تاریخ : Tue 04 Feb 2020 - 00:36
کد خبر : 37052
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

فیلمی که نخواست یک گانگستری خیابانی شود

مجتبی اردشیری:

فیلمی که نخواست یک گانگستری خیابانی شود

شنای پروانه فیلم گانگستری خیابانی نیست؛ نمی‌خواهد هم باشد، هم‌چنان‌که از لشکرکشی لات‌ها به خانه حجت مشخص می‌شود، همه چیز درنهایت یک بیان درگیری شهری خلاصه می‌شود و خبری از آن شکوه دراماتیک و سینمایی در آنها نیست.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: نخستین ساخته بلند سینمایی محمد کارت، یک افتتاحیه هیجانی امیدوارکننده‌ دارد؛ سوژه‌ای تکراری با پرداختی تازه. هوشمندانه، یک طرف مواجهه را گنده‌لات‌های یک محل انتخاب کرده که سینمای ایران پردازش چندانی راجع به آنها نداشته است. همین بکری یک طرف معامله، نخ‌نمایی پروسه دنبال متهم گشتن را می‌پوشاند. در نیمه دوم که رمزگشایی صورت می‌گیرد، روایت، تغییر فاز داده و «فردیت» را به‌عنوان پروتکل مضمونی اثر می‌پذیرد. به همین دلیل آنچه در یک‌سوم پایانی فیلم می‌بینیم، چالشی برای یک حکم منطقی و البته فینالی بحق برای این داستان است؛ فینالی که با آن سروشکل، بسیار مناسب بود و متناسب با بدنه روایت و توانست تکلیف تمامی داده‌های مجهول را روشن کند.قطعا با فیلم آوانگاردی مواجه نیستیم. اتفاقا مایه درام، کهنه و پوسیده است.

آنچه اما سبب می‌شود «شنای پروانه» به نسبت آثار مشابه خود، یک سروگردن بالاتر بایستد و رئالیستی‌تر از فیلم‌های مشابهی چون «مغزهای کوچک زنگ‌زده» بنماید، پرهیز در اغراق‌آفرینی قهرمان داستان است. «حجت» (جواد عزتی) قهرمان اتو کشیده‌ای نیست؛ اتفاقا برخلاف قهرمان‌های درام‌هایی از این دست، از مقام قربانی برخاسته و حالا نه اینکه بخواهد درصدد جبران مافات یا انتقام شخصی باشد، بلکه در مقام مصلح اجتماعی، دست به تدبیر و چاره‌اندیشی می‌زند. این شکل قهرمان‌سازی در فیلم‌هایی که دایرمدار کنش‌مندی فردی قرار دارند، بسیار حائز اهمیت است.ضمن اینکه بیان رئالیستی اثر، شکوه اسنادی بیشتری به این فیلم داده است.

شنای پروانه فیلم گانگستری خیابانی نیست؛ نمی‌خواهد هم باشد، هم‌چنان‌که از لشکرکشی لات‌ها به خانه حجت مشخص می‌شود، همه چیز درنهایت یک بیان درگیری شهری خلاصه می‌شود و خبری از آن شکوه دراماتیک و سینمایی در آنها نیست. این ضدشعاری بودن و صنعتی عمل نکردن، زمینه‌ساز این‌همانی بیشتر مخاطب با قهرمان فیلم را فراهم می‌کند که به یکی از امتیازات ویژه فیلم تبدیل شده است.شکل شخصیت‌پردازی حجت با هوشمندی بسیاری همراه بوده است. «زیرکی» اصلی‌ترین مولفه این کاراکتر است؛ آن هم شخصیتی که در زندگی گذشته‌اش، به «سادگی» معروف بوده و به همین دلیل، ضربات بسیاری خورده است. نوع حرف کشیدن او از معتادان کارتن‌خواب، آدم‌فروش‌های محل، زن مطلقه، معامله با کسی که عکس ناموس او را پخش کرده و درنهایت شکل انتقامی که او از برادرش و متهم اصلی پرونده می‌گیرد، نشان می‌دهد این نخ تسبیح با مهارت بالایی در کنار یکدیگر چیده شده و المان‌ها، تصادفا و برمبنای پیشبرد درام، عافیت‌طلبی نشده‌اند.

در کنار این دوراندیشی، فیلم اما چند سهل‌انگاری آشکار نیز دارد. مهم‌ترین آن، رها شدن پروسه رضایت گرفتن از خانواده مقتول است. اینکه روایت در برهه‌ای، اعتباری دوچندان به فردیت قهرمان می‌بخشد و او را مشمول حق انتقام می‌کند، پیچ داستانی را تغییر داده و منجر به این شکل پایان‌بندی می‌شود که هم‌اکنون در فیلم می‌بینیم.باگ دیگر، رها شدن تمامی تیپ‌های موثر در فیلم به بهانه تمرکز بر داستان حجت است که قطعا نگاهی حرفه‌ای نیست. روایت، از چندصدایی در بدنه خود، یه تک‌صدایی در یک‌سوم پایانی می‌ر‌سد و این، نتیجه همان بها دادن به فردیتی است که فیلم، فرجام خود را مدیون آن است. در این مسیر، کاراکترهایی چون قاتل (امیر آقایی) و برادر حجت به‌راحتی از پروسه داستانی حذف و داستان به تک‌صدایی می‌رسد.با این‌حال با توجه به پر بودن دست درام از مایه‌های داستانی، با ریتم پرشتابی مواجه هستیم که مخاطب را در 120دقیقه نمی‌آزارد.

خمیرمایه روایت به اندازه‌ای پروپیمان است که تنها هسته مرکزی داستان مورد پردازش قرار گرفته و خرده‌داستان چندانی در فیلم مشهود نیست که بخواهد داستان‌هایی فرعی را بر قصه اصلی مترتب کند.استفاده از بازیگرانی چهره در نقش‌هایی که تاکنون از آنها سراغ نداشتیم، دیگر برگ برنده فیلم است که با توجه به نقش‌آفرینی قابل‌قبول آنها، با اقبال ویژه‌ای از سوی مخاطبان و البته منتقدان مواجه شده است. قطعا افتخارآفرینی‌های این اثر خوش‌ساخت محمد کارت به روزهای ابتدایی جشنواره و این موسم 10روزه محدود نخواهد شد، به‌طوری که اخبار بسیاری از این فیلم در آینده خواهیم شنید.