تاریخ : Sat 30 May 2020 - 01:26
کد خبر : 41564
سرویس خبری : نقد روز

در بحران کرونا جای یک شورای هماهنگ‌کننده رسانه‌ها خالی بود

سیدرضا نقیب‌السادات عضو هیات‌علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی:

در بحران کرونا جای یک شورای هماهنگ‌کننده رسانه‌ها خالی بود

ماجرای کرونا این موضوع کاملا محسوس بود. درحقیقت جای یک شورای هماهنگ‌کننده فعالیت‌های رسانه‌ای خالی بود. اگر یک شورای هماهنگی تاسیس می‌کردیم که در آن نماینده همه رسانه‌ها حضور داشتند،

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پیش از هرچیز باید شناخت آسیب‌های موجود از عملکرد در حوزه رسانه‌ها در دستور کار قرار گرفته و درخصوص مشکلات احصاشده، اولویت‌بندی نیز صورت گیرد. دراین‌میان به نظرم می‌رسد باید این مساله را به‌صورت یک پیوستار دید. ماجرای رسانه در ایران گذشته‌ای دارد تا به وضع امروز رسیده‌ایم و وضع امروز نیز در فرآیندی به آینده خواهد رسید. این که این رسانه‌ها محصول ذاتی جامعه ما نبودند، یک بحث جدی است. ما در شرایطی صاحب رسانه شدیم که پر از تعارض بود. این مساله نیز باید با دو نگاه خرد (که عمدتا معطوف به کاربران رسانه است) و کلان که ناظر به مدیریت رسانه است، دنبال شود.
ما هم در نگاه کلان مدیریتی و هم در جنبه فردی، ضعف و فقدان آموزش داشتیم. نتیجه آن می‌شود وضع موجود که در شرایط کرونا غافلگیری پدید آمده، هم برای مسئولان و هم در رسانه‌های ما دردسرساز شده است. مسئولان ما غافلگیر شدند و بعد در شرایط اضطراری و به‌دنبال قبض و بسط‌هایی که اتفاق افتاد، تاثیرات آن در رسانه هم مشخص شد. این مساله به‌‌نوعی بی‌اعتمادی عمومی را دامن زد و در وقایع پی‌درپی به‌طور مستمر مرجعیت رسانه را از ایران به بیرون منتقل کرد. این باعث شد نوعی تلقی و بدبینی در افکار عمومی نسبت به رسانه‌های داخلی ایجاد شود. وضعیت حال‌حاضر رسانه‌ها محصول عملکردهای گذشته نیز هست. به بیان دقیق‌تر شرایطی که امروز گریبان جامعه ما را گرفته است، محصول ضعف آموزشی رسانه است.
مشکل امروز ما این است که هنوز به نظام جامع رسانه‌ای دست نیافته‌ایم. از 10 یا 15 سال قبل این موضوع در دست بررسی بوده و به مجلس رفته است. امروز اما با وجود گذشت 15 سال هنوز تکلیف نظام جامع رسانه‌ای کشور روشن نیست. لذا تعجب نکنید که در ماجرای کرونا فضای مجازی ساز خود را می‌زند، مطبوعات کار خود را می‌کنند و نظام مدیریتی رسانه هم راه خود را می‌رود. نکته بعد، فقدان اصول هنجاری برای پرداختن به شرایط بحران است. به‌دلیل این خلأ اصول هنجاری ما نمی‌توانیم تصمیم‌گیری درستی برای هدایت جریان رسانه‌ای در شرایط بحران و حتی غیربحران داشته باشیم.
به‌طور کلی به نظر می‌رسد ما در چهار وجه نیازمند بازنگری هستیم. نخست وجه مدیریت، اداره و سازمان حاکم برای اداره حوزه رسانه است. باید برای همه اینها چارچوب و شاخص درنظر گرفته شود. اگر شاخص‌های موجود، کارآمدی داشت، وضعیت فعلی ما این‌گونه نبود. دوم چارچوب‌های هدایت محتواست. ما به‌لحاظ محتوایی نیاز به معیار و نظام داریم. سوم، مساله مخاطب است. نگاه ما باید این باشد محصولاتی را که برای آینده و پساکرونا آماده می‌کنیم، چه کسی اعم از مردم، مدیران نظام و... می‌خواهد مصرف کند؟ و چهارم آنکه بالاخره دنبال کدام تغییر رفتار هستیم؟ به بیان دقیق‌تر رفتار مطلوبی که انتظار داریم رسانه‌ها به آن شکل دهند، چیست؟ و به‌طور مشخص چه آثار و پیامدهایی را دنبال می‌کنیم؟فقدان چارچوب، معیار و ضابطه مشخص کاملا روشن است و در ماجرای کرونا این موضوع کاملا محسوس بود. درحقیقت جای یک شورای هماهنگ‌کننده فعالیت‌های رسانه‌ای خالی بود. اگر یک شورای هماهنگی تاسیس می‌کردیم که در آن نماینده همه رسانه‌ها حضور داشتند، این همه تعارض ایجاد نمی‌شد و صداوسیما هم متهم به ضعف مرجعیت رسانه‌ای و خبری نمی‌شد.