تاریخ : Tue 10 Dec 2019 - 09:05
کد خبر : 35125
سرویس خبری : دانشگاه

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی

تاریخ علم/ (بخش نودوسوم)

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی

در بهار سال 1264ق / 1848م، دکتر ارنست کلوکه(2)، طبیب نامی فرانسوی به ایران آمد و پزشک دربار محمدشاه قاجار شد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آنچـه در پــی مـی‌آیــد، ادامه مجمــوعه مباحــث مطــرح‌شـــده از ســوی دکتر علی‌اکبر ولایتی در مجموعه برنامـــه‌هـــای «ایران» در سیمای جمهوری اسلامی ایران با موضوع تبیین تاریخ علم در اسلام و ایران است:

یک روز پس از خروج ژنرال گاردان از تهران، سِر هارفورد جونز بِریجِز(1) (1847-1764م) و هیات همراه او که جراحی انگلیسی به نام کَمپِل هم در آن حضور داشت، با شکوه فراوان وارد پایتخت ایران شدند. علت موفقیت جونز در مقایسه با ناکامی دومین مأموریت ملکم، خلئی بود که پس از رفتن فرانسوی‌ها به‌وجود آمده بود. ایران در برابر تهدید روس‌ها نیاز به یک متحد قوی از میان کشورهای قدرتمند داشت. نیاز به حمایت یک کشور خارجی، ضرورت تامین سلاح‌های پیشرفته، آموزش سپاهیان و اصلاح ساختار قشون ایران بار دیگر زمینه را برای حضور یک دولت خارجی در ایران مهیا کرده بود.

انگلیسی‌ها که مدت‌ها مترصد فرصت مناسب برای نفوذ در ذهن پادشاه و درباریان بودند، چنین وانمود کردند که بهتر از فرانسوی‌ها قشون ایران را سر و سامان خواهند داد. حتی مدتی هم رویه فرانسوی‌ها را دنبال کردند؛ اما زمانی که آب‌ها از آسیاب افتاد، با کارشکنی و بهانه‌تراشی، پیشرفت امور را سد کردند. کمپل جراح مدتی در بوشهر خدمت کرد و آنگاه به تبریز رفت و پزشک مخصوص نایب‌السلطنه عباس میرزا شد! این موضوع به‌خوبی نقش پزشکان خارجی در امور سیاسی آن زمان به نفع دول متبوع‌شان را نشان می‌دهد.

در بهار سال 1264ق / 1848م، دکتر ارنست کلوکه(2)، طبیب نامی فرانسوی به ایران آمد و پزشک دربار محمدشاه قاجار شد. وی پس از مرگ محمدشاه و جلوس ناصرالدین‌شاه، همچنان به‌عنوان طبیب دربار باقی ماند. در دوران فتحعلی‌شاه، دولتمردان هوشمند و دانایی چون عباس‌میرزا و میرزا بزرگ به فکر توسعه علوم و فنون نوین پزشکی در میان جوانان ایرانی افتادند. در سفر دوم ملکم به ایران، عباس میرزا نایب‌السلطنه و وزیر او، میرزا بزرگ قائم‌مقام فراهانی (1237-1167 ق)، به فکر افتادند که برای تربیت کارشناسان و متخصصان در رشته‌های گوناگون، گروهی از دانش‌آموزان را به خارج کشور اعزام کنند. در این دوران، پیشرفت‌های مهمی در پزشکی غرب حادث شده بود. در نیمه قرن هفدهم میلادی، یک آماتور آلمانی به نام آنتون وان لیونهوک از میکروسکوپ برای بررسی موجودات بسیار ‌ریزی که با چشم غیرمسلح قابل‌دیدن نبودند، بهره برد. در قرن هجدهم، ادوارد جنر انگلیسی از روش ایمنی برای مقابله با بیماری کشنده آبله در انگلستان استفاده کرد.

در اوایل قرن نوزدهم، ردلف ویرشو، پزشک آلمانی، اصول پاتولوژی را بنیاد نهاد و لویی پاستور، شیمیدان فرانسوی، و رابرت کُخ، پزشک آلمانی موفق به مشاهده موجودات بسیار ‌ریزی که میکروب نام گرفتند، به وسیله میکروسکوپ شدند.

تا قرن نوزدهم آنچه به فریاد و امداد مجروحان بیماران در زمان جنگ‌های گسترده بین‌المللی در اروپا می‌رسید، فعالیت‌های داوطلبانه گروه‌های مذهبی مسیحی بود که به علت نبود سازماندهی و مدیریت صحیح و همچنین ضعف آموزش و محدودیت امکانات، در عمل، کار چندانی از پیش نمی‌بردند و نمی‌توانستند نقش مهمی در تامین و حفظ سلامتی جسمی و روحی سربازان برعهده گیرند. در جنگ‌های کریمه که در سال 1860 پایان یافت، فلورانس نایتینگل، پرستار فرانسوی، یک‌تنه با مشکلات مواجه شد و تحولی در رسیدگی به مجروحان جنگی به وجود آورد و برنامه مدونی برای رسیدگی به امور سربازان و مجروحان از نظر تغییر سیستم‌های بهداشتی و مراقبت و تخلیه مجروحان ایجاد کرد. بدین‌ترتیب، میزان مرگ‌و‌میر فرانسوی‌ها در جنگ از 40درصد به 20درصد کاهش یافت و در پی این موفقیت بود که پس از پایان جنگ، بیمارستان‌ها، آموزشگاه‌ها و دانشکده‌های متعددی درزمینه امدادرسانی و پرستاری در جنگ و بحران‌ها در فرانسه، انگلستان و آمریکا تاسیس شد.

هنگامی که سر هارفورد جونز، وزیرمختار انگلیس، در 1226ق / 1871م به انگلستان برمی‌گشت، به درخواست عباس‌میرزا، دو تن از جوانان ایرانی را که مورد توجه دربار بودند، برای تحصیل با خود به لندن برد. یکی از آنها محمدکاظم پسر نقاش‌باشیِ عباس‌میرزا بود که استعداد نقاشی داشت و برای تحصیل در هنر نقاشی به خارج از کشور رفت و دیگری، میرزا حاجی‌بابا افشار فرزند یکی از خانواده‌های سرشناس آذربایجان بود که برای تحصیل علم طب و شیمی اعزام شد، ولی متاسفانه به‌رغم هزینه گزافی که اعزام این دو محصل به خارج از کشور برای ایران داشت، محمدکاظم در 1228ق بر اثر بیماری سل در لندن درگذشت و حاجی‌بابا به‌رغم همه توصیه‌هایی که به وی شده بود، پس از چندی اقامت در لندن، لباس اروپایی برگزید و سر تا پا انگلیسی شد، به فراماسونری روی آورد و پس از بازگشت به ایران، برای انگلیسی‌ها جاسوسی می‌کرد. در سال 1230ق که دسته دوم محصلان ایرانی به لندن رسیدند، حاجی‌بابا افشار با آنها آشنایی پیدا کرد و همراه آنان در 1234ق به ایران بازگشت.

وی در ماه صفر 1235ق وارد تبریز شد و همچون دیگر فارغ‌التحصیلان که هرکدام به شغلی در دستگاه عباس‌میرزا گمارده شدند، به سمت حکیم‌باشی عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه، منصوب شد. پس از درگذشت عباس‌میرزا، حاجی‌بابا با همان سمت حکیم‌باشی در دستگاه محمدمیرزا (محمدشاه)، ولیعهد ثانی باقی ماند؛ ولی در زمان پادشاهی وی به علت مخالفت‌های حاج‌میرزا آقاسی (1265-1198ق) از دربار دور شد و امور درمان پادشاه به یک پزشک یهودی واگذار شد. حاجی‌بابا در سال 1258ق درگذشت. وی دارای تالیفات مشهوری نبود و نخستین فراماسونی بود که در دربار عباس‌میرزا و بعدا محمدشاه مشغول به کار شد و انگلیسی‌ها او را از مأموران خود به حساب می‌آوردند. وی در عین حال، یکی از نخستین کسانی است که علم پزشکی به شیوه اروپایی را در مکتب پزشکی ایران وارد کرد.

ادامه دارد...

پی‌نوشت:
1. Sir Harford Jones Brydges    2. Ernest Cloquet