تاریخ : Tue 17 Dec 2019 - 08:37
کد خبر : 35244
سرویس خبری : سیاست

کارگزاران جریان چپ را از انزوای سیاسی خارج کرد

محمد هاشمی‌رفسنجانی:

کارگزاران جریان چپ را از انزوای سیاسی خارج کرد

بعد از اینکه در دولت خاتمی قانون احزاب احیا و احزاب تشکیل شدند، کارگزاران براساس ماده 10 قانون احزاب در وزارت کشور خود را به‌عنوان حزب ثبت کردند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد هاشمی‌رفسنجانی، رئیس هیات‌موسس و عضو مستعفی حزب کارگزاران طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: در انتخابات مجلس سوم ترکیب مجلس عمدتا دست گروهی بود که در حال حاضر به‌عنوان اصلاح‌طلب مشهورند. البته آن زمان عنوان دیگری داشتند و به آنها «خط سه» می‌گفتند. از این رو وقتی در سال 68 آقای  هاشمی رئیس‌جمهور شدند، کروبی رئیس مجلس سوم شد و هیات‌رئیسه و کمیسیون‌ها هم دست آن آقایان جریان چپ بود، در انتخابات مجلس چهارم اصلاح‌طلبان رای نیاورند یا در حوزه‌هایی بسیارکم رای آوردند. مثلا در لیست تهران که معمولا نمادی از وضعیت کشور محسوب می‌شود اصلاح‌طلبان اگرچه لیست مفصلی داده بودند ولی حتی یک رای هم نیاورند. به‌عنوان مثال حتی کروبی و همسرش که سرلیست بودند هم بعد از نفر سی‌ام بودند و رای نیاوردند. آنها سرلیست بودند ولی کسی رای نیاورد. این مساله باعث شد اصلاح‌طلبان قدری به انزوای سیاسی بروند. در دولت آقای هاشمی که ترکیبی از همه جناح‌ها بود اصلاح‌طلبان به‌تنهایی حضور نداشتند، ریاست قوه قضائیه هم آن زمان با یزدی بود. از این رو مجلس تنها پایگاه جریان چپ آن زمان و به اصطلاح اصلاح‌طلبان محسوب می‌شد که در انتخابات آن را هم از دست داده و تقریبا به انزوای سیاسی رفته بودند. از این رو در آستانه انتخابات مجلس پنجم، فضای سیاسی و مدیریتی کشور خیلی یک‌طرفه بود یعنی عمدتا دست جناح راست یا اصولگرایان امروز بود. بنابراین در آستانه انتخابات نوعی فضای یأس در بین گروه‌های غیر از اصولگرایان و جریان راست وجود داشت که باعث سردی انتخابات می‌شد. بر این اساس در سال 74، کسانی که در دولت آقای هاشمی بودند تصمیم گرفتند که حرکتی سیاسی انجام دهند تا به قول معروف تنور انتخابات گرم شود و مردم‌ انگیزه داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند. چون بالاخره انتخابات نماد مردم‌سالاری دینی است و کشور ما هم به‌عنوان یک نظام مردم‌سالار دینی محسوب می‌شود و از این رو اگر تعداد شرکت‌کنندگان در انتخابات کم بود نوعی تهدید برای کشور محسوب می‌شد.

 کسی رغبتی برای امضای بیانیه کارگزاران نداشت

بنابراین ما در دولت آقای هاشمی تصمیم گرفتیم که حرکتی سیاسی انجام دهیم و دعوت به رای‌دهی کنیم. بر این مبنا بیانیه‌ای را درباره عملکرد مجالس اول تا چهارم تهیه کردیم و در این بیانیه از مردم خواستیم برای اینکه بتوانند خواسته خود را عملی کنند سر صندوق‌های رای حاضر شوند و با رای خودشان خواسته‌شان را عملی کنند و تحلیلی از چهار مجلس اول در همین بیانیه ارائه کردیم. البته ابتدا خواستیم این بیانیه‌ را که تهیه شد 100 نفر از شخصیت‌های ملی و رجال سیاسی آن زمان امضا کنند. به‌عنوان مثال بخشی از جریان چپ یا به اصطلاح امروز اصلاح‌طلبان مانند کروبی، موسوی، خاتمی و...  بخشی از حوزویان و بخشی از دانشگاهیان و به‌طور کلی لیستی 100 نفره از افراد موثر چه در استان‌ها و چه در پایتخت تهیه شده بود که توفیق پیدا نکردیم یعنی معمولا کسی آماده نبود چنین بیانیه‌ای را امضا کند و به تعدادی که مراجعه کردیم کسی رغبتی برای امضای این بیانیه نداشت. این بیانیه را در دولت آقای هاشمی بردیم.

هیات دولت آن زمان 36-35 نفر بود. از هیات دولت فقط 16نفر امضا کردند. از این تعداد 16 نفر که امضا کردند، 6 نفر از اینها وزیر نبودند؛ رئیس کل بانک مرکزی بود، معاونان رئیس‌جمهور بودند، شهردار تهران بود. 6نفر غیروزیر و 10 نفر وزیر بودند. بقیه وزرا هم امضا نکردند. بقیه هیات دولت که امضا نکردند گرایش راست داشتند چون ترکیب دولت آقای هاشمی ترکیب یکدستی نبود. کسانی که معتدلین و اعتدالیون بودند، تعدادی چپ و تعدادی راست بودند. اعتدالیون و چپ‌ها که حدودا 16 نفر می‌شدند امضا کردند ولی بقیه امضا نکردند. بقیه عمدتا راست بودند که امضا نکردند.بعد از انتشار بیانیه که اعلام موجودیت محسوب می‌شد، با توجه به اینکه عملکرد مجالس را تحلیل کرده بودیم، در مجلس چهارم واکنش بسیار تندی به بیانیه ما شد. روزنامه رسالت و برخی روزنامه‌های دیگر که متعلق به جناح راست بودند انتقادات تندی علیه این بیاینه کردند. آن زمان نزدیک ماه مبارک رمضان بود. معمولا هیات دولت در ماه مبارک افطاری را خدمت رهبری می‌رفتند. روز دوم یا سوم ماه رمضان بود که افطاری را با هیات دولت خدمت ایشان رفتیم، رهبری در صحبت‌هایشان فرمودند اینکه دولت و وزرا آمدند و بخواهند نماینده تعیین کنند؛ این نماینده وکیل‌الدوله می‌شود یعنی وکیل مردم نمی‌شود. بنابراین معنا ندارد وزیر بیاید، وکیل تعیین کند و وزرا استعفا دهند. بنابراین از فردای آن روز (بعد از صحبت‌های رهبری) هر 10 وزیر استعفا دادند و 6 نفر شدیم. به‌عنوان گروه G6 معروف شدیم. منتها عنوان‌مان «کارگزاران سازندگی» بود. بنابراین هم در استان‌ها و هم در تهران شروع به فعالیت کردیم.

  گروه G6، 140 نفر را به مجلس پنجم فرستاد

برای انتخابات مجلس پنجم ما لیستی مجزا دادیم و حدود 140 نفر از لیستی را که داده بودیم توانستیم به مجلس پنجم بفرستیم. درواقع برای انتخابات مجلس پنجم، فقط جناح راست آن زمان و ما لیست دادیم. بنابراین ترکیب مجلس پنجم دیگر مانند مجلس چهارم یک‌دست نبود که تنها دست جریان راست باشد. البته حدود 40-35 نفری که با لیست ما به مجلس رفته بودند بعد از تشکیل مجلس به جریان رسالت پیوستند. بنابراین حاصل مجلس پنجم این شد که 105 نفر نماینده کارگزاران بودند و بقیه که اکثریت بودند، نماینده جریان راست. ولی در طرح‌ها، لوایح و بقیه مسائل نیز عمدتا تعدادی از آنها طرفدار دولت بودند و به طرح‌ها و لوایح دولت رای می‌دادند. فقط در انتخاب هیات‌رئیسه رای آنها با کارگزاران نبود. از این‌رو بعد از آن انزوای سیاسی مقطعی بعد از مجلس پنجم، جریان چپ دوباره وارد صحنه سیاسی شد.

 ائتلاف گروه G6 و جریان چپ در انتخاب خاتمی

بعد از آن در انتخابات سال 76 ناطق‌نوری به‌عنوان کاندیدای جناح راست بود و خیلی هم فعالیت می‌کرد. جناح چپ هم برای انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدای خود را معرفی کرد. درواقع کارگزاران که آن زمان حزب نبود و همان گروه G6 بودیم و جناح چپ برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 با هم ائتلاف کردند و در نتیجه خاتمی با اختلاف رای بسیار بالایی نسبت به ناطق پیروز انتخابات شد.پس در آن مقطع هم مجلس پنجم بخشی از همین نیروهای جناح چپ بودند و دولت هم در اختیار آنها بود و بعد منجر به این  شد که در دولت خاتمی تقریبا اکثریت اصلاح‌طلبان شدند. از این‌رو کارگزاران یا همان گروه  G6 در پیروزی خاتمی خیلی موثر بودند.

  کرباسچی وقتی به‌عنوان دبیرکل انتخاب شد، در زندان بود

همان‌طور که اشاره داشتم ما آن زمان تنها 6 نفر بودیم و یک گروه ثبت‌شده حزبی نبودیم. بعد از اینکه در دولت خاتمی قانون احزاب احیا و احزاب تشکیل شدند، کارگزاران براساس ماده 10 قانون احزاب در وزارت کشور خود را به‌عنوان حزب ثبت کردند. به‌عبارتی از آن زمان (سال 77) به حزب تبدیل شدیم. از ضرورت‌های حزب این است که طبق اساسنامه دبیرکل و مسئولان حزب را با رای‌گیری مشخص کنند. در شورای مرکزی حزب بحث و بررسی شد و کرباسچی به‌عنوان دبیرکل انتخاب شد. اتفاقا زمانی او به‌عنوان دبیرکل انتخاب شد که در زندان بود و این انتخاب در زمانی انجام شد که او حضور نداشت و حزب کارگزاران کرباسچی را به‌عنوان دبیرکل انتخاب کرد. من هم رئیس هیات‌موسس و هم مسئول کمیته سیاسی حزب بودم.

  دولت خاتمی تقریبا ادامه دولت هاشمی بود

در دولت خاتمی به‌خصوص دولت اول او، تعدادی از کارگزاران در دولت حضور داشتند و فعال بودند، وزیر یا معاون رئیس‌جمهور بودند، یعنی مشارکت داشتند. همین‌طور از نظر سیاست‌ها و خط‌مشی دولت در حوزه اقتصاد و سازندگی، دولت خاتمی هم تقریبا نه تحقیقا یعنی تا حدودی ادامه راه دولت آقای هاشمی بود، یعنی کارهای سازندگی در آنجا پیگیری می‌شد، مساله اشتغال خوب بود، به تولید رسیدگی می‌شد، برنامه و هدف دولت به‌دنبال بازار بود، یعنی تولید برای مصرف داخل نبود و هدف بازار منطقه بود. مثلا در دولت آقای هاشمی وقتی یک موردی می‌خواستند تولید کنند نمی‌گفتند برای 60 میلیون جمعیت داخلی تولید کنیم، می‌گفتند شما هدف را 300 میلیون در نظر بگیرید که باید بازار منطقه را بگیریم و تولید با هدف صادرات بود. از این جهت کیفیت تولید بالا می‌رفت، ارزآوری داشت و وابستگی به نفت کمتر می‌شد. بسیاری از این سیاست‌ها در دولت خاتمی هم تعقیب می‌شد و تنها در دولت احمدی‌نژاد کن‌لم‌یکن و همه اینها رها و سیاست‌های دیگری در پیش گرفته شد. به‌عبارت دیگر، اگرچه دولت خاتمی، دولت عمدتا اصلاح‌طلبان بود ولی تعدادی از کارگزاران در مشاغل حساس مانند سازمان برنامه، برخی معاونت‌ها و وزارتخانه‌ها حضور داشتند و همین سیاست‌های اجرایی و اقتصادی توسط آنها تعقیب می‌شد منتها نه همه سیاست‌های آقای هاشمی. به‌عنوان مثال آقای ‌هاشمی یک لایحه به مجلس داده بود که برای تامین اجتماعی بود که براساس آن مبلغ کمی را به قیمت سیگار اضافه یا مثلا موبایل و کالاهای غیرضرور اضافه کنند و از آن یک‌سری منابع برای تامین اجتماعی و بیمه‌های مختلف تامین می‌شد. این لایحه‌ای که آقای  هاشمی در دولت خود داده بود، در زمان خاتمی از مجلس پس گرفته شد! مسائل اینچنینی در دولت خاتمی وجود داشت ولی عمده سیاست‌های اجرایی دولت خاتمی در راستای سیاست‌های اجرایی آقای هاشمی بود. البته باید در نظر داشت نسبت به آقای هاشمی یک جریان تندرو چه بین اصولگرایان و چه اصلاح‌طلبان علیه او حرکت می‌کردند. از این‌رو شاهد بودیم جریان افراطی تندرو میان اصلاح‌طلبان علیه  آقای هاشمی در مقطعی حرکت کردند.