به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مردم انگلستان امروز برای سومینبار در پنج سال اخیر پای صندوقهای رای میروند تا شاید بتوانند به بنبست و سردرگمی چندسالهای که بر سر خروج از اتحادیه اروپایی دست به گریبان آنها شده است، خاتمه دهند. در مورد اهمیت و ضرورت برگزاری این انتخابات شاید ذکر همین نکته کافی باشد که سابقه برگزاری آن در چنین فصل و زمانی به حدود 100سال قبل باز میگردد. اما آیا این انتخابات میتواند گره کور برگزیت را باز کند و به این بلاتکلیفی چندساله پایان دهد؟ «آماندا اسلوت»، عضو ارشد مطالعات آمریکا و اروپای موسسه بروکینگز میکوشد برای این سوالها و ابهامات پاسخی پیدا کند. وی به این منظور مسیری را که انگلستان تا به اینجا طی کرده بازبینی و سپس به عوامل و فاکتورهای تاثیرگذار بر این انتخابات اشاره میکند و سرانجام تحلیل و ارزیابی نهایی خود را از سناریوهای مختلفی که بر اساس نتایج این انتخابات احتمال وقوع آنها وجود دارد، ارائه میدهد.
انگلستان چگونه به اینجا رسید؟
بهزودی شاهد برگزاری سومین انتخابات سراسری انگلستان در پنج سال اخیر خواهیم بود. حزب محافظهکار در سال 2010 توانست به 13سال سلطه و حکومت حزب کارگر خاتمه دهد و از آن زمان تاکنون قدرت را در اختیار داشته است. در ابتدا و در شرایطی که محافظهکاران اکثریت را در اختیار نداشتند، دیوید کامرون با حزب لیبرال دموکرات متحد شد تا نخستین دولت ائتلافی پس از جنگ در انگلستان شکل گیرد. در انتخابات سال 2015 حزب محافظهکار با به دست آوردن اکثریت کرسیها توانست دولت مستقلی ایجاد کند. در سال 2016 و بعد از شکست در فراندوم برگزیت، دیوید کامرون استعفا داد و ترزا می جایگزین او شد. می در ژوئن 2017 بهمنظور تقویت اکثریت پارلمانی حزب برای راحتتر شدن مذاکرات جدایی از اتحادیه اروپا، یک انتخابات زودهنگام و ناگهانی ترتیب داد که در کمال ناباوری و برخلاف نظرسنجیها به یک نتیجه فاجعهبار برای حزب منجر شد. حزب محافظهکار اکثریت پارلمانیاش را از دست داد و برای تشکیل دولت، می ناچار شد با حزب سرسخت اتحادگرای دموکراتیک ایرلند شمالی وارد ائتلاف شود. در فرآیندی دوساله پارلمان به شکل ناامیدکنندهای درباره برگزیت دچار تضاد آرا شده بود. بعد از اینکه ترزا می سه مرتبه در کسب پشتیبانی برای توافقنامه جدایی از اتحادیه اروپایی ناکام ماند، سرانجام استعفا کرد و جانسون در جولای 2019 جایگزین وی شد.
او در مذاکرات مجدد برای خروج از اتحادیه اروپایی موفق نشان داد و توانست «سیستم ترتیبات پشتیبان» منفور و نامحبوب در مورد مرزهای ایرلند شمالی را با اقدامات جایگزین تغییر دهد و در عین حال از شکلگیری زیرساختهای گمرکی در مرزهای دو ایرلند جلوگیری کند. پارلمان حمایت مقدماتی لازم را از توافقش انجام داد اما از پذیرش برنامه زمانی سهروزه برای بررسی جزئیات و تصویب آن سر باز زد. برای تضمین این مساله که انگلستان اتحادیه اروپایی را بدون دستیابی به یک توافق ترک نخواهد کرد، پارلمان لایحهای را مورد تصویب قرار داد که نخستوزیر جانسون را مجبور میساخت یک مهلت سهماهه برای تمدید ضربالاجل 31 اکتبر درخواست کند. از سوی دیگر دولت محافظهکار نیز بهواسطه از دست دادن اکثریت پارلمانی، در نتیجه کمبود برخی اعضا و اخراج 21 عضو حزب محافظهکار از سوی جانسون، عملا فلج شده بود.
در چنین شرایطی که جانسون طرفدار برگزاری یک انتخابات ناگهانی بود، سهمرتبه در کسب حمایت دوسوم پارلمان برای برگزاری انتخابات مجدد شکست خورد. زمانی که اروپا ضربالاجل برگزیت را تا 31 ژانویه 2020 تمدید کرد، در آن زمان اعضای پارلمان از برگزاری انتخابات مجدد پشتیبانی کردند.این نخستین انتخابات سراسری است که از سال 1923 تاکنون در ماه دسامبر برگزار میشود. برخی کاندیداها از انجام برنامههای تبلیغاتی در سرما و تاریکی ناراحتند، در حالی که عدهای دیگر نسبت به امنیتشان نگرانی دارند. آب و هوا میتواند مشارکت در انتخابات را تحتتاثیر قرار دهد و در عین حال مشارکت از شیوههای راهدور همچون پست را در معرض پیشرفت قرار خواهد داد.
موجسواری روی برگزیت
از بسیاری جهات این انتخابات درباره برگزیت است. برای حزب محافظهکار این بهترین شانس است که برگزیت را در سایه حمایت یک اکثریت پارلمانی به سرانجام برساند. جانسون با استفاده از قرار دادن مردم رودرروی پارلمان، سعی میکند شکست حزبش در اجرای برگزیت را تا این زمان توجیه کند. او وعده داده که در صورت پیروزی، رایگیری برای معاهده برگزیت خود را قبل از کریسمس به سرانجام برساند. با این حال جانسون از جناح راست خودش آسیبپذیر است، جایی که حزب برگزیت نایجل فراژ برای رایدهندگان ناامیدی که خواهان اجرای فوری برگزیت هستند، جذاب به نظر میرسد. هرچند فراژ از جانسون میخواهد توافق برگزیت مورد نظر خود را پاره کند، اما او احتمالا وعدههایی را درباره واگرایی بیشتر از مقررات اتحادیه اروپایی میپذیرد. او در فشار آوردن به جانسون برای جلوگیری از طولانی شدن دوره انتقالی که 31 اکتبر 2020 برنامهریزی شده است نیز موفق نشان میدهد. در عین حال تصمیم فراژ مبنیبر حضور نداشتن نامزدهای مخالف محافظهکاران فعلی در برخی حوزهها، برای جانسون کمک بزرگی بوده است، اگرچه باعث کاهش حمایت حزب از خود وی شد. در چنین شرایطی به نظر میرسد برای حامیان باقی ماندن در اتحادیه اروپا این آخرین فرصت برای توقف برگزیت است.
حزب اصلی مخالف یعنی حزب کارگر با احتیاط و البته اغلب توام با سردرگمی قدم برمیدارد. جرمی کوربین، رهبر حزب که در تمام عمرش یک فرد منتقد و شکاک به اتحادیه اروپا بوده، از یک برگزیت نرم که شامل باقی ماندن در عضویت گمرکات اتحادیه اروپایی است، حمایت میکند. او وعده داده که اگر انتخاب شود درباره توافق برگزیت مجددا مذاکره خواهد کرد، بعد از آن رفراندوم دومی برگزار میکند و در آن به رایدهندگان فرصت میدهد تا بین توافق او و باقی ماندن در اتحادیه یکی را انتخاب کنند. این موضوع ممکن است درکی سیاسی از امکان انشعابات در حزب ایجاد کند و برای اجرا در حکومت هم «سرهم بندیشده» به نظر بیاید. حزب کارگر اساسا حزب حامی باقی ماندن در اتحادیه محسوب میشود، اما اعضای آن در کنفرانس حزبی ماه سپتامبر تصمیم گرفتند به جای پشتیبانی از باقی ماندن در اتحادیه اروپایی، رهیافت مرحلهای کوربین را مورد حمایت قرار دهند. حزب لیبرال دموکرات که رایدهندگان در نواحی طرفدار اتحادیه اروپا را هدف گرفته، تلاش دارد در قالب یک آلترناتیو برای حزب کارگر عمل کند؛ آن هم با این وعده که درخواست خروج انگلیس از اتحادیه را بدون برگزاری رفراندوم لغو خواهد کرد. تاکنون این رهیافت در جلب نظر رایدهندگان شکست خورده است.
علیرغم ادعای رهبر آن «جو سوینسون» مبنیبر اینکه او میتواند کرسیهای لازم را برای تشکیل حکومت به دست آورد، نظرسنجیها نشان میدهد که حزب در حال تقلا و دست و پا زدن است. درنهایت لیبرال دموکراتها رویه خود را به سوی فراخوان رایدهندگان برای از بین بردن اکثریت جانسون و تضمین مراجعه مجدد به رفراندوم در یک پارلمان چندحزبی، تغییر دادهاند (هرچند رهبر حزب حمایت از نخستوزیری کوربین را رد کرده است.) در حال حاضر این حزب در نظرسنجیها از سوی حزب کارگر تحت فشار قرار دارد.
حزب ملی اسکاتلند یک گزینه مناسب برای رایدهندگان طرفدار اتحادیه اروپا محسوب میشود، جایی که 63 درصد از رایدهندگان باقی ماندن در اتحادیه را خواستار شده بودند. با این حال برخی از آنان درباره تمایل حزب به برگزاری یک رفراندوم مجدد استقلال محتاط هستند. «نیکولا استورجن»، رهبر حزب میگوید بهای پشتیبانی از یک حکومت تحت رهبری کوربین، حمایت از یک رفراندوم مجدد استقلال و همچنین کنار گذاشتن تسلیحات هستهای بریتانیا از پایگاهشان در اسکاتلند است. این حزب با چالشهای داخلی هم مواجه است، چنانکه رهبر سابق حزب در سال جدید با اتهاماتی در مورد تجاوز جنسی روبهرو خواهد بود.
متغیرهایی غیر از برگزیت
علیرغم مرکزیت برگزیت، مباحث دیگری هم در این انتخابات وجود دارد. رایدهندگان باید حکومتی را برای مدیریت سیاستهای داخلی انگلستان در پنج سال آینده انتخاب کنند. دوحزب عمده کشور به وسیله رهبرانی هدایت میشود که چندان محبوب نیستند و دید متفاوتی در رابطه با آینده کشور دارند. حزب محافظهکار روی یک مجموعه محدودشده از مباحث معیشتی متمرکز شده است. بحث مرکزی حزب این است که برگزیت باید در راستای پرداختن به خدمات عمومی کامل شود. آنها تمرکز گذشتهشان روی ریاضت اقتصادی را کنار گذاشتهاند. محافظهکاران افزایش منابع مالی حقوق بازنشستگان، پلیس، سلامت و تعلیموتربیت را وعده میدهند، هرچند تاکید خود روی دولت کوچک، تجارت آزاد و مقررات محدودشده را حفظ کردهاند.اما دوبرابر شدن توجه حزب کارگر روی مباحث جناح چپ از مانیفست انتخاباتی این حزب در سال 2017 آغاز شده است.
کوربین بهعنوان فردی که خود را سوسیالیست میخواند، یک خطمشی اقتصادی چپ رادیکال را که شامل مواردی همچون لغو مدارس خصوصی و ملیسازی مجدد صنایع میشود، ترویج میکند. هرچند تمرکزش روی خدمات عمومی دوسال قبل تصورات مردم را قبضه کرد و به افزایش حمایت انتخاباتی منجر شد، اما حزب در زمان کنونی از چنین جستوخیزهایی هیچ بهرهای نمیبرد. چنین رهیافتی برخی رایدهندگان بهخصوص ثروتمندان را به سوی این موضوع سوق میدهد که او حتی در مقایسه با برگزیت هم خطر بزرگتری برای آینده کشور به شمار میآید. همچنین کوربین بهعنوان یک رهبر حزب مخالف در طول تاریخ از کمترین محبوبیت برخوردار است؛ موضوعی که از دمدمی بودنش در رابطه با برگزیت، رادیکالیسم اقتصادی و مدارا با یهودیستیزی در حزب ناشی میشود. حزب در اواخر نوامبر در نظرسنجیها صعود کرده است، اما برخی رایدهندگان هنوز در کشمکش میان خطمشی حزب و شخصیت فردی رهبر آن گرفتار باقی ماندهاند.
آرای تاکتیکی
یک هفته قبل از انتخابات نظرسنجیها نشان میدهد که محافظهکاران از حزب کارگر جلوترند. با این همه نباید فراموش کرد نظرسنجیها در انتخاباتهای اخیر بسیار گمراهکننده بودهاند. محافظهکاران در سال 2015 بهتر از پیشبینیها عمل کردند و برعکس در سال 2017 بسیار بدتر از پیشبینیها بودند. سیستم انتخاباتی «نخستنفری» سنجش حمایت ملی از یک حزب را سخت کرده و آن را به سنجش آرا برای کاندیداها در حوزه انتخابیه تکنفری تبدیل میکند. نوسان آرا نتایج را حتی بیشتر از این غیرقابل پیشبینی میسازد. بر اساس مطالعات انتخاباتی بریتانیا 49 درصد از مردم در سه انتخابات اخیر به احزاب متفاوتی رای دادهاند.
قطببندی طبیعی برگزیت رایدهندگان را از اولویتبندیهای سنتی چپ و راست به سوی مباحث باقی ماندن یا ترک اتحادیه اروپا سوق داده است. یک نتیجه این کار این است که برخی به رای تاکتیکی برای حمایت از کاندیداهایی روی آوردهاند که نگرشهای برگزیتیشان را به شکل بهتری تامین میکنند. احزاب هم به وسیله ائتلافها این رهیافت را تسهیل میکنند؛ بهعنوان مثال حزب برگزیت بر این نکته توافق دارد که بهجای هدف قرار دادن کرسیهای حزب محافظهکار که باعث ریزش آرای طرفداران ترک اتحادیه میشود، روی کسب کرسیهای حزب کارگر تمرکز داشته باشد.
در نقطه مقابل لیبرال دموکراتها، حزب سبز و حزب پلاید کامری ولز یک ائتلاف طرفدار باقی ماندن در اتحادیه را شکل میدهند. البته این ائتلاف چالشبرانگیز نیز هست، چراکه لیبرال دموکراتها از سوی حزب سبز انگلستان با مقاومت روبهرو شدهاند و با حزب ملی اسکاتلند در موضوع استقلال آن کشور مواضع مخالف دارند و در کنار همه اینها حزب کارگر از عقبنشینی بر سر کرسیهای پارلمان امتناع میکند. اینگونه تصمیمات تاکتیکی در حوزههای انتخاباتی قطبیشده ایرلند شمالی هم وجود دارد. ملیگرایان میانهرویی چون سوسیال دموکراتها و حزب کارگر برای اولین بار در تاریخشان حتی یک کرسی هم در بلفاست شمالی و در دو ناحیه دیگر برای رقابت ندارند؛ اقدامی که در حمایت و تضمین کرسی کاندیدای حامی باقی ماندن در اتحادیه انجام میگیرد.
حزب میانهروی اتحادگرای الستر کاندیدایی را برای حوزه «نایجل داد»، رهبر حزب اتحادگرای دموکراتیک در وست مینستر معرفی نکرده است تا از تقسیم رای اتحادگرایان در برابر حزب ملیگرای افراطی شین فین جلوگیری کند. دادز تنها رهبری نیست که با رقبای جدی مواجه است، جانسون و سوینسون نیز رقبای محکمی برای حفظ کرسیهایشان پیشرو دارند.
بر سر دوراهی
با شمارش آرا، کشور احتمالا با یکی از این دو پیامد مواجه خواهد شد؛ سناریوی محتملتر این است که یک حکومت محافظهکار شکل گیرد، هرچند موانع پیشروی آن بلند هستند. جانسون به دنبال یک اکثریت قابلتوجه است تا گذر از اولویتهای قانونگذاریاش مخصوصا برگزیت را تسهیل کند. اگر او به خواستهاش نرسد، احتمالا برای تشکیل دولت شرکای زیادی در دسترس نخواهد داشت و سمت خود را از دست خواهد داد. دلیل آن هم روشن است، چراکه احزاب مخالف از باقی ماندن در اتحادیه اروپا حمایت میکنند و حزب اتحادگرای دموکراتیک ایرلند شمالی نیز- که پیش از این با ترزا می ائتلاف کرده بود- با توافق برگزیتی جانسون در رابطه با ایرلند شمالی مخالف خواهد بود. اما اگر جانسون انتخاب شود تلاش میکند بهسرعت توافق برگزیتیاش را به تصویب برساند و مذاکرات برای توافقات تجاری آزاد با اروپا و آمریکا را شروع کند و در کنار آن خطمشی و سیاستگذاریهای داخلی پرهزینهاش را به اجرا در آورد.
در مسیر دوم و در شرایطی که به باور برخی کارشناسان احتمال کسب اکثریت توسط حزب کارگر نزدیک به صفر است، شکلگیری یک دولت ائتلافی رسمی با توجه به عدم محبوبیت کوربین (هر دو حزب لیبرال دموکرات و اتحادگرای دموکراتیک ایرلند شمالی از حمایت او امتناع کردهاند) و تقاضای حزب ملی اسکاتلند برای برگزاری رفراندوم (موضوعی که کوربین با آن قبل از برگزاری انتخابات پارلمانی اسکاتلند در ماه می سال 2021 مخالفت کرده است)، مشکل به نظر میرسد. اما در این شرایط احزاب میتوانند در موضوعات برجسته مثل یک رفراندوم مجدد او را پشتیبانی کنند.
این مساله مهلت زمان بیشتری از اتحادیه اروپا را طلب میکند و به ماهها زمان برای آمادهسازی نیاز دارد. اگر هیچحزب یا ترکیبی از احزاب نتوانند یک دولت اجرایی تشکیل دهند نیاز به یک انتخابات جدید خواهد بود. درنهایت بعد از چندسال بنبست، رایدهندگان بریتانیا امیدوارند در این تعطیلات تکلیفشان روشن شود. با چشماندازی از رقابت داخلی و آینده اروپایی پرمخاطره، رایدهندگان با تصمیم دشواری روبهرو هستند که چالشبرانگیزترین و غیرقابلپیشبینیترین انتخابات در دوران اخیر را رقم میزند. شخصیتهای نهچندان محبوب، سیاستهای منطقهای، رایهای تاکتیکی و آبوهوای زمستانی ممکن است نتیجهای آزاردهنده به دنبال داشته باشد.
* نویسنده: میراحمدرضا مشرف، روزنامهنگار