به گزارش «فرهیختگان آنلاین» فیلمهای سینمایی «خروج» و «طلا» در روزگار مانور کرونا در شبکه نمایش خانگی وVOD ها اکران شدند. افراد و گروههای موسیقی بهصورت آنلاین کنسرت برگزار کردند. کتابفروشیها کموبیش باز شد و کتابها خریدوفروش شد. اما تئاتر شبیه دیگر هنرها نبود. اگر سریالهای تلویزیونی تا بیستم اسفند همچنان مشغول تصویربرداری بودند، تئاتریها اما از ابتدای اسفند اجراهای خود را متوقف کردند و ماهها تمرینشان در پلاتوها و صرف هزینههای بالا یکباره به هوا رفت و کاخ آرزوهایشان هم خراب شد. بیش از 10 هزار نفر «تئاتری» در کشور داریم که نزدیک سهماه است هیچدریافتیای نداشتهاند.
تئاتر در روزهای قبل از کرونا هم چندان وضعیت قابلدفاع و مطلوبی نداشت، چه برسد به حالا. وزارت ارشاد هم نگاهش به تئاتر همیشه زینتی و لوکس بوده است. به گفته اهالی تئاتر، دولت هیچ کمکی به تئاتریها نکرده و اصلا سهمش در آن خسارت نزدیک به هزار میلیاردی اهل هنر هم مشخص نشده است. در این میان، موضوع تئاترآنلاین و فیلم-تئاتر توسط برخی مدیران و پیشکسوتان مطرح شد که بیشتر شبیه مسکن است تا راهحل دائمی و اصولی. تفاوت تئاتر با دیگر هنرها «زنده» بودن آن است.
تئاتر به تماشاگر وابسته است و نفس تماشاگر. بهترین گروه تئاتری هم بدون حضور تماشاگر، بخشی از انرژی خود را از دست میدهد. تئاترهای آنلاین شاید بتوانند بخش کوچکی از مسائل مالی اهالی تئاتر را رفع کنند، اما باید چارهای اندیشید برای کرایههای عقبافتاده خانههای تعداد زیادی از هنرمندان مطرح و خوشنام. در بسیاری از کشورهای دیگر، عوامل تئاتر بیمه هستند و در این روزگار کرونایی دریافتیهای خوبی از دولتشان داشتهاند و دارند. وزارت ارشاد اما هنوز هیچ تصمیم عملی برای خانواده تئاتر نگرفته و مشخص نیست منتظر چیست. تئاتر در وضعیت قرمز قرار گرفته است؛ این را باید مسئولان فرهنگی و دولتی بدانند.
شهرام گیلآبادی، مدیرعامل خانه تئاتر در گفتوگو با «فرهیختگان»:
جایگزینی تئاتر با تئاتر آنلاین اشتباه جدی است
تئاتر در وضعیت کرونا شرایط بدی دارد و از بقیه هنرها مظلومتر است. کتاب را میشود خریداری کرد و سینما هم آنلاین است. موسیقی کنسرت میگذارد و تئاتر با توجه به آدمهای پرشماری که در آن کار میکنند، از این حیث خیلی مظلومتر است. در این مورد میخواستم بپرسم که برای تئاتر در این دو سه ماه چه اتفاقاتی افتاده است؟
تئاتر اولین هنری بود که در سوم اسفندماه با یک بخشنامه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تماشاخانههای آن رو به تعطیلی رفت و خلاصه تعطیل شد. این تعطیلی که از سوم اسفندماه آغاز شد اگر تا انتهای خردادماه ادامه پیدا کند، حدود 25 هزار نفر بیکار بهوجود میآید و نکته جالبتوجه این است که تا الان خود مسئولان هم نمیدانستند که تئاتر 74 شغل در خود نهفته دارد. در این شغلها که در تئاتر مشغول کارند، حواشی آن هم حدود 130 شغل با خود تئاتر محل اقتصادشان این هنر است. در کل 130 عنوان شغلی دارد. 74 شغلی که مستقیما محل ارتزاقشان تئاتر است، متاسفانه از حداقلهای مدنی و انسانی برخوردار نیستند. بسیاری از اینها که کارمندان رسمی نیستند و بهشکل پروژهای کار میکنند، متاسفانه از لحاظ تامین اجتماعی و حقوق ایام بیکاری و تمام مزایایی که در یک جامعه مدنی باید در اختیار یک شهروند باشد، بیبهره هستند. بهگونهای که درحالحاضر ما نگران حال بسیاری از تئاتریهایی هستیم که از هیچجا موردحمایت قرار نمیگیرند. این وضعیت بسیار پیچیده است، چون اقتصاد تئاتر، اقتصاد پررونقی نبود و چون اقتصاد پررونقی نبود، بدنه شکنندهای داشت. در این چندوقت که با مشکل هم مواجه شدهایم، این اقتصاد در کل به تعطیلی کشیده شد و بیشک باید نگران بود؛ از این باب که بدنه نحیف اقتصاد هنر و هنرمندان تئاتر درحالحاضر با توجه به تعطیلی اقتصادی چگونه ارتزاق میکنند. چون زیرساختارهای لازم بهوجود نیامده است برای رسیدگی به امور اهالی و خانواده تئاتر در ایران چیزی حدود 50 هزارنفر تئاتری در کل کشور و شهرها و شهرستانها و کسانی که به این هنر وابستهاند، الان وضعیتشان به مخاطره افتاده است و 17770 نفر تئاتری حرفهای در استانها و شهرهای مختلف همین مشکل را دارند و بالطبع در خانه تئاتر که حرفهایترین نهاد ایران یعنی چکیده حرفهای تئاتر ایران عضویت دارند، بیش از 4000 نفر با مشکلاتی جدی مواجه شدهاند. این وضعیت را اگر مرور کنیم متوجه خواهیم شد با مشکلات زیادی مواجه هستیم و تئاتر ایران و خانواده تئاتر ایران نیاز به احیای فوری دارند. جالبتر این است که بعضی بیمهشدگان که از صندوق اعتباری هنر بیمه شدهاند، در استانها حتی بیمه آنها به اندازه کارگران فصلی هم کارایی لازم را ندارد. اگر این شرایط را درنظر بگیریم، میبینیم که موضوعات تئاتربسیار پیچیده است و تئاتریها صدای عدالت را در ایجاد زیرساختها کمتر شنیدهاند. این مساله در حق هنرمندان تا جایی پیش رفته که حتی مشاغل هم تعریف روشنی در وزارت کار و رفاه اجتماعی ندارند. این بیتوجهی دولت و دولتمردان یکی از تبعیضهای جدی است که برای کسب حقوق مدنی در حق هنرمندان صورت گرفته است. این موجشناسی ما را میرساند به جایی که وضعیت تئاتر بسیار وخیم است و وضعیت اقتصاد در تئاتر. خانواده بزرگ تئاتر ایران فریادشان متاسفانه بهجایی نمیرسد و عدمتوجه به این خانواده لطمه عمیقی بر فرهنگ کشور خواهد زد.
صالحی آماری درمورد رقم خسارتها داده است. آیا سهم تئاتر درمورد این خسارتها مشخص شده است؟ آیا به عددی رسیدهاید؟
این بحثها کلی است؛ بعید میدانم 976 میلیاردتومانی که وزیر محترم ارشاد ارائه کرد به نتیجه خاصی برسد، مگر اینکه در فضای تسهیلات بخواهند تعریف کنند که آن هم به نظر من یکی از اشتباهات مطلق است. بدنه تئاتر ایران اساسا نیاز به تسهیلات ندارد؛ نیاز به پشتیبانی و حمایت جدی دارد. تسهیلات برای جایی است که امکان بازپرداخت آن وجود داشته باشد. در بسیاری موارد در خانواده بزرگ تئاتر ایران بچههای تئاتری امکان بازپرداخت تسهیلات را ندارند، به این دلیل است که متاسفانه بدنه تئاتر بدنه آسیبپذیری است و این آسیبپذیری باعث شده که الان کمکها اگر فرم تسهیلات به خود بگیرد، بههیچوجه قابلبازپرداخت نیست.
در این وضعیت فعلی دو نگاه وجود دارد که یکی تئاتر آنلاین را پیشنهاد میدهد و همانند قبل از انقلاب تئاترهای زنده تلویزیونی پیشنهاد میشود. بستر فعلی برای این دو فراهم است؟
تئاترآنلاین یک مدل کسبوکار تئاتری است که باید وجود داشته باشد و در این شکی نیست. اما هیچچیزی جای تئاتر را نمیگیرد. اینکه بگوییم تئاترآنلاین جایگزینی برای تئاتر است، یکی از غلطهای جدی است. هیچچیزی جایگزین تئاتر نمیشود، اما اینکه کسبوکارهای موازی بخواهند شکل بگیرند میشود از قدرت فضای سایبری استفاده کرد و کسبوکارهای موازی را راه انداخت. درحالحاضر وقتی بعضی سایتها کار آنلاین و لایو پخش میکنند، بدین معنا نیست که یک عده روی صحنه هستند و جان خود را به خطر میاندازند. اینها فیلم تئاترهای قبل را پخش میکنند. مثلا پنجشنبهها ساعت 7:30 شب به وقت لندن و 22:30 به وقت خودمان بعضی سایتها روی یوتیوب یک کار جدید میگذارند. کارهایی که از قبل ضبط شده و قبلا روی صحنه بودهاند، الان دارند دوباره تبدیل به درآمد میشوند. اینها مجازی اتفاق میافتد ولی خیلیجاها بلیتفروشی هم دارند. البته سعی داریم تماشاخانه برخط استاد جوانمرد را راه بیندازیم و همین روزها این کار را خواهیم کرد، یعنی فیلمسازها را روی فضای مجازی خواهیم گذاشت. این راهکار میتواند به معیشت بچهها کمک کند اما نمیتواند به رونق تئاتر کمک کند. واقعیت موضوع این است که سیاستگذار تئاتر کشور بهنظرم توجه چندانی به این مسائل ندارد و الان هم چون خیلی از گذشته تا حالا عقب مانده، بهطور طبیعی نمیتواند پاسخ نیازهای روز تئاتر کشور را بدهد وگرنه قابلبرنامهریزی و اجراست ولی قدری به وقت و تمرکز و جدیت در برنامهریزی نیاز دارد که درحالحاضر این را در سیاستگذاران کمتر میبینیم.
تئاتر زنده تلویزیونی نمیتواند کمک کند؟
تلویزیون هم در این سالها کمکاریها و کاستیهایی داشته است. میتوانست از یک مدیوم قدرتمند استفاده کند و در تمام دنیا هم به سه شیوه از آن استفاده میشود؛ یعنی گزارش صحنه، ضبط تئاترها و دکوپاژ و تعریف تئاتر تلویزیونی. از این سه شیوه بهره نگرفته و الان تلویزیون هم نسبت به نیازهای روز الکن است؛ چراکه اگر تلویزیون همتی داشته باشد، میتواند از این قدرت استفاده کند.
کشورهای دیگر در این شرایط چه کاری انجام میدهند؟
خوشبختانه بهجد تمام دنیا را رصد میکنیم، چون آنها زیرساختهای مدنی لازم را دارند. الان اهالی و خانواده تئاتر آن کشورها مشکلی ندارند.
یعنی به آنها پول پرداخت میشود؟
بله. یعنی در سوئیس تا هفت هزار یورو پرداخت میشود، در آلمان از 2500 تا پنج هزار یورو پرداخت میشود. در کشورهای مختلف این پرداختیها متفاوت است، با توجه به اینکه بیمه قدرتمندی دارند و تمهیدات لازم برای شرایط اینچنینی اندیشیده شده است.
کورش نریمانی، نویسنده و کارگردان تئاتر در گفتوگو با «فرهیختگان»:
تئاتر صنف درست و حسابی ندارد
در هنرهای مختلف مانند سینما، موسیقی یا حتی کتاب اوضاع بهتری حاکم است، اما تئاتر بسیار مظلوم است و پیشنهاد میکنند تئاتر آنلاین یا زنده باشد. در این وضعیت میتوان چه کاری انجام داد؟
این وضعیتی ناچار و خاص است. بهناچار تجربهای اینچنین در جهان معاصر وجود دارد که تا این اندازه تئاترها بسته شود. شرایط تئاتر متفاوت است و به رویارویی تماشاچی و بازیگران نیاز دارد. وضعیت غیرمترقبهای است که ایجاد شده. همه این را میدانند که چارهای ندارند جز از اینکه امیدوار باشند این ویروس دست از سرمان بردارد، ولی تا آن زمان معتقدم ضربه هولناکی به تئاتر وارد شده، چون هنری زنده و وابسته به نفس تماشاگر است. سینما هم مشکلات زیادی خواهد داشت، ولی تئاتر و کنسرتها در همهجای دنیا به مشکل برخوردهاند. در کشورهایی که صاحب تئاتر هستند؛ چیزی که همیشه صحبت آن را میکردیم؛ دولتها و کارخانهها موظف هستند فرهنگ جامعه را حفظ کنند و هنرمندان خود را دریابند. در اغلب کشورهای صاحب تئاتر و بهتر است بگویم در همه آن کشورها دولت بخش عمدهای از هزینههای تئاتر و امور فرهنگی را تامین میکند. این در شرایط عادی است، در شرایطی مانند آنچه الان گرفتارش شدهایم، دولت است که وظیفه دارد به فکر فرهنگ جامعه برای روزها و سالهای آینده باشد و اجازه ندهد به این راحتی خیلی از امکانات تئاتر نابود شوند، ولی باید این را واقعبینانه بپذیریم که در شرایط خاصی بهسر میبریم. باید تحمل خود را بالا ببریم و منطقی و واقعگرایانه با آن برخورد کنیم. چارهای نیست و این هم یکی از ویژگیهایی است که هنر ما دارد. این هنر یک هنر زنده است و این حرفهای است که پذیرفتهایم. آن زمان که شروع کردیم، شاید فکر چنین شرایطی را نمیکردیم، ولی الان پیش آمده است.
تا جایی که میدانم در کشورهای دیگر ماهانه پول دریافت میکنند.
ما صنف درست و حسابی نداریم، اما آنها از سندیکا برخوردارند و سندیکاها آنجا فعالند، مانند سندیکاهای کارگری که حقوق بیکاری خود را میگیرند. فقط تئاتریها نیستند. در شرایط عادی و بدون بیماری در کشورهای اروپایی اگر یک تئاتری بیکار شود، مانند هر کارگر و شاغل دیگری از اداره کار بیمه بیکاری دریافت میکند تا زمانی که برایش شغل مناسب پیدا کنند. این اموری است که در دنیا جاری است ولی ما تلاش کردهایم تئاتر و هنر را بهعنوان شغل بقبولانیم، متاسفانه دولتهایی که ما داشتیم این را هضم نکردند و این یکی از نقاط ضعف آنهاست.
به نظر شما دولت در این مدت در حوزه هنر و مخصوصا تئاتر خوب عمل کرده است؟ الان باید وزیر ارشاد چه کاری انجام دهد؟
به نظر من الان اتفاقا بهترین فرصت است و مدتها در تئاتر دنبالش بودهایم و تا مراحلی هم پیش رفته است، ولی متاسفانه با هر دولتی که عوض میشود رویش سرپوش گذاشته میشود و به قهقرا میرود. الان بهترین فرصت است که تئاتر را بهعنوان شغل مشخص و هنر را بهعنوان حرفه بپذیرند. بخش اعظمی از دانشجویان ما در رشته تئاتر تحصیل میکنند و حرفه آنها تئاتر است و نباید به آن بهعنوان هنر تفننی نگاه کرد. متاسفانه برخی مسئولان با تئاتر آشنایی ندارند؛ وزرای دولتهای مختلف تئاتر نمیبینند و خبر ندارند چقدر عوامل حرفهای تئاتر داریم و چند دانشجو در سال در این رشته تحصیل میکنند و شغلشان تئاتر است. باید آن را بهعنوان شغل بپذیرند و وقتی پذیرفتند باید بیمه بیکاری بدهند. این بیمهها برای چیست؟
نمیپذیرند که نخواهند بیمه بدهند.
بخشی میتواند این باشد. نهفقط اینکه اصولا زیر بار خیلی از مسئولیتهای دیگر هم نمیروند، یعنی نمیخواهند باری بر دوش خود اضافه کنند.
برخی اعتقاد دارند تا خرداد که چهارماه میشود تئاتر متوقف شده است ولی واضح است که بهاندازه چهارماه ضربه نمیخوریم و این تعطیلی خیلی بیشتر ضربه میزند.
بله.
رکود بعد از کرونا هم خواهیم داشت؟
بله، باید به این ماجرا منطقی و واقعگرایانه نگاه کنیم و بپذیریم که مثل خیلی از مشاغل دیگر در سطح جامعه متضرر شدهایم. همه بخشی از این ضرر و زیان را درست مانند سیلی که آمده در خود میپذیریم، اما آن اتفاق اساسی که باید پیش از این ماجراها رخ میداد، همان چیزی است که بیان کردم. باید تئاتر و هنرهای مشابه آن بهعنوان شغل رسمی شناخته میشد که نشده است. در پاسپورت ما جلوی شغلمان سهستاره گذاشتهاند. به برخی کشورهای اروپایی که میرفتیم بهمحض اینکه متوجه میشدند هنرمند تئاتر هستیم، تعجب میکردند که چرا اینجا ننوشته شما هنرمند تئاتر هستید و خیلی هم با احترام با ما برخورد میکردند. دولت باید این مسئولیت را برعهده بگیرد. در اروپا و خیلی از کشورهای اروپایی این مساله حل شده و شرایطی است که پیش آمده و حسابوکتابی دارد. اگر حتی در شرایط عادی هنرپیشه، نویسنده یا کارگردانی از کار بیکار شود، بیمه بیکاری دریافت میکند تا کاری برایش پیدا کنند.
با تئاتر آنلاین در این وضعیت موافق هستید؟
یعنی اجرای نمایش آنلاین داشته باشیم؟ یا آموزش آنلاین داشته باشیم؟
آنلاین روی صحنه بروند و مانند کنسرت اجرا کنند.
بله، به نظر من میتواند شکلی از تئاتر باشد و این هم ایدهای برای خودش است و کمتر تجربه شده. این را تجربه نکردهام، اما ما تئاتریها ترجیح میدهیم روی صحنه و با حضور تماشاگر کار کنیم. من نمیتوانم مشخصا بیان کنم موافق هستم یا جالب است یا نه، چون تا حالا تجربه نکردهام و یک پدیده جدید است. ممکن است جواب بدهد یا ممکن است خیلی جواب ندهد. طبیعی است با تئاتری که روی صحنه داریم و نفسبهنفس و رودررو با تماشاگر است، بسیار متفاوت است ولی این هم میتواند انجام شود تا هنرمندان مشغول باشند.
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار