به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، رادیو همیشه کنار گوش آقاجون بود، همیشه. مخصوصا در ماه رمضان که قرآن پخش میکرد. آقاجون هم دائم چسبیده به رادیویش بود و از کنار آن تکان نمیخورد. آن زمان مثل الان نبود که کلی شبکه تلویزیونی وجود داشته باشد و کمبود همین شبکهها باعث میشد برنامهها هم بهنسبت کم باشد؛ چه برسد به اینکه در ماه رمضان برنامه خاصی را برای مردم تدارک ببینند. آن زمان رادیو عضو جداییناپذیر برای خانوادهها بود؛ یعنی ماه رمضان را با رادیو سرمیکردند. از دعای سحر تا خواندن قرآن که برایشان بسیار مهم بود. البته از این موضوع هم نباید گذشت که در نبود رسانه، مهمترین مساله دورهم بودنها بود. مثلا در ماه رمضان در خانه یکی از اهالی محل برای خواندن قرآن جمع میشدند و دورهم ختم قرآن میکردند. در این گزارش برخی از برنامههای معارفی مهم تلویزیون را که در 40سال گذشته پخش شدند، مرور میکنیم.
درسهایی از قرآن
شاید اولین برنامه تلویزیونی که با یک موضوع قرآنی روی آنتن تلویزیون رفت، همین برنامه درسهایی از قرآن حجتالاسلام قرائتی است که در دهه 60 و 70 اوج این برنامه بود و همه دوستش داشتند و برای ماه رمضان، برنامه ویژه تدارک میدیدند؛ برنامهای که بهگفته سازندگانش، کلیدش را شهید مطهری زد و امامخمینی(ره) اجازه ساخت آن را داد. دوماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین قسمت از این برنامه پخش شد، اما بههمین راحتی هم نبود که بگویند میخواهیم برنامه پخش کنیم و تلویزیون هم اجازه بدهد. حاجآقا قرائتی که کارش را از کاشان و مساجدش شروع کرده و روش آموزش دینیاش محبوب شده بود، حالا توسط شهیدمطهری که کارش را دیده بود، برای ساخت برنامه قرآنی به تلویزیون معرفی شد. اولین برنامه قرائتی در سال 58 باعث شد به تلویزیون معرفی شود. گفته میشود رئیس وقت صداوسیما گفته بود: «تلویزیون جای هنرمند است نه آخوند.» حاجآقا هم با همان حاضرجوابیای که هیچوقت کمنمیآورد، گفت: «من هم هنرمندم، هم آخوند.» کلکل بالا گرفت و قرار شد اگر توانست، برنامهای اجرا کند که هنرمندان سازمان خوششان بیاید و ماندنی شود. او گفته بود: «من معلم دین هستم. از این لحظه، دو ساعت وقت بگیرید، قول میدهم آنچنان با حرف حق شما را بخندانم که نتوانید لبهای خود را جمع کنید.» از آن جلسه بود که پایش به تلویزیون باز شد.
البته جای پایش آن اوایل خیلی هم محکم نبود. شاید برای تشکیلاتی که آن موقع برخی کارکنانش حتی نمیدانستند قبله کدام طرفی است، به این راحتیها قابلقبول نبود که یک آخوند برنامه اجرا کند و گل هم بکند؛ حالا پذیرش قرائتی بیعمامه یک حرفی، ولی با عمامهاش اصلا! بهترین توجیه هم این بود؛ «ببین حاجی! ما جز دو تا روحانی (امام و آیتالله طالقانی) در تلویزیون آخوند دیگری نداریم!» او هم در جواب میگفت: «من این برخورد و حرف شما را به شخص امام خبر میدهم.» به این ترتیب اولین روحانی تلویزیونی با سبک و سیاق خودش مشغول شد، آن هم در یک برنامه تلویزیونی که هنوز متزلزل بود و خیلیها بهدنبال حذفش بودند. حتی رئیس آن موقع سازمان، دستور تعطیلی برنامهاش را داد، اما خبر به امام رسید و ایشان هم آب پاکی را ریختند روی دست آنها و کار را محکمتر کرد؛ «این برنامهها مفید است و باید باشد.» این برنامه تا همین الان هم ادامه دارد؛ برنامهای که همه با نام حجتالاسلام قرائتی آن را میشناسند. البته این را هم باید بگوییم که تلویزیون آن زمان شورای معارفی نداشت و برای همین این برنامهها الان در ردیف برنامههای معارفی قرار میگیرد. شاید باوجود شبکههای مختلف تلویزیونی و برنامههای مختلف، درسهایی از قرآن کمی به حاشیه رفته باشد، اما زمانی که نمایشگاه قرآن برپا بود و هرشب حجتالاسلام قرائتی برای جلسهای یکساعته به این نمایشگاه میآمد و مردم استقبال زیادی از این برنامه داشتند، نشان از توجه ویژه و نوع آموزشی بود که در این برنامه به مردم داده میشد. درسهایی از قرآن هنوز هم ادامه دارد و از تلویزیون پخش میشود.
اخلاق در خانواده
دهه70، با زیاد شدن شبکههای تلویزیونی، برنامهسازان به این فکر افتادند که برنامههای جدید بسازند. یکی از این برنامهها، «اخلاق در خانواده» بود که از شبکه2 سیما پخش شد؛ برنامهای که در زمان پخش جزء پربینندهترین برنامههای تلویزیون شد و خیلی از خانوادهها مشکلاتشان را با همین برنامه حل کردند. این برنامه سالها از تلویزیون پخش شد و در ماه رمضان هم باتوجه به اقتضایی که این ماه داشت، موضوع برنامه را تغییر میداد. این برنامه توانست مخاطبان زیادی داشته باشد و البته با حاشیههایی که برای مجری پیش آمد، برنامه نیمهتمام ماند، اما ایده این برنامه توانست کمک کند تا برنامههای معارفی و خانوادگی زیادی از تلویزیون پخش شود.
برنامههای ویژه افطار و سحر و شروع از دهه 70
شاید در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که شبکههای خاصی هم وجود نداشت و برنامهها فقط از دو شبکه پخش میشد، ساختن برنامه مناسبتی هم سخت بود، برای همین در ماهرمضان همان برنامههای روتین شبکهها پخش میشد و فقط جزءخوانی قرآن و دعای سحر و افطار برنامه ویژه تلویزیون بود و البته نباید از این نکته بگذریم که مهمترین اتفاق آن زمان در رادیو میافتاد و مردم با گوش دادن به رادیو و قصههایی که پخش میشد، ماه رمضان را پشتسر میگذاشتند. از اوایل دهه70 کمکم برنامههای مناسبتی پا به شبکههای تلویزیونی گذاشت؛ اینکه ماه رمضان که میآید، باید برنامه ویژه داشت. البته این موضوع ابتدا به ساختن سریال برای این ماه منجر شد. نوروز 69 همزمان با ماه رمضان بود و اولین سریال مناسبتی اینماه در آن سال رقم خورد. با تعدد شبکههای تلویزیونی، برنامههای مناسبتی هم شکل گرفت؛ برنامههایی که ویژه آن را میتوانیم با برنامه سحرگاهی شبکه اول سیما نام ببریم. آن زمان ساختن برنامه برای سحر از اولویتهای اصلی تلویزیون بود و بعدها هم ادامه پیدا کرد.
فرزاد جمشیدی که با برنامه یاد خدا در تلویزیون معروف بود، برای ماه رمضان با برنامه «ماه خدا» که از شبکه اول سیما پخش میشد، مهمان خانهها برای سحرهای ماه رمضان شد و با آن لحن و کلام ویژه سعی میکرد مردم را برای ماه رمضان و مهمتر از آن برای خوبی کردن در این ماه آماده کند. سازندگان این برنامه، در زمان پخش آن معتقد بودند برنامهشان مخاطبان زیادی دارد و این مساله از نامهها و تلفنهای مردم به این برنامه کاملا مشخص است. ماه خدا هنوز هم ادامه دارد و همین امسال قرار است از شبکهیک سیما با اجرای حسن سلطانی که در دهه 70 و 80 مجری خبر تلویزیون بود، روی آنتن برود.
مخاطبهای خاص برای برنامه خاص
در دهه80، دیگر تلویزیون برنامههای معارفی زیادی را برای بینندههایش تدارک دیده بود؛ از آفتاب شرقی که از شبکه یک پخش میشد تا برنامههایی مثل سمت خدا که دیگر با اجرای نجمالدین شریعتی به یک برنامه مهم در این شبکه تبدیل شده است و خیلیها سوالها و دغدغههایشان را در قالب همین برنامه و گفتوگوی مجری با مهمان میپرسند. اما در این سالها برنامه دیگری هم با همین روال پخش میشود که بهقول خودشان و اسم برنامه، مخاطبان خاصی دارد. مخاطب خاص که از حرم امامرضا(ع) روی آنتن میرود و اجرای آن را رسالت بوذری به عهده دارد؛ برنامهای که مخاطبانش بهخاطر نوع اجرا و حضور در حرم، مخاطب آن شدهاند، اما شاید نقطهقوت این برنامه را باید گفتوگوهای خوب و سوژههای ناب بدانیم که مخاطب را در شبهای جمعه پای تلویزیون نگه میدارد. اما یکی دیگر از این برنامهها که در این سالها مخاطب خاص خود را دارد، «از لاک جیغ تا خدا» باشد که نمونه دیگری از برنامههای معارفی تلویزیون بود و توانست مخاطبان زیادی داشته باشد و یکی از دلایل داشتن مخاطب زیاد، ایده جدید این برنامه بود. خودشان در تعریف برنامهشان میگویند الگوسازی برای جامعه جوان کشور یکی از اهداف این برنامه است. میتوان گفت انعکاس و تصویر تحولات درونی انسان در این برنامه که تاکنون بیش از ۲۰۰ قسمت از آن پخش شده و همچنان درحال تولید و پخش است، موردتوجه قرار گرفته است. یکی از تغییرات این برنامه پرداختن به احوالات بانوان و آقایانی است که بهتازگی با تحولی شگرف، مسیر حرکت بهسمت کمال را طی میکنند. همچنین در بخشی از برنامه، بحث و گفتوگو پیرامون موضوع برنامه با حضور کسانی که سیر تحولشان در برنامههای قبلیِ از لاک جیغ تا خدا تصویر شده و موردتوجه بیشتر مخاطبان قرار گرفته است، صورت میگیرد. البته به این برنامه انتقادات زیادی هم وارد بود؛ یکی از آنها اینکه نباید این آدمها را بهعنوان الگو معرفی کرد، چون ممکن است دوباره مسیر زندگیشان تغییر کند و همین تغییر وقتی بهعنوان یک الگو معرفی میشود، میتواند برای مخاطب دلزدگی ایجاد کند، اما این برنامه با ایدههای جدید سازندگانش همچنان جزء برنامههای پرمخاطب تلویزیون است.
خلاقیت رمز برنامههای معارفی
همین چند روز پیش بود که تلویزیون برنامههای ویژه ماه رمضان در هر شبکه تلویزیونی را اعلام کرد؛ برنامههایی که هرکدام رنگولعابی دارند و احتمالا میتوانند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارند. ولی مهمترین مسالهای که باید به آن توجه شود، برنامههای معارفی ویژه این ماه است؛ برنامههایی که قرار است مخاطبی را به فکر وادار کند نه اینکه فقط در حد شعار باقی بماند. اگر این دلیل نبودن رسانههای مختلف را از پربینندهشدن برخی برنامههای دهههای قبل برداریم، باید این مساله را بگوییم که مثلا حجتالاسلام قرائتی با یک خلاقیت جدید برای ساخت یک برنامه قرآنی به تلویزیون آمد؛ برنامهای که توانست هم مخاطب را سرگرم کند و هم به او آموزش بدهد و او را به فکر وادارد. برنامهسازان تلویزیون از ظرفیت مهمی که برنامههای دینی و معارفی دارند، غفلت میکنند و عمده این برنامهها بهشکل یک گفتوگوی ساده و یکطرفه بین مجری و یک کارشناس حوزه دین است، درحالیکه خلاقیت در شیوه ارائه آموزشهای دینی میتواند باعث جذب مخاطبان رسانه ملی شود.
برنامههای دینی همچنان جزء پربینندهترین برنامههای تلویزیون هستند، اما مهمترین مسالهای که این برنامهها گرفتارش میشود، اصرار بر حفظ یک شکل از اجرای برنامه است. عمده برنامههایی که در تلویزیون ساخته میشوند، دکورهای تکراری دارند. اوج تنوع آنها برای اجرای یک برنامه تلویزیونی این است که یک مجری و یک کارشناس دینی در پشتبام یکی از حرمهای اهلبیت (علیهمالسلام) بنشینند و یکطرفه با مردم صحبت کنند. باوجود اینکه این شکل اجرای برنامههای دینی و مناسبتی در تلویزیون، تکراری شده، ولی همچنان جزء برنامههای پربیننده تلویزیون است. باوجود این در سالهای اخیر ما شاهد شهرت افرادی در حوزه دین و تبلیغات دینی هستیم که در بستر فضای مجازی یا شبکههای ماهوارهای رشد کردند. لزوما این افراد واجد اعتبار علمی در حوزه دین و تبلیغات نیستند، ولی بهدلیل طراحی نو در ارائه محتواهای دینی توانستند مخاطبان زیادی را با خود همراه کنند. در چنین وضعیتی که یک روحانی میتواند با ساخت یک پادکست ساده، تبدیل به مرجع دینی در فضای مجازی شود، باید از رسانه ملی سوال کرد که از ظرفیت و شیوههای نوین ارائه محتوا در حوزه دین چقدر بهره برده است؟
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار