به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سه روز پس از سقوط بوئینگ ۷۳۷ هواپیمایی اوکراین، ستادکل نیروهای مسلح طی بیانیهای اعلام کرد این هواپیما توسط موشکهای پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اشتباه مورد اصابت قرار گرفت. ساعاتی پس از اعلام این خبر، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک نشست خبری تمام مسئولیت این حادثه را برعهده گرفت و تاکید کرد در این باره هر تصمیمی را از طرف مراجع ذیصلاح میپذیرد. با این حال بلافاصله پس از اعلام این خبر، برخی جریانهای ضدانقلاب که در طول هفته گذشته روزه سکوت گرفته بودند و در بهت عزاداری حماسی شهیدقاسم سلیمانی به سر میبردند، بار دیگر عرصه را برای عرضاندام مناسب دیدند و اردوکشیهای خیابانی را آغاز کردند.
کمتر از 24 ساعت پس از بیانیه ستادکل نیروهای مسلح، به بهانه سقوط بوئینگ ۷۳۷ تجمعات اعتراضی در برخی دانشگاههای مهم تهران برگزار شد. افراد معترض ابتدا در داخل دانشگاهها برای شهدای این هواپیما شمع روشن کرده و سپس با انتقال نیروهای خود به مقابل درِ دانشگاه، تجمعها را سازماندهی کردند و از همان ابتدا شعارهای رادیکال علیه جمهوری اسلامی سر دادند. حتی جمعی از حاضران که نسبت به انقلاب اسلامی، جبهه مقاومت و رشادتهای شهدای مدافع حرم حقد و کینه داشتند، شعارهای ساختارشکنانه را به سمتی بردند که منجر به تحریک یک عده و پاره کردن بنر شهید سلیمانی و شعار علیه او شد.
در این میان، خبر رسید که مکایر، سفیر انگلستان در ایران میان تجمعکنندگان دیده شده و توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. برخی گزارشهای میدانی حاکی است که مغازهای روبهروی دانشگاه امیرکبیر پایگاه سفارت انگلستان برای رصد این تجمعات بوده و سفیر انگلستان هم در همان حوالی دستگیر شده است. مکایر پس از دستگیری تا دقایقی حاضر به افشای هویتش نشد و خود را یک شهروند عادی بریتانیایی معرفی کرد، اما با افزایش فشارها و با پیگیری مسئولان حاضر در صحنه معلوم شد که او سفیر انگلستان است.
طبق آنچه سیدعباس عراقچی در صفحه توئیترش نوشته، مسئولان امنیتی طی تماسی با او خبر دستگیری مکایر را منتقل کردند و ظاهرا عراقچی پس از چند دقیقه مکالمه با او هویت سفیر انگلستان را تایید کرد. بنابراین با وجود مشکوک و نامتعارف بودن حضور سفیر انگلستان در تجمعات اعتراضی روز شنبه، او مطابق با قوانین رفع توقیف و آزاد شد. با این حال وزارت خارجه بریتانیا بدون اشاره به علت حضور ایر در تجمعات غیرقانونی دیروز، طی بیانیهای مدعی شد که این اقدام نقض قوانین بینالمللی است و جوزپ بول، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز نسبت به آنچه بازداشت سفیر بریتانیا خوانده است ابراز نگرانی کرد.
پس از این اظهارات، خود مکایر نیز با انتشار یک توئیت حضور خود در بین تجمعکنندگان را تایید کرد اما مدعی شد که برای شرکت در مراسم شهدای هواپیمای اوکراینی در آنجا حضور یافته است.
در پی این اظهارات سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران در صفحه توئیتر نوشت: «او (سفیر انگلیس) بازداشت نشده بود، اما بهعنوان یک فرد خارجی ناشناس در یک تجمع غیرقانونی دستگیر شد... .» بعد از ظهر دیروز ۲۲ دی ۱۳۹۸ هم مکایر به دلیل رفتار نامتعارف و حضور در تجمعات غیرقانونی توسط دستیار وزیر امور خارجه و مدیرکل اروپا به وزارت امور خارجه فراخوانده و مراتب اعتراض رسمی جمهوری اسلامی به او و دولت انگلستان ابلاغ شد. در این دیدار به او یادآوری شد که حضور سفرای خارجی در تجمعات غیرقانونی هیچ تناسبی با مسئولیتهای آنها ندارد و مخالف مفاد کنوانسیون ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک وین است و دولت انگلستان باید در این خصوص توضیح دهد.
اما گذشته از حواشی حقوقی و سیاسی این ماجرا، سوال اساسی پیرامون این حادثه بحثبرانگیز این است که حضور سفیر انگلستان در متن تجمعاتی که علاوهبر غیر قانونی بودن از نوع مواجهه و شعارهای تجمعکنندگان مشخص است که احتمالا از جایی رهبری میشوند چه معنایی دارد و چه پیامی را منتقل میکند؟ شاید اگر سفیر کشوری غیر از انگلستان بود این حساسیت پیدا نمیشد، اما انگلستان همواره یک پای ثابت انواع استعمار در دنیا بوده و در طول تاریخ به فتنهانگیزی مشهور است. از این جهت حضور مک ایر در تجمع غیرقانونی و ضدحکومتی فرضیهها را درباره پشت پرده این ماجرا تقویت میکند.
دیپلماتهای انگلیسی میداندار فتنه
حسین رسام یک از محکومان پرونده فتنه سال 88 در اعترافاتش گفته است بهکارگیری گسترده کارمندان محلی از سوی سفارت انگلستان در جمعآوری اطلاعات از سطح شهر و فعالیت سیاسی و شرایط اجتماعی و گسیل آنها جهت ارتباطگیری با عناصر دارای دسترسی اطلاعاتی و دریافت تحلیلهای اختصاصی آنها، بخشی از تلاشهای سفارت انگلستان بود. ع
لاوهبر این اعترافات مجموعه اسناد جمعآوریشده از فتنه 88، موید آن است که در هنگامه فتنه 88، انگلستان در وسط میدان بوده و بهطور دائم کارمندان محلی خود را به صحنههای درگیری میفرستاد و به دنبال جمعآوری اطلاعات بود. دخالتها آنچنان گسترده بود که در همان روزهای آغازین اغتشاشات تعدادی از کارمندان سفارت انگلستان هنگام میدانداری و در صحنه جرم دستگیر شدند. نیروهای میدانی انگلستان همچنین وظیفه داشتند با احزاب سیاسی و بدنه دانشجویی ارتباط برقرار کنند. مهاجرت بسیاری از فعالان دانشجویی به خارج از کشور پس از برملا شدن پشتپرده فتنه موید این موضوع است که بخشی از جامعه دانشگاهی بهخصوص برخی تشکلهای وابسته، با سفارت انگلستان در ارتباط بوده و از سوی آنها رهبری و سازماندهی میشدند.
مجموعه این سوابق در کنار وضع نسبتا ناآرام کشور در ماههای اخیر نشان میدهد که حضور سفیر انگلستان میان تجمعکنندگان نمیتواند بیوجه و بیمعنا باشد. کشوری که سفارتش آشکارا در طرح براندازی جمهوری اسلامی مشارکت کرده و بودجههای چندهزار دلاری برای اقدام علیه مردم ایران اختصاص داده، همواره متهم ردیف اول ناآرامیها و اغتشاشات است. علاوهبر این سوابق، نوع مواجهه اغتشاشگران در قضایای آبانماه امسال و جریانی که پس از آشکار شدن واقعیت سقوط بوئینگ 752 کلید خورده، در کنار حمایت رهبران آمریکایی و اروپایی احتمال دخالت خارجی را تایید میکند. بنابراین واقعیتها احتمال ارتباط سفارت انگلستان با تحرکات اخیر چندان دور از ذهن نیست و مطابق این منطق حضور سفیر انگلستان میان معترضان را میتوان دستگیری مجرم در صحنه جرم تلقی کرد.
ردپای خیانتهای روباه پیر در طول تاریخ
نهضت مشروطه حدود 14 سال طول کشید و در این مدت جریانهای متعددی در آن نقشآفرینی کردند. این حرکت در ابتدا جنبشی مردمی برای تاسیس عدالتخانه بهمنظور ممانعت از ظلم دربار بود، اما خطری که از ناحیه درباریان و منفعتطلبان خارجی درباره این حرکت ضداستبدادی حس شد، زمینه انحراف آن را فراهم کرد. انگلیسیها که بهتازگی راه سلطه بر منابع طبیعی و انسانی در ایران را پیدا کرده بودند، تصمیم گرفتند به بدترین شکل ممکن حرکت عدالتخواهانه مردمی به رهبری روحانیون طراز اول وقت را از مسیر اصلی منحرف کنند. انحراف اول تغییر مسیر از عدالتخواهی به مشروطهخواهی بود؛ تا قبل از آغاز مشروطه دوم بحث از مشروطهخواهی نبود، اما با ورود روشنفکران خارجنشین مسیر حرکت تغییر کرد. این مسیر شاهراه ورود انگلستان به نهضت تاسیس عدالتخانه بود که با تحصن معروف مردم و برخی رهبران این نهضت در سفارت انگلستان در تهران به اوج رسید.
محیط طباطبایی، در مجله محیط تحتعنوان «فرمان مشروطه از کیست؟» در اینباره نوشته است: «مرحوم پدرم سیدابراهیم فنأطباطبایی که یکی از متحصنان آن زمان بود، نقل میکرد که نخستینبار کلمه «شرط» و «مشروطه» درمقابل فرمان عدالتخانه، از بستگان سفارت بهخصوص شارژ دافر [کاردار سفارت انگلستان] شنیده شد و پیش از آن در گفتن و نوشتن ابدا کسی این لفظ را بهکار نمیبرد و پیدایش آن مربوط به همان ایام تحصن سفارت انگلیس است.» او همچنین در نامهای به فرزندش نوشته است که «در اول ورود ملت ایران به سفارت، همه بیخبر از عنوان مشروطیت بودیم؛ فقط معدلتخانه عظمی یا عدالتخانه کبری و شبه ذلک از دولت، خواهان بودیم. رفته رفته بهواسطه شبنامههای بسیار که نفوس مطلعه در سفارتخانه انداختند و خوانده شد، دانسته و فهمیده شد که عنوان، مرام مشروطه است. گرچه از شبنامهها معلوم میشد ولی صراحتا از شارژ دافر و نایب سفارت به ملت، مشروطه تلقین و تفهیم گردید.»
انحراف نهضت مردمی عدالتخواهی آغاز ماجرا بود و پس از این انگلستان هرچه خواست بر سر ایران آورد. با کودتای سیدضیا طباطبایی و رضاخان میرپنج در اسفندماه 1299 یک دولت دستنشانده انگلیسی بر سر کار آمد و بیش از 20 سال جز تبعیت از اوامر بریتانیا از هیچکسی حرف نشنید و در آخر نیز به امر روباه پیر از سلطنت کنار رفت. فقره دیگری از حرکت مردمی در ایران که توسط انگلیسیها به شکست انجامید، نهضت ملی شدن صنعت نفت در اوایل سلطنت پهلوی دوم و اواخر دهه 20 بود. با ملی شدن صنعت نفت در ایران، انگلیسیها سلطه انحصاری خود بر نفت ایران را از دست دادند، بنابراین دولت انگلیس بهمنظور بازگرداندن وضعیت به قبل از ملی شدن نفت، تصمیم گرفت از راههای مختلف مصدق را زیر فشار قرار دهد و نهضت ملی را با شکست روبهرو کند. بریتانیا در ابتدا سعی کرد با گفتوگو منافع خود از نفت ایران را احیا کند، اما با سد محکم مصدق مواجه شد. این دولت حتی نتوانست از راه قوانین بینالمللی به اهداف خود برسد و ترفند او برای غیرقانونی جلوه دادن اقدام مردم ایران در ملی کردن صنعت نفت به نتیجه نرسید. از اینرو تصمیم گرفت از راه کودتا نهضت ملی را از بین ببرد. اولین اقدام بریتانیا پس از شکست استراتژیهای سیاسی و دیپلماتیک بهمنظور احیای منافع نفتی خود در ایران، ایجاد مشکلات اقتصادی علیه کشور بود. بلافاصله پس از ملی شدن صنعت نفت، انگلستان اعلام کرد که هرکس نفت ایران را خریداری کند، تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت! بهعبارتی با ملی شدن نفت، تحریمهای شدید توسط انگلستان علیه ایران وضع شد و دولت ملی ناچار شد نفت خود را توسط واسطهها و اشخاص حقیقی بفروشد. از اینرو برادران پرنفوذ رشیدیان در اواخر دولت مصدق همهکاره کشور شدند و تا توانستند علیه دولت ملی توطئه کردند. آنها بهواسطه نفوذ خود در بازار مردم و کسبه را به اجرای سیاستهای انگلستان تشویق کردند و در مجلس شورای ملی نیز جریانهای مختلف نهضت ملی را به جان یکدیگر انداختند.
اقدام دیگر دولت انگلیس که در سرنگونی مصدق بسیار موثر واقع شد، جلب حمایت دولت آمریکا از طرح سرنگونی مصدق بود. آنها به دولت آمریکا اینطور القا کردند که اگر مصدق بر سر کار باشد، اداره امور به دست کمونیستها میافتد. این پروژه بهواسطه حمایت حزب توده از نهضت ملی کلید خورد و علاوهبر تشویق آمریکا برای اقدام به کودتا موجب تجزیه نیروهای مختلف نهضت ملی شد. درواقع دولت انگلیس بهمنظور کشاندن دولت آمریکا به سوی اجرای طرح کودتا، از این دسیسه استفاده کرد و بالاخره آمریکا متقاعد شد که باید با انگلیس همکاری کند. بنابراین میتوان گفت، تهدید روی کار آمدن احتمالی کمونیستها از سوی انگلیسها، بهعنوان تاکتیک اصلی آنها در جلبنظر آمریکاییها بهکار برده شد.