تاریخ : Sat 06 Jun 2020 - 10:00
کد خبر : 41745
سرویس خبری : نقد روز

تحول ذیل عقلانیت قابل جمع‌بندی است/ نباید به بهانه تحول کل نظام سیاسی را مستحیل کرد

محمدمهدی اسماعیلی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

تحول ذیل عقلانیت قابل جمع‌بندی است/ نباید به بهانه تحول کل نظام سیاسی را مستحیل کرد

عضو هیات‌علمی دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران گفت: اگر کمی بی‌محابا به سمت تحول برویم، خروجی آن استحاله خواهد بود و این نقطه‌ای است که درواقع فاصله روشنی با مضمون انقلاب اسلامی پیدا می‌کند. رهبر انقلاب اشاره کردند که تحول باید دارای نظام فکری روشنی باشد تا دچار التقاط نشویم لذا این تفاوت را کسانی که وارد این عرصه می‌شوند باید درک کنند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز 14 خرداد خود به «تحول‌خواهی» به‌عنوان وجهی از تئوری و سیره سیاسی امام‌خمینی(ره) اشاره کردند و با وصل کردن آن به وضعیت امروز کشور استنتاجی کارکردی درباره اداره کشور و کنش‌های سیاسی و اجتماعی ذیل آن داشتند. دراین‌باره البته پیش از این حرف‌هایی از جانب فعالان سیاسی و اجتماعی و استادان دانشگاه بیان شده بود، اما شاید هیچ‌کدام با جامعیت و چارچوبی که رهبر انقلاب روز 14 خرداد بیان کردند قابل جمع‌بندی نبوده و البته امروز این فرصت ایجاد شده تا این موضوع با دقت بیشتری طرح و مورد بررسی قرار گیرد. از این‌رو با محمدمهدی اسماعیلی، استاد دانشگاه و عضو هیات‌علمی دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی دانشگاه تهران به گفت‌وگو نشستیم و ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کردیم. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد.

    تحول ذیل عقلانیت در نظم فکری امام(ره) قابل جمع‌بندی است

«تحول» و «تحول‌خواهی» مدنظر رهبر انقلاب که قاعدتا مبتنی‌بر همان مبانی فکری امام راحل(ره) است چه ویژگی‌هایی دارد و مبانی آن با دیگر ایده‌های مطرح چه تفاوت‌هایی دارد؟

این تحولی که در فرمایشات رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال حضرت‌امام(ره) مطرح شد یکی از مبانی اصلی و فکری انقلاب اسلامی است همان مبانی و اساسی که هرساله طبق قرائتی که رهبر انقلاب از نظام مدنی امام راحل دارند در 14 خرداد تبیین می‌شود.

در این شاخص‌بندی از نظام مدنی مدنظر امام، سه پایه همواره مطرح شده و حالا ما با این ارکان نظم فکری بنیانگذار انقلاب را می‌شناسیم. اول عقلانیت است، دیگری معنویت و یکی هم عدالت. مقوله تحول یکی از شاخصه‌هایی است که ذیل مفهوم عقلانیت جمع‌بندی می‌شود، یعنی تحول را در یک نظام عقلانی مبتنی‌بر یک دریافت واقعی از اتفاقات، آسیب‌ها، روندها و افق‌هایی که پیش‌رو است تعریف می‌کنند.
یک نظام سیاسی پیشرو و قوی برای حفظ و ارتقای شرایط، باید بتواند فضای تحولی را در خود ایجاد کند و درمقابل اگر نتواند به این تحول پایبند باشد از دو وجه تهدید خواهد شد. یکی خطر ارتجاع است که ممکن است سبب درجا زدن و برگشت به عقب بشود و دیگری خطر استحاله. از این‌رو تحول نقطه وسط این دو است.

    تحول نقطه میانی ارتجاع و استحاله است

البته باید به این اشاره کنیم که یکی از ویژگی‌های مهم در فکر و عمل رهبران انقلاب اسلامی این بوده که همه دوگانه‌هایی که مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفته است را به‌نحو خردمندانه‌ای مبتنی‌بر اصول عقلانی حل کرده‌اند. این یکی از ممیزهای جمهوری اسلامی است. الان هم در دوگانه بین ارتجاع یا استحاله، رهبر انقلاب مفهوم تحول را پیش کشیدند مفهومی که در آن آرمان‌ها و اهداف تغییر نمی‌کند ولی در مسیرهای دسترسی و دستیابی به آرمان‌ها متناسب با اقتضائات زمان، آسیب‌شناسی آنها و با توجه به مسائل و مشکلاتی که درگیر آن هستیم، از ابزارهای جدید استفاده می‌شود.

    تحول از زمان صدور بیانیه گام دوم به‌صورت ویژه وارد ادبیات سیاسی کشور شد

به‌نظرم تحول یکی از کلیدواژه‌هایی است که رهبر انقلاب از زمان صدور بیانیه گام دوم به‌صورت ویژه وارد ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی کردند. شما مفهوم تحول را به‌صورت شفاف در بیانیه گام دوم می‌بینید. در آنجا رهبری وقتی می‌خواهند به مصادیق اشاره کنند، تحول را در موضوع عدالت مطرح می‌کنند و می‌گویند در موضوع عدالت هنوز تا نقطه آرمانی فاصله داریم. این در حالی است که از یک‌سال قبل این را به تدریج در بحث‌های خود آورده بودند. در همین بیانات 14 خرداد رهبر انقلاب به این مساله اشاره کردند.

 در حکم انتصاب رئیس قوه قضائیه که یک‌ماه بعد از بیانیه گام دوم بود باز ایشان بر مساله تحول تاکید کردند. گو اینکه رهبر انقلاب با آن مقدمه‌ای که در بیانیه گام دوم آوردند و گفتند از آرمان‌ها دست برنمی‌داریم، ولی مرتب در پی رفع نواقص هستیم و نواقص را می‌پذیریم فصل جدیدی را در کشور باز کرده‌ باشند.

عبارت «نواقص را می‌پذیریم» یعنی با یک عقلانیتی که هست دچار جمود و عدم انعطاف نیستیم. این نکته کلیدی است و فکر می‌کنم فهم تحول اقتضائات خود را در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران به‌تدریج نشان بدهد، تحولی که در قوه قضائیه نسبتا ایجاد شده، ان‌شاءالله در مجلس با شکل‌گیری مجلس جدید اتفاق خواهد افتد و ان‌شاءالله سال آینده در تشکیل دولت جوان حزب‌اللهی و انقلابی این تحول در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی به‌نفع و جهت ارتقای آرمان‌های انقلاب و دسترسی به حکومت اسلامی انجام خواهد شد.

    یکی از بخش‌های تحول مربوط به ساختار حاکمیتی است

این توضیح یعنی واقع‌گرایی، مقدمه تحول است؟

رهبر انقلاب قبلا نگاه درست به دوگانه واقع‌گرایی-آرمان‌گرایی را تفسیر کرده‌اند، و عبارت «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» را توضیح داده‌اند، یعنی این دوگانه را قبلا به همین نحو حل کرده‌اند. برخی می‌گویند این موضع یک پارادوکسی است و با هم جور درنمی‌آید اما رهبری نشان دادند با این قرائت می‌توان هم واقع‌بین بود و هم در عین حال مسیر آرمان‌گرایی را طی کرد.

 امروز بعضا ناکارآمدی‌هایی در برخی بخش‌ها وجود دارد که ملموس و رهبری با واقع‌بینی توضیح می‌دهند که حاکمیت این ایرادات را می‌بیند و به آنها توجه دارد. این ناکارآمدی‌ها اتفاقاتی است که در حوزه مدیریت آمایشی کشور خود را نشان می‌دهد، مسائلی که خود را در بروز ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی نشان می‌دهد و لذا تعابیر یادشده به‌معنای پذیرش واقعیت است. «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» و «تحول» تلاش برای این است که با حفظ نظام آرمانی، واقعیات موجود را به‌نفع جریان انقلابی تغییر دهیم، چون اگر تغییر پیدا نکند دچار مشکلات عدیده‌ای خواهیم شد. در این مسیر یکی از بخش‌های تحول، مربوط به ساختار حاکمیتی است که باید متناسب با این اقتضائات پوست بیندازد و بتواند مسیر تحول را پیش بگیرد.

    حرکت بی‌محابا به سمت تحول منجر به استحاله خواهد شد/ نباید به بهانه تحول کل نظام سیاسی را مستحیل کرد

ماجرای مبانی فکری و تئوریک که رهبری در مواجهه با عدالتخواهی مطرح کردند قاعدتا شامل تحول هم خواهد شد.

رهبری بیان کردند که اوایل انقلاب عده‌ای این بحث‌ها را علیه فسیل پهلوی مطرح کردند و بعدها خود دچارآن آفت شدند، چون مبانی فکری نداشتند. دقیقا از همین نقطه نظام جمهوری اسلامی توسط افرادی که دغدغه‌هایی دارند که دغدغه‌های درستی است، اما دچار آن قوام فکری و نظام فکری متناسب نیستند می‌تواند آسیب ببیند و دچار نوعی التقاط شود.

دقت کنید اگر کمی بی‌محابا به سمت تحول برویم، خروجی آن استحاله خواهد بود و این نقطه‌ای است که درواقع فاصله روشنی با مضمون انقلاب اسلامی پیدا می‌کند. رهبر انقلاب اشاره کردند که تحول باید دارای نظام فکری روشنی باشد تا دچار التقاط نشویم لذا این تفاوت را کسانی که وارد این عرصه می‌شوند باید درک کنند.

    نگاه کارکردگرایانه محض به انقلاب می‌تواند به‌یکباره دستاوردهای انقلاب را به بعضی از ضعف‌ها تقلیل دهد

نباید به بهانه تحول کل نظام سیاسی را مستحیل در فضای آرمانی خود کنند. در توضیح عدالتخواهی، باز رهبری همین دغدغه را داشته و بارها مطرح کرده‌اند. من معتقدم بعضی از مشکلات امروز کشور مربوط به همین جریانات است و از همین موضوع ناشی می‌‍‌‌شود. نگاه کارکردگرایی محض می‌تواند به‌یکباره آرمان‌های بزرگی همانند اصل انقلاب و نظام اسلامی و دستاوردهای بزرگ آن را نادیده گرفته و آن را کاملا به ضعف‌های موجود تقلیل دهد.

    مطالبه‌گری افراطی سرنوشت شوروی را به‌دنبال خواهد داشت/ تحول‌خواهی باید در چارچوب نظام جمهوری اسلامی باشد

با این توضیح یعنی ابتدا باید در نظر تحول ایجاد شود و بعد در کارکرد؟

کسانی که می‌خواهند وارد این عرصه شوند ممکن است مساله تحول را به مطالبه‌گری افراطی در بحث تغییرات در ساختار، یا تغییرات در عملیات‌های اجرایی کشور گسترش دهند که حتی ممکن است آنقدر فشار ذیل آن ایجاد شود که حتی سیستم آسیب ببیند. می‌توانم بگویم ما همیشه این مشکل را داشته‌ایم. در نظام شوروی سابق وقتی رهبر شوروی بحث اصلاحات را مطرح کرد آنقدر فشار در فضا زیاد شد که به فروپاشی و تجزبه انجامید. آقا همیشه در بحث‌های اصلاح‌طلبی، در بحث‌های عدالتخواهی، در بحث‌های تحول‌خواهی و در دیگر مفاهیمی که با آن روبه‌رو می‌شویم این تلاش را دارند که از همه تجربیات مهم گذشته نظام‌های سیاسی، چه داخل و چه خارج کشور، بهره‌برداری کنند تا نکند که یک‌باره در بحث تحول‌خواهی به استحاله برسیم. این همان‌جایی است که نیاز به مبانی فکری دقیق دارد. این باید تبیین شود و دقیق بیان شود تا در چارچوب نظام جمهوری اسلامی این تحول‌خواهی صورت گیرد، نه خارج از آن باشد. نه عقب‌تر و نه جلوتر باشد.

    تقلیل‌گرایی و ساده‌سازی آفت اداره کشور در دولت‌های نهم و دهم بود

برخی از جریانات درکشور این ماجرای تحول و تغییر و پیشرفت را با نوعی از ادبیات ساده‌‌سازی می‌کنند و گمان می‌برند با چند تصمیم و اقدام کوچک تحول و تغییر شدنی است. این آفت مقابل توضیح یادشده شما نیست؟

ما یک نقدی به فضای فکری کشور داریم و می‌گوییم که فضای فکری «مهندسی‌زده» است. از ابتدای انقلاب هم در موضوعاتی این مشکل را داشته‌ایم. در این خصوص رهبری عدم توسعه علوم‌انسانی را یکی از مشکلات اساسی کشور می‌دانند.

شاهدیم که در بسیاری از مواقع و درخصوص بسیاری از مسائل عمده کشور یک نوع تقلیل‌گرایی رخ می‌دهد، همان اشکالی که رئیس دولت‌های نهم و دهم مرتکب شد. «تقلیل‌گرایی» مسائل به مباحث خیلی پیش‌پاافتاده در حالی است که حل مشکلات جامعه و مصداقا مسائل مربوط به عدالت، نیازمند کنشگری همراه با سعه‌صدر و عقلانیت است.

این تحول هم از همان مقولات است و باید دقت کنیم که چنین کاری باید با یک نظام فکری روشن مبتنی‌بر فهم دقیق، پرهیز از یک نوع ساده‌سازی مساله باشد. اینها بحث‌های مهم ما است.

در ماجرای دولت جوان حزب‌اللهی احتمالا داشتن نگرش تحول‌خواهانه مبتنی‌بر عقلانیت و یک مبانی فکری درست جزء بخشی از نظر و ایده رهبری برای اداره کشور از 1400 به بعد است. درست است؟

از 1400 به بعد آغاز قرن پانزدهم شمسی است و نقاط عطف ما با این اعداد شکل می‌گیرد. من فکر می‌کنم مهم‌ترین انگاره‌هایی که رهبری از مفهوم دولت جوان انقلابی در نظر دارند ‌انگیزه، نشاط و تحول‌خواهی است.  رهبری این را بارها در دو سه سال اخیر رمزگشایی کرده‌اند البته نباید خیلی روی مصادیق سوق دهیم. مهم این انگاره‌هایی است که در آن شکل می‌گیرد. یک جوان پرانگیزه و پرنشاط دنبال ایجاد حرکت‌های پرشتاب است، دنبال پیدا کردن راه‌های میانه است که بتواند زودتر به اهداف برسد؛ از این‌رو تحول‌خواه است. از طرفی چارچوب آرمانی نظام همین‌هایی است که وجود دارد و مطرح می‌شود. یک دولت با انرژی و قوی، با سرعت بیشتر می‌تواند تحقق آرمان‌ها را به نتیجه برساند منتها باید با همان مبانی نظری قوی تحول‌خواهی را دنبال کند برای همین هم رهبری فرمودند دولت جوان و حزب‌اللهی.