تاریخ : Tue 28 Apr 2020 - 00:56
کد خبر : 40199
سرویس خبری : نقد روز

قصه‌هــای شــــاد برای مدیـــران شــــاد!

گفت وگو با رستم بامری، معلمی که جور سامانه شاد را در روستای کلاتنگ دلگان می کشد

قصه‌هــای شــــاد برای مدیـــران شــــاد!

خانواده‌هایی که در این منطقه زندگی می‌کنند، مستضعف هستند و توان خرید و استفاده از گوشی هوشمند و نرم‌افزار و اینترنت و این چیزها را ندارند. ما هم مجبوریم حضوری و سربه‌سر برویم و با دانش‌آموزان این منطقه کار کنیم و به آنها درس بدهیم.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، برای من نوشتن از عدالت آموزشی از قبل از خبرنگار شدن هم مساله بود، اما وقتی همه‌چیز خیلی جدی‌تر شد که مهر 97 از جریان‌ شناسی سیاسی در پروسه آموزش پولی نوشتیم. از همان روزها تا همین روزها که عدالت آموزشی شبیه یک رویای دست‌نیافتنی شده، انتظار این بود شاید گامی درجهت تحقق این آرمان و مطالبه برداشته شود، نمی‌دانم مثلا شاید این بیماری ناخوانده و این کرونای همه‌گیر کاری می‌کرد که به عدالت نزدیک‌تر باشیم اما فعلا وضع عدالت آموزشی همان است که بود، روزبه‌روز شکاف‌ها عمیق‌تر و آموزش‌ها محدود به طبقات خاص‌تر! دیروز حین گشت‌و‌گذار مجازی و نگاه به صفحه‌ها و کانال‌ها با تصویری مواجه شدم از تدریس یک معلم دبستانی به دانش‌آموزانش در باغ و البته با رعایت فاصله فیزیکی! دوست ندارم برای این تصاویر و این واقعیت‌های آموزشی تلخ بنویسم، به‌هرحال آن دانش‌آموز اول دبستانی در فلان روستای بلوچستان که همین چند وقت پیش سیل خانه و زندگی و داروندارش را با خود برد چه می‌داند معادلات آموزشی، شکاف آموزشی، آموزش پولی، آموزشگاه‌های تخصصی، کلاس خصوصی ساعتی یک‌میلیون تومان، شهریه سالیانه 30 میلیون تومان و... چیست و چه تاثیری در آینده او دارد، اما خب واقعیتی که می‌دانم و معلم‌شان می‌گوید حسابی ایجاب می‌کند که از این واقعیت بنویسم، در قرن 21، در ایران، در استان پهناور سیستان‌وبلوچستان، دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان نه‌تنها دانش استفاده از گوشی هوشمند و دنیای مجازی را ندارند، بلکه توان خرید و یادگیری استفاده از این ابزار را  نیز ندارند، حتی اگر ما این نداشته‌هایشان را از همین صفحه‌های به‌اصطلاح هوشمند چند‌اینچی متوجه شده باشیم! با این همه و ذیل تمام این شکاف‌ها و رخوت مدیریتی در حوزه آموزش، عده‌ای خودجوش پای کار آمده‌اند و به شیوه و مدل خودشان که البته صدبرابر بهتر از نسخه‌های پیچیده‌شده از مرکز برای نقاط محروم است امر آموزش را پیش می‌برند.

آموزش تلویزیونی و سامانه شاد؛ 2 سناریوی شکست‌خورده آموزش در ایران پس از کرونا

حالا بیشتر از دوماه از همه‌گیری ویروس کرونا در دنیا می‌گذرد؛ همه‌گیری ویروسی که تمام وجوه حیات آدمی را دچار تغییر و تحول کرد و از اقتصاد تا اجتماع و سیاست و فرهنگ از آن تاثیر گرفتند. حدود سه‌میلیون نفر از مردم دنیا به این ویروس مبتلا شده‌اند و چندین‌هزار نفری هم جان‌شان را از دست داده‌اند. آمارها آن‌قدر درحال نوسان و البته صعود است که عدد گفتن برای مبتلایان و جان‌باختگان ناشی از ویروس کرونا وقت تلف‌کردن و اعلام خبر تاریخ گذشته است! خلاصه بعد از این همه‌گیری و به‌خاطر قدرت انتقال و شیوع بالا و عجیب این ویروس اولین فعالیت‌هایی که دستخوش تغییر و تعطیلی شدند، فعالیت‌هایی بود که باعث ایجاد اجتماعات می‌شدند. مدارس و مراکز آموزشی هم به‌خاطر ماهیتی که دارند اولین فعالیت‌هایی بودند که تعطیل شدند و ادامه روند آموزش از همان روز نخست تعطیلی تا همین حالا در هاله‌ای از ابهام و دشواری قرار گرفته است. کشورهای مختلف هرکدام به‌حد وسع، میزان توانایی و امکانات و البته سیاست‌هایی که اتخاذ کردند با شرایط جدید کنار آمدند و راهکارهایی را پیش گرفتند، ایران هم برای اینکه از قافله آموزش عقب نماند و ناچار به‌سمت حذف و پایان سال تحصیلی پیش نرود و در این بلبشوی اقتصادی و بودجه‌ای دستش در پوست گردو باقی نماند، روش‌هایی را پیش گرفت تا هرچند با فرازونشیب، امر آموزش ادامه پیدا کند. اولین راهکاری که البته خیلی زود هم اجرایی شد، استفاده از صداوسیما یا بهتر، سیمای جمهوری اسلامی بود، پخش برنامه‌های آموزشی از تلویزیون که ابتدا فقط از شبکه آموزش و بعد هم از دو شبکه دیگر ادامه پیدا کرد. اما فشردگی، کیفیت نامطلوب، تجمیع همه پایه‌ها و آموزش‌ها در یک تا سه شبکه و مسائلی از این دست باعث شد تا دانش‌آموزان خیلی میلی به استفاده از آموزش تلویزیونی نداشته باشند و چیز خاصی از این راهکار عایدشان نشود. البته این راهکار رسمی و مدل رسمی نظام آموزشی کشور و خروجی سیاست‌های آموزش‌و‌پرورش بود، اما بسیاری از مدارس روش‌ها و راهکارهای دیگری را پیش گرفتند که البته همه متاثر از ثروت و توانی بود که آنها داشتند. برای مثال مدارس پولی و شناخته‌شده در مراکز کلانشهرها، با فراخواندن معلمان به مدارس و ضبط فیلم‌های آمزشی و همچنین آموزش آنلاین پروسه تدریس دانش‌آموزان‌شان را پیش بردند، آنهایی هم که چنین امکاناتی نداشتند اما دانش‌آموزان‌شان دسترسی به فضای مجازی داشتند به هرشکل در واتساپ روند تدریس را پی گرفتند و اما دسته ‌آخر که نه در مدارس خاص و پولی تدریس می‌کردند و نه امکان دسترسی به گوشی هوشمند داشتند، یا پای تلویزیون آموزش‌های نصفه‌ونیمه را فراگرفتند یا قید تحصیل را زدند! این مدل پیش می‌رفت تا اینکه وزارت آموزش‌وپرورش خبر از بهره‌برداری از یک سامانه آموزشی به نام «شاد» داد؛ سامانه‌ای که قرار شد از این به بعد تمام پروسه آموزش در آن و به وسیله تلفن‌های هوشمند باشد! تلفن‌های هوشمندی که این روزها تهیه یک مدل ساده و حتی ضعیف آن از سقف حقوق کارگران در یک‌ماه به‌علاوه آن 15 درصد افزایش هم بیشتر است. این روش آموزشی و این سامانه پرحرف‌وحدیث خیلی زود وارد حاشیه شد. از بروز ایرادات فنی در آن تا عدم‌امکان تهیه گوشی هوشمند و دسترسی به اینترنت توسط تعداد زیادی از خانواده‌ها و دانش‌آموزان، درصورتی‌که می‌شد خیلی زودتر از اینها، به‌صورت پایلوت در تمام روزهایی که سیل و زلزله و آلودگی هوا کشور را به تعطیلی می‌کشاند و امر آموزش با وقفه مواجه می‌شد، اینچنین اموری را پیگیری و از این ابزار استفاده کرد، اما در چنین شرایط خطیری که معلوم نیست تا چه زمانی گریبانگیر ما خواهد بود به یک‌باره «شاد» ظهور کرد و با وجود تمام آمار و ارقامی که اعلام می‌شود هنوز خیلی از دانش‌آموزان و خانواده‌ها امکان بهره‌برداری از این نرم‌افزار را ندارند.

ضعف شاد، مردم مستضعف، معضل گوشی هوشمند و اینترنت و حرکات خودجوش معلمان

انتقادات از سامانه شاد، درگاه رسمی آموزش دانش‌آموزان توسط وزارت آموزش‌وپرورش اوج گرفت؛ اخباری از گوشه‌وکنار می‌رسید که سوای ضعف فنی خیلی از مردم و دانش‌آموزان، امکان خرید گوشی هوشمند یا استفاده همزمان چند دانش‌آموز خواهر و برادر و... وجود ندارد. این مساله باعث شد وزیر آموزش‌وپرورش ضمن تاکیدبر این نکته که شاد تنها مسیر دریافت آموزش رسمی و موردتایید این وزارتخانه و نظام آموزشی کشور است، از مدیران و معلمان مناطق محروم بخواهد که خودشان طرحی را پیشنهاد دهند و اجرایی کنند تا دانش‌آموزان مناطق محروم و آنهایی که امکان دسترسی به آموزش از طریق سامانه شاد را ندارند، از تحصیل جا نمانند. پیش‌تر هم گفتیم و نوشتیم که اگر چنین نبوغی در مدیران استانی وجود داشت، چرا تابه‌حال ظهور نکرده بود و چرا مدیران عالی وزارت آموزش‌وپرورش پیش از این فکری به حال این نقایص نکرده بودند. با این‌همه این ضعف‌ها و کاستی‌ها باعث شد تعدادی از معلمان و زحمتکشان حوزه آموزش در استان‌ها، شهرها و روستاهای محروم آستین همت بالا بزنند و مثل همیشه خودشان کاری برای دانش‌آموزان و فرزندان خانواده‌های مستضعف این کشور انجام دهند. چند شب پیش که با یکی از دوستان معلمم در استان سیستان‌وبلوچستان حرف می‌زدم، می‌گفت اینجا تعدادی از معلم‌ها روزها به در خانه تک‌تک دانش‌آموزان می‌روند یا در خانه و یا در حیاط خانه به آنها آموزش می‌دهند. نه امکان بهره‌گیری از سامانه شاد و... اینجا وجود دارد و نه دانش‌آموزان می‌توانند پای تلویزیون بنشینند و آموزش ببینند. مدل آموزش معلم‌های آنها هم با آنچه در تلویزیون آموزش داده می‌شود، خصوصا در پایه‌های ابتدایی خیلی فرق می‌کند و برای همین این مدل آموزش خانه‌به‌خانه به‌همت معلمان این منطقه کارآمدتر و نتیجه‌بخش‌تر است. به‌هرحال این دانش‌آموزان چند روز دیگر باید امتحان بدهند و هنوز بخش زیادی از محتوای آموزشی باقی مانده است. اما سوای این مدل آموزشی در این چند روز اخیر و اواخر سال تحصیلی، تصاویری در فضای مجازی دست‌به‌دست شد که نشان می‌داد برخی از معلمان دست‌به‌کار شده‌اند و به‌صورت خودجوش روش‌های دیگری را برای آموزش به دانش‌آموزان‌شان، سوای شاد و تلویزیون و... پیش گرفته‌اند؛ معلمانی که محدود در یک جغرافیای خاص هم نیستند و از شمالی‌ترین و شمال‌غربی‌ترین استان‌ها و شهرها تا استان‌های جنوبی و جنوب‌شرقی همه پای کار آمده‌اند و با تدریس در فضای باز به آموزش مطالب درسی به دانش‌آموزان‌شان پرداخته‌اند تا هم از امر آموزش بازنمانند و هم فاصله فیزیکی را برای عدم سرایت و شیوع کرونا رعایت کنند. رستم بامری معلم کلاس اول روستای کلاکنتک دلگان سیستان‌وبلوچستان، عبدالغفور بامری دیگر معلم زحمتکش دلگان، مبین شریفی مدیر-آموزگار مدرسه عشایری روستای انوار دشتکی در تالش و... نمونه‌ای از معلمان زحمتکشی هستند که در ایام شیوع کرونا در کشور و تعطیل شدن مدارس و مراکز آموزشی، با رعایت فاصله فیزیکی و مسائل بهداشتی و به‌خاطر محدودیت‌های موجود و نبود امکانات و زیرساخت‌های لازم در محل آموزش، دست به انجام انواع دیگری از روندهای آموزشی زدند و در محیط باز دانش‌آموزان را به کلاس درس آوردند.

هرچه گشتیم یک نفر هم گوشی هوشمند نداشت

ابتدا با یک پرس‌وجو از وزارت آموزش‌وپرورش شماره رستم بامری را که در یکی‌دو روز گذشته تصاویر تدریسش به دانش‌آموزان دبستانی زیر درختان نخل بلوچستان، حسابی دست‌به‌دست و دیده شد را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. بامری اهل روستای کلاکنتک دلگان سیستان‌وبلوچستان در گفت‌وگو با «فرهیختگان» ابتدا به مساله ضعف اقتصادی مردم این منطقه پرداخت و از ناتوانی آنها در تهیه تلفن هوشمند و دسترسی به اینترنت گفت: «ما می‌خواستیم از برنامه شاد استفاده کنیم و آموزش را همان‌طور که به ما گفتند، از این طریق پیش ببریم، اما با مدیر و چند نفر از همکاران جلسه برگزار کردیم و به این جمع‌بندی رسیدیم که واقعا دانش‌آموزی اینجا نیست که گوشی هوشمند داشته باشد یا پدر و مادرش سواد داشته باشند که اگر هم بتوانند گوشی جور کنند، این برنامه را نصب و آنها را راهنمایی بکنند. به‌هرحال اینها دانش‌آموزان ابتدایی هستند و خودشان که نمی‌توانند بدون کمک پدرومادر و بزرگ‌ترها از نرم‌افزارهای موبایلی استفاده کنند. درنهایت هیچ‌کس نبود و یک گوشی هوشمند هم پیدا نشد. بعد ما تصمیم گرفتیم به‌جای شاد روزی چند نفر از دانش‌آموزان را یا در فضای باز و باغ یا در خانه خودم با رعایت فاصله اجتماعی بیاورم و به آنها درس بدهم و درخدمت آنها باشم. مشکل دیگری هم که در ارتباط با این دانش‌آموزان بود، این بود که اینها دانش‌آموزان کلاس اول ابتدایی هستند و اهل پای‌تلویزیون نشستن هم نیستند که بخواهند درس را این‌طور یاد بگیرند و به‌هرحال نیاز بود طور دیگری به آنها آموزش داده شود و ما این کار را کردیم و بچه‌ها را آوردیم در باغ و فضای باز تا با رعایت نکات بهداشتی به آنها آموزش دهیم. برای برگزاری امتحانات هم تابع نظرات و سیاست‌های آموزش‌وپرورش هستیم. من خودم اهل این روستا هستم و اگر در فضای باز هم امکان آموزش نباشد، تعداد محدودی از دانش‌آموزان را صبح‌ها به خانه می‌آورم و به آنها درس می‌دهم.»

سامانه شاد هست، ابزار استفاده از آن نیست

بعد از رستم بامری، با عبدالغفور بامری دیگر معلم دلگانی که چنین روش آموزشی را برای ادامه روند تحصیلی دانش‌آموزانش پیش گرفته بود، تلفنی گپ زدم. صحبت‌های او هم چندان تفاوتی با گفته‌های رستم بامری نداشت و او هم از ابتدا سراغ وضعیت نابسامان اقتصادی این منطقه رفت و از مردم مستضعف آن گفت و ادامه داد: «خانواده‌هایی که در این منطقه زندگی می‌کنند، مستضعف هستند و توان خرید و استفاده از گوشی هوشمند و نرم‌افزار و اینترنت و این چیزها را ندارند. ما هم مجبوریم حضوری و سربه‌سر برویم و با دانش‌آموزان این منطقه کار کنیم و به آنها درس بدهیم تا از مطالب و محتواهای آموزشی عقب نمانند. اینجا امکان استفاده از سامانه شاد وجود دارد، اما کسی تلفن هوشمند ندارد و خانواده‌های آنها هم سواد استفاده از آن را ندارند و به‌همین خاطر بلااستفاده است. من معلم چند پایه از اول تا پنجم ابتدایی هستم و برای تدریس دانش‌آموزان هم آنها را در باغ‌های نزدیک خانه‌ها جمع می‌کنم و به آنها آموزش می‌دهم.»

فعالیت جهادی‌ها در امر آموزش در مناطق محروم

نمی‌توانند و پولش را ندارند که گوشی چندمیلیونی هوشمند بخرند و تازه اگر دانش استفاده کردن از آن را داشته باشند از آن استفاده کنند. این ساده‌ترین تعبیر و تعریفی است که می‌توان از وضعیت خانواده‌های تعداد بالایی از دانش‌آموزان کشور ارائه کرد. بنابراین برای بهره‌مندی از آموزش سوای مجاهدت و حرکت‌های خودجوش معلمان و این‌طور کارها و ابداعات، دولت و نظام آموزشی کشور باید تدابیری می‌اندیشید و بیندیشد که چنین بن‌بست‌هایی برای آموزش دانش‌آموزان در کشور وجود نداشته باشد. جدای این معلمان و زحماتی که می‌کشند، بد نیست اشاره‌ای هم به جهادی‌ها کنیم؛ گروه‌های جهادی که امسال به‌دلیل شیوع کرونا و رعایت مسائل بهداشتی همچون سال‌های گذشته امکان حضور در مناطق محروم البته با آن شکل‌وشمایل همیشگی را نداشتند و فعالیت‌های جهادی هم تغییر فاز و مدل داد و با شرایط کرونایی و بهداشتی همسو شد. با این همه یکی از گروه‌های جهادی به روال سابق با تدابیر خوبی روند ارائه خدمات جهادی آموزشی به مناطق محروم خصوصا سیستان‌وبلوچستان را تعطیل نکرد و چه‌بسا که آن را گسترش هم داد؛ کانون خدمت‌رسانی به مستضعفین دانشگاه تهران یکی از همین گروه‌های جهادی است که درکنار فعالیت در حوزه‌های بهداشتی و درمانی و تهیه و تولید مایحتاج بهداشتی در حوزه آموزش در مناطق محروم گام برداشت و با ایجاد مدرسه مجازی برای دانش‌آموزان سیستان‌وبلوچستان فایل‌های آموزشی و مشاوره‌ای به کمک رتبه‌های برتر کنکوری تهیه و برای آنها ارسال می‌کنند. این فعالیت از 10 اسفندماه آغاز شده است و بسته‌های آموزشی برای دانش‌آموزان دوره متوسطه دوم ارسال می‌شود تا در این شرایط سخت که امکان آموزش مستقیم از آنها سلب شده است، از این بسته‌ها بهره ببرند و کمی از مشکلات ایجادشده را پشت‌سر بگذارند.  به گفته مسئولان این کانون تا امروز نیز استقبال خوبی از این مدل آموزشی و این فعالیت جهادی شده است و بیش از هزارو300 نفر در این مدرسه عضو هستند و از امکانات و آموزش‌های آن استفاده می‌کنند.

 

* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه