تاریخ : Thu 19 Dec 2019 - 01:55
کد خبر : 35317
سرویس خبری : نقد روز

ماهشهر، صدای مردم و زاویه دوربین ما

نقدی بر روایت تصویری «حامد هادیان» از ماهشهر

ماهشهر، صدای مردم و زاویه دوربین ما

همه کسانی که به‌عنوان خبرنگار در این مدت به ماهشهر و شهرک طالقانی و چمران سفر کرده‌اند، به‌دنبال یافتن این پاسخ هستند که واقعا چه اتفاقی در چهار روز جمعه، 24 آبان تا سه‌شنبه، 28 آبان در این شهر افتاد؟

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «چرا دوشکا و نفربر آوردید؟ مگه ما داعشیم!»، «ما اگر پول داشتیم که اسلحه بخریم، می‌رفتیم نان می‌خریدیم»، «بابا آشوبگر چیست؟ داعشی چیست؟ اینا نان شب ندارند»؛ این جملات بخشی از روایتی است که حامد هادیان در گفت‌وگو با مردم شهرک طالقانی (کوره‌ها) در شهر ماهشهر آن را به تصویر کشیده است. ماهشهر یکی از شهرهایی است که پس از فروکش کردن اعتراضات مربوط به افزایش ناگهانی قیمت بنزین، خبرهای نگران‌کننده‌ای درباره‌اش در رسانه‌های غربی و ضدانقلاب منتشر می‌شد. سه‌شنبه‌شب و با گذشت یک‌ماه از این اعتراضات و درحالی‌که افکارعمومی درگیر ابهاماتی درباره حوادث این شهر بود، تلویزیون اینترنتی آوانت در صفحات مجازی خود ویدئویی چنددقیقه‌ای منتشر کرد که بازتاب ویژه‌ای در فضای مجازی داشت و حتی تلویزیون ایران‌اینترنشنال نیز آن را پخش کرد. اما این روایت به چه چیزی پرداخته بود که این ویدئو تنها در اینستاگرام آوانت بیش از 30 هزار بازدید‌کننده داشت؟ آن‌طور که مشخص است تیم آوانت برای تهیه این روایت به ماهشهر و شهرک طالقانی که درباره آن در یک ‌ماه گذشته بسیار گفته شده است، سفر کرده‌اند. درباره این اثر که به ‌نظر می‌رسد بخشی از آن در فضای مجازی منتشر شده است، ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.

1- همه کسانی که به‌عنوان خبرنگار در این مدت به ماهشهر و شهرک طالقانی و چمران سفر کرده‌اند، به‌دنبال یافتن این پاسخ هستند که واقعا چه اتفاقی در چهار روز جمعه، 24 آبان تا سه‌شنبه، 28 آبان در این شهر افتاد؟ این حس کنجکاوی البته تنها محدود به خبرنگاران نیست و افکارعمومی نیز به‌دنبال یافتن پاسخی برای این سوال هستند. با وجود برخی ادعاها درباره ضریب نفوذ رسانه ملی، مردم هر روز پای اخبار تلویزیون می‌نشینند ولی تقریبا هیچ خبری از ماهشهر در هیچ‌یک از بسته‌های خبری رسانه ملی یافت نمی‌شود. این خلأ بزرگ را رسانه‌های غربی و به‌ویژه ضدانقلاب برای مردم پر می‌کنند و هرروزه در نبود روایت رسانه ملی، این روایت‌های عمدتا غیرواقعی رسانه‌های غربی است که جانشین واقعیت موجود می‌شود. به‌نظر می‌رسد تیم آوانت برای جبران این خلأ به ماهشهر رفته‌اند و بازتاب گزارش‌شان نیز نشان می‌دهد تا حدود زیادی موفق عمل کرده‌اند. مردم شهرک طالقانی در میان بی‌تدبیری و تیغ سانسورهای سلیقه‌ای صداوسیما، صدایشان شنیده نمی‌شد. مردم به این درک رسیده‌اند که صداوسیما بعید است دردشان را نشان دهد. به همین دلیل یکی از مردم محلی خیلی راحت می‌گوید: «شما وابسته به صداوسیما هستید؟ اگر باشید فایده نداره، چون این چیزهایی را که اینجا مطرح شد، بازتاب نمی‌دید.» این ویدئو موفق شد تصویری متفاوت از آنچه غربی‌ها می‌گویند، به مخاطب بدهد. از این منظر اقدام تیم آوانت، بسیار قابل تقدیر و دارای اهمیت است.

2- واکنش ایران‌اینترنشنال که یکی از رسانه‌های اصلی در ارائه تصویری غیرواقعی از تحولات ماهشهر بود، به ویدئوی آوانت هم قابل‌تامل است. ایران‌اینترنشنال و سایر رسانه‌های غربی در این مدت تلاش می‌کردند معترضان به افزایش قیمت بنزین را مخالفان جمهوری اسلامی ایران جا بزنند اما این گزارش تصویری تاحدودی آنچه را این رسانه‌ها رشته بودند، پنبه کرد. این مساله حتی در اظهارات نیکی محجوب، خبرنگار ایران‌اینترنشنال نیز دیده می‌شد. به‌عنوان مثال او در بخشی از گفته‌های خود اشاره می‌کند: «این فیلم تمرکزش روی فقر و شرایط مردم بد هست و [می‌‌گوید] این اعتراضات در ازای فقر بوده. بله، اعتراضات در ازای فقر بوده است.» ولی با این حال او در جای دیگر با این ادعا که این گزارش علیه دولت است، می‌گوید «مردم و بسیاری از معترضان در آبان‌ماه به سیستم حکومتی! در ایران اعتراض دارند.» ایران‌اینترنشنال که نتوانسته کلیت روایت را مخدوش کند، برای زیر سوال بردن آن، ادعای عجیبی هم کرده و گفته که خیلی از خبرنگاران [برای سفر به ماهشهر] درخواست دادند و این اجازه به‌ آنها داده نمی‌شود. تا اینجای کار می‌توان گفت روایت آوانت، توانسته روایت اینترنشنال از مخالفت مردم با نظام را مخدوش کند.

3- در ویدئوی تولیدشده، در کنار اشاره به فقر، تبعیض و بیکاری، به‌خوبی این مساله قابل درک است که معترضان، مخالف حکومت نیستند. اینکه مردم بومی می‌گویند «اینجا همه شهید دادند و هر خانه‌ای می‌روید شهید داده» به‌خوبی نشان‌دهنده نسبت آنها با جمهوری اسلامی است. یا یکی دیگر که لیسانس دارد و بیکار است، می‌گوید: «ما نه آن شاه را خواستیم نه مجاهدین خلق را خواستیم و نه این مسئولانی که الان هستند را می‌خواهیم. ما کسی را می‌خواهیم که دلش به حال ما بسوزد.» راوی به‌درستی نشان داده که با وجود فقر گسترده در شهرک طالقانی و سایر شهرک‌ها، مردم فقر را تحمل می‌کنند ولی آنچه بیش از فقر آزارشان می‌دهد، تبعیض است.

4- اما در کنار نکات مثبتی که گفته شد، روایت، کاستی‌هایی نیز در خود دارد. این گزارش برای گذر از دو روایت بریده و ناقص که توسط صداوسیما و رسانه‌های غربی تولید شده است، تهیه و منتشر شد. اما به ‌نظر می‌رسد درنهایت اثر در همان دامی افتاده است که صداوسیما از سر ندانم‌کاری در آن افتاد. این دام «روایت یک‌طرفه» از ماجراست. مخاطب در این روایت، تنها یک‌ سوی ماجرا را می‌بیند و آن ‌هم مردم هستند. این در حالی است که در هر آشوب و اغتشاش حداقل چهار دسته افراد حضور دارند؛ «مردم عادی و تماشاچی»، «معترضان»، «اغتشاشگران» و «نیروهای نظامی و امنیتی». در این ویدئو در خوشبینانه‌ترین حالت مردم عادی و معترضان حضور دارند و هیچ نشانه‌ای از روایت رسمی نیروهای نظامی و امنیتی و اقدامات اغتشاشگران به چشم نمی‌خورد. فقط در ابتدای گزارش آن‌ هم به‌صورت خیلی نحیف راوی می‌گوید: «به روایت رسمی مسئولان، عده‌ای از معترضان مسلح سه روز جاده‌های اصلی و ترانزیتی منطقه را بستند که نیروهای امنیتی مجبور شدند راه را با زور باز کنند.» او اما بلافاصله این را اضافه می‌کند: «اما این همه ماجرا نبود و مردم حرف‌های دیگری هم دارند.» در این گزارش، به مسئولان انتظامی و امنیتی فرصت داده نشده تا آنها هم آنچه را اتفاق افتاده است، روایت کنند.
5- علاوه‌بر ناقص ‌بودن روایت، راوی نیز درگیر احساسات ناشی از وضعیت فقر و شدت تبعیض در این مناطق شده است. این احساسات در اثر هم متجلی شده است و راوی تنها نقش شنونده را در میانه میدان بازی می‌کند و جز گرفتن میکروفن، حرکت خاص و حتی گفته‌ای از خود ندارد. در تدوین اثر هم موسیقی‌ای برای آن انتخاب شده تا مخاطب درگیر یک درام غم‌انگیز شود. مجموع این مسائل نیز یک‌طرفه ماندن روایت را تشدید کرده است.

6- در روایت منتشرشده، بخشی از آنچه گفته می‌شود با واقعیت‌های میدانی در تعارض است و هیچ تلاشی نیز برای بررسی صحت آن صورت نگرفته. به‌عنوان مثال در بخشی از روایت گفته می‌شود: «ما اگر پول داشتیم که اسلحه بخریم، می‌رفتیم نان می‌خریدیم» یا اینکه «آشوبگر کجا بوده؟ کجا آشوبگر در شهر بود؟ کجای شهر را خراب کردند؟ کجا اموال دولت را خراب کردند؟» برای صحت این ادعا نیاز به بررسی‌های سخت نبود. نگارنده نخستین خبرنگار اعزامی به منطقه بودم و از همین ‌رو توانستم با بسیاری از مطلعان در ماهشهر، شهرک طالقانی، شهرک بعثت و... گفت‌و‌گو کنم. در همان شهرک طالقانی کمی جلوتر از ورودی دروازه قرآن، در سمت راست، حوزه مقاومت بسیج شهرک طالقانی است. هنوز هم رد تیرهای شلیک‌شده به سمت حوزه بسیج روی دیوار قابل مشاهده است. علاوه‌بر آن، فرمانده بسیج حوزه که از عشیره‌های بنام منطقه است، زمانی که قصد داشته مانع ورود اغتشاشگران مسلح به حوزه شود، با تفنگ دولول هدف قرار می‌گیرد. فردی که چنین اقدامی کرده است، قطعا از مردم یا معترضان نیست. در همین ویدئو فردی می‌گوید: «یک آدم‌هایی آمدند اینجا که محیط شهرک را نمی‌دانستند چی‌به‌چی است، وارد کوره‌ها شدند و تن‌به‌تن شدند.» منظور او از تن‌به‌تن، جنگ تن‌به‌تن است. آنقدر این درگیری سنگین بوده که نیروهای امنیتی به‌ناچار برای حفظ جان‌شان با نفربر وارد شهرک شدند و راه‌های ترانزیتی را باز کردند. جدا از این، اغتشاشگران دوشنبه‌شب و پس از اینکه راه‌های ترانزیتی توسط نیروی نظامی و امنیتی باز می‌شود، به آبفای شهرک طالقانی حمله می‌کنند و بخشی از آن را به آتش می‌کشند.

7- در هر کجای دنیا به کسانی که نیروهای انتظامی و امنیتی را هدف قرار می‌دهند، معترض نمی‌گویند. این روایت، از «نیزارها» می‌گوید ولی نمی‌گوید شهیدرضا صیادی از پرسنل یگان ویژه خوزستان را چه کسی از همان نیزارها از ناحیه سر هدف قرار داد؟ چه کسی اکبر مرادی را شهید کرد؟ غلبه فضای احساسی بر واقعیت‌ها باعث شده نه‌تنها حافظان امنیت کشور در این اثر فراموش شوند، بلکه یک‌ طرف مظلوم و طرف دیگر ظالم تلقی شود.

8- شاید اگر راوی و کارگردان اثر درگیر احساسات نمی‌شدند و به‌نوعی از آن ‌سوی بام نمی‌افتادند، بهتر می‌توانستند تبعیض و فقر را در ماهشهر روایت کنند. کمی آن‌ سوتر از شهرک طالقانی یا شهرک چمران، شهرک‌های متعلق به کارکنان صنایع پتروشیمی با انواع و اقسام امکانات وجود دارد. مردم بومی حق استفاده از امکانات این شهرک‌های مجهز را که با برخی نقاط شمال تهران قابل رقابت هستند، ندارند. با وجود اینکه در این ویدئو بسیار از تبعیض گفته شده و حتی یک روحانی سید می‌گوید: «فقر را تحمل می‌کنیم، نداری را تحمل می‌کنیم، اما تبعیض را قبول نمی‌کنیم. مردم ما تبعیض را قبول نمی‌کنند.» اما راوی داستان هیچ تلاشی برای روایت این تبعیض نکرده و به همان موسیقی درام و روایت‌های بریده بسنده کرده است. در پایان باید گفت یک ‌ماه از ماجرای ماهشهر گذشته و هنوز یک روایت کامل و دقیق از این منطقه تولید نشده است.

* ، نویسنده: صادق امامی، روزنامه ‌نگار