تاریخ : Wed 15 Apr 2020 - 02:00
کد خبر : 39522
سرویس خبری : اقتصاد

آیا تشویق به ورود نقدینگی دربورس باعث رونق تولید می‌شود؟

محمدامین حقگو:

آیا تشویق به ورود نقدینگی دربورس باعث رونق تولید می‌شود؟

اصلاح نظام مالیاتی، اجرا کردن طرح‌هایی چونCGT، تفکیک پول از شبه‌پول و رصد تراکنش‌های بانکی ابزارهایی است که سیاستگذار می‌تواند در رونق‌سازی امر تولید از آنها بهره گیرد.

نقدی بر یک گزاره اشتباه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمدامین حقگو، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: پس از طـــرح مباحــــث «نقدینگی سرگردان» و اینکه نقدینگی موجود در خدمت بخش سفته‌بازی و سوداگری مانند بازار سکه، طلا، ارز، مسکن و... است و باید به سمت بخش تولید هدایت شود، مباحثی در حیطه «رونق دادن به بورس» شکل گرفت و این نگاه از طریق رسانه‌ها و برخی کارشناسان به بدنه اجتماعی تزریق شد که درصورت حرکت و هدایت نقدینگی از بازارهای مذکور به سمت بورس، «رونق تولید» محقق خواهد شد، یعنی نقدینگی موجود در بورس برخلاف بازار‌های پیشین، در خدمت تولید ملی خواهد بود و حرکت پول مردم به سمت بورس، موجب تحقق امر تولید حقیقی خواهد شد.

 شیفت فرهنگی و اخلاقی پیش‌نیاز جهش تولید

نگاه فوق نگاهی اشتباه و کاملا ساده‌انگارانه است. آنچه امروز اقتصاد ایران به آن نیاز دارد، این است که ابعاد تولید گسترش پیدا کند و بخش‌های بالقوه یا نیمه‌فعال تولید فعال شوند، به‌علاوه در بخش‌هایی که هنوز ظرفیت خالی وجود دارد باید کامل شود. از این منظر است که اقتصاد ایران از رکود خارج می‌شود و سیکل اشتغال، مصرف، پس‌انداز و رشد ایجاد می‌شود. برای تحقق این امر نیاز به شکل‌گیری درک بین‌الاذهانی فرهنگ و اخلاق تولیدی در جامعه است، یعنی مردم باید درک کنند مابه‌ازای نقدینگی یا پس‌اندازی که در اختیار دارند باید چیزی در بخش حقیقی خلق شود. تا زمانی که این دگرگونی و شیفت فرهنگی شکل نگیرد و مردم به‌مثابه تولیدکننده و نه سوداگر وارد فعالیت عملیاتی در بخش‌های حقیقی اقتصاد نشوند، همچنان سال‌ها عقب خواهیم ماند و آسیب‌پذیری کشور بیشتر خواهد شد.

 بورس با تولید رابطه پسینی دارد

پس از آنکه فرهنگ و اخلاق تولیدی درک بین‌الاذهانی را شکل داد، بورس باید درخدمت ظرفیت‌های فعال‌شده قرار گیرد و از این حیث می‌تواند محرک‌ باشد، چراکه بورس ماهیتا واسطه‌ای برای تامین مالی شرکت‌هاست و به‌ هیچ‌وجه کارکرد رونق تولیدی ندارد، یعنی بورس در مرحله‌ای پس از شکل گرفتن بخش تولید به کار می‌آید که درحال حاضر ماقبل آن مرحله قرار داریم. به‌واقع بورس می‌تواند به‌عنوان سوخت موتور تولید تلقی شود و تا زمانی که موتور خراب باشد یا کار نکند، تزریق سوخت اگر موتور نیمه‌کاره را خراب‌تر نکند، بهتر نخواهد کرد.

 بورس شکل دیگری از سوداگری

تکانه‌ها و رخدادها در اقتصاد ایران به‌خصوص در دهه90 موجب شده است که اخلاق سفته‌بازی و سوداگری بر جامعه حاکم شود، یعنی آنچه مردم به‌دنبال آن هستند، خلق پول از پول قبلی است و این را به هر طریقی انجام می‌دهند. فارغ از اینکه غلبه چنین اخلاقی بر افکار چه پیامدهای مخربی می‌تواند داشته باشد، باید پذیرفت سیل نقدینگی در بورس نیز کارایی‌ای جز این نخواهد داشت؛ نه ظرفیت جدیدی در تولید ایجاد می‌کند و نه فرهنگ تولیدی را حاکم می‌سازد و غالبا پول است که روی پول می‌آید و همین ادراک میان جامعه بازتولید می‌شود.

 خطر انباشت نقدینگی در بورس

توجیه  سیاستگذار از رونق دادن به بورس، علاوه‌بر تولید (که بیان شد محقق نخواهد شد) هدایت نقدینگی و کنترل تورم نیز هست که در این زمینه‌ هم چیزی عاید دولت نخواهد شد. همان‌طور که بیان شد بورس ظرفیت جدیدی در امر تولید شکوفا نمی‌کند و ابعاد تولید را گسترش نمی‌دهد. اما رفته‌رفته با جمع‌آوری نقدینگی از بازارهای موازی و انباشت آن در بورس، رشدهای حبابی و غیرحقیقی آغاز می‌شود و دوباره همان ماهیت سوداگری و سفته‌بازی را پیدا می‌کند و به همان اندازه خطرناک می‌شود. دولت ناچار خواهد بود که با جذابیت‌های تصنعی نقدینگی را در بورس نگه دارد، چراکه اگر خارج شود مانند سیلی ویرانگر بر سر اقتصاد ایران آوار می‌شود. حال سوال این است که دولت تا کجا می‌تواند انباشت نقدینگی در بورس را کنترل کند؟ به بیانی دیگر در زمینه کنترل نقدینگی تنها کاری که انجام می‌شود، این است که بحران فعلی را به آینده موکول می‌کنیم.

 چه باید کرد؟

برای شکل‌گیری فرهنگ تولیدی نیاز به بازارسازی و جذاب‌سازی بخش‌هایی است که فعال نشده یا ظرفیت‌هایی که هنوز به‌شدت خالی است. برای محقق کردن چنین امری نیاز به محرک‌های اقتصادی است که نظام بانکی مهم‌ترین و اساسی‌ترین نهاد در این میان به‌شمار می‌رود. اقتصاد باید تحریک شود و این تحریک  از ناحیه خلق ظرفیت‌های جدید و نوآورانه و بازارسازی در این حیطه باشد. بخش عظیمی از خلق و هدایت اعتبارات بانکی در آینده باید در خدمت همین امر قرار گیرد، به‌علاوه معافیت‌های مالیاتی و تسهیلات ارزان. همچنین از سوی دیگر جذابیت بازار‌های رقیب تولید را نیز باید کاهش داد. اصلاح نظام مالیاتی، اجرا کردن طرح‌هایی چونCGT، تفکیک پول از شبه‌پول و رصد تراکنش‌های بانکی ابزارهایی است که سیاستگذار می‌تواند در رونق‌سازی امر تولید از آنها بهره گیرد. تا زمانی که این اصلاحات صورت نگیرد، نه‌تنها رونق تولید محقق نخواهد شد، بلکه بها دادن به بازار‌های مالی هم چیزی جز دلخوش کردن و گول زدن افکار عمومی نخواهد بود.