به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اقدام ایران در اعزام پنج نفتکش به ونزوئلا برای تحلیلگران روابط بینالملل بیش از قالب یک قرارداد تجاری تقابل تهران با هژمون جهانی آمریکا بود. با وجود جنگ رسانهای و برخی اقدامات عملی آمریکا، ایران توانست سوخت تمامی نفتکشهای خود را بدون هیچ مزاحمتی به ونزوئلا برساند و عملا تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد تا برخی از ظهور دوران جدید در عرصه بینالملل سخن بگویند. در شرایطی که آخرین کشتی ایران هنوز در آبهای ونزوئلا حضور دارد، باید گفت که اگر ایران تمایل به تثبیت قدرت منطقهای و فرامنطقهای خود دارد، نباید در این سطح متوقف شود و باید از قبل گامهای تهاجمیتر در برابر آمریکا و متحدانش بردارد. یکی از این گامها میتواند اعزام کشتی به یمن باشد. تنها در این شرایط است که تهران با وجود کارشکنیهای آمریکا، قادر است خود را بهعنوان یک هژمون منطقهای تثبیت کند. پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به کاپیتان و کارکنان کشتی و تاکید بر اینکه آنان کار بزرگی کردند و حرکتشان حرکتی جهادی بود و کشور را سرافراز کردند، خود گواه این نکته است که تهران قصد دارد این مسیر گشودهشده را حفظ کرده و تا حد امکان آن را توسعه دهد. ایران اسفند سال گذشته دهها میلیون لیتر بنزین، گازوئیل و هزاران تن مواد لازم برای استفاده در پالایشگاهها را به متحد خود در فاصله بیش از 10 هزار کیلومتری و درست در جایی کنار گوش آمریکا ارسال کرد. واشنگتن برای مقابله با این اقدام، چهار ناوشکن و یک هواپیمایی شناسایی اعزام کرد تا در مسیر این انتقال انرژی اخلال ایجاد کند. درمقابل اما ایران قاطعانه به آمریکا پیام داد که درصورت هر اقدامی، اهداف آمریکا در خلیجفارس مورد هدف قرار خواهد گرفت. همین تهدید نیز باعث شد نفتکشهای ایرانی بدون مشکل در بندر ونزوئلا پهلو بگیرند. این اقدام ایران، علاوهبر هویدا کردن ناتوانی آمریکا در اعمال حاکمیت نظامی در دریای کارائیب، نشاندهنده آسیبپذیری نظامی واشنگتن در منطقه خاورمیانه بود. اعزام این محموله از آن جهت دارای اهمیت بود که آمریکا در چندین مرحله شدیدترین تحریمها علیه ونزوئلا اعمال کرد و بهدنبال آن حتی شرکتهای روسی نیز کاراکاس را ترک کردند. اگر محموله نفتی ایران به ونزوئلا نمیرسید، افزایش سرسامآور قیمت بنزین، دولت نیکولاس مادورو را سرنگون میکرد. ایران اما با اعزام این محموله، توانست تحریمهای آمریکا علیه ونزوئلا را بشکند و این شکست همچنان ادامه داشته باشد، چراکه گویا قرار است ایران مواد سوختی، مواد و قطعات پالایشگاهی، ماشینآلات و کالاهای صنعتی و نیروگاهی را به ونزوئلا صادر کرده و در برابر آن طلا، فلزات گرانبها، نیشکر و دیگر محصولات کشاورزی را که از دیگر طرفها تامین میشود، وارد کند.
برخی تحلیلگران نظامی معتقدند قدرت دریایی و توان هژمونی ایران در خلیجفارس باعث عقبنشینی آمریکا شده است. با این حال، سوال مهم این است که چرا ایران در زمانی که میتواند انتقال کالا را در خطی با طول بیش از 10 هزار کیلومتر بهآسانی انجام دهد، در ابعاد بسیار کوتاهتر از لحاظ مسافتی و ریسکی چنین کاری را نکند؟
تهران برای اعمال قدرت در منطقه غرب آسیا و نمایش این اقتدار به متحدان حاشیه جنوبی خلیجفارس، میتواند کشتیهای خود را به مقصد متحدان منطقهای خود نیز ارسال کند. یکی از این متحدان یمن است. یمن بسیار نزدیکتر از ونزوئلاست و مسیر دسترسی به آن نیز از تنگههایی مانند سوئز که تحت کنترل مصر قرار دارد یا تنگه جبل الطارق که محل حضور بریتانیاست، نمیگذرد. کشتیهای تجاری ایران بهراحتی و بدون ورود به آبهای کشوری دیگر یا گذر از آنها میتوانند خود را در زمانی کم به یمن برسانند.
از سال 2015 یمن درگیر یک تجاوز گسترده نظامی است و با این حال توانسته در برابر ائتلافی با بیش از 30 عضو ایستادگی کند. اکنون این ائتلاف متجاوز، پس از ناکامیهای گسترده، به چند کشور همچون عربستان، امارات و چند متحد غربیاش محدود شده است. در این پنجسال ارتش و نیروهای مردمی در یمن بهخوبی در برابر متجاوزان ایستادگی کرده و مانع از سقوط کشورشان شدهاند، اما محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن باعث شده شرایط زندگی در این کشور بسیار سخت شود. این کشور در عرصه میدانی تحت محاصره شدید غذایی و دارویی قرار دارد، در جنگ دهها هزار کشته و صدها هزار شهید داده که اغلب آنها غیرنظامی و از میان زنان و کودکان بودهاند. این کشور نیازی جدی به مواد غذایی، دارو، کمکهای پزشکی و مواد سوختی دارد. این مساله بارها از سوی سازمان ملل مطرح شده اما سعودیها اجازه انتقال کمکهای جهانی به صنعا را نمیدهند. اگر ایران بتواند پس از انتقال انرژی به ونزوئلا، چند محموله کمک را به یمن ارسال کند، علاوهبر آمریکا، متحدان منطقهایاش را نیز با چالش بزرگی مواجه کرده است.
یمن علاوهبر مسائل انسانی، از منظر اقتصادی اهمیتی به مراتب بالاتر از ونزوئلا برای ایران دارد. یمن دارای سواحل گستردهای است که میتواند باراندازی مناسب برای کالاهای اقتصادی ایران باشد. کشورهای آفریقایی در شاخ آفریقا و شرق این قاره دارای جمعیت زیادی بوده که میتوانند پذیرای کالاهای مصرفی و صنعتی ایران باشند و از سویی دیگر بهدلیل عدم ادغام کاملشان در اقتصاد جهانی میتوان با آنها به دور از تسلط دلار و نظام مالی آمریکایی دست به تجارت زد. این کشورها همچنین دارای تولیدات کشاورزی زیادی بوده و از منابع معدنی بکر و دستنخورده زیادی برخوردارند که با هزینهای کم میتوان آنها را مورد بهرهبرداری قرار داد. تنها منطقه شاخ آفریقا با دومیلیون کیلومتر مربع و با جمعیتی بالای 100میلیون نفر بخشی از شرق قاره آفریقاست که تهران درصورت همکاری با دولت قانونی یمن مستقر در صنعا میتواند به آن دست پیدا کند.
یمن در شرایط کنونی با وجود تواناییهایش به دلیل جنگ و محاصره توسط عربستان سعودی درحالی که تا پیش از این صادرکننده نفت بوده، حالا برای مدتی موقت نیازمند واردات مواد سوختی است و به مواد غذایی و دارویی نیازی فوری دارد. بهجز نیازهای یمن، این کشور یکی از اعضای محور نزدیک به ایران موسوم به «محور مقاومت» است که سیاستهایش مشابهت زیادی با سیاستهای ایران دارد. ضدیت با آمریکا، رژیم صهیونیستی و حکومتهای دیکتاتوری از یکسو و موافقت با اتحاد میان مسلمانان از سویی دیگر سیاستهای دولت صنعا هستند که منطبق با سیاستهای تهران است. ایران باید برای تقویت محور نزدیک به خود دست به حرکتی عملی در شکلی قابلتوجه بزند. ایران پیش از این در عراق، سوریه و لبنان دست به چنین اقداماتی زده است. همکاری ایران با دولتهای این سه کشور و گروههای مردمی آنها باعث شده با وجود تحریم شدن توسط آمریکا خطر محاصره فیزیکی ایران از طریق مرزهای زمینی، دریایی و هوایی منتفی شود.
تکرار نمونه ونزوئلا در یمن میتواند تغییری جدی در معادلات غرب آسیا ایجاد کند. کشتیهای حامل مواد غذایی، دارویی و سوختی که برای کاهش آلام مردم یک کشور فقیر و جنگزده ارسال میشوند دارای هدفی مشروع هستند. برخی منابع آگاه در ایران اعلام کردهاند که ایران قصد دارد یک کشتی را با حضور یکی از مقامات دیپلماتیک راهی یمن کند اما پیش از آن به عمان بهعنوان یک واسطه، این پیام را داده است که درصورت هرگونه ماجراجویی امارات و عربستان، تنها گزینه پیش روی ایران، گزینه نظامی خواهد بود.
تثبیت تهران بهعنوان هژمون منطقهای
برخی در حوزه روابط بینالملل قائل به وجود یک هژمون کامل جهانی نیستند، بلکه میگویند بهدلیل وسعت دنیا تنها قدرتهای مسلط منطقهای شکل میگیرند که برای رسیدن به هژمونی جهانی باید مانع از شکلگیری هژمونهای منطقهای در دیگر نقاط جهان شوند. برای سالها ایالات متحده بهعنوان قدرت مسلط بر جدید (قاره آمریکا) وظیفه داشت مانع از شکلگیری قدرتهای مسلط منطقهای شود. جلوگیری از قدرتگیری روسیه در شرق اروپا، ممانعت از پیشرفت چین در شرق آسیا و مقابله با تلاش ایران برای گسترش نفوذش در غرب آسیا در همین راستا قابل تفسیر است. برای سالها آمریکا در خلیج فارس تلاش کرد مانع از تبدیل تهران به هژمون منطقهای شود، با وجود این ایران توانست با توسعه توان نظامی و نفوذ منطقهای، اصلیترین گزینه برای هژمونی در منطقه شود. اقدام به اعزام نفتکش به ونزوئلا و جلوگیری از سقوط دولت آن و تلاش برای اعزام کشتی به یمن، میتواند تهران را بهعنوان هژمون منطقه تثبیت کند.