تاریخ : Wed 05 Feb 2020 - 09:15
کد خبر : 37100
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

«پدران»؛ یک هیجان آرام

زهرا فریدزادگان:

«پدران»؛ یک هیجان آرام

سکانس‌های فیلم در همدان و بخش‌هایی از اطراف همدان فیلمبرداری شده و طبق گفته سالم صلواتی «فیلم پدران با بودجه‌ای کم و با مشارکت بنیاد فارابی و بخش خصوصی به بخش نگاه نو جشنواره فجر راه یافته است.»

نگاهی به دومین ساخته سالم صلواتی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، زهرا فریدزادگان، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: فیلم «پدران» دومین ساخته «سالم صلواتی» امسال و در جریان سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است. این فیلم دومین ساخته صلواتی پس از درام «زمستان آخر» است که در سال 92 توسط این کارگردان تازه‌کار ساخته شده بود. پدران یک درام اجتماعی است که رویارویی دو نسل را در جریان یک حادثه نشان می‌دهد. دو دوست قدیمی و صمیمی در مسیر بازگشت از یک باغ، بر اثر واژگونی خودرو دچار سانحه می‌شوند. سینا به علت شدت جراحت وارده جان خود را از دست می‌دهد و مانی به‌رغم شکستگی دست و پا، جان سالم به در می‌برد. پلیس، مسبب اصلی این حادثه را راننده خودرو می‌داند، در حالی‌که معلوم نیست راننده خودرو هنگام روی دادن حادثه، مانی بوده یا سینا. همین امر موجب ایجاد اختلاف میان خانواده‌های سینا و مانی می‌شود.

سکانس‌های فیلم در همدان و بخش‌هایی از اطراف همدان فیلمبرداری شده و طبق گفته سالم صلواتی «فیلم پدران با بودجه‌ای کم و با مشارکت بنیاد فارابی و بخش خصوصی به بخش نگاه نو جشنواره فجر راه یافته است.» قصه فیلم در یک بستر آرام و به دور از هیجان جریان دارد؛ یک حادثه غیرمنتظره، اتفاقات پس از آن، درگیری‌های لفظی میان پدر سینا و مانی، ضجه‌های مادر سینا بر سر مزار و حتی بی‌قراری‌های مانی که متهم به مصرف مواد مخدر و عدم هوشیاری در حین رانندگی و در نتیجه قتل رفیق صمیمی خود است نیز نتوانسته هیجان خاصی را به بیننده منتقل کند. به غیر از بازی قابل‌توجه و اندکی تاثیرگذار گلاره عباسی و هدایت هاشمی در نقش مادر و پدر سینا که در صحنه‌‌هایی از فیلم بیننده را در غم از دست دادن فرزندشان شریک می‌کنند، سایر بازیگران، بازی چشمگیری از خود به نمایش نگذاشته‌اند.

اگر فیلم را یک فیلم دولایه تصور کنیم که در لایه اول ماجرای حادثه تصادف و مرگ یکی از دو دوست صمیمی رقم خورده است، در لایه دوم می‌‌توان تصویری از قضاوت زودهنگام، به دور از منطق و مملو از احساسات جریحه‌دار شده‌ای را دید که یک پدر داغ‌دیده نسبت به پدر یک پسر مبتلا به سرطان از خود نشان می‌دهد. پدر سینا، پدر مانی را تهدید به انتقام می‌کند و پدر مانی در پی اثبات بی‌گناهی فرزندش است. تصور پدر سینا این است که هنگام تصادف، مانی در حال رانندگی بوده و بنابراین او مسبب مرگ پسرش است. پدر مانی هم که پسرش با غول سرطان دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، همین دیدگاه را نسبت به سینا دارد. در جریان رویدادهای داستان، بیننده به‌واقع نمی‌‌تواند به درک درستی از شرایط این دو پدر دست پیدا کند. پدر سینا که حالا در غم از دست دادن یکدانه فرزند جوان خود داغدار است، آرزو می‌کند ای‌کاش پسرش زنده و مبتلا به سرطان بود. پدر مانی در اندوه مرگ تدریجی فرزند خود، لحظات طاقت‌فرسایی را می‌گذراند و شاید در ناخودآگاه خود مرگ را تنها راه نجات فرزندش بداند. تمامی این دغدغه‌‌ها قدرت تفکر منطقی را از پدران سلب می‌کند. شاید نقطه‌عطف فیلم همین جا باشد؛ جایی که آرزوی هرکدام از پدران، آرزویی مغایر با باورهای عموم مردم جامعه است. پایان فیلم اما غیرمنتظره است. مسبب اصلی تصادف و جان‌باختن سینا، نه خود اوست و نه مانی؛ همین پایان غیرمنتظره اندکی به وزن فیلم اضافه می‌کند تا بیننده چندان هم یک‌طرفه فیلم را قضاوت نکند. حال و با توجه به این موارد اگر این سناریو را هدف اصلی فیلمنامه‌نویس بدانیم، بازی‌ها اندکی دلنشین می‌شود.