به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، روزی که به پرسپولیس آمد، خیلیها او را موقت و چندروزه میدیدند و اعتقاد داشتند نمیتواند نظر مربی مطرحی چون کالدرون را به خود جلب کند، اما ماند و برای ماندن تلاش کرد و توانست تا روز پایانی حضور کالدرون در پرسپولیس بماند و هیچگاه هم حاشیه نساخت و به جای فالوور جمع کردن علم خود را بهروز کرد تا یکی از بهترین سالهای دروازهبانان پرسپولیس را رقم بزند. با جدایی کالدرون، او هم جدا شد و جایش را به داوود فنایی داد. گفتوگوی «فرهیختگان» با محسن سیدی را در زیر میخوانید.
شاید کسی تصورش را نمیکرد که عمر حضورتان در پرسپولیس تا این اندازه کوتاه باشد.
خب، هر آمدنی یک رفتنی هم دارد و این در فوتبال حرفهای دنیا به یک امر طبیعی تبدیل شده است. ما هم آدمهای حرفهای هستیم و میدانیم هر مربی باید همیشه چمدانهایش برای رفتن آماده باشد. البته من نظرم بر این است که هرچه مقدار این رفتوآمدها کمتر شود، ما میتوانیم فوتبال منسجمتر و پربارتری داشته باشیم.
روزی که به پرسپولیس آمدید، شما را یک مربی موقت میدانستند و بعد از حضور کالدرون منتظر جداییتان از پرسپولیس بودند. چه شد که خودتان را به این مربی تحمیل کردید؟
من 9 سال در تیم نفت حضور داشتهام و با مربیان بزرگی مثل حسین فرکی، دینورزاده و ابراهیمزاده که همگی در کار خود استاد هستند، کار کردهام. با مربیان جوانی مثل منصوریان و گلمحمدی هم همکاری داشتم و در این مدت بزرگترین موضوعی که یاد گرفتهام این است که به دیگران احترام بگذارم و در حیطه وظایف خود عمل کنم. البته باید در زمینه اجرای تمرینات هم موفق ظاهر شوی تا بتوانی نظر مربی بزرگی مثل کالدرون را به خود جلب کنی. من تلاش کردم علاوهبر حفظ حرمت افراد و همچنین شناختن حیطه وظایفم، در اجرا هم خود را بهروز نگه دارم و همکاری خوبی با کالدرون که هم بازیکن بزرگی بود و هم مربی بزرگ، داشته باشم.
گفتید با یحیی هم کار کردید، بعد از انتخاب او بهعنوان سرمربی پرسپولیس، ملاقاتی با هم داشتید؟
از ملاقات با ایشان استقبال میکردم، اما شاید به خاطر شرایط خاصی که وجود داشت، این دیدار صورت نگرفت. البته من از لحاظ ادامه همکاری این حرف را نمیزنم. چون او تیم خود را دارد و در فوتبال حرفهای هم هر سرمربی دستیارانی را انتخاب میکند که با آنها راحت است.
ظاهرا از نحوه جدایی هم چندان رضایت ندارید!
یک باشگاه باید درمورد ورود و خروج نفرات به باشگاهش ادبیات خاصی داشته باشد و همانطور که موقع ورود با سلام و صلوات به استقبال کسی میروند، در موقع خداحافظی هم با همان ادبیات بدرقهاش کنند. این کار احترام به نام باشگاه است و سپس به نفراتی که میآیند و میروند. من میگویم احترام فقط به عکس گرفتن و لبخند زدن نیست و باید علاوهبر اینها حقوق یک مربی را هم تا روزی که کار کرده، پرداخت کنند تا حسننیت خود را به عملکرد آن شخص نشان بدهند. من مطمئنم مرحوم اکبر دارستانی و نادر باقری هنوز طلبهای زیادی از تیمهای مختلف دارند که وصول نشده و حالا دیگر آنها در دنیا نیستند.
با باشگاه برای جدایی به توافق رسیدید؟
بله، ما به صورت شفاهی با هم توافق کردیم و قرار شد تفاهمنامهای آماده شود تا بعد از چند روز بروم امضایش کنم. البته من خواسته بزرگی از باشگاه نداشتم و تنها حقوقم را تا روزی که در پرسپولیس بودم، طلب کردم و این موضوع مورد استقبال انصاریفرد هم قرار گرفت.
زندگی کردن شما در ورزشگاه کاظمی مدتی سوژه شده بود.
خب، مشکلاتی از این قبیل در فوتبال ما هست و باشگاههای ما از لحاظ ساختاری مشکلات بزرگی دارند. اگر خارج از ایران بود، برای مربیان و بازیکنان غیربومی هتلهای تحت مدیریت باشگاه و هتلآپارتمانهای خصوصی بود که بهترین امکانات را هم دارند، اما در ایران وقتی مدیریت ثبات ندارد، این مشکلات هم ایجاد میشود. مشکل اسکان من هم خیلیراحت و توسط اعضای هیاتمدیره و ارتباطاتی که مدیران دارند، قابل حل شدن بود، اما این اتفاق نیفتاد تا من در ورزشگاه شهید کاظمی بمانم و مجبور شوم بیشتر تمرین کنم و تحقیقات بیشتری روی آیتمهای تمرینیام انجام دهم. اما موضوعی است که باید بگویم...
چه موضوعی؟
حضور کریم باقری برای پرسپولیس یک نعمت بزرگ است. او واقعا در حق من برادری کرد و الطاف او را هیچوقت فراموش نمیکنم. او خیلی تلاش کرد باشگاه را متقاعد کند که به قراردادم یک متمم اضافه شود و من با گرفتن کمکهزینه بتوانم وضعیت اسکان خود را سروسامان بدهم که اتفاقا با موافقت باشگاه هم مواجه شد. اما باشگاه مشکلاتی داشت که من واقعا رویم نمیشد بروم و گرفتن این پول را پیگیری کنم. قسمت این بود که پرسپولیس را ترک کنم و فعلا برای استراحت به شهرم برگردم.
البته برخی میگفتند سیدی وضع بدی از لحاظ مالی ندارد و میتوانست برای گرفتن خانه اقدام کند!
کسی از حال و روز من باخبر نبود. من وقتی نفت بودم، خانهای در غرب تهران داشتم که با توجه به حضور صاحبخانهاش در کشوری دیگر، توانستم چند سال در این خانه بمانم، اما بعد از حضور کریمی در فوتبال رشت این خانه را پس دادم و به شهر خود کوچ کردم. من در سال 94 فقط 25 درصد از قراردادم را گرفتم، در سال 95 هم اصلا قرارداد مالی نداشتم و در سال 96 علی کریمی به نفت رفت و من هم دعوت به کار شدم ولی نفت تهران واگذار شد و من موفق نشدم طلبم را وصول کنم، بعد هم نفت طلائیه شد که من قرارداد 150 میلیونی بستم و فقط 15 میلیون آن را گرفتم و مابقی مبلغ را نتوانستم وصول کنم. باز هم سال 96 کریمی به سپیدرود رفت و من از تیم شهرم یک مبلغ اندک دریافتی داشتم و 50 میلیون آن را هم بخشیدم و باز هم در چند مقطع با کریمی به سپیدرود رفتم و برگشتم و در این مدت تا قبل از حضورم در پرسپولیس تنها 4 میلیون دریافتی داشتم. حالا حساب کنید که من میتوانم آدم پولداری باشم یا نه!
علی کریمی بیشتر در پرسپولیسی شدن شما نقش داشت یا بیرانوند؟
خیلی از دوستان کمک کردند تا من به پرسپولیس بیایم. به هر حال بیرانوند شاگرد من بود و با تبلیغ کار من، زمینه حضورم در پرسپولیس را مهیا کرد. البته در همان زمان محسن خلیلی دربارهام تحقیق کرد و خداراشکر جواب همه این تحقیقها مثبت بود.
و بیرانوند درست در همان سالی که شما را مربی دروازهبانان پرسپولیس کرد، پرچالشترین سال فوتبالیاش را پشتسر گذاشت!
این چالش برای بیرانوند لازم بود و او را در مسیر رشد قرار داد. علیرضا نفر اول تیم ملی و پرسپولیس بود و فشار زیادی را تحمل کرد. او در این تیمها فقط باید پیروز میشد و این فشار زیادی را به بازیکن وارد میکند. ضمن اینکه خواسته کالدرون هم از او بالا بود. ما در تستی که از علیرضا گرفتیم، متوجه ریزش عضله او شدیم و برایش مربی بدنساز خصوصی گرفتیم تا بتواند خود را تقویت کند. ضمن اینکه همسترینگ پایش نیز ضعیف شده بود و ممکن بود عواقب بدی داشته باشد.
درست بعد از مصاحبه بیرانوند درخصوص اینکه پول کالدرون را میدهد تمام این اتفاقات رخ داد.
من اصول زیادی را از باقری و کالدرون یاد گرفتم. من هم دوست نداشتم علیرضا در مصاحبههایش با رسانهها هر چیزی را بگوید. شاید حرف او یک شوخی بوده باشد یا یک دلسوزی، برای اینکه تیمش قهرمان نیمفصل شود، اما من هم معتقدم او نباید این حرف را میزد. هرچند حرفهای او از روی سادگی زده شد.
کادرفنی جدید و بهخصوص داوود فنایی را با پرسپولیس چگونه تصور میکنی؟
داوود فنایی را جزء فعالترین مربیان دروازهبانی میشناسم و عملکرد چند سال اخیر او گواه این موضوع است. او نقش ویژهای در ساختن پیام نیازمند داشت و امیدوارم در کارش موفق باشد. با یحیی گلمحمدی هم در نفت کار کردهام و نتایجی که او در سالهای گذشته کسب کرده و بازیهای چشمنواز تیمهایش نشان میدهد که چه مربی خوبی است و مطمئن هستم آنها میتوانند در ادامه راه به پرسپولیس کمک کنند و این تیم را به 2 جام برسانند.
انصاریفرد بعد از رفتن شما و حضور کادر جدید اعلام کرد حالا یک تیم تمامپرسپولیسی شدیم. از این حرف دلخور نشدید؟
این حرف انگیزه افرادی را که تلاش میکنند خود را به نیمکت 2 باشگاه بزرگ پایتخت برسانند، میکشد. ممکن است یک پرسپولیسی که وضع مالیاش خوب است، بتواند در یک بیزنس فرد موفقی شود و در عوض یک مربی که هیچ سابقهای هم در پرسپولیس ندارد، آنقدر خوب باشد که بتواند به این تیم کمک کند. این حرف با جمله حضرت علی(ع) هم تناقض دارد. ایشان میفرمایند هرچه را برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم نپسند. چرا یک پرسپولیسی بتواند در تیمهای دیگر مربیگری کند، اما کسی نتواند در پرسپولیس مربی باشد؟! من زمان بازی کردنم یکبار زمان منصورخان خدابیامرز (پورحیدری) تا پای استقلال هم رفتم که به قرارداد منتهی نشد و در زمان گده هم نزدیک پرسپولیس بودم، اما نمیشود که کار من را در مربیگری فدای سابقه بازی در تیمهای بزرگ کرد.
* نویسنده: آرش محمدی، روزنامهنگار