تاریخ : Sat 20 Jun 2020 - 09:03
کد خبر : 42254
سرویس خبری : نقد روز

در ژوئن 2020 راه اکتبر 2003 را نروید!

علی جمشیدی:

در ژوئن 2020 راه اکتبر 2003 را نروید!

استدلال متناقضی توصیف می‌کند که اگر این دسترسی‌ها به آژانس اعطا نشود، آنگاه زمینه برای اقدامات جمعی با ضریب اجماع جهانی علیه ایران فراهم می‌آید و لذا باید هرچه زودتر امکان این دسترسی‌ها فراهم شود. این همان استدلالی است که در اکتبر 2003 ایران را به تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای کشاند تا شاید مشکل شورای حکام و شورای امنیت با ایران مرتفع شود.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: پروژه‌های آمریکا برای مواجهه با ایران به‌صورت موازی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دفتر دبیرکل سازمان‌ملل و شورای امنیت درحال پیگیری است. مورد اول که موضوع این نوشته است مربوط به قطعنامه دیروز شورای حکام می‌شود، دومی به گزارش عجیب آنتونیو گوترش درباره منشأ تسلیحات به‌کاررفته در حمله به تاسیسات آرامکو در تابستان گذشته مربوط است و سومی هم تلاش برای تدوین و تصویب قطعنامه‌ای ضدایرانی است که پیش‌نویس آن چندی‌پیش ازسوی آمریکا دراختیار اعضا قرار گرفت. هدف هر سه اینها و البته باقی تلاش‌های ضدایرانی آمریکا در ماه‌های اخیر البته روشن است، اولا فرصتی تا انتخابات ریاست‌جمهوری در ایالات متحده باقی‌نمانده و چون تمامی تلاش‌های ترامپ برای کشیدن ایران پای میز مذاکره زیر فشار به سنگ خورده، تیم او در کاخ‌سفید تلاش ویژه‌ای را آغاز کرده‌اند تا شاید در ماه‌های پایانی به نتیجه‌ای برسند و ثانیا از نظر زمانی این اتفاق مصادف‌شده با اولین بند غروب برجام که 18 اکتبر است و در آن روز اگر اتفاق خاصی نیفتد، تحریم‌های تسلیحاتی ایران به‌صورت قانونی در سازمان ملل مرتفع خواهد شد که این ماجرا هم مزید بر علت شده تا دونالد ترامپ فعالیت‌های ضدایرانی خود را تشدید کند.

اما درخصوص آنچه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رخ‌داده، یعنی قطعنامه‌ای ضدایرانی که صبح روز گذشته در شورای حکام تصویب شد، کار هم پیچیده‌تر است و هم درکنار ایالات متحده حداقل سه عامل دیگر (دبیرکل آژانس، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپایی) درحال فعالیت هستند.

ماجرا از آنجا شروع می‌شود که بعد از برجام و با وجود اینکه ایران تضمین‌های زیادی از آژانس گرفته بود که در ازای بازدیدهای بسیار گسترده و فراپادمانی، پرونده‌هایی چون ماجرای مطالعات ادعایی برای همیشه بسته شود، هیچ‌گاه دروغ‌پراکنی‌های آمریکا و متحدان او به‌ویژه رژیم صهیونیستی پایان نیافت و تلاش برای یافتن فرصتی برای بازگرداندن آژانس به مواضع قبلی تداوم داشت.

این تلاش‌ها ادامه داشت تا زمانی که نتانیاهو در نمایشی مدعی شد موساد توانسته اسنادی را به سرقت ببرد که نشان می‌دهند ایران پیش از سال‌های 2003 فعالیت‌های گزارش‌نشده‌ هسته‌ای داشته است. براساس همین ادعا هم دبیرخانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با وجود اینکه در تمامی ضوابط و آیین‌نامه‌های خود تصریح دارد که «نمی‌توان از اطلاعات حاصل از عملیات‌های جاسوسی علیه کشوری استفاده کرد»، پرونده‌ای را علیه ایران گشود و از تهران خواست علاوه‌بر سایت‌ها و مناطق گسترده‌ای که ذیل پروتکل الحاقی دسترسی به آنها فراهم شده، اجازه بازرسی از برخی مناطق و سایت‌های دیگر را نیز به بازرسان آژانس بدهد. نکته مهم در این زمینه این است که این تلاش‌ها در دوره ریاست پیشین نتوانسته به جریان بیفتد و پس از درگذشت آمانو و حضور رافائل گروسی که با حمایت مستقیم آمریکایی‌ها به دبیرکلی آژانس رسید، به جریان افتاد.

در این مسیر و پس از آنکه استدلال‌های حقوقی ایران با وجود حمایت‌های روسیه و چین در جریان گفت‌وگوهای فنی و حقوقی کارشناسان به نتیجه‌ای نرسید و نمایندگان آژانس بر استفاده از اطلاعات ادعایی رژیم‌صهیونیستی پافشاری کردند، نهایتا پرونده از دبیرخانه این آژانس به شورای حکام رفت تا فرآیند سیاسی جایگزین بررسی‌های کارشناسی شود. در فرآیند پرسرعت و شتابزده‌ای که توجیه قانع‌کننده‌ای هم فعلا برای آن وجود ندارد، شنبه گذشته و بلافاصله پس از ورود پرونده به شورای حکام، سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که از قبل آماده شده بود دراختیار اعضا قرار دادند تا با تصویب آن، ایران متهم به پنهان‌کاری و عدم شفافیت شده و از تهران خواسته شود دسترسی‌های جدیدی را دراختیار بازرسان آژانس بگذارد. این پیش‌نویس پس از آنکه در جلسات چهارروزه‌ای که به‌صورت آنلاین برگزار می‌شد به تصویب نرسید، نهایتا در جلسه حضوری روز جمعه با 25 رای موافق، 2  رای مخالف یعنی چین و روسیه و 7 رای ممتنع تصویب شد. حالا این قطعنامه و احتمالا گزارشی که از آژانس به شورای امنیت سازمان‌ملل ارسال خواهد شد به‌سرعت می‌تواند مبنای دروغینی برای استفاده توسط سه کشور اروپایی به‌عنوان استدلالی در زمینه فعال‌سازی مکانیسم ماشه باشد، چیزی که مدت‌هاست آمریکایی‌ها به‌دنبال فراهم کردن بستر آن هستند و حالا این زمینه‌سازی‌ها درحال نزدیک شدن به نقطه پایانی است.

در این خصوص اما همچنان یک سوال بزرگ وجود دارد، اینکه موضع ایران درمقابل این اتفاق چگونه باشد؟

 1   امر مسلم این است که از ابتدای دهه 80 که چالش ایران با آژانس اوج گرفت، هیچ‌گاه این نهاد بی‌طرفانه نسبت به انجام نظارت‌های خود اقدام نکرده است و حالا همان‌طور که محمدجواد ظریف می‌گوید، با وجود بی‌نظیرترین بازرسی‌های تاریخ، آژانس بازهم می‌گوید باید دسترسی‌های گسترده‌تری ارائه شود و اساسا معلوم هم نیست این درخواست‌ها چه زمانی پایان می‌یابد، چنانکه با وجود برجام هم پایان نیافت. از این‌رو یک منطق قابل پذیرش می‌گوید تن دادن به چنین خواسته‌هایی می‌تواند باب تداوم مطالبات زیاده‌خواهانه را فراهم کند.

2   استدلال متناقضی توصیف می‌کند که اگر این دسترسی‌ها به آژانس اعطا نشود، آنگاه زمینه برای اقدامات جمعی با ضریب اجماع جهانی علیه ایران فراهم می‌آید و لذا باید هرچه زودتر امکان این دسترسی‌ها فراهم شود. این همان استدلالی است که در اکتبر 2003 ایران را به تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای کشاند تا شاید مشکل شورای حکام و شورای امنیت با ایران مرتفع شود.

اما مشکل استدلال بالا، این است که اولا به مساله فشار حداکثری و تلاش‌های آمریکا علیه ایران در 26 ماه گذشته توجهی ندارد و نمی‌خواهد بپذیرد که فشارهای امروز بسیار گسترده‌تر از آن زمانی است که 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران وجود داشت و ثانیا به کیفیت اتفاقی که امروز رخ‌داده بی‌توجه است، به این معنا که برای اولین‌بار روسیه و چین که از اعضای دائم شورای امنیت هستند به مخالفت علنی برخاسته‌اند و هزینه ایستادن مقابل آمریکا را پرداخت کرده‌اند.

در چنین شرایطی عقل سلیم اولا حکم می‌کند که دیپلماسی ادامه یابد و ثانیا به‌گونه‌ای رفتار شود که فرآیند 20 ساله زیاده‌خواهی آژانس به‌نوعی متوقف شود، در این مسیر پیچیده که البته شرایط بین‌المللی برای حرکت در آن مساعدتر از هر زمان دیگری است، باید برای همیشه امکان مذاکره با آمریکا و راضی‌کردن این کشور کنار گذاشته و تلاش شود از بستر چالشی که ترامپ با سازمان‌های بین‌المللی و کشورهایی چون چین و روسیه فراهم آورده، استفاده شود. البته ایفای نقش در چنین جایگاهی با چهره‌هایی که همه امیدشان کنار آمدن با کاخ‌سفید است احتمالا شدنی نباشد اما شاید با تغییراتی در استراتژی و مهره‌های بازی، بتوان حتی از چنین شرایطی هم با موفقیت هرچند نسبی عبور کرد. نباید فراموش کرد مبادله مهمی که ایران با ونزوئلا داشت، توافق‌های مهمی که با کشورهای اوراسیا روی داده و امکان مهمی در آن فراهم شده، ماجرای توافق‌های امنیتی و اقتصادی پس از سقوط گلوبال‌هاوک و چندین مسیر دیگر همگی نشانه‌هایی از امکان موفقیت در مسیر یادشده هستند.

اخبار مرتبط:

عبدالرضا فرجی‌راد در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

دنبال تسلط بر  مراکز نظامی ایران هستند

 

فواد ایزدی:

از NPT به‌طور تدریجی خارج شویم

 

مرندی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: 

ایران با سرعت در تمام حوزه‌های هسته‌ای  سرمایه‌گذاری سنگینی  می‌کند

 

تحلیلگر ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری مطرح کرد

۲ شرط ایران برای همکاری با آژانس پس از قطعنامه جدید