به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کمیل سوهانی، مستندساز طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: برنده جایزه اسکار بهترین مستند 2020، مستندی است به تهیهکنندگی باراک و میشل اوباما، اتفاقات اصلی مستند «کارخانه آمریکایی» در ایالت اوهایو آمریکا رخ میدهد. جایی که کارخانه جنرال موتورز مدتها پیش متروکه شده و کارگران بیکار شده آن زندگی سختی دارند. یک سرمایهگذار چینی، این کارخانه را احیا کرده و خط تولید شیشه اتومبیل را با 200 کارگر چینی و 2000 کارگر آمریکایی در آن راهاندازی میکند.
این مستند حاصل همکاری رئیسجمهور سابق آمریکا با شبکه نتفلیکس است، اوباما که در سال ۲۰۱۶ گفته بود «هیچ چوب جادویی برای برگرداندن شغلها وجود ندارد»، اینبار تهیهکننده فیلمی میشود که نگاهی به تقابل فرهنگ کار و مدیریت در دو کشور رقیب اقتصادی میاندازد. دیدن این فیلم برای کسانی که به مساله فرهنگِ کار و تولید علاقهمندند، بسیار جذاب و آموزنده است. مستند با فضای شادی و خوشحالیِ ناشی از راه افتادن دوباره کارخانه متروکه آغاز شده و به مرور و با گذشت زمان قرار است با مشکلات ناشی از تقابلهای فرهنگِ کار و مدیریتِ دو کشور آشنا شویم.
چینیها بسیار کمحرف، مطیع، دلسوز و به حقوق کم قانع هستند و آمریکاییها کمبازده، پرحرف، مشتاق به ساعت کارِ کم، ترسو در کار، حساس روی امنیت محیط کار و بسیار شکایتکننده هستند. چینیها از تنبلی و کمکاریِ آمریکاییها شکایت دارند و آمریکاییها از نگاه غیرانسانی، غیرمحیطزیستیِ چینیها. چینیها آمریکاییها را بینظم و پرحاشیه میدانند، آمریکاییها هم چینیها را موریانههای بیاحساس. چینیها وجود اتحادیه کارگری را مخل رشد و تولید میدانند و آمریکاییها برای وجود و نقشآفرینی اتحادیه تلاش میکنند. به نظر میرسد فیلم مساله کار و تولید را بستری برای نشان دادن تقابل دو فرهنگ و شیوه حکمرانیِ لیبرالیستیِ آمریکایی و کمونیستیِ چینی قرار داده است. ژست آمریکایی مثل همیشه آزادیهای شخصی، آزادی اعتراض و... (اینبار در محل کار) است و وجوه بارز طرف چینی انعطافناپذیری، بیاعتنایی به حقوق انسانی و محیطزیستی و... (اینبار در محل کار) است.
اولینباری که سرمایهگذار چینی، چهره درهم میکشد، لحظهای است که سناتور آمریکایی در جمع کارگران در روز افتتاح کارخانه، از لزوم پیوستنِ کارگران به سندیکاهای کارگران میگوید. مسالهای که در لحظاتی از مستند به مساله اصلی فیلم تبدیل میشود. در لحظاتی از فیلم شاهد رقابت دو گروه از کارگران برای دادن رایِ آری یا خیر برای تشکیل اتحادیه کارگریِ کارگرانِ کارخانه هستیم. کارگرانی که از شرایط کار در کارخانه چینی رضایت ندارند و معتقدند با تشکیل اتحادیه باید از حق خود دفاع کنند و کارگرانی که معتقدند شرایط کار در این کارخانه هرچند سخت است اما از نبودن آن بهتر است و آنها نمیخواهند به روزهای بیکاریِ بعد از پایان جنرال موتورز برگردند. نهایتا نتیجه انتخابات به نفع کارخانهداران چینی رقم میخورد و آنها از میان کارگرانی که بنابر میل سرمایهگذاران چینی رفتار کردهاند؛ ده کارگر را به سفر تفریحیِ بازدید از شانگهای میفرستند. مدیر چینی کارخانه پس از اعلام این خبر و جایزه رو به کارگران آمریکایی کرده و میگوید: «بیایید آمریکا را عالی کنیم.»
بله در میان همه این ژستها و بیانیههای سیاسی فرهنگی که فیلمسازِ آمریکایی سعی میکند در خلال روایت مستند به آنها ببالد، لحظات دیگری هم هست که بهعنوان یک حقیقت تلخ و جانکاه اما واقعی و عینی نمیتواند و نمیخواهد از آنها عبور کند. در این فیلم بارها و بارها چهرههای مدیران و کارگران آمریکایی را درمانده، مضطر، تکیده و حتی گریان در مقابل قدرتِ چینیها میبینیم. در لحظات بسیاری از فیلم، مدیران چینی را در حالی که به کارگران چینی توصیه میکنند با موجودات عجیب آمریکایی با انعطاف برخورد کنند، میبینیم. مدیر ارشد کارخانه با آرامش به کارگران و مدیران چینی میگوید، در مقابل آمریکاییها صبور باشید، برای مدیریتِ آمریکاییها احتیاج به مهارت دارید، الاغها دوست دارند در جهت رویش موهایشان به آنها دست بزنید، پس اینکار را بکنید، این مسئولیت ماست که آمریکاییها را راهنمایی کنیم «زیرا ما از آنها بهتر هستیم.»
در همین حین فیلمساز به میان کارگران آمریکایی که دنبال تشکیل اتحادیه هستند میرود و یکی از آنها میگوید، آنها در آمریکا هستند و ما اینجا هستیم تا مطمئن شویم آنها به قوانین آمریکا احترام میگذارند.
به این ترتیب میتوان گفت نام «کارخانه آمریکایی» نام مناسبی است که توسط اوباما برای این فیلم انتخاب شده است. نامی که ترسی ظریف و افسوسی عمیق را با خود دارد. افسوس از عدم موفقیت در به زانو درآوردن کشوری که مسیری متفاوت از «مکتب نوسازی آمریکایی» را در پیش گرفت و ترس از آیندهای که با این کشور مستقل و قدرتمند پیش رو دارد.