تاریخ : Tue 10 Mar 2020 - 03:10
کد خبر : 38223
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

سفر  به نیم‌کره پنهان

عاطفه جعفری:

سفر به نیم‌کره پنهان

کتاب «نیم‌ دانگ پیونگ ‌یانگ» که رسید آن را سریع خریدم و به‌سرعت خواندم. این به‌سرعت خواندن را با تاکید می‌آورم چون اگر قلم رضا امیرخانی را دوست داشته باشید، نمی‌توانید کتاب را برای لحظه‌ای زمین بگذارید. او کتاب را جوری شروع کرده است که مخاطب را مثل همیشه جذب کتاب کند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: وقتی شنیدم رضا امیرخانی قرار است کتاب بعدی‌اش سفرنامه‌ای به کره‌شمالی باشد، تصمیم گرفتم کتاب‌هایی که درمورد این کشور نوشته شده را بخوانم تا نگاهی اجمالی داشته باشم. کتاب اول «هزاران فرسنگ تا آزادی» بود. خاطرات یون ‌سون ‌کیم، شهروند کره‌شمالی که 9 سال تلاش کرد تا از این کشور فرار کند.

در جایی از کتاب می‌گوید: «وقتی بچه بودم و زمانی که هنوز کیم ایل ‌سونگ زنده بود، به ما قول داد روزانه «برنج و سوپ گوشت» بدهد. اما بیش از 25 سال بعد، این هدف همچنان محقق نشده بود. من در موقعیت قضاوت کردن بودم، زیرا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و پدرم از گرسنگی مرده بودند. بنابراین با وجود جشن‌های پرهزینه‌ای که رژیم برگزار می‌کرد، وعده ملت «ثروتمند و قدرتمند» دروغی توخالی بود. درواقع تمام چیزی که کیم جونگ ‌‌اون و خانواده‌اش می‌خواستند ماندن بر سر قدرت بود تا جایی که امکان داشت. آنها به بیش از 22‌میلیون مردم کره‌شمالی که در فلاکت و بیچارگی تلف می‌شدند، اهمیتی نمی‌دادند.»

کتاب تلخ است و ناراحت کننده، شاید مخاطب با خواندن این کتاب فکر کند نویسنده در‌حال مبالغه است، اما تقریبا کتاب‌هایی از خاطرات کسانی که از کره‌شمالی فرار کرده‌اند، همین‌طور است؛ تلخ و ناراحت‌کننده. این کتاب‌ها را خواندم تا نگاهی ضمنی به کره داشته باشم. کتاب «نیم‌ دانگ پیونگ ‌یانگ» که رسید آن را سریع خریدم و به‌سرعت خواندم. این به‌سرعت خواندن را با تاکید می‌آورم چون اگر قلم رضا امیرخانی را دوست داشته باشید، نمی‌توانید کتاب را برای لحظه‌ای زمین بگذارید. او کتاب را جوری شروع کرده است که مخاطب را مثل همیشه جذب کتاب کند.

وقتی از سفرش به پکن می‌گوید که در آنجا توری را برای چینی‌ها از پکن به پیونگ‌یانگ می‌بیند و به دفتر مسافرتی می‌رود تا بتواند در این تور شرکت کند اما قبول نمی‌کنند، او به مسئول تور می‌گوید خانواده‌ام را گرو نگه دارید و بعد با خنده او روبه‌رو می‌شود که مگر کسی می‌خواهد به کره‌شمالی پناهنده شود که تضمین بازگشت بگیرم؟! همه اینها نشان می‌دهد او چقدر مشتاق این سفر است و همه اینها باعث می‌شود که وقتی پیشنهاد سفر را به او می‌دهند، قبول کند.

یادم است روزی که رضا امیرخانی به تحریریه روزنامه آمد و گپ‌و‌گفت صمیمانه‌ای با بچه‌ها داشت، از او پرسیدیم شما که سفری به کره‌شمالی داشتید، به نظرتان ما شبیه به کره‌شمالی خواهیم شد؟ و او سریع پاسخ داد که این اتفاق نخواهد افتاد و دلیلش هم به مردم برمی‌گردد؛ مردمی که در آسیای شرقی زندگی می‌کنند کلا تبعیت‌پذیری زیادی دارند، وضعیتی که در کشور ما متفاوت است.

حزب حاکم بر کره، کاملا همه‌چیز را تحت کنترل دارد و مردم با باور این موضوع به‌هیچ‌وجه حاضر به حرف‌زدن با غریبه‌ها نیستند. غریبه‌ای در خیابان ببینند راه‌شان را کج و از سمت دیگری فرار می‌کنند تا به غریبه‌ها برخورد نکنند. حتی اگر غریبه‌ای را هم در خیابان ببینند، سریع به حزب خبر می‌دهند و همین راپورت دادن‌ها چند باری باعث می‌شود تا امیرخانی و همسفرانش که می‌خواهند خودشان برای کشف پیونگ‌یانگ بروند، نتوانند و به قول خودشان آزادی‌شان چند دقیقه‌ای طول بکشد.

شاید اگر عاشق داستان و رمان باشید، سفرنامه برایتان جذاب نباشد، خواندنش برایتان سخت باشد، برای همین امیرخانی سعی کرده است در هر فصل یک موضوع واحد داشته باشد و همان موضوع واحد را با مشاهداتی که دیده است برای مخاطب جذاب و خواندنی کند.

یکی از جالب‌ترین و جذاب‌ترین قسمت‌های این کتاب برای من بخشی بود که نویسنده با خبرنگاران صهیونیست، که در هتل محل اقامت‌شان هستند، هم‌صحبت می‌شود و با آنها گپ‌و‌گفتی دارد و صحبت‌هایش را درمورد رژیم اشغالگر و یهودی‌هایی که در ایران حضور دارند با آنها ادامه می‌دهد. امیرخانی برای هر مساله‌ای که در کتاب نوشته است، دلیلی دارد. هیچ نکته‌ای در کتاب بدون دلیل نیامده و ممکن است بعد از خواندن 50 صفحه دلیل عنوان کردن آن مساله را ببینید. او مخاطب را به حال خودش رها نمی‌کند برای آن چیزی که می‌خواهد بگوید. یعنی برای کره‌شمالی نشدن ایران، دلیل می‌آورد. اگر خواندن سفرنامه را دوست دارید، حتما نیم‌ دانگ پیونگ‌ یانگ را بخوانید چون با نگاه جدیدی به کره‌شمالی مواجه می‌شوید؛ نگاهی که برعکس کتاب‌های دیگر فقط منفی و تلخ نیست.