این نتیجه رسیدند که محور برنامه‌ها باید سبک زندگی ایرانی- اسلامی با تمرکز بر انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی باشد.» واضح است وقتی شبکه‌ای چنین رویکردی برای خودش درنظر می‌گیرد، باید نگاه جدی به جذب مخاطبان حداکثری داشته باشد. اما رتبه پایین مخاطبان شبکه افق در این چند سال، نشان می‌دهد که مدیران قبلی، نگاه جدی به «جایگاه مخاطب» و تولید برنامه‌هایی با مخاطب وسیع نداشتند. حالا شبکه‌ای که قرار بود صدای بخش دیده‌نشده جامعه ایران باشد، خودش متهم به این شده که نه‌تنها بخش مهمی از جامعه ایران را نمی‌بیند، بلکه تبدیل به کانالی یک‌طرفه برای انتقال تک‌صداهایی از یک طیف خاص سیاسی است. شاید بلند‌شدن پچ‌پچ‌های چنین اتهامی باعث این اظهارنظر سلیم غفوری در جلسه معارفه‌اش شده بود که گفت: «نگاه‌مان در شبکه افق محدود به مخاطب خاص نیست و برای اینکه بتوانیم رسالت رسانه‌ای خود را در حوزه گفتمان انقلاب و بیان آرمان‌های نظام و شعائر اسلامی بیان کنیم، باید برای مخاطب عام هم برنامه‌سازی کنیم و از دیگر ساختارهای جذاب تلویزیونی بهره ببریم.» و شاید به خاطر همین نگاه جدید و البته سابقه مدیریتی سلیم غفوری در شبکه مستند، بتوان به شروع یک دوره جدید در شبکه افق امید داشت.

 چه چیزی شبکه افق را متمایز می‌کند؟

6سال عمر کمی برای یک شبکه تلویزیونی نیست و خیلی از شبکه‌ها در کمتر از این زمان هم توانستند خودشان را در دل مردم ایران جا دهند. حالا دیگر کمترین انتظار از شبکه افق این است که صدای رسا جوان‌های دلبسته به آرمان‌های انقلاب 57 باشد. مدیران بالادستی رسانه ملی مدام تکرار می‌کنند ما از مدیران این شبکه می‌خواهیم برپایه گفتمان انقلاب، دفاع مقدس و سبک زندگی ایرانی- اسلامی برنامه‌سازی کنند. اما مگر 26 شبکه دیگر تلویزیون، سراغ چنین مضامین و مفاهیمی نمی‌روند و مگر در این 40 سال انقلاب، برنامه و شبکه با همین محوریت کم داشتیم. پس نقطه افتراق شبکه افق با شبکه‌های دیگر چیست؟ آن چیزی که شبکه افق را از دیگر شبکه‌های تلویزیونی متمایز خواهد کرد و نقطه امید و نجاتش از وضعیت فعلی‌اش است، همین دورماندن از خرده‌فرمایشات این‌مدلی مدیران بالادستی‌اش است که اگر چنین شعارهای دهن‌پرکنی راه به جایی می‌برد، 26 شبکه در اختیارشان است. آنچه شبکه افق را از مابقی شبکه‌های تلویزیونی جدا می‌کند و هویتی مستقل به آن می‌دهد، ورود جسورانه به مسائل واقعی و ملتهب امروز جامعه ایران است. البته که برای رسیدن به چنین هدفی، باید تنوع سلایق اجتماعی را به رسمیت بشناسد و در برخورد با رویدادها، گارد سیاسی نگیرد. راه‌حلش هم سخت نیست؛ کافی است دوربین‌ها و برنامه‌های شبکه، کمی از میهمان‌های تکراری‌شان فاصله بگیرند و دوربین را وسط دل مردم بکارند. اگر حرف و کلامی هم هست، در مواجهه بی‌واسطه با وقایع باشد. مثلا اگر برنامه‌ای ساخته می‌شود که سراغ فساد اقتصادی در بین مدیران کشور رفته است، پای صحبت‌های سوت‌زن‌هایی بنشیند که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند و در همین نقطه هم متمرکز بر یکی‌دو اسم متصل به یک جریان سیاسی نباشد و با نگاهی که مساله‌اش تحقق عدالت است، نظر‌گاه‌های مختلف را تبیین کند.

 گفت‌وگو یا کل‌کل!

حالا که دایره تعامل با اهل هنر محدود به مصاحبه‌های اینترنتی و شوهای تلویزیونی شده که حرف‌های تکراری تعداد محدودی از چهره‌های سینمایی را باز پخش می‌کنند، هیچ اشکالی ندارد که شبکه افق در معرکه این دورهمی‌های سلبریتی‌ساز، سراغ هنرمندان برود و در یک تعامل جدی با آنها حرف‌های دقیقی از متن اصیل فرهنگ و هنر بزند. این امر هم محقق نمی‌شود مگر اینکه سطح تعاملش با اهالی فرهنگ و هنر را بیش از پیش کند.  شبکه‌های رنگارنگ تلویزیون بضاعت و حتی جسارت برگزاری یک گفت‌وگوی دوساعته مثل همان‌چیزی را که پنجشنبه هفته پیش در اینستاگرام بین رفیعی و آقامیری شکل گرفت، ندارند. اما شبکه افق چه؟ در این چندسال شبکه افق بارها ثابت کرده که می‌تواند میهمان‌هایی از طیف‌های مختلف سیاسی دعوت کند و امکان مناظره و جدل را هم برایشان فراهم کرده است. این شکل برنامه‌ها، نقاط جسارت و صراحت این شبکه را برای مخاطبان‌شان ثابت کرد. شبکه افق می‌تواند با ادامه همین روند، فرصت‌های گفت‌وگو و حتی مناظره در حوزه‌هایی غیر از سیاست را هم فراهم کند. هفته گذشته یک گفت‌وگوی دوساعته در اینستاگرام به بحث اول این شبکه اجتماعی تبدیل شد. گفت‌وگو هم از جنس حرف‌های مبتذل و سطحی لایوهای اینستاگرام نبود. در مورد شیوه تبلیغ دین بود و بین حسن آقامیری و دکتر رفیعی. امکانی که برای شبکه افق فراهم بود، اما در فضای یک شبکه اجتماعی محقق شد.

 دست و بال خود را نبند

به فیلم‌های پرفروش سینمای ایران نگاه کنید، به میزان دانلودهای محصولات ویدئویی و صوتی در فضای مجازی نگاه کنید. مصرف محصولاتی که وجه سرگرمی و طنز آن پررنگ هستند، مهم‌ترین بخش از اوقات فراغت جامعه ایرانی را پر می‌کنند. موسیقی در انواع مختلفش، بین اقشار مردم فراگیر است. با چنین مختصاتی، جایگاه شبکه افق در مواجهه با مصرف‌کنندگان این محصولات چیست؟ شبکه افق در این چند سال، چرا ورود جدی به مساله طنز و سرگرمی نداشته است. پخش چندباره سریال پایتخت از این شبکه، نشان از علاقه‌مندی مدیران این شبکه به حوزه طنز دارد، ولی اینکه چرا خودشان در تولید سریال و برنامه‌های شاد و متنوع ورود نکردند، خودش جای بحث جدی دارد. شاید بخشی از اعراض آنها برای ورود به چنین حوزه‌هایی، به محدودیت‌هایی بازمی‌گردد که در شیوه و لحن اجراها برای خودشان انتخاب کردند.

کافی است به برنامه‌های شاخصی که از این شبکه پخش شده است، نگاه کنید؛ «اتفاق»، «عصر»، «وطن‌دار»، «نیمه‌پنهان‌ماه»، «180‌درجه»، «سرزمین‌نخبگان» و... که عمده برنامه‌ها از همان ابتدای طراحی توجهی به جذب حداکثری مخاطبان ندارند. برنامه‌هایی که طبقه خاص نخبگانی را برای خودش تعریف کرده و عمده برنامه‌ها هم از سطح مناظره‌ جلو نمی‌رود و شکل موعظه‌گونه دارد. این درحالی است که برنامه‌های پرمخاطب شبکه افق، مستند مسابقه‌های «خانه ما» و «فرمانده» هستند. اگر این باور وجود دارد که برنامه‌های طنز و سرگرمی می‌توانند رفتارهای صحیح اجتماعی را به‌صورت پیام و الگو منتقل کنند؛ پس چرا شبکه افق به ساخت برنامه‌های پرنشاط و سرگرم‌کننده ورود نکند. اگر این مطالبه از داخل شبکه شروع شود، چه‌بسا موسسه‌های فرهنگی مثل اوج هم در تولید محتوای سرگرم‌کننده به کمک شبکه افق بیاید. شبکه افق نباید بازوهای مراوده خودش با مخاطبان را قطع کند. شبکه افق آخرین حلقه امید جوان‌هایی است که همچنان امیدوارند در رسانه ملی هم می‌توان با شجاعت و صراحت از آرمان‌های انقلاب 57 دفاع کرد. شبکه افق، روزنه امیدی است برای دیده شدن جاماندگان از قاب تلویزیون. مردمی که در سریال‌های تکراری تلویزیون دیده نمی‌شوند و سریال‌های شیک و لاکچری شبکه نمایش‌خانگی هم آنها را به‌حساب نمی‌آورد. آدم‌هایی که اگر واقعیت‌های زندگی‌شان در شبکه افق جا بگیرد، قطعا تعداد مخاطبان این شبکه هم بیشتر خواهد شد.

* نویسنده: معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگی