تاریخ : Sun 02 Feb 2020 - 09:04
کد خبر : 36969
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

تئاتر فجر و ابهامات سیاستگذاری

احسان زیورعالم:

تئاتر فجر و ابهامات سیاستگذاری

تئاتر می‌تواند آینه تمام‌نمای فرهنگ‌های مختلف ایران شود و تئاتر فجر هم می‌تواند جشنواره هفت‌اقلیم باشد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، احسان زیورعالم، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اردیبهشت امسال تئاتر‌شهر در سه روز میزبان جلسات آسیب‌شناسی تئاتر فجر بود. پس از 38 سال برگزاری این جشنواره همه‌چیز خبر از ابهامات در سیاستگذاری فجر داشت. جشنواره‌ای که با حضور هر دبیری دستخوش تغییر می‌شود، نیاز به یک جراحی بزرگ داشت؛ اما جامعه تئاتری منتقد، توان این جراحی را ندارد. حرف‌ها و گفتارها حکایت از آن داشت که آسیب‌ها دیده می‌شوند؛ اما آسیب‌پذیرها نمی‌خواهند در تغییر شریک شوند. برای مثال نادر برهانی‌مرند، دبیر دوره‌های 37 و 38 در نشست خبری اخیر تئاتر فجر گفت همان‌هایی که مخالف رقابتی بودن فجر هستند حاضر به حضور در بخش غیررقابتی نبوده‌اند. او با اینکه نامی از فردی نبرد؛ اما اشاره‌اش به جلسات آسیب‌شناسی می‌تواند اهداف را روشن کند.یکی از مشکلات مهم فجر در سیاستگذاری است؛ سیاستگذاری‌ای که معجونی از هنر و مدیریت شده و با این تفاوت که جدال بین این دو، نتیجه خوبی نداده است.

تجربه نشان داده ورود هنرمند به عرصه مدیریت رویه‌ای اقتدارزدا داشته است. مدیران هنری که جنبه هنری آنان قوی‌تر بوده است موفقیت کمتری داشته‌اند. زمانی که از علی منتظری یاد می‌کنیم که یکی از شخصیت‌های موفق در مدیریت تئاتر ایران به حساب می‌آید، نمی‌توان از او وجه‌ هنری بسازیم. او صرفا مدیر بود و ‌انگیزه‌های هنری را به بیرون از سازمان تحت مدیریتش منتقل کرد.تئاتر فجر، محلی است برای درک بهتر این تضاد، این دوگانگی که تئاتر ایران را به‌سوی بی‌ثباتی کشانده است. هنوز نمی‌دانیم از فجر چه چیزی می‌خواهیم. روزی تریبون تئاتر ایران است و روز دیگر ویترین؛ اما هیچ‌وقت نمی‌تواند هر دوی آنها باشد. تئاتر فجر نیازمند هویت است. اگرچه هویت آن با انقلاب و دفاع‌مقدس گره خورده بود؛ اما با گذشت زمان و مطرح‌شدن موضوعات تازه در ایران، جشنواره تئاتر فجر نیز به سمت و سویی دیگر سوق یافت. مأموریت انقلابی آن به‌نوعی به جشنواره‌های مقاومت و ایثار تنفیذ شد؛ اما اهمیت کمتر آن جشنواره منجر به ضعف در تولیدات انقلابی شد. از سوی دیگر، فجر برنامه موضوعی برای آثار خود نداشت.منظور از موضوع، شعارزدگی نیست. برای مثال جشنواره آوینیون در هر دوره براساس یک مانیفست از هنرمندان مدعو می‌خواهد در همان حیطه کار کنند؛ یک موضوع جهان‌شمول که بشر امروزی را درگیر خود کرده است. این وضعیت در فجر رخ نمی‌دهد.

با اینکه ایرانی‌ها با جشنواره‌های موضوعی بین‌المللی به‌خوبی همکاری می‌کنند؛ اما در برابر جشنواره‌های داخلی خنثی بوده‌اند. هرچند دو دلیل برای این وضعیت می‌توان برشمرد. نخست آنکه سیاستگذاران فرهنگی به‌جای توجه به دغدغه عمومی به سراغ دغدغه سازمانی رفته‌اند و دوم آنکه هنرمندان همواره رویکردی منفی به سفارش گرفتن داشته‌اند، رویکردی که نتیجه عدم گفت‌وگو میان دستگا‌ه‌های متولی و هنرمندان است.جشنواره تئاتر فجر می‌تواند در یک سیاستگذاری قدرتمند به محلی برای بیان موضوعات روز بدل شود. می‌تواند تصویر متکثر از ایران ارائه دهد. به یاد داشته باشیم سینما تنها در تهران فعال است و فیلمساز شهرستانی دیگر اعتبار معنایی ندارد. تئاتر می‌تواند آینه تمام‌نمای فرهنگ‌های مختلف ایران شود و تئاتر فجر هم می‌تواند جشنواره هفت‌اقلیم باشد.