به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، فاطمه آلیا بر قانونگرایی پایداریها تاکید دارد. اگرچه هنوز خیلی ابهامات درخصوص این تشکل سیاسی به چشم میخورد مثل اینکه چرا از اولین و آخرین مجمع عمومی جبهه پایداری بیش از سه سال گذشته است و... از این عضو جبهه پایداری درخصوص اعضایی که دیگر عضو پایداری نیستند هم پرسیدم و اینکه چرا درخصوص این عدم همراهی هیچ اطلاعرسانیای از سوی این جبهه نمیشود. ناگفته پیداست که بحثهای مربوط به عدم حضور این طیف از اصولگرایان در ائتلافی که به قول آقاتهرانی پدرسالارانه باشد و مدل انتخاباتی این تشکل سیاسی از محورهای این گفتوگو شد. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با فاطمه آلیا، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری است.
بهعنوان یکی از اعضای جبهه پایداری مهمترین وجه تمایز فعالیت سیاسی جبهه متبوع خود را چه میدانید؟
بسمالله الرحمن الرحیم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی از حدود سال 90 و حدود 8-7 سال است که فعالیت خود را بهعنوان جبههای که رویکرد آن گفتمانی یعنی گفتمان انقلاب اسلامی است، شروع کرده است؛ درواقع استقرار ارزشها، تقویت ارزشهای اسلامی، حمایت از محرومان، ولایتمداری و مولفههای متعدد دیگری که در یک مرامنامه بسیار مفصل به آن اشاره شده است. واقعا مرامنامه جبهه پایداری از نظر صاحبنظران منحصربهفرد است یعنی آن سرفصلهایی که اشاره شده تا کسی که عضو جبهه پایداری میشود بهلحاظ مرام، دارای چه ویژگیهایی باشد که بسیار مفصل هم است. اما اگر به صورت خلاصه وجه تمایز با تشکلهای سیاسی را بیان کنم؛ دو وجه تمایز و دو شاخصه مهم دارد که وقتی در اهداف تشکلهای سیاسی دیگر بررسی کردم، آنها را ندیدم. در راس این جبهه سه فقیه عالیقدر حضور دارند، البته به این معنی نیست که عضو جبهه پایداری باشند، اما آن چنانکه هم در مرامنامه و اساسنامه اشاره شده به این معنی است که مصوبات شورای مرکزی پس از تایید شورای فقها یعنی شورای سه نفره فقها معتبر است.
در این شورای 3 نفره فقهی، غیر از آیتالله مصباح چهکسانی هستند؟
به هر حال شخصیت بزرگواری که از ابتدا مورد توجه قرار گرفتند، حضرت علامه مصباح هستند. دو فقیه بزرگوار دیگر نیز بهلحاظ آن جنبه شخصیتیشان اجازه ندادند معرفی شوند.
همچنان محرمانه است و این امکان وجود ندارد که بفرمایید چهکسانی هستند؟
خیر، راضی نشدند و اجازه ندادند، نه اینکه مساله محرمانهای باشد، بلکه بهلحاظ خصوصیات عرفانی نمیخواهند اسمشان مطرح شود و از شخصیتهای اخلاقی و عرفانی جامعه هستند. به هر ترتیب مصوبات شورای مرکزی ما پس از تایید شورای فقها معتبر است. این یک امتیاز برجسته و وجهتمایز این تشکل سیاسی با سایر تشکلات سیاسی دیگر است. وجه تمایز دیگر این است که جبهه پایداری از آن دسته از تشکلها نیست که فقط شب انتخابات بخواهد ورود کرده و در زمان انتخابات در جامعه نقشآفرینی کند، بلکه بهصورت مستمر درجهت ترویج گفتمان انقلاب تلاش میکند. درواقع برای اعضای خود در کل کشور آموزش، سخنرانی و تحلیل دارد. من فکر میکنم این دو ویژگی شاخص است و در عین اینکه سایر ویژگیها از جمله فعال بودن در عرصههای سیاسی را هم دارد بهخصوص در مقاطع انتخابات همانند سایر تشکلها فعال است و به هر حال طرفداران، هواداران و اعضای خود را در کل کشور هم برای مشارکت حداکثری و هم برای تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب در مسیر فرمایشات حضرت آقا بسیج میکند.
با توجه به سابقه فعالیت سیاسیای که دارید، مهمترین نقدی که به عملکرد جبهه پایداری در طول چند سال فعالیت وارد میدانید، چیست؟
نقدی که وارد است و به نظر من اگر منصفانه مطرح شود، نقد درستی است این است که جبهه پایداری در بحث رسانه ضعیف است. من از برخی دلسوزان و افراد سیاسی منصف نیز این نقد را شنیدهام. خود ما بارها مطرح کردهایم جبهه پایداری رسانهای ندارد که بیشتر خود را در معرض جامعه قرار دهد. همین باعث میشود گزارش عملکردش، ارتباطات و جلساتی که دارد، همایشهایی که برگزار میکند، حضوری که در دانشگاهها دارد و به هر حال در بحث رفع شبهات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بهعنوان یک تشکلی که هم سیاسی و هم دینی عمل میکند، عنوان نشود. البته این نقدی است که وارد میشود. حتی مثلا شاهد هستیم بحث تعاملاتی که با سایر احزاب و تشکلهای سیاسی دارد، پوشش داده نمیشود.
به نظرتان خیلی مواقع به این دلیل نیست که جبهه پایداری تمایلی به این تعامل ندارد؟ بهعنوان مثال حتی با اینکه سایت جبهه پایداری فعال است، ولی حتی اعضای شورای مرکزی و... آن مشخص نیست. حتی مشخص نیست چهکسانی عضو هستند و چهکسانی دیگر عضو جبهه نیستند و...
البته در این مورد هم به شما حق میدهم. گاهی مواقع اسم کسانی را میبرند و هرکسی که هرجایی دو کلمه حرف حسابی بزند، میگویند طرف عضو جبهه پایداری است! حتی اگر طرف خود بگوید من عضو جبهه پایداری نیستم. سایت ممکن است بهروز نباشد، ولی اگر سرچ کنید در مجمع عمومیای که داشتیم، اعضای شورای مرکزی مشخص شدهاند.
تنها مجمع عمومی شما هشتم مهرماه سال 95 بود.
بله، بعد از صدور مجوز اولین کنگره بود. البته فعالیت ما از سال 90، 91 آغاز شده بود ولی بعد از صدور مجوز اولین کنگره، مجمع عمومی در سال 95 بود که در تالار دشتبهشت در غرب تهران برگزار شد.
همان زمان هم اگر اشتباه نکنم محل انتخابی جبهه پایداری برای مجمع عمومی واکنشبرانگیز شد و گفته میشد چرا در تالار لوکسی برگزار شده است و این انتخاب با شعار سادهزیستی تاکیدی پایداریها هماهنگی ندارد.
لوکس بهخاطر قیمتش بود که ارزان حساب میکردند. اتفاقا لوکس هم نیست. نمیدانم تشریف بردید یا خیر؟ اسم آنجا لوکس است، ولی یک سالن عادی است.
در همان مجمع 3 سال و چندماه گذشته پایداری، اعضایی انتخاب شدند که وقتی به سراغ آنها میرویم هم تاکید دارند دیگر عضو جبهه پایداری نیستند. بهعنوان مثال حتی علی نادری، سردبیر سایت رجانیوز.
دلیلی دارد که ایشان «دیگر» عضو جبهه پایداری نیستند. ایشان درست گفتند، ولی به هر حال باید بیشتر توضیح میدادند. ایشان تا دو هفته گذشته عضو شورای مرکزی پایداری بودند. جایی که تشریف بردند درواقع مسئولیت و ماموریت جدیدی دارند که ایشان انصراف خود را بیان کردند. منتها وقتی نادری نتوانستند بیایند، اعضای علیالبدل ما وارد شورای مرکزی میشوند. همچنین خوب است بگوییم یکبار دیگر اعضای شورای مرکزی را در سایت قرار دهند.
با این وصف کدامیک از اعضای علیالبدل به شورای مرکزی اضافه شدند؟
سیدجواد ابطحی نماینده خمینیشهر، علی عبدی از فعالان دانشگاهی و مصطفی قاسمیپور که از همین جوانان فعال هستند، بهعنوان عضو شورای مرکزی اضافه شدند.
امیرحسین قاضیزاده چطور؟ ایشان همچنان عضو پایداری هستند؟
قاضیزاده چون حزب دیگری تشکیل دادهاند، طبق همین قانون احزاب، دیگر نمیتوانند عضو شورای مرکزی ما باشند. در قانون احزاب بیان شده اگر کسی عضو موثر حزب دیگری باشد، نمیتواند در هر دو حزب، عضو شورای مرکزی باشد؛ با توجه به اینکه خیلی قانونگرا هستیم، به این دلیل قاضیزاده هم همکاری خود را قطع کردهاند.
در حال حاضر صفحه اول سایت رسمی پایداری، بازتاب اظهارنظرهایی از فواد ایزدی، نوباوه، رحیم پورازغدی، خلیلیان، رسایی و سیدمهدی هاشمی است، اینها عضو جبهه پایداری هستند؟
خیر، عضو شورای مرکزی ما نیستند.
اشاره داشتید افرادی که تشابه گفتمانی با پایداری دارند بهاشتباه به این جبهه منتسب میشوند، چرا در این خصوص از سوی جبهه پایداری تکذیبیه یا اطلاعرسانی دقیقی صورت نمیگیرد؟ حتی بارها شاهد بودهایم افراد مختلف عضویت خود در پایداری را تکذیب کردهاند، ولی پایداری واکنشی بهطور کلی نداشته است.
بله، حق با شماست. جبهه پایداری در اساسنامه و مرامنامه خود اشاره کرده است، البته نقل به مضمون میکنم که هر کسی این مرامنامه، ارزشهای انقلاب و گفتمان جبهه پایداری را قبول دارد عضو خود میدانیم. این یک موضوع عام و عمومی است. اما درباره شورای مرکزی تعداد مشخص است؛ طبق اساسنامه 17 نفر عضو اصلی و چند نفر علیالبدل هستند. کسانی که به قول شما شبهه وارد میکنند به خود زحمت نمیدهند که جستو جو کنند، چون بعد از کنگره هر تشکلی تمام رسانهها اسامی شورای مرکزی را میزنند و آن زمان هم اسامی اعضای شورای مرکزی پایداری منتشر شده بود. بهعنوان مثال الان گاهی میگویند رسایی یا کوچکزاده عضو جبهه پایداری هستند. در حالی که اینها همان اوایل و شاید چند ماه بیشتر از فعالیت جبهه پایداری نگذشته بود، به دلایل موجهی از جمله اینکه هم رسانهای بودند و هم جایی فعالیت داشتند که میگفتند نمیشود در چارچوب حزب باشیم از حزب جدا شدند و از این جهت در شورای مرکزی انتخابشده سال 95 افراد جدیدی آمدند.
اشاره کردید در مرامنامه هم ذکر شده که هر کسی بنیانهای انقلاب اسلامی را قبول داشته باشد عضو جبهه پایداری میدانید.
به صورت عام چنین است.
قبول دارید این بحث فراگیری است و کار تشکیلاتی و حزبی کردن به هرحال چارچوب مشخصی دارد؟
این سر جای خود محفوظ است. طبق قانون احزاب مصوب مجلس شورای اسلامی و اساسنامه که از طرف کمیسیون ماده 10 خانه احزاب مطرح شده، اتفاقا جبهه پایداری خود را با آن قانون جدید احزاب تطبیق داده است. آن در جای خود محفوظ است و ساختار تشکل، شورای مرکزی، بازرسان و... بهعنوان ساختارهایی که باید وجود داشته باشند در جای خود محفوظ هستند. اما یک بحث عام هم داریم که هواداران و اعضای عمومی هستند و با این اعلام در را باز کردهایم تا در کل کشور اگر کسی خواست عضو جبهه پایداری شود، بداند اگر انقلابی و ولایتمدار باشد و در جهت ارزشها تلاش کند میتواند عضو جبهه پایداری شود.
به قانونگرایی اعضای جبهه پایداری اشاره داشتید. چرا در طول هشت سال فعالیت تنها یک مجمع عمومی از سوی پایداری برگزار شده است؟
در سال 95 بعد از صدور مجوز اولین کنگره و مجمع عمومی را برگزار کردیم. ما که خود را با قانون احزاب وفق دادیم انتخابات سه ساله شده است. امسال احتمالا تا آخر سال فرصت داریم کنگره بعدی را برگزار کنیم.
با این وصف هم چون مجمع قبلی مهر 95 بوده است، در حال حاضر از سه سالی که میفرمایید هم چندماهی گذشته است. به هرحال عرضم این است که حتی شهریور سال جاری هم از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب تاکید شد جبهه پایداری وجاهت قانونی ندارد. این مساله تا چه اندازه رفع و رجوع شده است؟
این مساله مخصوص جبهه پایداری نیست و چند تشکل دیگر هم هستند. درواقع بحث شهرستانهاست که در یکسوم استانها (با توجه به اینکه 31 استان داریم میشود حدود 11 استان) باید رسما با اجازه فرماندار احزاب انتخابات شورای مرکزی برگزار کنند. آن زمان ایرادی اینچنینی وجود داشت که برطرف شد. الان استانها و شهرستانهای ما هم مطابق همین قانون احزاب هستند. فقط مجمع عمومی و کنگره خودمان میماند که باید ظرف یکی دو ماه آینده تشکیل شود.
مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری اخیرا به برگزاری همایش چهارهزار نفری جبهه پایداری تاکید کرد. منظورشان کدام همایش است؟ 40 سال پایداری که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب برگزار شد؟
خیر، همایش گام دوم بود که سخنرانهای مختلفی بودند و حدود یک ماه پیش در قم این همایش برگزار شد. از همه استانها هم حضور پیدا کردند. روز آخر هم خود علامه مصباح سخنرانی داشتند.
رویکرد انتخاباتی شما برای مجلس با توجه به گفته دبیرکل جبهه که تاکید دارند در ائتلافی که داعیه پدرسالاری داشته باشد شرکت نخواهید کرد، به چه صورت است؟
جبهه پایداری یک مدل انتخاباتی تعریف کرده است. برآن اساس چهارسطح وحدت و تعامل را در نظر گرفتهایم. در همین راستا در چند ماه گذشته نیز گفتوگو، تعامل، جلسات دید و بازدید سیاسی با تشکلهای مختلف داشته؛ هم با جامعه روحانیت، هم با احزاب مختلف و هم با شورای ائتلاف اصولگرایان که تشکیل شده است، جلساتی داشتهایم. ما یکسری معیار و شاخص داریم که هم استخراج و هم با احصاشده از فرمایشات حضرت آقا و حضرت امام(ره) است. بنابراین هیچجای اختلافی روی آن نیست که ما این معیارها و شاخصها را مبنا قرار دهیم که این خود فصل مشترکی میشود. بعد از این مبنا یعنی مبنای معیارها و شاخصها که دیگر باندبازی و گروهبازی نباشد، بر اساس آن چهارسطحی که تعریف کردیم، همه افراد انقلابی و ارزشی تلاش میکنیم برای انتخابات یک لیست دهیم. این در صورتی است که روی ارزشهایی توافق کنیم که رهبری بیان کردهاند. اما اگر دیدیم یک یا چند تشکل افرادی را قبول دارند یا ندارند، اینجا محل فاصله میشود. در این صورت در سطح دوم بیان شده که اگر تلاش ما برای یک لیست به نتیجه نرسید، البته هنوز تاکید روی یک لیست است ولی اگر احیانا بهعنوان مثال سر دو تا سه نفر وحدت نظر نبود، میتوان دو لیست با اشتراکات حداکثری داد؛ مثلا 26-25 نفر کاملا در لیست مشترک باشند و حالا ممکن است اختلافنظر در مورد دو تا سه نفر باشد. این مدل هم مدل انتخاباتی جبهه پایداری است و البته تاکید کرده که سایر تشکلها هم به اعضا و هواداران خود بگویند، چه حالت اول (لیست واحد با سایر اصولگرایان) و چه حالت دوم (لیست جدا) شد به صورت اخلاقی کسی، تشکیلاتی، اعضایی، کاندیدایی، نامزدی یا دیگر احزاب اصولگرا یکدیگر را تخریب نکنند.
منظور از بحث پدرسالاری چیست؟
تجربه نشان داده در مدلهای انتخاباتی که در دورههای قبل بوده معمولا چند نفر اول همدیگر را پیدا میکنند. بدون اینکه همه را دعوت کنند و دعوت فراگیر باشد، چند نفر خودشان جمع میشوند و بر اساس سلایق خود عدهای را دعوت میکنند و عدهای را دعوت نمیکنند و میگویند وحدت. یا موقعی که زمان تنظیم لیست از بین نامزدهاست عدهای را به دلایل و بدون توجه به معیارها وارد لیست میکنند یا کنار میگذارند. وقتی انتخاب یا عدم انتخابها مبتنیبر معیار نباشد حالت قیمومیت و پدرسالاری است. اینها یادآوری و تذکر است برای اینکه نه خودمان و نه دیگران برای امر به این مهمی یعنی امر انتخابات که سرنوشت کشور به آن مربوط میشود، خدایی ناکرده محدود و بسته عمل نکنیم.