تاریخ : Fri 03 Apr 2020 - 12:15
کد خبر : 39033
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

ندارد هیچ درمان تو گویی ...

ندارد هیچ درمان تو گویی ...

میان مَکرون و پوتین و مِرکل/ شده دعوا برای الکل و ژل/ به کلّی حرمت دین را شکسته/ طبیبان وطن را کرده خسته/ ندارد هیچ درمانی تو گویی/ فقط باید که دستت را بشویی!

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، عاطفه جعفری خبرنگار «فرهیختگان» نوشت:

کرونا این روزها همه جوره به زندگی‌مان وصل شده است و هر کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم اول این را در نظر می‌گیریم که نکند کرونا بگیرم؟!

شاعران زیادی با طبع شاعرانگی خاص خودشان از کرونا و روزهای قرنطینه گفته‌اند. نسیم عرب امیری شاعرطنزپرداز کشورمان، شعر طنزی را با همین موضوع سروده است که در ادامه می‌خوانیم:

در گلایه از ویروس منحوس کرونا در محضر خدای قادر و بی همتا:

خداوندا! دلم بدجور تنگ است
ببخشم! هر چه می‌گویم جفنگ است
 
از آن روزی که نازل شد کرونا
پریده‌است آمپرم بدجور بالا
 
ندیدم عشق خود را چند هفته
از این دوری شدم خُل رفته‌رفته
 
عجب بیماری دادی به آدم
که می‌ترسد زِ لمس صورتش هم
 
اگر دستت رسد بر صورت یار  
بشویی دست‌هایت را به ناچار
 
غریبی می‌کنند از هم بدن ها
همه تن‌ها شدند از ترس تنها!
 
از آن روزی که «شیرین» گفته «هَپچی»
از او ترسیده «خسرو» عینهو چی(!)
 
در این دوران تلخ و سخت «مجنون»
ندارد همدمی جز  آب و صابون (!)
 
ندارد رحمی این ویروس جانی
که حتی تو بگیری  میهمانی  
 
اگر یک‌دم رَوی از خانه بیرون  
کرونا می‌زند فریاد: «آخ جون!«
 
تمام هیکلش یک ذرّه هم نیست
ولیکن عینهو یک غول جانی‌است
 
شدند از دست او عاصی و حیران
تمام قلدران و زورگویان
 
میان مَکرون و پوتین و مِرکل
شده دعوا برای الکل و ژل

به کلّی حرمت دین را شکسته
طبیبان وطن را کرده خسته

ندارد هیچ درمانی تو گویی
فقط باید که دستت را بشویی!