تاریخ : Wed 08 Jan 2020 - 09:23
کد خبر : 36100
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

تقویت قدرت نرم نیروی قدس

نگاهی به جنبه‌های فرهنگی شخصیت فرمانده جدید نیروی قدس سپاه

تقویت قدرت نرم نیروی قدس

اسماعیل قاآنی در تمام سال‌ها معاون اجرایی سردار سلیمانی بود و فعالیت‌های فرهنگی نیروی قدس زیر نظر او انجام می‌شد.

  به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، به‌محض اینکه خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی مخابره شد، رهبر انقلاب فرمانده جدید سپاه قدس را معرفی کردند. این یعنی کسی که باید جانشین سردار سلیمانی می‌شد، کاملا مشخص بود و دست‌های نیروی مقاومت خالی نبوده است. حالا خیلی‌ها، از دوستان نزدیک گرفته تا دشمنان سرسخت، کنجکاو هستند که بدانند با این جایگزینی، روندها در آینده پیش رو چه شکلی پیدا خواهند کرد. بخشی از آنچه اتفاق خواهد افتاد، نه به جایگزینی سردار قاآنی و شهید سلیمانی، بلکه به تحولات بزرگ پیش رو در جهان و منطقه برمی‌گردد و از جهات کلی نمی‌توان تفاوت چندانی بین دو فرمانده پیشین و فعلی سپاه قدس دید، اما اینکه اسماعیل قاآنی کیست، ویژگی‌های فردی و مدیریتی او چه هستند و احیانا چه خصوصیات منحصربه‌فردی در این شخصیت وجود دارد؛ همچنان از نظر خیلی‌ها موضوع جالبی برای کنکاش و دانستن است. یکی از ویژگی‌های قابل توجه نیروی قدس سپاه پاسداران، جنبه‌های فرهنگی فعالیت‌های آن است.

دیدگاه شهید قاسم سلیمانی درباره لزوم همدلی بین گروه‌های مختلف اجتماعی را شاید بشود بین نیروهای نظامی ایران کم‌سابقه دانست؛ «آن دختر کم‌حجاب، دختر من است، دختر شماست...» این جملات سردار سلیمانی که بعد از شهادت او مجددا مورد توجه قرار گرفت، نمونه‌ای قابل تعمیم به دیدگاه‌هایی است که بر مبنای آنها فعالیت می‌کرد.

اسماعیل قاآنی در تمام این سال‌ها معاون اجرایی سردار سلیمانی بود و فعالیت‌های فرهنگی نیروی قدس زیر نظر او انجام می‌شد. محمد‌جواد اردکانی، کارگردان سینما با سردار قاآنی از زمان جنگ هشت‌ساله با عراق آشنا بوده و بعد از جنگ هم با مجموعه سپاه قدس همکاری‌هایی جهت فعالیت‌های هنری داشته است؛ همکاری‌هایی که آموزش نیروهای افغانستانی لشکر فاطمیون برای مستندسازی از جمله آنهاست. ماشاءالله شاهمرادی‌زاده که او هم فیلمساز و البته هنرپیشه تلویزیون و سینماست، از دیگر دوستان قدیمی سردار قاآنی است که سابقه آشنایی‌شان با هم به سال‌ 1363 و بحبوحه جنگ تحمیلی بر‌می‌گردد و همچنان با هم در ارتباط هستند. سید‌هادی منبتی از دیگر دوستان و همرزمان اسماعیل قاآنی است که در دوران جنگ، معاون تبلیغات لشکر نصر بود؛ لشکری که به‌لحاظ تبلیغات و فعالیت‌های فرهنگی و هنری، جزء سرآمدان آن دوران و دوره‌های بعد به‌حساب می‌آمد. گفت‌وگو با جواد اردکانی، هادی منبتی و ماشاءالله شاهمرادی‌زاده، حاوی نکات ارزشمندی درباره ویژگی‌های شخصیتی سردار اسماعیل قاآنی است که برای اولین‌بار بیان می‌شوند و البته تاکید اصلی در این گفت‌وگوها روی جنبه‌های فرهنگی فعالیت‌های فرمانده جدید سپاه قدس است.

جواداردکانی،کارگردان سینما:

سردار قاآنی همراه با اهالی فرهنگ است

از چه زمانی سردار اسماعیل قاآنی را می‌شناسید؟

من از زمان جنگ، سردار قاآنی را می‌شناسم. آن زمان ما بسیجی بودیم و مقاطعی را برای مستندسازی به جبهه می‌رفتیم؛ ولی آقای قاآنی فرمانده تیپ 21 امام رضا(ع) و در یک دوره‌ای فرمانده لشکر نصر بودند. ایشان از یک مقطعی به بعد، سمت فعالیت‌های برون‌مرزی رفتند که این فعالیت‌ها بعدا تبدیل به نیروی قدس سپاه شد.

بعد از جنگ از هم جدا شدید؟ رابطه شما کم شد؟

من یک بسیجی بودم که به اقتضای کار فرهنگی فضاهایی را می‌دیدم و در خدمت ایشان بودم. من نه پاسدار بودم و نه عضو مجموعه‌ای بودم که ارتباط دائمی داشته باشم. بعد از جنگ هم نسبت کاری با سردار قاآنی پیدا نکردم. ایشان در حوزه‌ای مشغول بودند و من هم در مجموعه دیگری کار می‌کردم. در همین سال‌های اخیر قرار بود سریالی در سوریه تولید کنم که به سبب آن باز به مجموعه قدس رجوع کردم و سردار قاآنی هم یک جاهایی از ما حمایت کردند.

حمایت ایشان به چه صورتی بود؟ مشاوره دادند یا در تامین بودجه و امکانات کمک کردند؟

مجموعه نیروی قدس بالاخره بخش‌های مختلفی دارد که یک بخش آن رسانه‌ای است و مجموعه رادیو و تلویزیون اسلامی است و حاج‌آقا ـ ک ـ رئیس آن هستند. در واقع ما به مجموعه آقای ـ ک ـ  وصل شدیم و از کانال ایشان این کارها را پیش بردیم.

سردار سلیمانی بین شخصیت‌های نظامی که می‌شناختیم نگاه ویژه و بازتری به حوزه فرهنگ داشت. می‌شود این‌طور تصور کرد که اگر این تیپ تفکر داخل کشور هم وجود داشت، خیلی از اختلافات اصلا ایجاد نمی‌شد. تحلیل شخصی من این بود که چون ایشان به خارج از ایران رفته و با کشورهای مختلف برخورد داشته، به یک بلوغ فکری رسیده و تجربه‌ای داشته که در برخی موارد می‌بینیم که این‌طور با تسامح برخورد می‌کند. تیپ شخصیتی سردار قاآنی چطور است؟

آقای قاآنی از همان زمان جنگ چند خصلت برجسته داشتند. اولین و مهم‌ترین مورد این بود که به‌لحاظ اخلاقی بسیار بااخلاق و افتاده و خاکی هستند. یک بسیجی به معنی کامل و من نشنیدم در سال‌های جنگ و حتی سال‌های بعد از جنگ آقای قاآنی برای خود یک مقام یا درجه یا عنوان یا وضعیتی بالاتر نسبت به بسیجی ساده در نظر گرفته باشند. به‌لحاظ اخلاقی به‌شدت انسان والا و نمونه‌ای بودند. همه فرماندهان زمان جنگ ازجمله آقای قاآنی آدم‌های درجه یک بودند. به لحاظ قدرت فرماندهی، آقا اسماعیل کسی بود که سخت‌ترین عملیات‌ها را در پیچیده‌ترین زمان انجام داد و به‌شدت صبور بود و اصلا اهل عجله کردن و شتابزده عمل کردن نبود. به‌شدت صبور و منطقی و اهل مشورت بود. تصمیم‌گیری‌هایی کاملا باتدبیر داشت و باز اینها چیزهایی است که بچه‌هایی که با او کار کرده‌اند می‌توانند نمونه‌هایی درباره‌اش بیان کنند. به لحاظ فرهنگی نمی‌خواهم ایشان را با کسی مقایسه کنم، ولی ایشان هیچ‌وقت به‌لحاظ فرهنگی در حوزه تخصصی فرهنگ ورود مستقیم نداشته است، با این حال کاملا با فعالیت‌های فرهنگی که در مجموعه‌شان قرار بود انجام شود همراه بود و زمان می‌گذاشت و صحبت و راهنمایی می‌کرد و بودجه‌های لازم و امکانات را می‌داد. در ارتباط با مجاهدان خارج از مرزهای ایران، سردار قاآنی قبل از ورود شهید حاج قاسم وارد این حوزه شده بود و کاملا این ارتباط برقرار شده بود.

ایشان ارتباط فرهنگی را شروع کرد یا فعالیتش نیرو گرفتن از کشورهای دیگر بود؟

سپاه بعد از جنگ در برخی کشورها فعالیت‌هایی را انجام می‌داد. طبیعتا ارتباط سپاه با نیروهای مجاهدی بود که در آن کشورها وجود داشتند و وارد می‌شد و کمک می‌کرد و ساختارهایی را آنجا ایجاد می‌کرد. افرادی همانند آقای قاآنی تقریبا بعد از جنگ درگیر این بخش از فعالیت‌های سپاه شدند که بعدا در دهه 70 با ورود شهید حاج‌قاسم، پایه نیروی قدس سپاه گذاشته شد و کم‌کم تبدیل به چیزی شد که الان وجود دارد.

فعالیت‌های حاج‌احمد متوسلیان را ذیل همان حساب می‌کنید؟

فعالیت‌های آقای متوسلیان که ان‌شاءالله زنده هستند، در مقطع بخصوصی انجام شد، ولی چون همچنان درگیر جنگ تحمیلی بودیم، آنها ادامه نیافت. یعنی حضرت امام گفتند راه قدس از کربلا می‌گذرد و شما اگر بناست با نیروهای مجاهد منطقه و ضد اسرائیل کاری کنید، ابتدا مشکل عراق را حل کنید و آن اولویت دوم شود، بنابراین آن فعالیت‌ها در مقطعی شروع شد و بعد کم‌رنگ شد و بعد از جنگ مجددا شروع شد که تا الان هم ادامه دارد.

تعدادی از نیروهای سپاه که آقای اسماعیل قاآنی هم جزء آنها بود، وارد این حوزه کاری شدند و به‌لحاظ قدمت در حوزه برون‌مرزی، اینها از شهید قاسم سلیمانی قدیمی‌تر هستند. در کنار حاج‌قاسم هم همه این سال‌ها آقای قاآنی حضور داشتند و قائم‌مقام ایشان بودند و ارتباط اینها یک هفته هم با تشکیلات قطع نشد که باز برگردند و دائما پیوسته بود. اشراف بسیار کاملی نسبت به موضوع داشتند.

به نظر می‌رسد حضور ایران در منطقه یک تدبیر فرهنگی می‌خواهد که تاکید کند مشترکات ما و آنها چیست تا داخل آن کشورها اقناع صورت بگیرد؛ یا مثلا کسانی از خود آنها به زبان خودشان کار فرهنگی و زمینه‌سازی کنند و جلوی سوءتفاهمات را بگیرند.

همه اینها باید باشد؛ منتها نکته کلیدی این است که حضور ما در منطقه دو ویژگی برجسته داشت؛ ویژگی اول این بود که حضور ما با درخواست حاکمیت‌های قانونی کشورهای دیگر اعم از لبنان و عراق انجام شد؛ یعنی این‌طور نبود که حضور پنهانی و غیررسمی داشته باشیم. حضور ما شاید در برخی مناطق هنوز رسانه‌ای نشود و نیازی هم نباشد که رسانه‌ای شود، ولی هماهنگی با حاکمیت انجام می‌شد و دوم اینکه وجه مردمی داشت؛ یعنی اتکای ما به نیروهای مردمی بود. این‌طور نبود که یکباره با سرویس اطلاعاتی یا با نیروی ارتش آن کشور همکاری کنیم. بعدا با این نهادها مثلا در سوریه هماهنگ می‌شد، اما پایه رفتار نیروی قدس روی مردم هر کشوری بود؛ مردمی که اعتقاد به این کار داشتند و رفتار، عقیدتی بود. رفتار مزدوری نبود که به یک عده مزد بدهند و اجیر کنند. آدم‌هایی که در هر کشوری بودند و بومی بودند و کار می‌کردند، همگی آدم‌هایی معتقدند و به خاطر عقیده پای کار هستند. کم یا زیاد ممکن است به‌لحاظ معیشتی حمایت‌هایی از آنها بشود، ولی اصل قضیه اعتقاد است. وقتی عنصر اعتقاد را وسط بگذارید، کار، بعد فرهنگی می‌یابد ولو یک اموری نظامی یا امنیتی باشد.

یعنی جنبه فرهنگی در آن وجود داشته است؟

فرهنگ به معنای عام منظور است. وقتی می‌گوییم کار فرهنگی، کار تخصصی هنری و ادبی یک بحث است، فرهنگ به معنای عام نیز یک بحث دیگر. کمااینکه وقتی فرهنگ شهادت را از ماجرای حزب‌الله لبنان بگیرید، آیا می‌شود حزب‌الله لبنان با این وضع ایجاد ‌شود؟ امکان نداشت. این به معنی کار کردن ذیل یک فرهنگ است. یعنی یک عنوان کلی‌تر و وسیع‌تری که می‌تواند خود کار سیاسی و نظامی و اقتصادی و هر کاری را ذیل خود بپذیرد، ولی گروه اصلی فرهنگ است. چون رفتار ما در منطقه رفتار عقیدتی بود و ‌انگیزه اول تا دهم آدم‌هایی که با ما کار می‌کردند و می‌کنند بحث عقیدتی بود. طبیعتا این همکاری رنگ فرهنگی می‌گیرد.

 

ماشاالله شاهمرادی زاده، بازیگر و کارگردان سینما:

حاج‌اسماعیل مرد پشت میز نشستن نیست

آقای شاهمرادی‌زاده! آشنایی شما با سردار قاآنی از کی و تحت چه شرایطی شروع شد؟

سابقه آشنایی من با ایشان به سال ۶۳ برمی‌گردد. قبل از آن من در کردستان بودم و بعد که آمدم در لشکر امام رضا(ع) مشهد با او آشنا شدم و این آشنایی تا همین حالا ادامه دارد که ما را اخیرا فرستاد به سوریه.

شما در آن ایام که با سردار قاآنی آشنا شدید، هنوز در کار فیلم و هنر نبودید؟

چرا بودیم. آن زمان هم ما در آنجا تئاتر و سرود کار می‌کردیم. حتی با آقای اردکانی آمدیم و می‌خواستیم در خود جبهه فیلم سینمایی بسازیم که البته نشد.

رابطه‌تان با سردار قاآنی بعد از جنگ چطور ادامه پیدا کرد؟

همین اواخر بود که سراغ ایشان رفتم و گفتم می‌خواهم در سوریه فیلم بسازم. ایشان هم گفت برو که ما سه ماه رفتیم و در آنجا کار کردیم و برگشتیم.

یعنی درمورد جنس فعالیت‌های هنری‌تان با سردار قاآنی مشورت کرده بودید؟

ببینید، سردار سلیمانی خودشان مستقیم در فعالیت‌های فرهنگی ورود نمی‌کردند، اما آدم‌های زیادی را گذاشته بودند که خاطره بنویسند، کتاب بنویسند، کار تصویری بکنند و فعالیت‌های هنری و فرهنگی مختلف داشته باشند. در زمان سردار سلیمانی، مسئولیت این کار با آقای قاآنی بود. در سپاه قدس یک بخش فرهنگی دارند که سردار ـ الف ـ  در آنجاست و چندین کتاب چاپ کرده‌اند. آقایان اردکانی و داوود احمدیان و چندین فرد دیگر که از طرف سپاه قدس در سوریه فعالند و هرشب برنامه برگزار می‌کنند، اجراییات مدیریت تمام اینها دست سردار قاآنی بوده است.

ماجرای استیج چیست؟

الان اگر شما بروید به سوریه، همان لب مرز یک اکیپ ایرانی می‌بینید که مردم شهر را در یک پارک به استیج دعوت می‌کنند. در این استیج بهترین خواننده، بهترین بازیگر تئاتر شهر و امثال اینها می‌آیند و نمایش و سرود، جشن و جایزه و چیزهایی از این دست برگزار می‌شود. یا مثلا در همان سوریه یک پارک شنی درست می‌کنند که حدود دوهزار کودک می‌روند در آن برای خودشان خانه‌سازی می‌کنند. یا پارک‌هایی درست می‌کنند که ورزشی است و بچه‌ها در آن از طناب بالا می‌روند و چنین بازی‌هایی انجام می‌دهند. انجام تمام این کارها به عهده سردار قاآنی بود. الان هم اگر شما به سوریه بروید، این استیج‌ها و کارناوال‌ها هست. ایرانی‌ها چنین چیزهایی را درست می‌کنند و نصف آن را خودشان اجرا می‌کنند و نصف دیگر را به سوری‌ها می‌سپارند. این گروه‌ها به محض اینکه در هر پارک داخل هر شهری وارد شدند و علم‌شان را گذاشتند زمین، مردم دور آنها جمع می‌شوند. بعد فرماندار، شهردار و سایر مقامات شهر می‌آیند و این گروه از آنها می‌پرسند خواننده شهر شما کیست؟ بازیگران شما چه کسانی هستند؟ و... بعد این هنرمندان شهر می‌آیند و کارناوال به راه می‌افتد. برنامه‌ها معمولا سه شب است. مجری‌ها هم معمولا از خود سوری‌ها هستند، اما برگزارکننده اصلی سپاه قدس است.

غیر از سوریه در جاهای دیگر هم چنین برنامه‌هایی هست؟ البته شاید شکل آن فرق بکند.

تقریبا همه جا به همین شکل است. البته مثلا در لبنان این‌طور نیست که نصف شهر خراب شده باشد و نصف دیگر سالم باشد. اما برای مردم آنجا هم برنامه‌های شاد و روحیه‌بخش برگزار می‌شود.

آنها که سر صحنه می‌آمدند، تذکراتی هم در مورد نوع کار به شما می‌دادند؟

آنها اگر به کسی اطمینان پیدا می‌کردند، در مورد هر کاری که از دست‌شان برمی‌آمده کوتاهی نکرده‌اند، ولی اینکه بیایند متصدی بشوند و خودشان مثلا «به وقت شام» بسازند، چنین کاری را نمی‌کنند، ولی وقتی «به وقت شام» ساختی، کمکت می‌کنند. خود سردار قاآنی این کمک‌ها را انجام می‌دهد.

به‌طور کل روحیه ایشان به‌عنوان یک مدیر یا فرمانده چطور است و ارتباط‌شان با مجموعه، چه جنسی دارد؟

یک مثال می‌زنم که شاید پاسخ شما را روشن کند. ما زمان جنگ با جواد اردکانی و سردار قاآنی سوار یک وانت بودیم و عقب وانت پر از خرما و نان خشک بود که برای رزمنده‌ها می‌بردیم. کردستان عراق بود. قحطی هم شده بود و نان نبود و باید برای رزمنده‌ها نان می‌بردیم. راه هم بسته شده بود. من و جواد جلوی وانت نشسته بودیم و حاج اسماعیل خودش رانندگی می‌کرد. نمی‌گذاشت ما رانندگی کنیم. به رودخانه که رسیدیم، آقای قاآنی ما را از ماشین پیاده کرد و خودش رفت آن طرف آب. بعد خودش به‌تنهایی تمام نان‌ها و خرماها را از ماشین پیاده کرد. ما از آن طرف آب داد می‌زدیم حاجی چه‌کار می‌کنی؟ ما هم آماده‌ایم برای کمک. مرتب جواب می‌داد «تمام شد، تمام شد» و همه نان و خرماها را پیاده کرد و خودش برد تا بین رزمنده‌ها توزیع کند. این را گفتم که بدانید آدم پشت میز نشستن و دستور دادن نیست، ایشان جانباز جنگ هم هست با این حال از همه ما قبراق‌تر است.

 

هادی منبتی، معاون تبلیغات لشکرنصر

جایگاه فرهنگی اجتماعی نیروی قدس در منطقه تقویت می‌شود

حول و حوش عملیات بیت‌المقدس2 بود که در منطقه کردستان، مسئول تبلیغات لشکر نصر بودم و سردار قاآنی به‌عنوان فرمانده لشکر نصر، جایگزین آقای قالیباف شده بود. بعد از اینکه دیدم سردار قاآنی نسبت به کارهای فرهنگی روی خوش نشان می‌دهند و جزء اولویت فعالیت و کارهایشان است، به خودم این جرات را دادم که وسط معرکه جنگ و شرایط خاص کردستان، با ایشان در مورد ساخت فیلم سینمایی صحبت کنم. یک جلسه همراه با آقای اردکانی کارگردان و سردار قاآنی داشتیم و بنا شد فیلمنامه نوشته شود و امکانات هم در اختیار ما قرار بگیرد. سردار با روی خوش صحبت کردند و بنا شد در شرایط مناسب‌تری که در حالت پدافندی هستیم، این فیلم ساخته شود. من خودم می‌دانستم که در شرایط جنگی صحبت کردن از ساخت یک فیلم بی‌فایده است، ولی با توجه به سابقه ذهنی که از سردار داشتم، این موضوع را مطرح کردم.

هرچند بعدها امکان ساخت این فیلم میسر نشد، ولی تنها نکته‌ای که از ایشان در ذهن من باقی ماند، روی خوشی بود که نسبت به تولید فیلم در حوزه دفاع مقدس نشان داد.در دوره یک‌ساله‌ای که آقای اردکانی با سپاه قدس همکاری داشت، در زمان درگیری با داعش به سوریه رفته بود و همان‌جا تولید فیلم مستند داشت و حتی با گروه‌های فاطمیون در بخش فرهنگی آموزش لازم را می‌داد. اینها هم زیر نظر سردار قاآنی بود و با ایشان همکاری می‌کردند.اینکه سردار قاآنی به‌عنوان فرمانده سپاه قدس از سوی مقام معظم رهبری انتخاب شدند، پیشنهاد سردار سلیمانی بوده است. سردار قاآنی یک شخصیت ثابت‌قدم، فرهنگی، ولایی و آزمون پس‌داده است و بدون شک جای خالی سردار سلیمانی را در نیروی قدس پر خواهد کرد. من امیدوارم جایگاه فرهنگی و اجتماعی که سپاه قدس در منطقه و نیروهای مقاومت دارد، حفظ و تقویت شود.