به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، خبر کوتاه بود اما عجیب؛ «اکبر محمدی، امیرحسین پیروانی و عباس چمنیان از گزینههای جانشینی سیروس پورموسوی، سرمربی تیم ملی جوانان هستند.» این اسامی نشان میدهد که انگار فرد دیگری در این فوتبال برای سرمربیگری تیمهای ملی پایه وجود ندارد و مدام باید از یک چرخه دور باطل سرمربیان این تیمها انتخاب و معرفی شوند.
اگرچه در این فوتبال بودند و هستند افرادی که در بدنه مدیریتی با عملکردشان، یادگاری نیک از خود بهجا گذاشتهاند اما در این مقال روی صحبت با افرادی است که در کنار این مدیران بیشتر از اینکه بهدنبال منافع فوتبال ایران باشند، بهدنبال منافع شخصیشان بوده و طی این سالها نیز از فدراسیون تکان نخوردهاند و بلهقربانگوی همه روسا و مدیران وقت هستند. بهنظر میرسد اهالی فوتبال نیز به جز یک ظاهر معمولا بشاش، این دسته از مدیران میانی فدراسیون را خوب نمیشناسند و ازسوی دیگر مربیان هم فقط در دورههای آموزش مربیگری با آنها سروکار دارند و بعد از مدتی از این دسته جدا میشوند و فقط خاطرات خوب را در آنها میبینند و نمرههای خوبی که این استادان به آنها میدهند و چهره واقعی این افراد همچنان پشت ابر باقیمانده است؛ کسانی که نهفقط در حذف کردن مربیان بزرگی مثل حمید علیدوستیها و... و جایگزین کردن مربیان دیگر که در سطح فنی و شخصیتی آنها نیستند و فقط با لابیهای پشتپرده خودشان وارد شدهاند، بلکه در حذف مکرر تیمهای ملی پایه ما نقش بسزایی داشتهاند.
سیستم انتخاب این دسته از مربیان مانند سیستم چرخاندن گردانههایی است که در آن فقط یک تعداد مربی مشخص وجود دارد و هر بار برای سکانداری تیمهای ملی نوبت یکی از آنها میشود. حتی به قیمت اینکه در گذشته هیچ دستاورد قابل دفاعی را از خود به جا نگذاشته باشند.
ماجدی: کسانی را سرمربی میکنند که خودشان همهکاره باشند
فرشاد ماجدی، مربی سابق تیم ملی امید که تجربه فعالیت در ردههای سنی را داشته و مشکلات و حواشی این تیمها را بهخوبی میشناسد در گفتوگویی با «فرهیختگان» درخصوص معضل انتخاب مربیان امتحان پسداده از یک چرخه همیشه تکراری صحبتهایی را در قالب یک دلنوشته مطرح کرد که در ادامه میخوانید.
«در ابتدای کار باید عرض کنم از بازگشت مهدی محمدنبی بهعنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال بسیار خوشحالم چون او را فردی منطقی و فوتبالی میدانم. نبی انسانی قابلقبول و مدیری قوی است که بهخوبی مشکلات فوتبال بهخصوص فوتبال پایه را میداند و با حواشی آن آشناست، اما متاسفانه در اطراف ایشان افرادی هستند که فقط به فکر منافع شخصی خودشان هستند که آنها نیز با بلهقربانگویی روسا و دبیران کل وقت تا به امروز کار خود را پیش برده و به اینجا رسیدهاند. معتقدم که باید آقای نبی آنها را شناسایی کند و با سیاستی که دارد این افراد را از فدراسیون فوتبال دور کرده و کنار بگذارد. این درحالی است که اصل کمیته فنی نیز در دستان آنهاست و تصمیمگیریها زیرنظر آنها انجام میشود. حتی بعضی از این آقایان در حالت مخفیانه و پنهانی برای خودشان میبرند و میدوزند و انتخابات خود را انجام میدهند و فقط موقع تاییدیه که میشود به سراغ دبیرکل یا روسای فدراسیون میروند و به همین دلیل است که نبی بهعنوان دبیرکل فوتبالی فدراسیون باید روی کمیته فنی بیشترین نظارت را داشته باشد تا آقایان کسانی را که مدنظر دارند انتخاب نکنند. سالهای سال است که تعدادی مربی همیشه داخل سیستم هستند و بهعنوان سرمربی و مربی و مشاور یا همهکاره تیمهای ردههای سنی انتخاب میشوند و هیچ نظارتی هم روی آنها نیست. سالهای سال است که در ردههای سنی فقط سقوط میکنیم و خبری از المپیک و قهرمانیهای آسیا نیست و متاسفانه دود این مشکلات و ضعفهای تیمهای پایه به چشم مسئولان و فوتبال کشور میرود و در حالی که تیم ملی فوتبال بزرگسالان در آینده توسط همین نیروهای تیمهای ملی ردههای سنی تامین میشوند، اما خبری از هیچ تحول یا پیشرفتی در تیمهای ملی امید جوانان و نوجوانان نیست. بنابراین حالا که پورموسوی زحمت کشیده و تیم را از مرحله مقدماتی بالا آورده باید به دنبال نیروهای جدیدتر و کسانی باشیم که قبلا نبودند اما مشکلات فوتبال پایه را میدانند و استعدادیابی و کار در پایهها را بلد هستند و فقط زدوبند و لابی بلد نیستند و ارتباطی برای وارد شدن به سیستم ندارند. پس برای اینکه بتوانند به سیستم فوتبال وارد شوند بهنظرم باید دستبهدست هم بدهیم و کسی را معرفی کنیم که شخصیت، دیسیپلین و آن اسم و رسم را برای سرمربیگری تیمهای ملی ردههای سنی داشته باشد و حالا که صحبت از تیمملی جوانان است بتواند این تیم را موفق کند. شاید دوباره آقایان بخواهند افراد قدیمیتر و امتحان پسداده را داخل کار بیاورند اما آنها کارنامه خود را نشان دادهاند. هیچگاه موفقیتی در گذشته کسب نکردهاند و در این بین این سوال پیش میآید که آیا در ایران کمبود مربی داریم؟
به شخصه با کرانچار کار کرده و روش کار او را دیدهام اما به این مربی هم اجازه کار کردن نمیدادند و این مربی هیچ اختیار تامی نداشت و این درحالی است که آقایان بیش از اندازه در کار سرمربیان دخالت میکنند و اتفاقا هدفشان هم همین است که کسانی را بیاورند که در کارش دخالت کرده و حرف خود را به کرسی بنشانند. به اندازهای در کار کرانچار موش دواندند که او رفت و در زمان فرهاد مجیدی هم کاری کردند که خودش برود. بنابراین این آقایان دنبال کسانی هستند که خودشان همهکاره باشند. باز هم تاکید میکنم که دود این اتفاقات در چشم فوتبال کشور میرود و آقای نبی باید بیشتر از هر زمانی به مشکلات تیمهای پایه رسیدگی کرده و به انتخاب کادر فنی این تیمها با دقت بیشتری نگاه کند.
من ۶ سال در تیمهای ردههای سنی کار کردم و و زمان کرانچار عملکردم بهگونهای بود که او در کمیته فنی از من بهعنوان یک مربی نمونه تعریف کرد یا بهطور مثال با تیم ملی نونهالان قهرمان شدیم اما سپس کمیته فنی بهخاطر مشکلی که با من یا برادرم داشت برکنارم کرد چون ما حرفمان را در زمین میزنیم و لابی نمیکنیم. کارمان را درست انجام میدهیم و استعدادها را بهخوبی شناسایی میکنیم اما حرف حساب من این است که آیا فقط هفت هشت مربی هستند که باید مدام در یک چرخه باطل در تیمهای ملی ردههای سنی تغییر کرده و مدام جای خود را به یکدیگر بدهند؟ ما مربیان بهمراتب بهتری در فوتبال این کشور داریم که فقط یک نگاه باز میخواهد تا این دسته از مربیان به تیمهای ردههای سنی وصل شوند. ما آرزو داریم که تیمهای ملی پایه مان یا قهرمان آسیا شوند یا حداقل در حال روی سکو بایستند اما این آرزوی ما نیست که یک مربی کارنامه آنچنانی هم ندارد همیشه باشد و دوباره سرمربی تیم ملی شود. ما مدام از دور رقابتها حذف میشویم و مدام هم این دسته از مربیان را انتخاب میکنیم. روی صحبتم با کمیته فنی است و کسانی که خط میدهند که کدام نفر از بین خودشان دوباره سرمربی تیم ملی شود. آن زمانی هم که من را برکنار کردند وقتی پرسوجو کردم گفتند کار کمیته فنی است اما محصص بهعنوان رئیس کمیته فنی خود را به بیخبری زده و میگفت نمیدانم کار چه کسی است!
درنهایت اینکه فدراسیون فوتبال و تیمهای ملی خانه خاله نیست که هر کسی را بهعنوان سرمربی انتخاب کنند. مگر همین پیروانی بهعنوان مربی تیم ملی امید و درکنار حمید استیلی در رقابتهای انتخابی المپیک کارنامهاش به آن شکل عیان نشد، اما حالا دوباره کاندیدای سرمربیگری تیم ملی جوانان میشود یا بقیه هم به همین صورت.»
ایمان عالمی: استعدادیابی تخصص است نباید با لابی سیاسی معامله شود
ایمان عالمی بازیکن و مربی اسبق استقلال هم درخصوص این مساله به «فرهیختگان» گفت: «این استراتژی که برای انتخاب مربیان درحال حاضر در فوتبال ایران لحاظ میشود، چه در بحث تیمهای ملی و چه در بحث باشگاهی مطمئنا اشکالات زیادی را به همراه داشته و در آینده تیمها را دچار مشکل میکند. چندین سال است که هم در لیگ و هم در تیمهای ملی این اتفاقات میافتد و مربیان خاص جایگزین یکدیگر میشوند هرچند در گذشته سعی میکردند تا بهترین مربیان را برای تیمهای ملی انتخاب کنند اما الان فقط یک تعداد آدم در همین تیمهای ردههای سنی جابهجا میشوند و حتی با همین رزومهها و عملکردهای ضعیف باز هم در جای دیگر به کار گرفته میشوند. بنابراین این سوال پیش میآید چطور مربیانی که نتایج خوبی نگرفتهاند دوباره تیم گرفته و در این عرصه یکسری مربی خوب و با کارنامه بیرون میمانند؟»
وی ادامه داد: «نمیخواهم مصداقی بحث کنم و اسم بیاورم اما باید الگوهای جدید به فوتبال ایران معرفی شوند چون ما نیاز به استراتژی جدید داریم. بهطور مثال یک نفر همراه با تیم ملی امید نتایج ضعیفی میگیرد اما دوباره در یک تیم دیگر مشغول بهکار میشود و این دور باطل در فوتبال ادامه دارد. آیا مربیان با رزومه خوب و قابل قبول نداریم که پایهها را بشناسند تا کار مدام به چهرههای تکراری سپرده نشود؟ کار در ردههای سنی و استعدادیابی یک تخصص است و نباید با لابی سیاسی آن را معامله کرد چون این موضوع قطعا به فوتبال ملی ما آسیب میرساند.»
دستیار سابق قلعهنویی تصریح کرد: «کاری به سیاستهای فدراسیون فوتبال ندارم و همه این دوستانی که امروز دوباره بهعنوان گزینههای مربیگری تیم ملی جوانان مطرح شدهاند از دوستان من هستند، اما بهطور مثال اکبر محمدی که اتفاقا از دوستان صمیمی من بهشمار میرود وقتی کارش را در تیم ملی جوانان آغاز کرد درست است که به او اطمینان نمیشد اما نیروی تازهنفس و یک استراتژی جدید بود که با جسارت کارش را آغاز کرد و امروز بازیکنانی مثل سردار آزمون یا جهانبخش و عزتاللهی که در فوتبال روز دنیا بازی میکنند از استعدادهایی هستند که محمدی معرفی کرد. بنابراین طبق همین الگو الان هم استراتژی جدید و مربیان جدید برای تیمهای ردههای سنی میخواهیم که ایدههای تازه برای تیمهای ملی ردههای سنی بیاورند و این دوستان هم میتوانند تجربیات خود را به آنها انتقال بدهند. فوتبال ملی در ردههای پایه نفس تازه میخواهد اما اینکه مدام بخواهیم سرمربیان این تیمها را از یک دور باطل انتخاب کنیم یک امر غلط و اشتباه است. به هر حال امیدوارم این داستان یک سرانجام خوب داشته باشد اما بهنظرم این شکل کار کردن هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت.»
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار