به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حسین پناهی، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: نام فیلم برگرفته از فرکانس 1160 رادیو آبادان در زمان دفاع مقدس است. مردم آبادان از اخبار و اطلاعیههای مربوط به جنگ از طریق آن مطلع و با گوش کردن به آن دلگرم و از عدم سقوط شهر آبادان آگاه میشدند. کارکرد این رادیو بهعنوان تنها رسانه سراسری بسیار موثر بوده و عاملی جهت اطلاعرسانی و عدم سقوط شهر آبادان محسوب میشود. از ویژگیهای مثبت فیلم، پرداخت و نمایش حضور فعالانه بانوان در جنگ است. معمولا در فیلمهای دفاع مقدس نقش زنان کمتر مورد توجه قرار گرفته و عمدتا این حضور تا سطح پرستار در پشت جبههها تقلیل داده میشود.
دیگر ویژگی مهم فیلم که محور آن قرار گرفته، اهمیت و نقش رسانه در بحرانهایی همچون جنگ است. کارگردان سعی دارد به این موضوع تاکید کند که جنگ تنها جنگ نظامی نیست و در کنار آن جنگ رسانهای بسیار مهم و موثر است. در واقع این دو باید مکمل یکدیگر قرار گیرند تا عملیات موفقی انجام پذیرد. اصل پرداخت به این موضوع بسیار ارزشمند است، اما کارگردان در شکلدهی به این مفهوم و خلق حماسهای از این جنس نقصهایی دارد.شخصیتهای فیلم همانند بهمن، مریم، موسیو، اسی و... در حد معرفی باقی میمانند و به جز چند پلاک شخصیتی محدود چیز دیگری در طول فیلم از آنها گفته نمیشود و نمیتوان یافت. این موضوع موجب شده بیننده با آنها همراهی مناسبی پیدا نکند و در مواقع لازم، حس همدردی با آنها نداشته و تاثیرپذیری روی مخاطب بهشدت کاهش یابد. این نقص تا حدی جدی به نظر میآید که در سکانسهای حسی- عاطفی خلقشده توسط کارگردان که انتظار میرود بیننده وارد همذاتپنداری با شخصیتها شود، واکنش و حس خاصی از سوی مخاطب برانگیخته نشده و تنها در حال تماشای ادامه فیلم است. فیلم در روایت بین دو موضوع ماجرای کوی ذوالفقاری و رادیو آبادان گیج و مستاصل بوده و از عملیات کوی ذوالفقاری بیننده چیزی دستگیرش نشده و تقریبا تا پایان فیلم، تنها در حد دانستن نام محلهای در آبادان در ذهنش باقی میماند. در صورتیکه وجه حماسی و اثرگذاری رادیو آبادان در اینجا باید جمع میشد و بیننده با پی پردن به نقش مهم رسانهای همانند رادیو در آن زمان، به تحسین کارمندان غیور و دلاور آن میپرداخت.
اما ضعف در فیلمنامه و روایت این فرصت را از فیلم گرفته و بعد از پایان فیلم، بیننده نه بهدرستی اتفاقات آن سال را متوجه شده و نه آنقدرها از دیدن این اتفاقات حس شعف و حماسه در آن برانگیخته شده است.تصاویر مستندی که در لابهلای فیلم استفاده شده، بیننده را از فضای فیلم در بیشتر موارد خارج کرده و فیلم را دچار گسست در روایت و فرم میکند. استفاده از تصاویر مستند در فیلم فینفسه اشکالی ندارد، اما باید در دل روایت فیلم بنشیند و به تاثیرپذیری اثر کمک کند. نمونه موفق این استفاده، در صحنهای که فرزند اسی از سوراخهای ایجادشده روی دیوار دور پالایشگاه نگاهی به درون آن میاندازد و بلافاصله کات به تصاویر مستند آرشیوی موجود از پالایشگاه آبادان زده میشود، بسیار خوشذوق انجام گرفته و کاملا در جهت روایت و محور فیلم بدون خارج شدن از فرم محوری است. طراحی صحنه و لباس تا حد امکان شبیه آن سالها صورت گرفته و این موضوع را میتوان از شباهتهای تصاویر مستند استفادهشده در فیلم دریافت.
فیلمبرداری از نقاط قوت فیلم محسوب شده و توانسته بیننده را در دل این حوادث قرار دهد و کمی از نقصهای بازیگری بکاهد. اما استفاده نامناسب از تصاویر بسته و تعدد آنها باعث شده از جذابیت سینمایی فیلم کاسته شود.در این اثر جای خالی موسیقی مناسب بسیار بسیار مشهود است. موسیقی در بیشتر موارد کمکی به روایت اثر نکرده و اصلا نمیتوان آن را در مقام روایتگری دانست. عدم وجود موسیقی اپیک و حماسی که لازمه اصلی این فیلم است، موجب شده بینندگان در سکانسهای مربوط به حماسه مردم آبادان، در سطح یک تماشاگر و دنبالکننده صرف تنها قرار بگیرند.
در پایان قابل ذکر است، در این موضوعات خاص تنها یک بار میتوان اثری را تولید کرد و شایسته است آن اثر به جهت ماندگاری در تاریخ دفاع مقدس با هزینه مناسب، عوامل حرفهای، فیلمنامه و هدف مشخص تولید شود و تلاش کند بهعنوان یک سند تصویری تاریخی از حماسههای دوران دفاع مقدس برای نسل آینده به یادگار بماند.