تاریخ : Sat 25 Apr 2020 - 01:50
کد خبر : 40001
سرویس خبری : نقد روز

اراده‌های دوربرد

داستان موشک‌های دوربرد سپاه که به پرتاب ماهواره نور به فضا رسید، از کجا شروع شد

اراده‌های دوربرد

حسن طهرانی‌مقدم اگرچه در 21 آبان 1390 به شهادت رسید ولی آرزوهای دوربردش با تلاش همرزمانش هر روز رونمایی می‌شود.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پرتاب موفقیت‌آمیز ماهواره نور، ابرپروژه نیروی هوافضای سپاه و قرار گرفتنش در مدار زمین، غرور ملی وصف‌ناشدنی را رقم زده است. حالا با واکنش‌های چندروزه، قاطع‌تر می‌توان گفت ماهواره‌بر قاصد نه‌تنها حامل نور بود که لبخند رضایت را هم به لب همه ایرانیان نشانده؛ آن‌هم زمانی که گردنکشان پوشالی جهان، هر روز سعی دارند به عناوین مختلف با تحریم و تهدید مسیر پیشرفت کشور را مسدود کنند. بعد از شهادت جانگداز سردار سپهبد قاسم سلیمانی بود که رهبر معظم انقلاب، «قوی شدن» در همه زمینه‌ها را تنها راه پیش‌روی ملت ایران دانستند و بعد از نمازجمعه تاریخی خود (27 دی 98)، باردیگر در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش (19 بهمن 98) نیز تاکید کردند که «برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.» روز پنجشنبه، سرلشکر سلامی، فرمانده کل سپاه، در پیامی از ابراز لطف پرمهر رهبر انقلاب به‌مناسبت روز سپاه به آحاد فرماندهان، مسئولان و پاسداران حریم ولایت قدردانی کرد. در بخشی از این پیام تشکر آمده: «به استحضار می‌رسانم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تدبیر و فرمان «باید قوی شویم» را که ترجمان «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» است را دریافت کرده و با ایمان به وعده‌های الهی، در مسیر تاسیس تمدن نوین اسلامی، لحظه‌ای غفلت و سستی را به خود راه نداده و با تولید مداوم قدرت و اقتدار، به‌دنبال تحقق گام دوم انقلاب اسلامی است و اخراج و ازاله آمریکای تروریست از منطقه و افول هیمنه پوشالی آن، ابتدای کار و راه مظلومان و مستضعفان جهان است. ما پیشمرگان مردم بزرگوار و نجیب ایران و نیز پاسدار انقلاب‌شان، مفتخریم که برای سربلندی ملت مظلوم و مقاوم خود، آنچه در توان و اختیار داشته را به کار بسته‌ایم تا ان‌شاءالله آنان را برای رسیدن به آرزوهای بزرگ‌شان ازجمله فروپاشی نظام سلطه و استقرار عدالت و معنویت در جهان کمک کنیم. امروز بحمدالله با هدایت‌های قرآنی و حکیمانه حضرتعالی، آزادیخواهان و مستضعفان عالم به حقانیت مقاومت و تاثیر آن در سقوط نظام سلطه به یقین رسیده و به آنها امید‌ها بسته‌اند. اماما؛ حضور مقتدرانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فضا، آسمان، زمین و دریا، اگرچه حکایت از ایمان عملی و قدرت علمی مقلدان و سربازان شما دارد و برای ایرانیان چتر امن و برای مظلومان نور امید است، ولی بی‌شک برای دشمنان پیام‌آور رعب و وحشت و ترجمان «تُرْهبُونَ بِه عَدُوَّ اللَّه وَعَدُوَّکمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهمْ لَا تَعْلَمُونَهمُ اللَّه یَعْلَمُهم» است و به خواست خدا و با امامت حضرتعالی، به نابودی آنها و رهایی جهان از ظلمت و ظالمان خواهد انجامید و نظم جدید انقلاب اسلامی بر سرشت و فطرت بشریت حاکم خواهد شد. ان‌شاءالله.»

رویای دوربرد

یک‌سال و چند ماه بیشتر از انقلاب اسلامی و جمهوری نوپای ایران نگذشته بود که رژیم بعث عراق جنگی نابرابر با ایران را آغاز کرد. اگرچه درظاهر صدام‌حسین و ارتشیانش به میدان مبارزه با جمهوری اسلامی ایران آمده بودند ولی حمایت‌های همه‌جانبه و بی‌شائبه همه کشورها از جنگ تحمیلی عراق نسبت به ایران از جنگ 72 ملت علیه کشورمان حکایت داشت. موشک‌های پیشرفته و هواپیماهای سوپراستاندارد و تسلیحات فوق‌پیشرفته و مدرن دنیا اعم از شیمیایی و کشتارجمعی علاوه‌بر گردان‌گردان نیروی رنگارنگی که در عراق پیاده می‌شد و به لشکر بعث می‌پیوست دراختیار صدام بود و دلارهای آمریکایی نیز خرج خواسته‌های جورواجور نظامی‌اش می‌شد. درمقابل جمهوری اسلامی ایران با تحریم‌های گسترده اقتصادی و نظامی روبه‌رو بود و حتی برای تهیه سیم خاردار نیز با مشکل مواجه! گره تحریم‌ها نیز هر روز محکم‌تر می‌شد و حمله به مراکز مسکونی و مردم بی‌دفاع هر روز بی‌بهانه‌تر. از سوی دیگر به‌واسطه حکمرانی چندساله نظام شاهنشاهی بر کشور چه کسی بود که نداند سیستم نظامی ما غربی است و هنوز هم زمانی از انقلاب اسلامی‌مان نگذشته بود که توقع رود بتوانیم طرحی نو درانداخته باشیم. از این‌رو آن‌گونه که مرحوم هاشمی‌رفسنجانی 11 فروردین 66 در گفت‌وگو با کیهان هوایی نقل کرده است، مجبور بودیم نیازهای تسلیحاتی خود را به قیمت گران‌تر از دلال‌های اسلحه تامین کنیم؛ چراکه سیستم نظامی ما غربی و آمریکایی بود، به‌عبارتی همین معدود هواپیما، رادار، موشکی و تانک‌وتوپی هم که دراختیار داشتیم غربی بود و برای کوچک‌ترین قطعه‌اش نیازمند دلال‌های اسلحه و کمپانی‌های غربی بودیم. جز کشورهایی مثل لیبی، الجزایر، سوریه و کره‌شمالی آن هم به دلیل دشمنی با آمریکا، هیچ کشور دیگری حاضر به حمایت از ایران نبود.  حسن طهرانی‌مقدم، سپاهی‌ای که مهندسی صنایع خوانده بود و با آغاز جنگ رهسپار جبهه‌ها شده بود، در اواخر سال 60 (22سالگی) ایده تشکیل توپخانه سپاه را در سر می‌پروراند. آن روزها حسن طهرانی‌مقدم، فرمانده تطبیق آتش خمپاره‌انداز‌های سپاه در جبهه جنوب بود. او که در زمان شکست حصر آبادان به گروه ادوات سپاه نیز پیوسته بود به نظرش می‌آمد از گلوله‌های پراکنده خمپاره در برابر توپخانه منظم و مجهز دشمن کاری برنمی‌آید. از این‌رو طرح ذهنی مدنظر خود را به جانشین خوش‌فکر وقت نیروی زمینی سپاه یعنی حسن باقری داد. باقری به سرعت اهمیت موضوع را درک کرد و طرح را به تایید فرمانده سپاه (محسن رضایی) رساند و بعد هم از طهرانی‌مقدم خواست خودش به‌عنوان طراح حالا طرحش را اجرا و پیاده کند.

اگرچه او امتناع کرد ولی فروردین 61 حکم تشکیل و راه‌اندازی توپخانه سپاه به طهرانی‌مقدم ابلاغ شد.  فرمانده‌کل قوای جمهوری اسلامی ایران، همواره تاکید داشتند مبارزه ما مکتبی است و از این‌رو به‌عبارتی تا زمانی‌که خط‌قرمزهایی زیرپا گذاشته نشود جواب موشک‌های عراقی موشک نخواهد بود. تا اینکه متعاقب بمباران و موشکباران گسترده شهرها و مردم بی‌دفاع ایران، امام‌خمینی 18بهمن 62، اجازه مقابله به‌مثل محدود در پاسخ به جنایات رژیم بعث عراق را صادر کرد. تکنولوژی موشکی و موشک‌های دوربرد از الزامات این مقابله بود، درحالی‌که حتی در فشنگ و نارنجک هم با تحریم مواجه بودیم و از سوی دیگر حتی متخصصی هم در این زمینه در کشورمان نداشتیم.  سپاه آن زمان (از سال 61) وزارتخانه بود. در مرداد سال 63 دعوتنامه‌ای از جانب سران دو کشور سوریه و لیبی به وزارت سپاه ایران رسید و محسن رفیق‌دوست، وزیر سپاه، تصمیم گرفت چند تن از فرماندهانش ازجمله حسن طهرانی‌مقدم، فرمانده توپخانه سپاه و یحیی رحیم‌صفوی و محمد باقری و احمد وحیددستجردی را نیز با خود همراه کند.

سفر به سوریه از آنجایی مهم بود که این کشور از حمله غافلگیرانه‌اش در سال 1973 که منجر به بازپس‌گیری بلندی‌های جولان شده بود، همواره خود را در احتمال حمله رژیم صهیونیستی می‌دید و از این‌رو تجهیزات و تسلیحات نظامی خود را به‌روز نگه داشته بود. از این‌رو در آن برهوت تسلیحاتی ایران، حتی تماشای تسلیحات پایگاه‌های نظامی دمشق نیز می‌توانست به فرماندهان جوان سپاه در میدان نبرد کمک کند، چراکه عمده تسلیحات سوری‌ها روسی بود و به احتمال زیاد همین تسلیحات دراختیار ارتش بعث هم بود.  هیات ایرانی چند روزی در سوریه ماند و بعد از آن عازم لیبی شد. توضیحات مسئولان توپخانه لیبی و سوریه نشان می‌داد آنها نیز در این زمینه چیزی فراتر از آنچه طهرانی‌مقدم برای ایران دست و پا کرده است ندارند ولی از سوی دیگر با انبارهایی پر از موشک‌های اسکاد-بی که از روس‌ها خریداری کرده بودند، مواجه بودند؛ موشکی 9 متری با برد 300 متر که در موشک‌باران‌های عراق نیز به کرات در خیابان‌های 6 متری شهرهای مختلف ایران بر سر مردم فرود آمده بود! این درحالی بود که در آن زمان دوربردترین موشک ایران تنها بردی حدود 24 تا نهایت 30 کیلومتر داشت. سفر هیات‌ ایرانی 19 مرداد 63 به پایان رسید.

گروه حدید توپخانه سپاه،  سدی فولادی در برابر نتوانستن

رایزنی‌ها با رئیس‌جمهور سوریه برای تحویل موشک به ایران به نتیجه نرسیده بود. مطابق آنچه شهید طهرانی‌مقدم در کتاب خاطرات خود نقل کرده است، حافظ اسد گفته به‌دلیل شرایط جنگی فعالی که با اسرائیل دارند تمامی کم و زیاد شدن سلاح‌ها و آرایش نظامی سوریه تحت‌نظارت شوروی است و از این‌رو به‌هیچ‌وجه امکان دادن حتی یک موشک را هم به ایران ندارند، یعنی اجازه آن را ندارند ولی برای اثبات حسن‌نیت خود، سوری‌ها حاضر شدند طی یک دوره فشرده آماده‌سازی و پرتاب موشک را به چند نفر از ایرانیان آموزش دهند. از سوی دیگر محسن رفیق‌دوست به همراه چند نفر دیگر برای رایزنی با قذافی به‌منظور گرفتن حداقل چند موشک راهی لیبی شدند. از این‌رو رحیم‌صفوی، معاون عملیات سپاه، از طهرانی‌مقدم خواست تیمی از مسئولان توپخانه را برای آموزش اسکاد-بی ‌در نظر بگیرد. از سوی دیگر از آنجا که خودش هم باید اعزام می‌شد باید یک نفر را به‌عنوان رئیس ستاد توپخانه در امور موشکی انتخاب می‌کرد. امیر حاجی‌زاده به انتخاب طهرانی‌مقدم معرفی شد. اسم گروه هم از آنجا که باید عملکردش محرمانه می‌ماند به پیشنهاد طهرانی‌مقدم و موافقت رحیم‌صفوی عنوان حدید انتخاب شد؛ «گروه حدید توپخانه سپاه».

اطلاعاتی که روس‌ها به سوری‌ها یاد داده بودند بیش از اپراتوری نبود و تیم 13 نفره که آبان‌ماه 63 راهی دمشق شده بود، حدود دو ماه آنجا ماند. تلاش برای گرفتن هشت موشک از لیبی هم بیش از دو ماه طول کشید.

لیبیایی‌ها شرط کرده بودند باید خودشان تیمی برای شلیک موشک اعزام کنند و موشک را به دست ایرانی‌ها نمی‌دهند؛ با اینکه اطمینان داشتند ایران از فناوری موشکی چیزی نمی‌داند. از زمان موافقت مشروط امام به ‌مقابله‌به‌مثل شعار «موشک جواب موشک» خواست قلبی همه مردم شده بود. 3:21 بامداد 21 اسفند 63 اولین موشک ایران کرکوک عراق را مورد اصابت قرار داد. شب پیش از آن هواپیمای عراق، تهران را بمباران کرده بود و از این‌رو امام هم با توجه به حمله عراق به تهران منع حمله به بغداد را برداشتند. عراق اما حمله موشکی ایران را یک بمب‌گذاری خواند و سعی کرد این‌گونه ناباوری خود را کتمان کند. ساعت 11 شب 22 اسفند، دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی به بغداد صادر شد. در این مدت با اینکه موشک‌هایی کمتر از انگشتان یک دست دراختیار داشتیم، فرمانده با آرزوهای دوربرد موشکی ایران از محسن رفیق‌دوست به شرط شفاعت در قیامت درخواست کرد حداقل یکی از موشک‌ها برای رسیدن به مهندسی معکوس دراختیار صنایع دفاع قرار بگیرد.

در 26 شهریور 1364، امام‌خمینی در راستای اصل ۱۵۰ قانون اساسی مبنی‌بر ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن، طی نامه‌ای به محسن رضایی ماموریت تجهیز سپاه به سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی را صادر فرمودند. از این‌رو حسن طهرانی‌مقدم به‌عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.

آنچنان‌که فرمانده موشکی سپاه در کتاب خود نقل کرده روز دوم دی 65 و تقریبا یک ماه بعد از انجام آخرین ماموریت یگان موشکی، دستوری مبنی‌بر مقابله‌به‌مثل به دست حسن طهرانی‌مقدم رسید. آن روز هیاتی از سازمان ملل درحال بازدید از خرابی‌های بمباران در شهر اسلام‌آباد بودند که میگ‌های 25 عراق نقاط مختلف شهر را بمباران کرده و علاوه‌بر آن تا شب دوبار دیگر برای ریختن بمب‌ها بر سر مردم آمده بودند و همزمان کرمانشاه نیز در سه نوبت مورد بمباران شدید قرار گرفته بود. قرار بود فردای آن روز عملیات کربلای4 در محور شلمچه انجام شود و با این وصف مثل همیشه بعد از عملیات ایران حملات عراق به شهرها بیشتر می‌شد و در چنین شرایطی فرستادن موشک به بغداد شاید می‌توانست، این حملات به اماکن مسکونی را قطع کند یا به حداقل برساند. طهرانی‌مقدم به لیبیایی‌ها که به بهانه سرما کرمانشاه را ترک کرده و به تهران رفته بودند، اعلام ماموریت کرد ولی همچون چندبار گذشته با امتناع سلیمان، سرگروه آنها مواجه شد. او خیلی راحت گفته بود به ما مربوط نیست، ما نمی‌آییم! و بعد از آن شب هم اصرارها به شرط‌وشروط برای حمله موشکی به کشورهای دیگر ازجمله عربستان و... منجر شده بود. شرط‌ها و به‌عبارت بهتر بهانه‌هایی که نشان می‌داد لیبیایی‌ها حتی با بهانه‌جویی‌های همیشگی حاضر به همکاری نیستند.

حالا نوبت تحقق وعده الهی است؛ به نام خدای قاصم

مطابق آنچه در کتاب خاطرات شهید طهرانی‌مقدم نقل شده، هاشمی‌رفسنجانی دوبار دستور پرتابش را تجدید کرده بود و آنها به‌دلیل امتناع لیبیایی‌ها نتوانسته بودند عملیات را اجرا کنند. از این‌رو قرار جلسه با محسن رضایی با حضور طهرانی‌مقدم و حاجی‌زاده و چند نفر دیگر از فرماندهان گروه حدید که حالا یگان موشکی نیروی هوایی سپاه محسوب می‌شدند، تشکیل شد. مطابق آنچه به نقل‌های مختلف عنوان شده در آن جلسه حسن طهرانی‌مقدم مصمم اعلام کرده که خودشان می‌توانند فرماندهی عملیات پرتاب موشک‌ها را بدون حضور نیروهای لیبی به عهده بگیرند. سخنی که سوال چندباره محسن رضایی را در پی داشته است: «شما مطمئن هستید خودتان می‌توانید موشک را پرتاب کنید؟» و پاسخ مثبت هر بار قاطع‌تر طهرانی‌مقدم! آن‌گونه که در کتاب خط‌مقدم ذکر شده، آقامحسن سپاه می‌گوید: «به‌نظرم حتی اگر بتوانید موشک‌ها را شلیک کنید، بازهم امید زیادی نیست. چراکه نهایت کمتر از 10 موشک داریم و دیگر بعید است بتوانیم موشکی تهیه کنیم.»

طهرانی‌مقدم اما تاکید دارد که هرطور شده نمی‌گذارد به‌قول خودش کار موشکی ایران زمین بماند. به‌هرترتیب قرار هماهنگی جلسه با هاشمی‌رفسنجانی، گذاشته می‌شود و اجرای عملیات منوط به موافقت هاشمی‌رفسنجانی می‌شود. در جلسه محرمانه هاشمی‌رفسنجانی با تیم یگان موشکی که در مجلس برگزار شد نیز طهرانی‌مقدم تاکید می‌کند بدون نیاز به کمک هیچ نیروی خارجی می‌توانند شلیک موشک را به نحو احسن انجام دهند. در این جلسه هاشمی‌رفسنجانی بر بزرگ بودن این اقدام درصورت عملیاتی شدن تاکید می‌کند و از سوی دیگر عواقب سنگین خطا در این عملیات را هشدار می‌دهد. فردای آن روز زمان عملیات اعلام شد.

ولی آنچه محاسبه نشده بود خرابکاری لیبیایی‌ها بود! آن همه انرژی و ما می‌توانیم به در بسته خورد و حرکتی حاصل نشد. فرمانده موشکی ایران اما معتقد بود به‌رغم همه دوگانه‌های تلخی که در ذهنش دارد اگر آن روز و در آن تلخ‌ترین لحظات دست به کار رفع ‌نقایص نشوند دیگر هیچ زمانی جرات پیدا نخواهند کرد. ترازهای مغناطیسی و پین‌های قفل‌کننده و چند کلید حساس توسط لیبیایی‌ها حذف شده بودند و درمیان این اندوه خبر خوش این بود که مهندسان ایرانی که برای اولین‌بار با یک موشک سروکار داشتند توانسته بودند این اشکالات را کشف کنند. یکی از اشکالات اساسی دیگر مربوط به گیربکس بود که شکسته شده بود و برای اولین‌بار سفارش آن به کارخانه مهمات‌سازی داده شد. تیم مهندسی به کمک بچه‌های فنی نیز خیلی دیگر از تجهیزات ناقص را با ابتکار ساختند. با دو هفته تاخیر نتیجه تمام تست‌ها مثبت اعلام شد ولی در لحظه پرتاب باز هم با مشکلات مواجه شدند؛ مشکلی که باز هم کار لیبیایی‌ها بود! با این وصف درمجموع 25 قطعه از دستگاه‌های موشک و سکوی پرتاب توسط لیبیایی‌ها مخفیانه حذف شده بود.

17 روز از زمان مقرر عملیات گذشته بود. در بروجرد بمبی روی یک مدرسه کودکان استثنایی افتاده بود و 70 کودک معصوم را به خون آغشته کرده بود. بعد از 17روز تلاش شبانه‌روز و با دست خالی به قول شهید طهرانی‌مقدم حالا نوبت خدا بود که به وعده‌هایش در سربلندی اسلام و نابودی کفر عمل کند.

روزها به 20 دی 65 رسیده بود. آن‌گونه که همرزمان شهید طهرانی‌مقدم نقل کرده‌اند در آن لحظه حسن آقای موشکی سپاه سرش به سمت آسمان بود و صدایش را بلند کرد: «یا ذالجلال والاکرام یا ارحم‌الراحمین. بارالها ما نمی‌اندازیم و تو می‌اندازی.» با فرمان «بسم‌الله القاصم الجبارین و الله‌اکبر» شلیک موشک انجام شد و ایران بی‌آنکه تردیدی باشد به جمع معدود کشورهایی پیوست که دانش ساخت موشک را -اگرچه در گام‌های نخست- با اتکا به متخصصان بومی و جوان خود به دست آورده بود.

اکبر هاشمی‌رفسنجانی در بخشی از خاطرات روز یکشنبه 21 دی 1365 خود نقل کرده است: «اطلاع رسید که امروز اعضای سپاه پاسداران توانسته‌اند، موشک اسکاد-بی ‌به بغداد شلیک کنند. خوشحال شدیم، چون ماموران لیبی اخیرا از همکاری استنکاف کرده‌اند و معلوم نبود که خودمان بتوانیم عمل کنیم. مخصوصا وقتی که خبرنگاران از شنیده شدن انفجار در بغداد خبر دادند، اطمینان کامل پیدا شد. این توفیق نیروهای ایران در راه‌اندازی سایت موشکی فتح مهمی است.»

فرزندان پاسدار امام عملیات‌هایی شبیه به معجزه رقم زدند

در همین راستا محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، هفتم بهمن 65 در گزارشی به امام‌خمینی از راه‌اندازی سیستم موشکی زمین به زمین، پس از مقدمات مرسوم نوشت: «بدین‌وسیله گزارشی از راه‌اندازی سیستم موشک زمین به زمین که با توطئه مشترک شوروی و لیبی از کار افتاده بود (و بحمدالله با تلاش نیروهای مخلص و متعهد به انقلاب اسلامی این توطئه خنثی شد) به محضر حضرت‌عالی تقدیم می‌شود:

الف: افراد لیبیایی که امکانات و سیستم موشکی در اختیارشان بود، بدون اطلاع برادران ما دفعتا 25 قطعه از دستگاه‌های موشک و سکوی پرتاب را برداشته و به سفارت لیبی منتقل کردند و پس از آن از هرگونه پرتاب، خودداری کردند.

ب: فرزندان پاسدار حضرت‌عالی ظرف مدت 17 روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی کردند که این خود شبیه به یک معجزه است، چراکه الطاف الهی در زمینه‌های فنی و تکنولوژی پیچیده نیز به یاری برادران شتافت.

ج: اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیات از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده و امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام دهید، چراکه این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیاز دارد.»

شیب پیشرفت صنایع دفاعی و موشکی سپاه چنان صعودی بود که هاشمی‌رفسنجانی 26 اردیبهشت 1366، در گفت‌وگو با مجله پاسدار اسلام به‌صراحت عنوان داشت از لحاظ دفاعی به نقاط حساسی رسیده‌ایم و هر قدمی که به جلو برداریم، به همان اندازه آسیب‌پذیری عراق بیشتر می‌شود. تنها چیزی که برای عراقی‌ها باقی می‌ماند، همان شرارت‌هایی است که معمولا مرتکب می‌شوند. هاشمی تاکید داشت: «یکی از آن شرارت‌ها زدن شهرها و مراکز غیرنظامی است و دیگری ایجاد بحران در خلیج‌فارس است، برای اینکه ما را در آنجا با دیگران درگیر کنند. در مورد شرارت اول، ممکن است از همان حوادث گذشته باز هم اتفاق بیفتد ولی همان‌ها درنهایت جزء عوامل قدرت ما و عوامل ضعف عراق می‌شود. الان وضع با گذشته فرق کرده است. قدرت هوایی عراق به‌شدت تنزل کرده، ولی قدرت هوایی ما بهتر از گذشته شده است. عراق قدرت دفاعی‌اش مانند گذشته نیست و ما قدرت دفاعی‌مان را قوی‌تر کرده‌ایم. تا 6 ماه پیش وقتی میگ‌های 25 در فضای تهران، اصفهان یا شهرهای دیگر در ارتفاع بالاتر از 60هزار پا ظاهر می‌شدند، ما تقریبا خلع‌سلاح بودیم، گرچه تاثیر زیادی نمی‌توانست بگذارد غیر از پرتاب بمب بی‌هدف، اما به‌هرحال از لحاظ روانی یا همان تخریب‌های جزئی کور به ما زیان وارد می‌شد. ولی الان ما می‌توانیم سقف بالا را نسبت به دو،‌سه ماه پیش بهتر حمایت و حفاظت کنیم. قدرت موشکی را توسعه داده‌ایم، ما هم در ساحل به دریا و هم زمین به زمین، امکانات تهاجمی موشکی بیشتری داریم. تولیدات داخلی را بالا برده‌ایم. بنابراین زدن شهرها گرچه در گذشته هم نفعی برای عراق نداشته، این‌بار اگر شروع شود ضرر عراق بیشتر است.»

حرکت در این میدان چنان بدون توقف پیش رفت که نه‌تنها دانش و توان تولید موشک انگشت حیرت را به دهان بیگانگان آورده که در سال 88 نیز آرمان دستیابی به فضا در دستور کار قرار گرفت. از این‌رو در این سال با تصویب رهبر معظم انقلاب، نیروی هوایی سپاه به نیروی هوافضای سپاه تبدیل شد و در آذر ۱۳۹۱ فرماندهی فضایی تشکیل و در حوزه پژوهش، تحقیقات، احصای دانش و تولید ماهواره و ماهواره‌بر فعالیت خود را آغاز کرد. عملکرد موثر این فرماندهی به‌گونه‌ای پیش رفت که در سال ۱۳۹۶ از طرف فرمانده معظم کل‌قوا تشکیل فرماندهی فضایی با رویکردی متمرکز در نیروی هوافضای سپاه و با هدف دستیابی به اهداف دفاعی در فضا رسما ابلاغ شد. حسن طهرانی‌مقدم اگرچه در 21 آبان 1390 به شهادت رسید ولی آرزوهای دوربردش با تلاش همرزمانش هر روز رونمایی می‌شود.

*  نویسنده: حانیه موحدین، دبیر گروه راهبرد