تاریخ : Thu 28 May 2020 - 03:52
کد خبر : 41518
سرویس خبری : نقد روز

دومین هشدار گسل‌های تهــــــران؛ 21 روز بعد

تهران دیروز دوباره لرزید از هشدار قبلی تا امروز برای مقابله با بحران چه اقداماتی صورت گرفته است؟

دومین هشدار گسل‌های تهــــــران؛ 21 روز بعد

حالا هم که حدود 20 روزی از واقعه گذشته و ما همانیم که 21 روز پیش، یعنی قبل از وقوع زمین‌لرزه بودیم؛ بی‌خیال نسبت به اینکه اگر این زلزله یکی، دو ریشتر قدرت بیشتری داشت معلوم نبود حالا به جای بحث درباره کرونا و اخبار روزانه دیگر، تا چه حد درگیر تهیه مایحتاج روزانه یا در غم از دست‌دادن عزیزان‌مان بودیم.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شاید عجیب به نظر برسد، بعد از حدود 20 روز از زلزله دماوند، که ما تهرانی‌ها را هم چند صباحی از ترس جان چادرنشین و خیابان‌گرد کرده بود درارتباط با این واقعه بنویسیم. این عجیب به‌نظر رسیدن طبیعی و اینکه این مساله عجیب است، غیرطبیعی است. همان فردای زلزله که درارتباط با آن وحشت چند ساعت قبل و... می‌نوشتم، گفتم که تقریبا هیچ آمادگی‌ای وجود نداشت، نه فردی و نه در سطح مدیریتی، مردم که جز فرار به سمت خیابان‌ها و خارج شدن از خانه‌ها راهی را انتخاب نکردند و مسئولان هم جز اینکه تلفن به دست شوند و با کارشناسان این حوزه از کم‌وکیف ماجرا مطلع شوند و در مصاحبه‌های تلویزیونی همان مکررات همیشگی را تکرار کنند کاری از پیش نبردند. حالا هم که حدود 20 روزی از واقعه گذشته و ما همانیم که 21 روز پیش، یعنی قبل از وقوع زمین‌لرزه بودیم؛ بی‌خیال نسبت به اینکه اگر این زلزله یکی، دو ریشتر قدرت بیشتری داشت معلوم نبود حالا به جای بحث درباره کرونا و اخبار روزانه دیگر، تا چه حد درگیر تهیه مایحتاج روزانه یا در غم از دست‌دادن عزیزان‌مان بودیم. با همین مقدمه و این نگاه خارج از کلیشه‌های مقطعی و در شرایط بحرانی با چند نفر از زمین‌شناسان و کارشناسان حوزه زلزله و زلزله‌نگاری گفت‌وگو کردیم تا شاید دید واقع‌بینانه‌تری نسبت به آینده داشته باشیم. هرچند در گذشته هم اینها گفته شد، اما تکرارشان می‌تواند بار رسالت اطلاع‌رسانی را از دوش ما بردارد و صدای زنگ خطر بیخ گوش تهران را بلندتر کند. اصلا همین حالا که این خطوط را می‌نویسم زمین لرزید و این آن مناسبت کاغذ سیاه‌کردن برای زلزله را هم توجیه می‌کند.

ستاد بحران را ایجاد کردم تا حساسیت مسئولان را درارتباط با زلزله بالا ببرم   منتهی در راس کار خیلی این مساله جدی نیست

 ابتدا با بهرام عکاشه که از او به‌عنوان پدر علم زلزله‌شناسی در ایران یاد می‌شود، گفت‌وگویی کردیم. عکاشه با بازخوانی عقبه زلزله و زلزله‌نگاری در ایران به «فرهیختگان» گفت: «نام تهران اولین‌بار در منابع تاریخی این‌طور آمده است؛ روستایی در شمال شهر ری، سرسبز و پرآب با مردمی که عمدتا در پناهگاه‌ها و تونل‌های طبیعی کوه‌ها زندگی می‌کردند. با نابودی ری در طول قرن سیزدهم میلادی یا بگوییم 880-870 سال پیش توسط مغول بازماندگان این فاجعه به سمت روستای تهران پناه بردند. سرزمین ایران در زمین فعال زمین ساختی جوان زلزله‌خیز است. از دیدگاه مطالعات باستانی و تاریخی و زلزله‌نگاری جدید زلزله‌های قوی داشته است. حدود 83درصد سرزمین ایران درمعرض خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. 99درصد شهرهای کشور درمعرض خطر زلزله قرار دارند. دماوند و شمیرانات درحدود 100سال پیش یعنی 27 مارس 1730 میلادی، به‌طور کامل ویران شد. 70 روستای شرق جاجرود، دماوند به سمت سمنان و دامغان ویران شدند. ساختمان کهنه سفارت بریتانیا سخت آسیب دید. دیوارهای باغ سفارت فرو ریخت و بازار تهران، کاخ گلستان صدمه دیدند. ساختمان‌های همگانی آمل و ساری آسیب زیادی دیدند. این یعنی این محدوده همواره زلزله‌خیز بوده و خواهد بود. هیچ‌گاه زلزله به‌صورت تکی نمی‌آید. برخی پس‌لرزه‌ها یا پیش‌لرزه‌ها قابل‌احساس نیستند و تنها دستگاه‌ها اینها را ثبت می‌کنند. وقتی حسابی من را خارج از کشور فرستاد ما فقط یک پایگاه در ایران داشتیم. بعدا پایگاه‌ها را زیاد کردیم و به‌خاطر همکاری با جهان به‌خصوص با آمریکا در چند شهر کشور ایران پایگاه زلزله‌نگاری نصب شد. این چند پایگاه تهران، تبریز، شیراز و یکی در غرب کشور است. در هیچ جای دنیا نمی‌توانند به این سوال که زلزله بعدی کی رخ خواهد داد و شدت آن چقدر خواهد بود، جواب بدهند. نه در آمریکا، نه در روسیه، نه در چین نمی‌توانند. بشر هنوز قادر نیست زلزله را پیش‌بینی کند یا بگوید این زلزله که اتفاق افتاد پیش‌لرزه زلزله بزرگ‌تر است. اما می‌توان مقاومت و قدرت مواجهه با آن را افزایش داد. شهرها باید طوری ساخته شوند که زلزله 5 و 5.5 کشته ندهند. اما این نوع از دیدگاه‌ها در افرادی که در راس مسائل هستند کم پیدا می‌شود. شخصا ستاد بحران برای کشور درست کردم و زحمات زیادی کشیدیم که افرادی که در راس هستند زلزله را جدی بگیرند چون مرگ ناگهانی است و نمی‌گوید بعدا می‌آید یا نمی‌آید. همیشه باید افراد مهم کشور زلزله را جدی بگیرند و آماده باشند و ستاد بحران به حدی قوی باشد هر زلزله تا 6 ریشتر بیاید آمادگی لازم را داشته باشند و خوشبختانه ستاد بحران راه‌اندازی کردم ولی این به معنای آن نیست که همه کارها ردیف است. همیشه باید آماده‌باش باشیم.»

گسل مشا کاندیدای زلزله‌ای به بزرگی 7 ریشتر است

مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی هم که بعد از زلزله 20 روز پیش تهران با او درارتباط با این زمین‌لرزه گفت‌وگویی داشتیم، ضمن خرسندی از پیگیری رسانه‌ای در ارتباط با زلزله بعد از عبور از تب‌وتاب اولیه آن حول آخرین اطلاعات و اتفاقات پیرامون زلزله اخیر تهران به «فرهیختگان» گفت: «پس‌لرزه‌های این زلزله طی 18 روز گذشته ادامه پیدا کرده است و در این منطقه روز شنبه یک پس‌لرزه به بزرگی بیش از 2.5 آمد و ثبت شد. تعداد زیادی از پس‌لرزه‌ها چون زیر 2.5 هستند ثبت و گزارش نمی‌شوند ولی از نظر اینکه آن اتفاق به‌عنوان یک خوشه لحظه‌ای ادامه داشته این‌چنین بود. دو، سه هفته پس‌لرزه داشته باشیم چیز عجیبی نیست. این هم جزء مشخصات زلزله به بزرگی 5 است ولی واقعیت این است که اگر بخواهیم دقیق‌تر بپردازیم باید بگوییم منطقه غرب کانون زلزله دماوند یعنی جایی که به لواسانات می‌رسد، از شمال فشم گسل مشا عبور می‌کند، از شهر میگون این قطعه‌ای است که به آن قطعه مرکزی گسل مشا می‌گوییم. به‌هرحال سوال و ابهام و نگرانی را همزمان درباره آن داریم به‌خاطر اینکه دراین قطعه مرکزی به لواسانات می‌رسد که گسل شمال تهران هم آنجا به این گسل می‌رسد ولی از روستای لواسان بزرگ و میگون رد می‌شود. این گسل به عقیده برخی زلزله‌شناسان حداقل در هزار و 100 سال گذشته زلزله مهمی از خود نشان نداده است، حتی اگر زلزله 958 میلادی مرتبط با این گسل باشد خود قطعه گسل مشای مرکزی کاندیدایی برای یک حرکت و ایجاد یک زلزله اصلی یعنی یک زلزله به بزرگی هفت ریشتر است. اگر چنین وضعیتی در پیش باشد می‌تواند برای تهران بسیار بغرنج باشد به‌خاطر اینکه بسیاری از گسل‌ها از فاصله حدود 15 کیلومتری شمال تهران رد می‌شوند و این یعنی فاصله خیلی کمی از شمال تهران دارد. البته از شهر تهران رد نمی‌شوند ولی فاصله آن زیاد و قابل‌ملاحظه نیست. ضمن اینکه منطقه البرز مخصوصا البرز مرکزی زلزله‌های مختلفی نشان داده است. البرز مرکزی در این مدت فعالیت‌های قابل‌ملاحظه‌ای از خود نشان داده است و آن چیزی که ما انتظار داریم از نظر علمی اتفاق افتد این است که یک کوشش همگانی انجام شود و همه متخصصان از دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های مختلف بیایند و کار مفصلی را روی قطعه مرکزی گسل مشا انجام دهند. نه‌فقط برای اینکه گسل و زلزله‌ها را پایش کنند بلکه به‌خاطر اینکه وضعیت آسیب‌پذیری و وضعیت ریسک قابل‌ملاحظه مدیریت مالی و مدیریت بحران و طرح آن دربیاید و بتوان یک کار قابل‌توجهی برای تهران کرد. متاسفانه الان در چنین وضعی نیستیم. یعنی شواهدی که می‌بینیم خیلی نشان‌دهنده این نیست که مدیریت بحران در تهران به‌طور کلی چه در سطح کشوری و چه در سطح استان تهران و چه در سطح شهرداری تهران در بحث مسئولیت اولیه مساله زلزله تهران و فوریت مساله زلزله تهران دغدغه داشته باشند. من فکر می‌کنم این مساله خیلی فوریت بالایی دارد که نه‌فقط از جنبه شناخت گسل بلکه از جنبه‌های مربوط به مدیریت بحران با دقت پرداخته شود. هم پایش‌ها و شناخت دقیق باشد و هم طرح کوتاه‌مدت و میان‌مدت آماده باشد.»

نه از دیدگاه عمومی و نه مدیریتی رفتار درستی درمواجهه با زلزله نداریم

علی بیت‌اللهی، رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن‌وشهرسازی زلزله پژوه دیگری بود که در ارتباط با وضعیت پایتخت در مواجهه با زلزله با «فرهیختگان» به گفت‌وگو پرداخت و اطلاعات جالب و قابل‌تاملی در ارتباط با این مساله ارائه کرد و گفت: «همان‌طور که اطلاع دارید این زلزله‌ای که تهران را مجددا تحت‌تاثیر قرار داد مشابه زلزله آذرماه ملارد بوده، اما بزرگی آن زلزله و تاثیرگذاری‌اش بیشتر بود. این زلزله هم با بزرگی 5.1 درحوالی دماوند در مجاورت روستای مشا و فاصله آن از مرز شرقی شهر تهران حدود 40 کیلومتر است و از وسط شهر تهران 70-60 کیلومتر فاصله دارد با این اوصاف اما این زلزله متوسط محسوب می‌شود که جمعه 19 اردیبهشت ساعات اولیه روز رخ داد. در مواجهه با این زلزله کمافی‌السابق سراسیمگی، التهاب و بیرون آمدن از خانه را شاهد بودیم. این رخداد معرف این واقعیت است که گسل‌های اطراف شهر تهران به‌ویژه شرق تهران در جنوب لواسانات به سمت دماوند، جایی که گسل شمال تهران و گسل مشا به‌هم وصل می‌شوند، بسیار فعال و لرزه‌ای است، در این ناحیه ظرف یکی دو سال اخیر زلزله‌های کوچک فراوانی اتفاق افتاده و این زمین‌لرزه یک هشدار مجدد بود که این خطر همچنان وجود دارد. اگر از نگاه اولیه بخواهیم شروع کنیم در حدود 100کیلومتری شهر تهران که فاصله موثری برای زلزله‌هاست، گسل‌های متعددی وجود دارد و زلزله‌های مختلفی رخ می‌دهد که همگی معرف لرزه‌خیزی بالای تهران است. این رفتار که نوسان داشته باشیم، یعنی موقع زلزله به یاد آن بیفتیم و بعد از یکی دو روز کلا فراموش کنیم، منجر می‌شود هیچ‌گاه حین وقوع زلزله رفتار درستی نداشته باشیم. هم از دیدگاه مدیریتی و هم عمومی این‌چنین است، از دیدگاه ما که درحال مطالعات زلزله هستیم، این بخش از پوسته زمین بسیار فعال است.

وجود گسل‌هایی که داخل تهران است و تعداد آنها بالغ بر 30 گسل کوچک و بیش از 6 گسل بزرگ در محدوده شهر یا چسبیده به آن هستند، ازجمله گسل شمال تهران، گسل قصرفیروزه، گسل لواسانات، گسل نیاوران و جنوب و شمال ری و گسل‌های مختلف کوچکی که قبلا معرفی کردم، همه اینها معرف این است که چقدر لرزه‌خیز هستیم. در این زلزله هم خوشبختانه طبیعت به ما لطف داشته، بعد از گذشت بیش از دوهفته می‌توانیم بگوییم آن زلزله اصلی بوده با حدود 16-15 پس‌لرزه بالای 2.5 ریشتر و حدود 100 پس‌لرزه با بزرگی 2.5 ریشتر و کوچک‌تر از آن را شاهد بودیم و این گوشه‌ای از فعالیت لرزه‌خیزی گسل‌های محصور‌کننده تهران و اطراف آن را نشان می‌دهد.

به‌عنوان مقدمه خوب است در ذهن داشته باشیم که آخرین زمین‌لرزه‌ای که تهران را تحت‌تاثیر قرار داد، در 1830میلادی یعنی حدود 190سال پیش بود، این زلزله با بزرگی هفت‌ریشتر بود که مناطق اطراف کانون زلزله را به‌شدت تخریب کرد و آثار تخریبی را در تهران هم داشتیم. از آن تاریخ به بعد زلزله بزرگی در تهران احساس نشده است. با توجه به بروز این زلزله‌ها این فشار و تنش ادامه دارد و گاهی به‌صورت زلزله‌های متوسط و کوچک خود را نشان می‌دهد.

اطلاعات عجیب و هولناک از خطر‌پذیری پایتخت در مواجهه با زلزله

بیت‌اللهی با ارائه آماری تامل‌برانگیز در ارتباط با وضعیت تهران و تاب‌آوری پایتخت در مواجهه با زلزله احتمالی گفت: «اگر بخواهم در ارتباط با منطقه‌ای که زلزله اخیر در آن آمد با نگاه آماری توضیح دهم، باید بگویم حدود 429آبادی در همین شعاع 60کیلومتری اطراف زلزله دماوند وجود دارد. حدود 400هزار نفر براساس آخرین سرشماری سال 95 ساکن‌شان هستند که این تعداد حدود 111هزار واحد مسکونی دارند و از این تعداد واحد مسکونی حدود 43هزار واحد مسکونی فاقد اسکلت است، یعنی ساختمان‌های ضعیفی هستند که در مقابل زلزله بزرگ‌تر تخریب می‌شوند. 155هزار نفر در چنین واحدهای فاقد اسکلت زندگی می‌کنند. در همین شعاع 60کیلومتری اگر زلزله 5/6 یا هفت ریشتری روی دهد، عمده این واحدهای مسکونی قطعا مقاومت ندارند، چون فاقد اسکلتند، یعنی درصدی از این مردم که 155هزار نفر هستند، زیر آوار می‌مانند، اگر زمستان یا شب‌هنگام باشد با یک زلزله در این ناحیه با چه ابعادی از تلفات جانی و مسائل مختلفی روبه‌رو می‌شویم؟ اینها نیازمند کار سیستماتیک برنامه‌دار هم برای آموزش و هم اصلاح کیفیت ساخت‌وساز و مسائل مختلفی دیگری است. در امر مدیریت بحران، آماده کردن سوله‌ها و آموزش مردم و مواردی از این دست که بعدی از مدیریت بحران و بسیار مهم هم هستند، کار جدی و مستمر در غیر ایام زلزله صورت نگرفته است، مردم اگر علاقه‌مند باشند آموزش‌ها را از فضای مجازی می‌گیرند. از نظر سخت‌افزاری هم کیفیت ما مطلوب نیست. در همین تهران از حدود یک‌میلیون و 100هزار پلاک ساختمانی، نه واحد مسکونی، یک پلاک ممکن است 6-5واحد باشد، نزدیک به 200هزار پلاک ما در بافت فرسوده است و این بافت فرسوده تعریف دارد، یعنی معابر تنگ، ساختمان‌های ناپایدار و ضعیف، یعنی واحدهای مسکونی کوچک که تراکم جمعیت در چنین نواحی‌ای بالاست.

این بافت فرسوده‌ای که بیان می‌کنم 250 هزار پلاک ساختمانی است، اگر فرض کنید 50درصد اینها ناپایدار باشند، یعنی 100هزار پلاک و اگر در هر پلاک تصور کنید سه واحد مسکونی باشند 300هزار واحد مسکونی می‌شود و اگر در هر واحد مسکونی سه نفر فرض کنید یک‌میلیون نفر جمعیت می‌شود که این داخل شهر تهران و سیمایی از وضعیت خطرپذیری آن از باب جمعیت در معرض خطر است. علاوه‌بر اینها مسائل مختلف دیگری هم داریم. با این وضعیت و با این شرایط که می‌دانید در بافت‌های فرسوده اقداماتی انجام می‌شود، ولی سرعت محسوس نیست. وضعیت قابل‌مشاهده است؛ تصور کنید خدای ناکرده زلزله بزرگی بیاید، شوخی ندارد. روی گسل‌های اصلی تهران 255 سایت مهم واقع شده است. اینها شامل بیمارستان‌ها، مراکز سوخت، مراکز آتش‌نشانی، چندین نقطه تلاقی خطوط گاز و  برق داریم که روی زون گسل است. روی گسل‌های تهران بیش از 100برج بالای 12طبقه ساخته شده است. گسل جایی است که بیشترین انرژی چندین نقطه تلاقی به‌خصوص آنجا و چشمه‌لرزه‌ای است. این را مزید بر علت در نظر بدانیم که کنار بافت فرسوده، ابعاد بحران بیشتر ملموس می‌شود. در مقایسه با این ابعاد کاری که کردیم ضعیف بوده و رضایت‌بخش نیست.»

مردم در زلزله اخیر رفتار حساب‌شده‌تری داشتند

رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی با اشاره به این نکته که در زلزله اخیر رفتار حساب‌شده‌تری از مردم را شاهد بودیم، ادامه داد: «با چنین وضعیتی خوب است به تهران برگردیم و ببینیم چقدر آمادگی داریم و چقدر رفتار و کار ما نسبت به زلزله ملارد متفاوت و بهتر شده است. برخی دوستان متخصص نظرشان این است که نسبت به زلزله ملارد که آشفتگی بیشتر بود، در این زلزله کمی بهتر رفتار شد. البته من کمی با این موضوع مخالفم، چون زمانی که زلزله ملارد اتفاق افتاد یک ماه قبل از آن زلزله کرمانشاه رخ داده و تب زلزله در کشور بالا بود و این امر از نظر روحی و روانی مردم را در استرس بدتری قرار می‌داد؛ به‌ویژه در زلزله کرمانشاه که از عالی‌ترین مقام نظام تا همه مردم به آن توجه داشتند. این موضوع حالتی را در فضای عمومی جامعه حاکم کرد که بعد آن زلزله ملارد آمد. زلزله ملارد به تهران نزدیک‌تر بود، بزرگی و تاثیرگذاری بیشتری داشت، ترس آن هم بیشتر بود. طبیعی است که دلهره مردم بیشتر باشد. بخشی از آمادگی‌هایی که در مردم وجود دارد مرهون فضای مجازی و رسانه‌هاست. این را نمی‌توان به حساب مدیریت بحران گذاشت. برنامه نظام‌مند و مشخصی در صداوسیما نداریم، رسانه‌ای که رسانه رسمی کشور است. این از نظر آموزش‌های عمومی است که خیلی جهش و تغییرات شگرفی که بتوانیم ذکر کنیم نیست. از طرفی افرادی مانند همکاران بنده در فضای مجازی، مقالات، مصاحبه با رسانه‌های وزینی مانند رسانه شما، روزنامه‌ها و جاهای مختلف آگاهی عمومی مردم را بالا می‌برند.»

تا الان هم در غرب و هم در شرق پایتخت زلزله به ما هشدار داده است  امیدوارم در اخطار سوم انگشت به دهان نمانیم

این زلزله‌پژوه در پایان خاطرنشان کرد: «در غرب تهران طبیعت پالسی به ما داد تا بیدار شویم؛ منظورم ملارد است. در شرق تهران حدود دوهفته پیش تهرانی‌ها لرزشی را احساس کردند و انرژی و تنش وجود داشت. اگر اینها را به‌عنوان هشدار درنظر نگیریم، می‌ترسم این سومین مورد بین این دو رخ دهد و آن موقع انگشت ندامت بگزیم که شاید دیر باشد. می‌توان خیلی از کارها را انجام داد؛ یکی از مهم‌ترین آنها کم‌هزینه‌ترین کار و اجرایی‌ترین است و هیچ‌کسی نمی‌تواند بگوید بودجه نداریم، همین بحث آموزش است. آموزش همان‌طور که می‌دانید، مبتنی‌بر استمرار کار است. هرکاری را بخواهید انجام دهید باید آموزش در آن دخیل باشد. استمرار باعث یادگیری در آموزش می‌شود، نه  وقتی زلزله می‌آید یک مطالبی را بخوانیم و بعد فراموش کنیم، این استمرار را باید مدیریت کرد. مردم گرفتارند و مشکلات زیادی دارند. مدیریت اجتماعی مردم مهم است و مدیریت اجتماعی کلانشهرها به‌ویژه مدیران مهم کشوری این را باید به‌عنوان یک کار ثابت مدنظر قرار دهند. متاسفانه از این وضعیت دلخور هستیم و هروقت زلزله می‌آید درباره‌اش صحبت می‌کنیم. در بقیه ایام کسی نمی‌آید بگوید چه شد. آن زمان هم حرف‌هایی زده می‌شود و متاسفانه پس از آن هیجان‌ها می‌خوابد و موضوع فراموش می‌شود.»