به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، انتخابات مجلس یازدهم دوم اسفند ماه سالجاری برگزار میشود و گروهها و احزاب از طیفها و جریانهای مختلف سیاسی از ماهها پیش آستینها را برای رقابت در این انتخابات بالا زدهاند؛ اگرچه بیبرنامگیشان برای این رقابت قابلنقد است و نقدش مجالی بیشتر میطلبد که در این تنگنا نمیگنجد. تاکنون جمهوری اسلامی انتخابات 10 مجلس را پشت سر گذاشته است. انتخابهای دهگانه که هر یک فراز و فرودهایی داشته و استقبال و نگاه مردم، سهم جریانهای سیاسی را از کرسیهای مجلس بهگونهای متفاوت رقم زده است. گاهی چپها و به قولی اصلاحطلبان امروز پیروز میدان رقابتهای انتخاباتی شدهاند و گاهی راستها و به اصطلاح امروز اصولگرایان توانستهاند پیروزی را به نام خود ثبت کنند، گاهی نیز کرسیهای مجلس بین جریانها تقسیم شده و مجلس اکثریتی برابر میان همه جریانهای سیاسی داشته است. با چنین وصفی مرور شرایط روز و شعارها و برنامههای اعلامی هر یک از فعالان هر انتخابات خالی از لطف نیست. اگرچه این شعارها تا مجلس دوم کمتر روی لیستهای انتخاباتی میآمد و فعالان انتخابات ترجیح میدادند نامزدهای انتخاباتی خود را در لیستهایی مزین به کلام بنیانگذار کبیر انقلاب منتشر کنند؛ کلامهایی چون «مردم باید کاندیداهایی را برگزینند که به کانونهای قدرت و ثروت متصل نباشند» و «نمایندگانی مانند مدرس انتخاب کنید.»
در روزنامه «فرهیختگان» روز یکشنبه اول دی ماه سال 98، به بررسی شعارها و ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخاباتی مجالس اول تا سوم پرداختیم؛ رقابتهای انتخاباتیای که بعد از مجلس اول از رقابتهای ایدئولوژیک به رقابتهای کارکردی تبدیل شد و جناح چپ و راست را در جمهوری اسلامی پدید آورد. ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخابات مجالس چهارم و پنجم را در پرونده «تابهارستان» روز سهشنبه سوم دیماه بررسی کردیم؛ از مجلس چهارم جنگتحمیلی هم به پایان رسیده بود. از این رو شعارها و تبلیغات با شور بیشتری به عرصه رقابتهای انتخاباتی آمد. اشاره داشتیم که از مجلس چهارم تغییر و تحولات میدان سیاستورزی در ایران بیش از پیش شد تا آنجا که مجالس چهارم و پنجم را میتوان آغاز تکثر در جریان راست خواند. در مجلس پنجم جناح چپ بر دوش کارگزاران توانست سهمی تقریبا برابر با جناح راست از کرسیهای مجلس به دست آورد. بررسی ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخابات مجلس ششم را در بخش امروز «پرونده تا بهارستان» بخوانید.
مجلس ششم آغاز یکه تازی اصلاح طلبان
با پیروزی سیدمحمد خاتمی در هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در خردادماه 1376، قدرت غالب به دست جناح چپ افتاد؛ جناحی که از ابتدای دهه 70 منزوی شده و با کسب رای بسیار پایین در انتخابات مجلس چهارم عرصه سیاسی را به جناح رقیب واگذار کرده و سپس در مجلس پنجم در لوای حامیان هاشمیرفسنجانی به بازپروری خود پرداخته بود.
دوم خردادیها که در آستانه ششمین دوره انتخابات مجلس دیگر با عنوان اصلاحطلبان شناخته میشدند، زمینه را برای انتقامجویی از اصولگرایان و حامیان هاشمیرفسنجانی فراهم دیده و همه تلاش خود را برای به دست آوردن قدرت مطلق سیاسی به کار گرفتند. به این منظور، احزاب سیاسی متعددی از دل انتخابات دوم خرداد سر بر آوردند که مهمترین آنها «جبهه مشارکت ایران اسلامی» بود. این حزب متشکل از رادیکالترین نیروهای اصلاحطلب به رهبری محمدرضا خاتمی، برادر رئیسجمهور وقت بود که نیمی از کابینه دولت اصلاحات را در اختیار داشت و طی مدت کوتاهی آنچنان در بدنه مدیریتی کشور نفوذ کرد که نقش آن در تصمیمات کلان بسیار تعیینکننده شد. در این میان کارگزاران که پیروز عرصه سیاست در میانه دهه 70 بودند، با روی کار آمدن دولت اصلاحات مورد غضب اعضای این جریان قرار گرفته و به حاشیه رانده شدند، آنچنانکه حتی به حضور هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم بهعنوان نفر سیام تهران هم راضی نشدند، از این رو، حامیان هاشمیرفسنجانی بهمنظور دوام حضور خود در دوران افول کارگزاران به تاسیس یک حزب تازه با عنوان «اعتدال و توسعه» اقدام کردند.
اعتدال و توسعه در کنار کارگزاران، از جمله احزابی است که مرحوم هاشمیرفسنجانی را پدر معنوی تاسیس آن میدانند. سیدحسین موسویان، از اعضای موسس این حزب درباره چگونگی تشکیل این حزب میگوید در پاییز 1378، یعنی چند ماه قبل از انتخابات مجلس ششم به اتفاق محمود واعظی، محمدباقر نوبخت و علی جنتی به دیدار هاشمی رفتند تا درباره کم و کیف تاسیس این حزب مشورت کنند. مرحوم هاشمی هم در آن جلسه به آنها میگوید که «حکومت یک جناح [اصلاحطلبان] بر کشور، فاجعهبارخواهد بود؛ بنابراین معتدلان هر دو جناح اصلی باید متحد شوند و توسعه اقتصادی و سیاسی را گسترش دهند تا پایههای جمهوری اسلامی تحکیم یابد.» همین جلسه درنهایت منجر به تاسیس حزب عدالت و توسعه شد که همان وقت، محمد قوچانی از آن بهعنوان بال راست هاشمی یاد کرد که بر اثر قطع شدن بال چپ او یعنی کارگزاران تاسیس شد. همچنین بر اساس پیشنهاد مرحوم هاشمی، حسن روحانی بهعنوان رهبر و دبیرکل این حزب انتخاب شد. با این حال، تاسیس اعتدال توسعه نیز به هاشمی کمک چندانی نکرد و انتخابات مجلس ششم با پیروزی مطلق اصلاحطلبان همراه شد. حتی با وجود تخلفات وزارت کشور که منجر به بازشماری آرای برخی صندوقها شد، هاشمیرفسنجانی و حامیان او از راهیابی به مجلس بازماندند.
بر این اساس، جریان اصلاحطلب با در دست داشتن قدرت سیاسی و مطبوعاتی کشور در نیمه دوم دهه 70 پیروزی در انتخابات مجلس را نیز پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر به نفع خود رقم زدند. ششمین دوره انتخابات مجلس در 29 بهمن 1378 برگزار شد که از مجموع 38 میلیون واجدین شرایط رای دادن، بیش از26 میلیون نفر یعنی حدود 67 درصد در آن شرکت کردند. مجموع جبهه اصلاحات در سراسر کشور 65 درصد آرای مردم را به خود اختصاص داد و در تهران نیز 90 درصد نمایندگان جبهه مشارکت راهی مجلس شدند.
پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، شرایط سیاسی و اجتماعی کشور تا حدود زیادی تغییر کرد. فضای انتخاباتی مجلس ششم نیز بهتبع همین موضوع نسبت به ادوار قبل عوض شد و شعارها از مطالبات جزئی به حالت کلی و مبهم درآمد. در برخی موارد شعارها آنچنان کلی و مبهم بودند که هر حزب و گروهی میتوانست از آنها استفاده کند. چنانکه واژههای مشترک زیادی میان شعارهای احزاب رقیب وجود داشت و حتی عبارتهایی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان مشترک بود. تحول دیگر که در شعارهای انتخاباتی این دوره به چشم میخورد عدم تمرکز شعارها روی افراد و چهرههاست. قبل از مجلس ششم، غالب شعارهای انتخاباتی تبلیغ اشخاص بود و با عکس و عنوان کاندیداها منتشر میشد، اما در دوره ششم تمرکز شعارها روی اهداف و جهتگیریهای کلی بود. با این حال اگر چه وعدههای بیاساس تبلیغاتی در دورههای قبل جای خود را به شعارهای حزبی و گروهی داد، فاصله این شعارها تا واقعیت همچنان حفظ شد. علاوهبر این، برخلاف انتخابات پنجمین دوره انتخابات مجلس، لیستهای انتخاباتی احزاب در روزنامهها و مطبوعات بهعنوان تبلیغات منتشر نشد و به نظر این هم یک تغییر مثبت بود، چه نشان از بلوغ رسانهها داشت و مطبوعات به این فهم مشترک رسیده بودند که برای اثرگذاری باید فاصله خود را هرچند در ظاهر با چهرهها و گروههای سیاسی حفظ کنند.
دوم خردادیها با شعار معنویت، عدالت، آزادی به میدان آمدند!
انتخابات مجلس ششم زمانی برگزار شد که اصلاحطلبان به واسطه پیروزی قاطع در دوم خرداد 1376 بدنه اجتماعی قابلتوجهی را جذب کرده و با نفوذ در بدنه مدیریتی کشور قدرت سیاسی را نیز در دست داشتند. از
این رو اکثر شرکتکنندگان در این دوره از انتخابات اصلاحطلبان بودند که در قالب احزاب مختلف و با لیستهای متفاوت پا به میدان رقابت گذاشتند. مهمترین حزب فعال در انتخابات جبهه مشارکت ایران اسلامی بود که با یک لیست 30 نفره متشکل از سرشناسترین چهرههای اصلاحطلب-که اغلب در مواضع خود رادیکال بودند-در تهران گوی سبقت را از سایر رقبای خود ربود. این رویکرد اگر چه در کوتاهمدت برای مشارکت پرسود بود، اما در ادامه اختلاف در جبهه دوم خرداد را به حداکثر رساند و درنهایت برای دولت اصلاحات هزینههای جبرانناپذیری به همراه آورد.
محمد هاشمی، عضو موسس حزب کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس ششم تاکید داشت که اختلاف اساسی در جبهه دوم خرداد پس از تشکیل حزب مشارکت شروع شد، چراکه برخی اعضای این حزب خود را وارث بلامنازع دوم خرداد میدانستند و میخواستند نظراتشان را بر همه گروهها تحمیل کنند و با استفاده از روشهای افراطی و تخریبی دیگران را از صحنه برانند. در ادامه اختلاف مشارکت و کارگزاران به آنجا رسید که سه روز قبل از برگزاری انتخابات، هواداران مشارکت با حضور در ورزشگاه افراسیابی، میتینگ انتخاباتی کارگزاران را به هم زدند.
محمدرضا خاتمی، محسن میردامادی، علیرضا نوری، الهه کولایی، علی شکوریراد و محسن صفاییفراهانی از چهرههای شاخص این حزب بودند که در کنار جمع دیگری از اصلاحطلبان راهی مجلس ششم شدند، اما این راهیابی با پیچیدگیهایی همراه بود. پس از آغاز رایشماری شواهد و قرائن از تخلفات گسترده حکایت داشت، بهطوری که تا پایان تعطیلات نوروز 1379 صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان تایید نشد. متهم اصلی این پرونده هم مصطفی تاجزاده، عضو ارشد حزب مشارکت، معاون سیاسی وزارت کشور و مسئول برگزاری انتخابات بود.
این تخلفات در بررسی 867 صندوق بازشماریشده توسط شورای نگهبان کشف شده بود و مواردی چون مغایرت تعداد تعرفهها و برگههای رای، وجود آرایی که دارای مهر نظارت نبودند. نبودن لاک و مهر روی صندوقها، مغایرت تعداد آرای داخل صندوق با بازشماری مجدد و پارگی برخی صندوقها از جمله تخلفات آشکار این انتخابات بود. این تخلفات آنچنان آشکار بود که شورای نگهبان طی نامهای از رهبر انقلاب نظرخواهی کرد و ایشان نیز در پاسخ به نامه شورای نگهبان دستور دادند صندوقهایی که مخدوش بودن آنها از نظر شورای نگهبان به اثبات رسیده، ابطال شود و از آنجا که بازشماری همه صندوقها کار بسیار زمانبری است از آن صرفنظر شود. درنهایت وزارت کشور با انتشار بیانیهای ۲۸ نفر را در مرحله اول بهعنوان نماینده تهران معرفی کرد و غلامعلی حدادعادل و علی اکبر محتشمیپور به لیست دوم اضافه و هاشمیرفسنجانی از رتبه سیام به رتبه بیستم ارتقا پیدا کرد. با این حال هجمه سنگین اصلاحطلبان علیه هاشمی سبب شد که او از ورود به مجلس ششم صرفنظر کند، بنابراین مجلس ششم با اکثریت مشارکتی کار خود را آغاز کرد.
«ایران برای ایرانیان» با عنوان فرعی «معنویت، عدالت، آزادی» شعارهایی بود که مشارکتیها برای خود برگزیدند. بهطور کلی «آزادی» مهمترین شعار جبهه اصلاحات بود که در جریان دوم خرداد با طرح گسترده آن توانست بر دولت سازندگی پیروز شود و پس از آن نیز این جریان اپوزیسیون آزادیخواهانه خود را حفظ کرد.
بر این اساس آزادی در انتخابات مجلس ششم هم پرتکرارترین شعار انتخاباتی اصلاحطبان بود، با این حال مشارکتیها تلاش میکردند که صبغه عدالتخواهی خود را نیز حفظ کنند و با درج کلماتی چون «عدالت» نشان دهند که از چپگرایی دهه 60 عبور نکردهاند. مجمع روحانیون مبارز هم بهعنوان یکی از ریشهدارترین احزاب اصلاحطلب شعار «امنیت، آزادی، رفاه اقتصادی» با عنوان فرعی «29 بهمن، دوم خردادی دیگر» را برای خود برگزید که حاکی از توجه این مجموعه به فضای حاکم بر انتخابات دوم خرداد داشت. موضوعی که احزاب رادیکالی مثل مشارکت کمتر به آن توجه داشتند و تنها به دنبال منافع حزبی خود بودند. حزب «همبستگی ایران اسلامی» یکی دیگر از احزاب تازهتاسیس اصلاحطلبان بود که پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات اعلام موجودیت کرده بود.
ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی و محمود میرلوحی اعضای شاخص این حزب بودند که شعارهای «رای هر ایرانی، برنامه خاتمی» و «اصلاحات، آزادی، رفاه اجتماعی» را برای خود برگزیدند. نکته قابلتوجه این است که جز ائتلاف گروههای خط امام و حزب اسلامی کار، تمام احزاب اصلاحطلب در شعار انتخاباتی خود از عبارت «آزادی» استفاده کردند و این ناشی از تغییر موضع و رویکرد اصلاحطلبانی بود که در دهه 60 در منتهاالیه چپگرایی قرار داشتند و میخواستند تغییر نگاه خود را در قالب شعارهای انتخاباتی تثبیت کنند. غیر از اینها کارگزاران سازندگی با شعار «امنیت، عدالت، آزادی»، حزب اسلامی کار با شعار «اندیشه حزبی، عدالت اسلامی و اصالت کار»، ائتلاف گروههای خط امام با شعار «دوم خرداد، 29 بهمن، تداوم خط امام»، مجمع اسلامی بانوان با شعار «احقاق حقوق زنان، آزادی اندیشه، عدالت اجتماعی» و مجمع نمایندگان ادوار مجلس با شعار «آزادی، آبادی، آسایش» و «مجلس مقتدر، نظام پاسخگو» پا به عرصه رقابت انتخاباتی گذاشتند.
اصولگرایان و تفاهمی که برای حل مشکلات مردم چنگی به دل نزد
پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد، جناح راست عملا قدرت سیاسی خود را رو به احتضار یافت. اگرچه مجلس پنجم که هیاترئیسه آن در اختیار جناح راست بود، حیات سیاسی جریان اصولگرا را حفظ کرد، اما هر روز فاصله این جناح از قدرت بیشتر شد. با این حال اصولگرایان صحنه را خالی نکردند و در آستانه انتخابات مجلس با نیروهای مختلف لیستهای متعددی برای حضور در پارلمان تدارک دیدند. نکته جالب در لیست اصولگرایان مجلس ششم، حضور هاشمیرفسنجانی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی در کنار هم بود که در آن برهه هیچکس نمیتوانست سرنوشت سیاسی آنها را آنطور که تا امروز رقم خورده، پیشبینی کند.
مهمترین لیست انتخاباتی اصولگرایان در این دوره، لیست ائتلافی جامعه روحانیت مبارز و ائتلاف پیروان خط امام و رهبری بود که با شعار «تفاهم؛ حل مشکلات مردم» و با سرلیستی هاشمی رفسنجانی به میدان رقابت آمده بودند. به نظر میرسد یکی از دلایل شکست اصولگرایان همین سرلیستی مرحوم هاشمی بود که در آن برهه هم به دلیل عملکردش در دوران ریاستجمهوری و هم به دلیل هجمه سنگین اصلاحطلبان رادیکال در اوج دافعه قرار داشت، طوری که با وجود تخلفات آشکار وزارت کشور اصلاحات با محوریت سیدمصطفی تاجزاده، او نتوانست در میان 10 نفر اول تهران باشد و در بازشماری آرا هم تنها توانست رتبه بیستمی را از آن خود کند.
اساسا تکلیف هاشمی با جریانهای سیاسی هم مشخص نبود و او با نام اعتدال یک پا در جناح چپ داشت و یک پا در جناح راست. او اگرچه سرلیست اصولگرایان بود، اما نامزدهای اعتدال و توسعه و کارگزاران هم حامیان او در جناح چپ بودند و در لیستهای انتخاباتی آنها حضور داشتند. به هر حال پس از شکست اصولگرایان در انتخابات دوم خرداد نیروهای معتدلتر جناح راست برخی از کاستیهای درونی خود و عدم پاسخگویی لازم به خواستههای مردم را دلیل این عدم موفقیت دانستند و سرانجام با شکست در اولین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، عدهای از نیروهای راست سنتی نیز به این دیدگاه نیروهای معتدلتر جناح راست معتقد شدند.
درواقع پس از شکستهای پیاپی، این تفکر در درون جبهه اصولگرایان پیدا شد که برخی اقدامات، رفتارها و بهطور کلی رویکرد جناح راست مورد قبول مردم نیست و این نارضایتی مردم سبب شد جناح چپ پیروز مطلق میدان سیاست باشد. براین اساس، با روی کار آمدن دولت خاتمی برخی منتقدان جریان معتدل اصولگرایی با تشکیل مجموعهای مجزا، حساب خود را از راست سنتی جدا کردند و گروههای جدیدی را تشکیل دادند. ازجمله در آستانه انتخابات مجلس ششم بخشی از این منتقدان به همراه برخی دیگر از نیروهای میانهرو جناح راست ائتلاف کرده و تشکیلات جدیدی را راهاندازی کردند.
24 دیماه 1378، حدود یک ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس ششم، ائتلاف جدیدی به نام چکاد آزاداندیشان که از ائتلاف 6 گروه سیاسی تشکیل شده بود، اعلام موجودیت کرد. این ائتلاف اگرچه با استقبال میانهروها مواجه شد، اما جناح چپ از اعلام موجودیت آنها چندان خوشحال نشد. چکاد آزاداندیشان پس از اعلام موجودیت شعار «ای ایران، ای مرز پرگهر» و «آزادی، عدالت، امنیت، توسعه» و «اندیشه سازنده، ایران پاینده» را برای خود انتخاب کرد. جمعیت موتلفه اسلامی با انتخاب شعار «تفاهم، تعاون، توسعه» دیگر تشکل اصولگرا بود که به استقبال انتخابات 29 بهمن رفت و تاکید کرد که سرنوشت کشور به اراده و ایمان مردم بستگی دارد. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی هم شعار «امنیت، عدالت، رونق اقتصادی» و «سال امام، مجلس امام» را برای مجموعه خود برگزید که علاوهبر تاکید بر شاخصهای توسعه بر جهتگیری کلی مجلس نیز تاکید داشت.
پیروان خط امام و رهبری که با جامعه روحانیت ائتلاف کرده بود، با انتخاب شعار «مجلس ششم، تفاهم، حل مشکلات مردم» و «29 بهمن، فجرآفرین، فخرآفرین» به صحنه انتخابات وارد شد. آنطور که پیداست، تفاهم و توسعه پرتکرارترین عبارات شعارهای اصولگرایان در آستانه مجلس ششم است. از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که اصولگرایان تا حدی به اشتباهات خود واقف بودند و با استفاده از عبارت تفاهم میخواستند این پیام را به جریان رقیب مخابره کنند که مایل به کاهش اختلافات هستند. از طرفی توسعه عبارت نسبتا جدیدی در سپهر سیاسی ایران بود که احتمالا جناح راست برای آنکه از جریان اصلاحات عقب نماند، آن را بهکرات استفاده میکرد.
* نویسنده: محمدحسین نظری، روزنامهنگار