تاریخ : Sun 15 Dec 2019 - 07:59
کد خبر : 35097
سرویس خبری : نقد روز

توکیو ایستگاه توقف اقتصاد؟

سیدیاسر جبرائیلی عنوان کرد

توکیو ایستگاه توقف اقتصاد؟

آمریکایی‌ها مخصوصا در دوران ترامپ، به‌شدت به دنبال غافلگیری، انجام ملاقات با رئیس‌جمهور ایران و استفاده تبلیغاتی از آن هستند. بعید نیست که در جریان سفر آتی روحانی هم چنین تدارک‌هایی دیده باشند و برای مثال ناگهان سفری هم برای ترامپ به توکیو در نظر بگیرند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از یکی، دو هفته پیش که خبر سفر حسن روحانی به ژاپن رسانه‌ای شد، تحلیل‌های مختلفی درمورد این سفر، دستور کار آن و نتایج احتمالی در رسانه‌ها منتشر شد. اخباری که غالبا از میانجیگری دوباره آبه خبر می‌دادند. برخی مدعی توافقات عجیب و غریبی شدند و گفتند که 20 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در ژاپن قرار است آزاد شود و برخی دیگر ارقامی مانند 1.5 میلیارد دلار را مطرح کردند. خلاصه هرچه هست رسانه‌های نزدیک به دولت دوباره آرایش فضاسازی برای مذاکره گرفته‌اند و تلاش می‌کنند در این چند روزی که تا سفر 29 آذر روحانی به شرق‌آسیا باقی مانده، از این سفر، فتح‌الفتوح بسازند. درباره این سفر و کم‌و‌کیف فعالیت رسانه‌ای نزدیکان دولت با سید‌یاسر جبرائیلی، پژوهشگر مسائل سیاسی به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت‌وگو است.

جزئیاتی درباره سفر آقای روحانی به ژاپن از سوی برخی رسانه‌ها منتشر شده است. تحلیل شما از وضعیت کنونی، این سفر و مذاکرات احتمالی در جریان آن چیست؟

یکی از رسانه‌های آمریکایی اخباری را درمورد مذاکرات گذشته تیم ایرانی و برخی واسطه‌ها برای آغاز گفت‌وگو بین ایران و آمریکا منتشر کرده است. در این خبر آمده که ماه سپتامبر گذشته روحانی و ترامپ در آستانه توافق بودند که به مدت و مقدار معین، اروپا از طرف چین و هند از ایران نفت بخرد. پول در اروپا باشد و از طریق سازوکارهایی مانند اینستکس امکان برخی خریدهای محدود برای ایران فراهم شود. منتها این رسانه توضیح می‌دهد سر مقدار و مدت این فرآیند اختلاف بوده است. ترامپ گفته برای مدت 6 ماه و هر روز به میزان یک میلیون بشکه نفت ولی تیم ایرانی بر یک سال و هر روز 1.5 میلیون بشکه تاکید کرده است. در توضیحات تکمیلی هم آمده است که بعد از این اختلاف، نهایتا مباحثاتی صورت می‌گیرد و این مساله هم حل‌و‌فصل می‌شود، اما در آخر بر سر یک مساله توافق صورت نمی‌گیرد. آن مساله هم این بوده که تیم ایرانی گفته ابتدا باید از سوی آمریکا حصول این توافق و اجرای آن اعلام و گفته شود که این مجوزها صادر خواهد شد، بعد دیدار انجام و عکس یادگاری میان روسای‌جمهور گرفته شود، اما رئیس‌جمهور آمریکا نظر متفاوتی داشته و تاکید کرده است ابتدا دیدار انجام شود و در حین آن اعطای مجوزها را اعلام خواهم کرد. از این ‌رو مذاکرات ابتدایی به نتیجه نمی‌رسند. خب این خبر منتشر شده ولی تاکنون توسط مقامات دولتی توضیح یا تکذیبی درباره آن ارائه نشده است.

 انتشار این خبر به چه معناست؟ آیا یک فضاسازی است؟ خب این چند روز در داخل هم چنین اخباری منتشر شده است. مانند همین ارقام 20 میلیارد که دیروز روزنامه دولتی ایران به نقل از یک رسانه خارجی منتشر کرد و گفت قرار است این میزان از دارایی‌های بلوکه شده ایران در ژاپن آزاد شود.

بله، مقصودم این است که یک فضاسازی کاذب با اعداد و ارقام مخدوش در حال انجام است، چنانکه رسانه‌های نزدیک به دولت دوباره همان مسیر برجام را طی می‌کنند و با رویا‌پردازی در تلاشند از این سفر و شاید فرآیند مذاکراتی جدید، برای مردم پیروزی بزرگ بسازند. از طرفی چند اظهارنظر و اتفاق روزهای اخیر رخ داده که همگی قرینه‌های قابل تاملی هستند که می‌گویند انجام مذاکرات غیرقابل اعتمادی با کم‌وکیف مشابه، در سفر روحانی به ژاپن نامحتمل نخواهد بود. 

قرینه اول این است که روحانی اخیرا دوباره تاکید کرده است دولت تلاش می‌کند از طریق مذاکره تحریم‌ها را لغو کند و با کشورهای مختلف در حال مذاکره است.قرینه بعدی سکوت مرموز دولت در برابر این خبرهاست که سفر به ژاپن را مرتبط با مذاکره و توافق عنوان می‌کنند.قرینه سوم تلاش برای میانجیگری آبه شینزو برای توافق و هماهنگی با آمریکا برای دعوت از روحانی است که رسانه‌ها منتشر کردند و توضیح دادند یک هماهنگی میان نخست‌وزیر ژاپن و رئیس‌جمهور آمریکا شکل گرفته و حتی در رسانه‌ها پر شد که چراغ سبز آمریکا برای میانجیگری است.  شاهد دیگر مبنی‌بر اینکه یک‌سری مذاکرات پنهانی در جریان است، اظهارات چندی پیش برایان هوک درباره توافق با اروپایی‌ها درخصوص اینستکس است. قرینه پنجم پیوستن 6 کشور اروپایی به اینستکس است که این همه سروصدا درباره آن شد و نهایتا اینکه آمریکا یک‌سری مقرراتی را برای انجام مبادله با اینستکس عنوان کرد.  

اما مساله این است که آیا چنین توافقی به نفع کشور است؟  پاسخ این است که استدلال‌های قابل اعتنایی وجود دارد مبنی‌بر اینکه این مدل مذاکره که جزئیات احتمالی آن منتشر شده به ‌هیچ ‌عنوان تامین‌کننده منافع کشور نخواهد بود و البته خسارت‌های سنگینی هم به دنبال خواهد داشت. 

اولین خسارت چنین توافقی این است که محدود و موقت است، یعنی همان مساله‌ای که بارها گفته شده مبنی‌بر اینکه اقتصاد را نسبت به تحریم نباید شرطی کرد چون ممکن است دوباره آمریکایی‌ها همین کاری که در 18 اردیبهشت 97 کردند را تکرار کنند. دقت کنیم که بعد از این همه تلاطم، امروز اقتصاد ما به ثبات نسبی رسیده و قیمت ارز با تلاطمات بزرگ به میزان کمی جابه‌جا می‌شود، خب اگر دوباره یک شوک و بی‌ثباتی به اقتصاد وارد کنند و ما معطل یک توافق نهایی باشیم برای یک بازه طولانی‌تر دوباره اقتصاد کشور دچار تلاطم و تعلیق خواهد شد و دوباره نوسانات سنگین را شاهد خواهیم بود. 

دومین خسارت این است که چنین توافقی اصلا جبران‌کننده هزینه‌های بالای خروج آمریکا از برجام نیست. یعنی این توافق به‌هیچ‌وجه به معنی بازگشت آمریکا به برجام یا هم‌عرض آن نخواهد بود. اساسا جبران‌کننده عدم اجرای تعهدات اروپا هم نیست و حتی خسارت عدم اجرای آن در آینده را هم برآورده نخواهد کرد. 

مساله سوم این است که با این مفروضات ما در بهترین حالت میزانی از نفت را می‌فروشیم، اما قرار نیست خرید کالاهایی که تحریم آنها در برجام برداشته شده بود یا قرار بود برداشته شود، امکان‌پذیر باشد.

  مساله چهارم عدم دسترسی به پول نقد برای کشور است به این معنا که قرار نیست مسائل بانکی ما که جزء اصلی برجام بود، حل شود. ایجاد یک کانال چه از طریق سوئیس، چه ژاپن و چه اینستکس، به‌هیچ‌عنوان امکان دسترسی آزاد به دارایی‌های ایران را فراهم نخواهد کرد. امکان برداشت آزاد از پول فروش نفت در برجام آمده بود و فقدان آن نمی‌تواند متضمن یک توافق خوب باشد. از این‌رو تاکید می‌کنم ما‌به‌ازای آن هیچ یک از کالاهای تحریمی همانند هواپیما، قطعات آن، خودرو و... و مسائلی که آمریکا اخیرا تحریم کرده، حتی حوزه ساخت‌وساز ایران را نمی‌توانیم خریداری کنیم. از این‌رو بنده تردید ندارم در ازای این آبنبات پلاستیکی که طمع هم ندارد، شیرینی هم ندارد و پلاستیک مطلق است، چیزی دست ایران را بگیرد. 

مساله پنجم انحصار استفاده از این کانال‌ها به غذا و دارو است، چنانکه قبلا ذکر کرده بودیم چنین انحصاری قبل از رفع احتیاجات ایران، رفع‌کننده نیاز بازارهای اروپایی و آمریکایی به مشتری است. حتی اروپایی‌ها روی سود صادرات مجدد اقلام کشاورزی به ایران هم حساب کرده‌اند.

  مساله ششم عدم وجود تضمین برای اجرای هر توافقی با آمریکاست، همان‌طور این ایراد درمورد برجام و شخص باراک اوباما و دولت او هم صدق می‌کرد و بارها از سوی مقامات دولت ایران مورد انتقاد قرار گرفت. 

مساله هفتم این است که به اذعان بسیاری از مجامع اقتصادی داخلی و خارجی، اثر تحریم در حال تخلیه شدن است. چند وقت پیش صندوق بین‌المللی پول اعلام کرد اثر تحریم از اقتصاد ایران تخلیه می‌شود و به‌نظر می‌رسد تلاش‌ها برای مذاکره جلوگیری از تخلیه نهایی این اثر است. وقتی این اثر در‌حال تخلیه شدن است، چرا باید دوباره وارد فضایی شویم که بی‌ثبات‌کننده است و ثباتی را که با زحمات برخی مقامات و زحمات برخی نهادها ازجمله بانک مرکزی در این دوره‌ها ایجاد شده، از بین ببریم. به‌نظرم چنین توافقی ضربه‌ای سهمگین بر پیکره اقتصاد ما وارد خواهد آورد. 

مساله هشتم این است که در داخل، دولت در واکنش به همه بدعهدی‌های آمریکا و اروپا، از تعهدات برجامی مختصر عقب‌نشینی انجام داده و حالا آمریکا به دنبال این است که ایران از این مساله هم دست بردارد و دوباره تعهدات برجامی خود را تمام و کمال اجرا کند، در‌حالی‌که چهار طرف آن این توافق را اصلا اجرا نمی‌کنند.

آیا این اقدامات با شرایط داخلی هم می‌تواند ارتباط داشته باشد؟

 من نگران هستم که قصه بنزین و نزدیک بودن به انتخابات اسفند‌ماه با این تلاش‌ها بی‌ارتباط نباشد. یعنی آن مدیریت فاجعه‌آمیز افزایش نرخ بنزین با اینکه تمام نهادهای امنیتی نسبتا به اجرای بد آن هشدار داده بودند، زمینه‌ساز این فرآیند جدید بوده باشد. دقت کنید جریان حامی چنین مذاکراتی در داخل، سابقه بهره‌برداری سیاسی از ابزار مذاکره را دارد. آنها قبلا نیز از ابزار مذاکره خارجی برای پیروزی در انتخابات داخلی استفاده کرده‌اند و همین امر هم انسان را نگران می‌کند که هدف از وارد کردن چنین خسارتی به کشور پیروزی در انتخابات مجلس باشد. من نگران هستم چون انتحار از طرف کسی که همه سرمایه اجتماعی خود را باخته است، چیز بعیدی نیست. 

کارشناسان بارها و بارها گفته‌اند اگر بناست مذاکره‌ای انجام شود، آمریکا باید به برجام کامل برگردد و در جمع کشورهای 1+5 مذاکره شود. آن ‌هم مذاکره درباره خود برجام و اجرای آن باشد، نه اینکه مطالبات جدید روی میز ما بگذارند و بخواهند جلوی حضور ایران در منطقه را بگیرند یا بخواهند برنامه موشکی ما را مطرح کنند. مذاکره باید درباره اجرای توافق قبلی باشد. هرگونه اقدام و توافقی خارج از این چارچوب‌ها یک اقدام خلاف امنیت ملی کشور است. 

نکته آخر اما مساله مهمی است که یک ‌بار در سفر نیویورک تجربه شده و تیم ایرانی با هوشیاری از آن گذشته است. ماجرا این است که آمریکایی‌ها مخصوصا در دوران ترامپ با استفاده از ترفندهایی، به‌شدت به دنبال غافلگیری، انجام ملاقات با رئیس‌جمهور ایران و استفاده تبلیغاتی از آن هستند. بعید نیست که در جریان سفر آتی روحانی هم چنین تدارک‌هایی دیده باشند و برای مثال ناگهان سفری هم برای ترامپ به توکیو در نظر بگیرند. لذا لازم است با توجه به عطش ترامپ برای عکس گرفتن با رئیس‌جمهور ما و شروطی نظیر صدور مجوز برای فروش موقت و محدود نفت در برابر غذا در وسط ملاقات که آمریکایی‌ها مطرح کرده‌اند و در خبر المانیتور آمده، روحانی کمال هوشیاری را به خرج دهد.