به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، درخصوص وضعیت سیاسی و اقتصادی این روزهای کشور به لطف اقدامات ناگهانی و شوکگونه دولت و البته فشارهای خارجی، ابهامهای زیادی به وجود آمده که با شرایطی که از ابتدای سال 97 بهتدریج شکل گرفته بود، در تضاد است. در این گزارش تلاش میکنم با خردهروایتهایی چگونگی شکلگیری این فضا و ریشههای آن را مرور کنم.
اقتصاد از تابستان 97 تا تابستان 98
۱_ گذشت پنجسال از رهاشدگی اقتصاد در داخل، شرایطی را فراهم آورد تا تحریمهای سنگین ایالات متحده که از اردیبهشت سال 97 اجرایی شد، تاثیرات عمیقی را بر اقتصاد ایران گذارد و فشارهای ناشی از این دو عامل بیشتر از هر زمان دیگر زندگی و معیشت مردم بهویژه اقشار کمتربرخوردار را با چالش مواجه کند. آمریکاییها از اعمال سنگینترین تحریمهای تاریخ هدفی جز فروپاشی اقتصادی ایران را در سر نداشتند و برای رسیدن به این هدف هم تلاشهای زیادی کردند، ازجمله همراهکردن کشورهای اروپایی و کشورهای حاشیه خلیجفارس برای رعایت تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، چنانکه حتی برای تنگکردن حلقه محاصره فاز اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی در بازارهای واسط ارزی و دلاری ایران بهویژه در دبی و ابوظبی را آغاز کردند.در این مدت با الگوی جدید اقدامی که به بانک مرکزی تزریق شد، بخشی از این فشارهای خارجی در داخل کنترل و موج فزاینده فشار، تهدید و تحریم با تثبیت اقتدار کشور در سطح منطقه و فضای بینالمللی تا حدودی متوقف شد؛ به این شکل که بعد از ساقطکردن پهپاد فوقپیشرفته گلوبالهاوک آمریکا و توقیف نفتکش استناایمپروی انگلیس بخشی از آن حلقه محاصره گفته شده در حاشیه خلیجفارس شکست و برای مثال اماراتیها عقب نشستند و میدان را برای فعالیت چند صرافی همکار با ایران فراهم کردند. همکاری کشورهایی مانند قطر هم مزید بر علت شد تا قیمت افزایشیافته دلار تا کانال 11 هزار تومان کاهش یابد. از طرفی این ثبات نسبی که قطعا بخشی از آن حاصل قطع امید نسبت به مذاکره با آمریکاییها و خروج از فضای تعلیق بود، باعث شد برخی شاخصهای اقتصادی نیز بهبود یابد، برای مثال تورم نقطهبهنقطه با سرعت قابل ملاحظهای کاهش یافت و تقریبا برای همه محسوس شد که تابستان و نیمه اول پاییز 98 از مدت مشابه در سال 97 وضعیت بهتری دارد. در تابستان گذشته این تورم از 48 درصد در تیرماه به 6/41 در مرداد و نهایتا 35 درصد در شهریور رسید که بهصورت محسوس نشاندهنده تثبیت وضعیت و کاهش اثرات تحریم است.
چرا دلار بالا گرفت؟
2 _ از مدتی پیش کاهش نرخ دلار در تهران متوقف شد و اندکی بعد رو به افزایش گذاشت و بهدنبال آن بهصورت محسوسی نرخ کالاها در بازارهای دیگر، این روند حالا تا جایی پیش رفته است که قیمت دلار روز گذشته به 13550 تومان رسید و جامعه هم در شک و تردید که این روند ادامه خواهد داشت یا متوقف میشود، البته رئیسکل بانک مرکزی در گفتوگویی نوید کاهش قیمت دلار را به مردم داد، اما واضح است که بعد از تجربههای مکرر مردم در ارتباط به نوسانات نرخ ارز بعید است بدون مشاهده رخداد میدانی به وعدهها اعتماد کنند.
درباره اینکه چرا قیمت دلار افزایش یافت حداقل سه عامل موثر را میتوان ذکر کرد.
الف- اولین عامل که شاید کمترین تاثیر را هم داشته باشد و هرسال هم بهنوعی باعث تغییرات محدودی در نرخ ارز میشود فرا رسیدن تعطیلات سال جدید میلادی در دیماه و سال نوی چینی در بهمنماه است. در این زمان یعنی از آذرماه که ماههای نوامبر و دسامبر میلادی سپری میشود، با توقف برخی نقلوانتقالات در حسابهای ارزی و همچنین تغییر در میزان تقاضای ارز، قیمتها در تهران قدری افزایش مییابد و از نیمه بهمن به بعد فروکش میکند. این مشکل فصلی چنانکه هرساله وجود دارد امسال هم بروز کرد ولی با آمادگیهای نسبی کشور بهتنهایی فاقد تاثیرگذاری قابلتوجهی بود.
ب - مراجعه به تاریخی که کاهش نرخ ارز متوقف و افزایش قیمت آن در تهران شروع شد، نشان میدهد تقارنی میان این اتفاق در تهران و آشوبهای عراق وجود دارد. شاید بپرسید مگر چه ارتباطی میان نرخ ارز در تهران و اتفاقهای بغداد و دیگر شهرهای عراق وجود دارد. پاسخ آنقدرها هم پیچیده نیست؛ کمربند ارزی ایران در منطقه همانطور که در اخبار و روایتها وجود دارد، در شهرهایی از سه کشور امارات، افغانستان و عراق متمرکز است، صرافیها در دبی، هرات و سلیمانیه بخش عمدهای مبادلات ارزی با ایران را برعهده گرفتهاند. ترافیک کاری این صرافیها در ایام تحریمها با حساسیت بیشتری رصد میشود و آنچنانکه در سطور بالا هم گفتیم، تحت فشار و مداخلاتی هم قرار گرفتهاند. (روایت یکی از این مداخلات را در شماره 29 فروردین «فرهیختگان» که موضوع ممنوعیت معامله صرافیها با ایران در بازار ابوظبی و دبی در روزهای پایانی سال 97 و تعطیلات نوروز 98 را توضیح میداد، بخوانید) در چنین وضعیتی از طرفی شهر سلیمانیه و اساسا کشور عراق و از طرف دیگر دینار و در دسترس بودن آن بهعنوان ارز واسط تعیین نرخ دلار در تهران، برای ایران و بازار ارزی آن حلقه واسط مهمی بهشمار میآیند. از اینرو وقتی که عراق به آشوب کشیده میشود، بهصورت واضح و مشخصی فعالیتهای اقتصادی هم دچار اختلال میشود و در اثر قفلشدن برخی معاملات و محدودیت دسترسی به دینار، ارزهای وابسته به آن مانند ریال، با افزایش نرخ مواجه خواهند شد.در اینجا نمیخواهیم به این مساله ورود کرده و ثابت کنیم وقایع عراق سازماندهیشده و بهصورت مستقیم برای ضربهزدن به مسیر همکاریهای اقتصادی بغداد-تهران روی داد ولی قاعدتا سادهاندیشانه است که تصور کنیم این دو موضوع بیارتباط با یکدیگر هستند، چراکه در میدان واقعیت تاثیر قابلتوجهی را شاهدیم، بهخصوص اینکه طولانیشدن ناآرامیها در شهرهای مختلف عراق به این موضوع نیز دامن زده است. البته در این زمان بانک مرکزی ابتدا نظارهگر میدان تحولات بود، چنانکه گمان هم نمیرفت ناآرامیهای عراق و متاثر شدن بازارهای ارزی ایران از این وقایع در طولانیمدت ادامه یابد، اما با تداوم وقایع در همسایه غربی، بانک مرکزی هم تدابیری را برای مدیریت و کنترل بازار بهکار گرفت، با این تدابیر که در کمربند ارزی کشور بهکار رفت و بعضا ورودهایی که صورت گرفت، تا حدودی فضا کنترل شد و نرخ ارز نهتنها از شتاب افتاد که برای چند روز نزولی هم شد.
ج- بانک مرزی به هر زحمتی که بود با تدابیر مختلف در این ایام اخیر توانست فشارهای حاصل از ناآرامیها به مساله ارز و تبادلات آن را مدیریت و کنترل کند و روند افزایش نرخ ارز هم گویای این است که بعد از یک روند صعودی برای مدتی این فرآیند متوقف شد. اما بهواقع چه شد که افزایش قیمت دلار در تهران دوباره شدت گرفت، با وجود اینکه دو عامل قبلی تا حدود قابلقبولی مدیریت شده بودند؟
پیشنهاد میکنم به نمودار نرخ دلار در بازار تهران در آبان و آذر مراجعه و نواسانات آن را با وقایع اقتصادی و اجتماعی کشور قیاس کنید. کف قیمت دلار در هفته اول آبانماه قرار دارد که رقمی حدود 11200 تومان را نشان میدهد. با افزایش ناآرامیها در عراق، بهصورت محدود و با شیب کم این رقم تا نیمه آبانماه قدری افزایش یافته و به 11400 تومان تا 23 آبان میرسد، فرآیندی که گویای تلاشهایی در داخل برای مدیریت نرخ ارز است و هنوز کنترلهای نسبتا قابلقبولی روی دلار وجود دارد.در این میان اما با پایان هفته و آغاز هفته جدید یعنی شنبه 25 آبانماه، ناگهان نرخ ارز یک جهش حدودا 500 تومانی دارد و به 11900 میرسد و در روزهای بعد یعنی دوشنبه و سهشنبه با یک جهش بزرگ دیگر، مرز 12300 تومان را نیز رد میکند. اما یک سوال مشخص؛ این روزها چه اتفاقی افتاده که چنین جهشهایی در نرخ ارز روی داده است؟ بامداد جمعه 24 آبانماه اولین شوک را دولت به کشور وارد میکند و بدون اطلاعرسانی و زمینهسازی، قیمت بنزین را ناگهان چند صد درصد افزایش میدهد. همین اتفاق از عصر جمعه اعتراضهایی را در نقاطی از کشور در پی دارد و از روز شنبه اعتراض با اغتشاش همراه شده و در برخی نقاط کشور آرامش از میان رفت. دقیقا در همان روز هم نرخ ارز 500 تومان جهش کرد. در روزهای یکشنبه و دوشنبه این اغتشاشات به اوج خود رسید و وضعیت کشور به کلی متغیر شد. مراجعه به ارقام بازار گویای این است که قیمت دلار در روز دوشنبه هم جهش بزرگی را تجربه کرده است. قاعدتا نمیخواهیم بگوییم نرخ بنزین بهصورت مستقیم روی نرخ دلار تاثیرگذار است اما برای چندمینبار است که بهصورت تجربی و مشاهدات میدانی میبینیم ناآرامی بر سطوح قیمتی در بازارهای حساسی مانند بازار ارز تاثیر میگذارد. آنچنانکه بررسیهای «فرهیختگان» هم توضیحدهنده کاهش مبادلات تجاری از کانالهای بازشده از سوی اماراتیها با ایران پس از ماجرای بنزین و ناآرامیهای بعدی آن است، همان کانالهایی که با ساقطکردن پهپاد و توقیف نفتکش باز شده بودند و از ایام اغتشاش و تزلزل درونی، آنها نیز متزلزل شدهاند. علاوهبر این، آمارها و مرور وقایع و روندهای اقتصادی هم در ماههای گذشته از این حکایت داشت که روند خروج سرمایه از کشور متوقف شده بود و اعتماد به ثبات و بهبود فضا در حال شکل گرفتن بود.باید توضیح داد در این مدت آن مفهوم مدیریت میدانی و موثری که از اقدامات ایران برای کنترل پارامترهای اقتصادی برداشت میشد و بروز خارجی آن کاهش تاثیر فشارهای آمریکا یا به قول صندوق بینالمللی پول، تخلیه فشارهای ناشی از تحریم بود، تغییر کرد، دوباره نمای کشور با بیثباتی مخدوش و جهت انتظارات معکوس شد. مراجعه به رسانههای منطقه و رسانههای غربی بهخوبی روایت برداشتهای خارجی را از اغتشاشات ایران نشان میدهد، جایی که تحولات ایران در ادامه وقایع لبنان و عراق توصیف شده و حتی مدعی شدهاند این وقایع و تداوم احتمالی آن میتواند منجر به تضعیف جدی پایههای حکومت شود. از اینرو افرایش نرخ ارز و همچنین افزایش فرآیند خروج سرمایه از کشور که اطلاعاتی از آن به گوش میرسد و متاسفانه تصویرکننده عدم اطمینان از آینده است، در همین پارادایم قابل تحلیل خواهد بود.
آینده قابل پیشبینی است؟
3_ درمورد آینده حرف زدن بسیار دشوار است، مخصوصا در فضایی که هم فشار خارجی بر کشور و همسایههای آن وجود دارد و هم در داخل دولتی مستقر است که رئیس آن میگوید من هم صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین مطلع شدم. در چنین فضایی که بیاعتمادی نسبت به فضای بینالمللی و ایضا اقدامات دولت مستقر وجود دارد، نمیتوان از آینده با اطمینان صحبت کرد، اما واقعیت این است که افزایش نرخ دلار میتواند قابل کنترل باشد اگر دولت به سمتی حرکت کند که اولا از خلق هرگونه شوک (مانندن آنچه در بنزین روی داد) و وارد آوردن اضطراب و نگرانی به جامعه اجتناب شود و از سوی دیگر حتی در همین فضای فعلی هم بهسوی کاهش اعتراضات حرکت کرده و زمینه افزایش آن را فراهم نکند. برای مثال همین اتفاقات عجیبی که درخصوص پرداخت یارانه بنزینی هر روز مشاهده میشود و همچنان تعداد زیادی از مردم آن را دریافت نکردهاند، میتواند به اعتراضات عمومی دامن بزند. چنانکه حرکت به این سمت ممکن است تا پایان فصل تعطیلات میلادی و چینی و عادیشدن جریان مراودات ارزی، میتواند کمک بزرگی به ثبات اقتصادی کشور کند.
حاشیهای که نمیتوان از آن گذشت
4_ نکته آخر این است که گمانههای تاییدنشدهای درباره چرایی اقدام بنزینی دولت (که حالا ثابتشده نه تاثیری در تامین کسری بودجه دارد و نه باعث افزایش رفاه و رضایت اجتماعی دهکهای پایین جامعه خواهد شد، آنچنانکه برخی حامیان دولت درباره وضعیت سه دهک پایین جامعه و خرید وفاداری آنها روایت میکنند)، کارشناسان سیاسی و رسانهای را آزار میدهد. چند روز پیش اسحاق جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی کشور حرفهای عجیبی زد و گفت: «تمامی گلوگاههای اقتصادی کشور بسته است، کشورهای دوست هم جرات خرید نفت از ایران را ندارند و... .» حرفهایی که از آن تحت عنوان گرا به تحریم یاد کردیم و گفتیم باعث خواهد شد پیام ضعف داخلی و تاثیر تحریمها به بیرون منتقل شود. در چنین فضایی و با توجه به تحولات اخیر در عرصه سیاست خارجی، از سفر بنعلوی به تهران و تبادل دو زندانی میان ایران و آمریکا گرفته تا سفر قریبالوقوع حسن روحانی به توکیو که گفته میشود بهمنظور گفتوگو درباره واسطهگری دوباره آبه شینزو میان تهران و واشنگتن خواهد بود، برخی گمانهزنیها ابراز میکنند که برخی نزدیکان برای تسهیل مسیر مذاکره با آمریکا و مجابکردن فضای داخلی برای این گفتوگو ناخشنود از افزایش اعتراضات و وخیم توصیف کردن اوضاع داخلی هم نیستند، لذا بهسادگی از کنار برخی موضوعات گذشته و اگر هم فضایی دست دهد، میتوانند نسبت به دامن زدن به این شرایط اقدام کنند. از اینرو باید این مساله را هم مدنظر داشت که هرگونه خطای اینچنینی در مواجهه با غرب و آمریکا میتواند فضای اقتصادی کشور را سخت و سختتر کند بدون آنکه سودی برای مردم داشته باشد.