به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در ماههای اخیر اخبار عراق همیشه در راس اخبار منطقه و حتی جهان بوده است. حالا از هفته گذشته داعش به صدر اخبارهای منتشر شده از این کشور آمده است. حمله اواخر هفته گذشته داعش به نیروهای حشدالشعبی که منجر به شهادت و زخمی شدن دهها تن شد، زنگ خطر دیگری را در عراق بهصدا درآورده که بسامد بلندتری نسبت به دیگر مسائل دارد. با این وجود موضوعات در عراق قابل تفکیک از یکدیگر نیستند، بلکه در سیستمی مشخص بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند. افزایش حملات داعش بیارتباط با مسائلی همانند حضور آمریکا در عراق، تشکیل کابینه، اختلافات قومی-مذهبی، اختلافات درون حشدالشعبی و حتی شکافهای داخلی میان فراکسیونهای پارلمانی نیست. نقطه پیچیدگی این قضیه در نحوه مرتبط کردن و دستهبندی اتفاقات، با خواستههای جریانات و ارتباطات داخلی و خارجی آنهاست. عراق گرچه هفته جاری را با حمله داعش آغاز کرده، اما در پایان آن باید تکلیف کابینه دولت را مشخص کند. پارلمان این کشور قرار است روز چهارشنبه شاهد برگزاری جلسه رایاعتماد بهدولت مصطفی الکاظمی نخستوزیر مکلف باشد. گفته میشود با فراخوان رئیس پارلمان به نمایندگان برای حضور در جلسه رایاعتماد تا روز سهشنبه 200 تن از کل 329 نماینده به بغداد آمدهاند. «محمد الحلبوسی»، رئیس پارلمان همچنین در مصاحبهای با شبکه «الشرقیه» گفته است کابینه «مصطفی الکاظمی» باید تشکیل شود زیرا عراق دیگر نمیتواند بیش از این تعطیلی و فعالیت دولتی با اختیارات محدود را تحمل کند. از سوی دیگر نامهای از سفیر آمریکا بهدست نمایندگان رسیده که نشان میدهد آمریکا تمایل به شکلگیری دولت الکاظمی در عراق دارد.
در میان روزهای پرخبر و خطر عراق، با یاسر قزوینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران و مدرس گروه مطالعات عراق این دانشگاه درباره داعش و تحرکات اخیر این گروهک گفتوگو کردهایم.
قزوینی از تغییر در استراتژی و راهبرد داعش گفته و اینکه حضور مجدد این گروهک اتفاق غیرمنتظرهای نبوده و از قبل مشخص بود داعش در کوههای مکحول متمرکز شده است. او میگوید که داعش با توجه بهضعف نیرویی، ناچار به تغییر راهبرد شده است و برخلاف گذشته، حفظ جان نیروها اکنون در اولویت برای آنها قرار دارد. با تمام شکافهای موجود در عراق و چالش دولت-ملت در این کشور، قزوینی معتقد است که داعش امکان بازیابی توان سال 2014 را بهدلیل از دست دادن عمق استراتژیک ندارد و با تشکیل دولت و انسجام در نیروهای نظامی، داعش بیش از این تضعیف خواهد شد. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با وجود تحرکات اخیر داعش در عراق، رسانههای عراقی و مقامات امنیتی، آن را خیلی عجیب نمیدانند چراکه این گروهک پیش از این هم عملیاتهایی کوچک در مناطق مختلف اجرا کرده است. در هفتههای اخیر اما داعش به این تحرکات شدت بخشیده است. داعش در این بازه دچار چه تغییراتی شده که عملیات خود را تشدید کرده است؟ آیا این وضعیت تنها ناشی از خلأ سیاسی در عراق است؟
اعلام شکست و پایان داعش به این معنا بود که این گروهک، نقاط جغرافیایی که دستش بود را از دست داده و از شهرها خارج شده بود. داعش پس از آن، تحرکاتش را بهگونهای دیگری دنبال کرد و شکل عملیاتهایش به همان دورهای برگشت که هنوز بر شهرها تسلط نداشت. الان میتوانیم بگوییم آنها به یک دوره قبل (دوره پیشاتمکین) بازگشتند و براساس آن تاکتیکها و راهبردها را اتخاذ کرده و درمورد این راهبردها، نظریهپردازی کردند و اسم آن را «حرب الاستنزاف» گذاشتند. آنها ویژگیهای حرب الاستنزاف را تشریح و اعلام کردند که از این رهگذر تلاش میکنند به اهدافشان برسند. این راهبرد جدید، در عراق و سوریه معنا پیدا میکرد و در سایر کشورها مثل چاد، نیجریه و... بهگونه دیگری پیشروی میکردند. بازگشت به تاکتیکهایی مثل استفاده از بمبهای کنار جادهای، تحرکات غیرمتمرکز و غیرمترقبه و اینکه تمرکز داعش را در جای خاصی نبینید و هفتهبههفته جایشان را عوض کنند، از تاکتیکهای حرب الاستنزاف است.
در ماههای اخیر بیشترین عملیات و فراوانی عملیات داعش در استان کرکوک و دیاله و تا حدی در صلاحالدین و شمال بغداد و منطقه دجله و الانبار اتفاق افتاده است. در کرکوک و دیاله بهدلیل نزدیکی به تپههای مکحول که محل اختفای داعش است، بیشتر عملیات شده است. داعش در این کوهها هیچوقت شکست نخواهد خورد و بههمیندلیل این منطقه را بهعنوان نقطه تمرکز انتخاب کردند و از این کوهها، عملیاتها در مناطق مختلف را سامان میدهند.
آنها بیشتر استفاده ترکیبی از بمبکنارجادهای و زدوخورد پراکنده دارند. در این شیوه، بعد از هدف قرار گرفتن خودروی نظامی، آنها منتظر میمانند تا نیروهای کمکی برسند. بعد از رسیدن نیروهای کمکی، بهوسیله نیروهایی که در کمین قرار دارند، نظامیان را هدف قرار میدهند. یک تاکتیک دیگر، سوزاندن خانههای دشمنانشان، سوزاندن مزارع و خراب کردن خانههاست؛ یعنی میتوانم بگویم بیشتر تمرکزشان روی مسائل امنیتی است. آنها مختاران یعنی کسانی که اطلاعات دقیقی از مناطق دارند و بهدلیل اینکه رابطی بین حکومت و مناطق هستند و تحرکات داعش را بهحاکمیت و نیروهای امنیتی گوشزد میکردند، هدف قرار میدهند. علاوهبراین آنها تلاش میکنند ارتش و نیروهای نظامی را درحالت آمادهباش دائم قرار دهند تا این وضعیت موجب تحلیل رفتن نیروهای امنیتی شود. درکنار این وضعیت، آنها چشمانتظار بودند تا صحنه عراق وحدت خودش را از دست بدهد و خلأ در آن شکل بگیرد. الان هرچه دولت در عراق دیرتر تشکیل شود، این خلأ بیشتر خواهد شد و روی نیروهای امنیتی هم تاثیر میگذارد بهویژه اینکه در هفتههای اخیر اختلاف شدید بین نیروهای حشدالشعبی بهعنوان یکی از نیروهای مهم مقابله با داعش، بالا گرفت. هرچه این اختلافات بیشتر باشد و خلأهای سیاسی و امنیتی، مزمن و طولانیمدت شود، کمک میکند به اینکه داعش قدرت بیشتری بگیرد.
گفته میشد بهدلیل نابودی ساختار اداره داعش، این گروه امکان عملیات بزرگ و تصرف شهر را ندارد. تحولات اخیر این مساله را نقض نمیکند؟ یا این اصل ثابت است که داعش آن توان سابق را نخواهد داشت که بتواند عملیات بزرگی را هدایت و راهبری کند.
داعش هزینه-فایده میکند. او یک نیروی نظامی است که بیگدار بهآب نمیزند. شما در عراقوسوریه میبینید که عملیاتهای انتحاری بهشدت کم شده است. در کرکوک پس از چندینماه، یک عملیات انتحاری در هفته گذشته اتفاق افتاد. چرا؟ بهدلیل اینکه داعش راهبرد و استراتژیاش را تغییر داده است. الان زمان مثل گذشته نیست که آنها نیروی فراوانی داشته باشند. نیروهایشان بهشدت محدود است و آنها نمیخواهند نیروهایشان را از دست بدهند. بههمیندلیل، حفظ جان یکی از مهمترین راهبردهایشان در دوره جدید است. آنها در دوره جدید باید بروند، بجنگند و برگردند. در دوره قبل ما چنین چیزی از داعش ندیدیم و حفظ جان برای آنها در اولویت نبود.
این نشان میدهد که آنها ضعیف شدند و قبول دارند که ضعیف شدند، ولی بر مبنای ضعف خودشان برنامهریزی میکنند و در مناطق خودشان و نزدیک به خودشان که اختیارات بیشتری دارند، دست به عملیات میزنند. آنها بیگدار به آب نمیزنند که بخواهند عملیات بزرگ در شهرهای بزرگ انجام دهند. این راهبرد با آنچه آنها در اروپا تحتعنوان «گرگ تنها» گفته میشود، تفاوت دارد. بحث ما در عراق است و در این محدوده به بررسی استراتژی داعش میپردازیم. در عراق در دو سال اخیر عملیات انتحاری خیلی کمتر شده است. بهعنوان مثال حجم عملیات انتحاری در دو سالونیم گذشته از یک ماهی که داعش در موصل در برابر نیروهای دولتی مقاومت میکرد، بسیار کمتر است.
مجموع این شرایط نشان میدهد که آنها در وضعیت ضعف قرار دارند و براساس آن راهبردهایشان را تعریف میکنند.
بخشی از دلیل تغییر رویه داعش، بهدلیل تضعیف توان عملیاتی و لجستیکی آن است. آیا این محدودیتها باعث نمیشود آنچه در طالبان و القاعده رخ داد در داعش هم رخ بدهد و آنها تبدیل به یک نیروی افراطی تضعیف شده شوند؟
باید درکنار ضعفهای داعش، به ضربهای که داعش بهدلیل کشته شدن خلیفه و سخنگو و بسیاری از نیروهای اصلی خورد هم اشاره شود. این وضعیت آنها را تضعیف کرده است، اما گفتمان داعش، مزیت نسبی داعش در نسبت گروههای دیگر افراطی، گفتمانی است که اساسا همواره منتقد جریان دیگر است. در همین بحث طالبان و القاعده کارهای خیلی جدی انجام دادند، برای اینکه نشان دهند که طالبان با آمریکا ساخته یا القاعده هم همینطور. این مزیت نسبی آن است و اگر بخواهند این مزیت نسبی را از دست دهند، درواقع فلسفه وجودیشان دچار تزلزل میشود. هرچند در میان خودشان گروههای افراطی و معتدلتری است که بهنظر میرسد درحالحاضر گروههای نسبتا معتدلتر برسر کار هستند. این را از گفتمانشان میتوان دریافت، ولی این بهمعنای عدول از ایدئولوژی نیست. شاید بهلحاظ راهبردی زبان نسبتا ملایمتر را اتخاذ کنند، ولی همین هفته پیش یک فیلم یک ساعته علیه القاعده و اخوانالمسلمین و گفتمان سازشکار آنها منتشر کردند. اینکه داعش سایر گروهها را به سازشکاری متهم میکند، مزیت نسبیشان است و اگر بخواهند آن را از دست بدهند که دیگر تفاوقی با دیگر گروهها نخواهند داشت. همچنین دیگر قدرت جذب یکسری از نیروهایی که دنبال چنین نگاهی هستند را نخواهد داشت. اگر داعش بخواهد مقداری مثل طالبان یا القاعده عمل کند، دیگر داعش نخواهد بود.
این گفتمان معتدلتر در گروه افراطی داعش، میتواند یک فرضیه را تایید کند که این رویکرد معتدلتر زمینهساز گفتوگو با آمریکا شده است؟ برخی معتقدند آمریکا مستقیم در حال بهرهبرداری از داعش در عراق است. آیا بین این دو نسبتی هست؟
نه. منظورم از آن گروه معتدل نسبت به این است که گروه افراطیتر خود ابوبکر البغدادی را هم تکفیر میکرد. در یک دورهای گروههای معتدلتر بر آنها چیره شدند ولی مسائلی پیش آمد و باعث اختلافات و جدایی یکسری افراد شده بود. این افراطوتفریط در حد تکفیر ابوبکر البغدادی است نه اینکه بخواهد سر بحث آمریکا به لحاظ ایدئولوژیک باشد. اینکه پشت پرده چه اتفاقی میافتد و آیا استفادهای میشود، باید بگویم که این استفاده غیرمستقیم است چون اگر مستقیم باشد، درواقع عقیده داعش را از او گرفتهای چراکه او انگیزهای کمتر خواهد داشت. البته اینطور نیست که انگیزه نداشته باشد. بالاخره بحثهایی مثل انتقام است ولی اینکه یک نیروی داعشی آگاهی داشته باشد اینکه با آمریکا همکاری میکند، این مطمئنا باعث تزلزل در انگیزه او میشود و دیگر عملیات انتحاری و مانند آن نمیتواند در این قالب شکل بگیرد.
خلأ سیاسی شکلگرفته در عراق، باعث شد هم آمریکا در این کشور تحرکاتی داشته باشد و هم گروههای تروریستی تقویت شوند. برخی میگویند تحرکات اخیر داعش ابزاری برای آمریکا شده تا حضورش را در عراق تثبیت کند. عشایر عراق هم در روزهای گذشته مدعی شدهاند که آمریکا در تقویت داعش و عملیاتهای این گروهک، نقش داشته است.
این مساله را الان زیاد میگویند. این موضوع قبلا هم زیاد مطرح میشد اما امروز و الان بهنظر نمیآید که داعش و تحرکات داعش خیلی به سود آمریکا باشد چراکه اگر مساله دولت الکاظمی باشد، امروز آمریکا در بهترین وضعیت خودش در عراق است. اگر الزرفی یا الکاظمی بخواهند دولت تشکیل بدهند، این دو کسانی هستند که بسیار به آمریکا نزدیک هستند. من چند مقاله از سایت رند میخواندم و مشخص است که آنها زیاد نیاز به عده زیاد در عراق ندارند و بهدنبال دسترسی اطلاعاتی بیشتر، تحرکات پهپادی بیشتر و مانند اینها هستند. یعنی با توجه به تحول جنگ و رفتن بهسمت جنگهای الکترونیک، آمریکاییها که حضور پرساز و برگشان در عراق، از قدرت نرم آنها کم خواهد کرد، دست به کاهش نیرو میزنند. بهنظر میرسد این استدلال که آمریکا بهدنبال تقویت داعش در عراق است تا حضورش را تثبیت کند، بهنظر من کمی نخنما شده است. البته شاید این مساله برای آمریکا خوب باشد ولی آنقدری که به آن پرداخته میشود، برای آمریکا مهم نیست. اتفاقا واقعیت برعکس این است و الان آقای الکاظمی بهعنوان کسی که کاملا میتواند با نگاه آمریکا بهویژه در مذاکرات آتی ژوئن درباره عراق همراه باشد، باید به قدرت برسد. با این تفاسیر بهنظر نمیرسد حضور آمریکا در عراق با چالش جدی مواجه باشد که بخواهند اینگونه آن را رفعورجوع کنند. درست است که پارلمان درخواست خروج نیروهای آمریکایی را داده است و نیروهای آمریکایی هم خیلی راحت میتوانند با کم کردن حضور خودشان به آن عمل کنند که این کار را هم در هفتههای اخیر کردند چون آنها فعلا به آن حجم نیرو احتیاج ندارند. گزارشهای مختلف درباره راهبرد آمریکا در عراق منتشر شده است. گروه آینده عراق به رهبری کروکر سفیر اسبق آمریکا در عراق و برخی از گزارشهای رند، تاکید میکنند ما در عراق یک دولت متمرکز، قوی، مشروع و کارآمد میخواهیم که آمریکا را بهعنوان مهمترین همپیمانش بپذیرد. فکر نمیکنم با وجود یا عدم وجود داعش، خیلی خللی در این ایجاد شود. این هم بگویم که اخیرا فیلمی در رسانهها منتشر شده که گفته میشود مربوط به جابهجایی نیروهای داعش در عراق توسط آمریکاست. اولا؛ این فیلم متعلق به دوسال پیش است و اساسا چنین چیزی را نشان نمیدهد. ثانیا؛ اگر به گفتوگوی افرادی که در حال سخن گفتن حین دیدن دوربین لیزری هستند، دقت کنید، یکی میگوید اینها داعش هستند و دیگری این را بهدلیل نظم نیروها رد میکند.
این چندمین بار است که در موضوع عراق، رسانهها درگیر خبرسازیها میشوند.
داعش در روند نظامیاش یک منطقی دارد و بر مبنای همین منطق جلو آمده است. شما چه زمانی سراغ تئوری توطئه میروید؟ موقعی که منطق طبیعی عمل نکند. منطق طبیعی کامل عمل میکند. بنده دو سه سال پیش میگفتم داعش میتواند برگردد اگر دولت ضعیف شود و اگر نیروهای عملیاتی ضعیف شوند، امکان بازگشت داعش وجود دارد. از همین کوههای مکحول. این چیزی نبود که قابل پیشبینی نباشد که الان برخی میگویند داعش از کجا آمد، نیروهایش را از کجا آورد. شما به شیب عملیاتها و قربانیان داعش نگاه کنید، متوجه میشوید که یک سیر طبیعی دارد و از یک میزان افزایش پیدا کرده و بر مبنای همان استراتژی که خودشان اتخاذ کرده بودند. اگر مساله تئوری توطئه باشد و اینکه بگوید آمریکا صددرصد پشت اینهاست، خیلی اتفاقات دیگری میتواند رخ دهد. مثلا چرا داخل شهرهای بزرگ عملیات نمیکنند و وارد نمیشوند؟ بهنظر نمیرسد که این بحثها خیلی علمی باشد.
سالها قبل یکی از وزرای بوش میگفت عراق به اسفنجی برای جذب تروریستها از سراسر جهان تبدیل شده است.
با تولد دوباره داعش و اینکه هستههای خاموش آن فعال شدند، بهنظر میرسد به این زودیها ریشه گروههای تروریستی در منطقه زده نخواهد شد. آیا داعش و تفکرات افراطی در این کشور باقی میماند؟
مساله سر این است که آیا این تفکرات تفکراتی است که امروزه ساخته شده است یا تفکراتی است که از صدر اسلام بوده است؟ اهل سنت داعش را بهتر میشناسند و از آنها تحتعنوان خوارج و خوارج عصر یاد میکنند. البته خودشان چنین چیزی را قبول ندارند که خوارج هستند ولی عملکردشان در صدر اسلام را ببینید، همان چیزی است که خوارج انجام میدادند. مرحوم شهیدمطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی(ع) یک فصلی به اسم جاذبه خوارج دارد. آن جاذبه خوارج، همین جاذبهای است که داعش دارد. بحث اصلی به قول خودشان جنگ «حرب العقول» یا همان جنگ خردهاست. این جنگ تا زمانی که محرومیت و مسائلی که امکان دارد به جذب افراد مختلف به داعش کمک کند، همچنان وجود خواهد داشت. این مساله بهنظر خیلی ریشهدارتر از این حرفاست و چیزی نیست که به این راحتی بشود آن را ریشهکن کرد. در دوره بنیامیه چون بنیامیه نمیخواستند با خوارج بهدلیل اینکه آنها نیروهای عقیدتی بسیار سرسختی بودند، بجنگند، شیعیان را تحریک میکردند و آنها را در مقابل خوارج قرار میدادند و با این کار به اهداف خودشان میرسیدند و هم شیعیان و هم خوارج را تضعیف میکردند و هم خودشان سالم میماندند و به اهدافشان میرسیدند. اگر نگاه داعشی سلفی باشد، نگاه سلفی همواره در دورههایی که اهل سنت دچار نگرانی از وضعیت اسلام اهل سنت شده است، تبدیل به گروه خشن شدند. شما برآمدن ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب را ببینید. همه اینها در دورهای است که جهان اهل سنت دچار نگرانی شده از اینکه مذهبش دچار فروپاشی شود. این مساله جدید آمدن آمریکاییها به عراق هم میتواند برای آنها نگرانکننده باشد. این مسائل ریشهدار و بیشتر مسائل فکری است و البته رسانه و بحثهای عواطف به این کمک میکند که همچنان گاهی زیر خاکستر باقی بماند.
اگر عراق به ثبات نسبی حداقل از نظر سیاسی برسد و این خلأ پر شود، آیا داعش تضعیف خواهد شد یا احتمال تکرار پیروزیهای سال ۲۰۱۴ در آن وجود دارد تا دوباره احیا شود.
اگر ثبات در عراق شکل بگیرد و فساد از بین برود، وضع متفاوت میشود. شیوه سهمبندی که در عراق هست، باعث میشود که همواره در عراق مشکل داشته باشیم. الان میبینیم میگویند «دواعش الدوله» یا «دواعش الپارلمان» بالاخره در همان دوره داعش، حضور داعش را هر کسی به گردن دیگری میانداخت و خود همین نگاههای تئوری توطئه بهدلیل اینکه بهصورت حرفهای و علمی با مساله برخورد نمیکند، باعث ادامه مساله خواهد شد. اگر ثبات بهوجود بیاید، دولت متمرکز و قوی به وجود بیاید، خیلی از مشکلات حل میشود. داعش هم روی اختلافات کار میکند؛ یعنی اساسا یکی از مهمترین استراتژیهای آنها ایجاد اختلاف بین رقبایشان است. اگر یک دولت متمرکز و محکمی شکل بگیرد و نیروهای امنیتی متمرکز و مشخص باشد چه کسی را باید در مورد مسائل مختلف مورد بازخواست قرار دهد، میتواند داعش را تضعیف کند. اگر مسائل مختلف ازجمله بیکاری که امروز در عراق بیداد میکند حل شود، به عراق در مبارزه کمک میکند.
مسالهای که در عراق رخ داد و داعش قوت گرفت بهخاطر عمق استراتژیکی بود که در سوریه شکل گرفت؛ یعنی یک عمقی در سوریه شکل گرفت که باعث شد داعش قویتر از قبل بهسمت عراق برگردد و آن مسائل را شکل بدهد. هرچه منطقه در یک ثباتی قرار بگیرد، مطمئنا داعش تضعیف میشود. البته باید به مسائل هویتی در عراق هم توجه کرد. امروز مساله دولت- ملت با چالش مهمی مواجه شده است. اینکه شما بتوانید یک دولت متمرکز داشته باشید، مهم است. بهویژه اینکه در مورد عراق بالاخره شما با کردها قرار است چه کار کنید؟ آیا شما هنوز میخواهید فدرال باشید؟ آیا میخواهید تمرکز را بیشتر کنید؟ این چالشهایی است که یک بخشش فکری و هویتی است و یک بخشهایی هم عملی و سیاسی و درون صحنه است.
* نویسنده: صادق امامی، دبیرگروه بینالملل