به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سعدالله زارعی، تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: حضور مردم در راهپیماییهایی که بعد از اغتشاشات در کشور و ازجمله در تهران برگزار شد، ناشی از نگرانی آنها نسبت به شرایطی بود که در آن برخی از مخالفان ایران تلاش داشتند بر موج نارضایتیها سوار شده و مسیر اعتراضات را به سمتی ببرند که نهتنها مشکلی از مردم حل نشود، بلکه مشکلات دوچندان شود.شاید بپرسید چرا مردم در این شرایط به میدان میآیند؟ مگر در کشور نظام سیاسی مستقر وجود ندارد؟ مگر ارتش، سپاه و بسیج نداریم؟ شاید بگویید وقتی اینها هستند میتوانند مانور قدرت برگزار کنند و از طریق همین مانور قدرت، پاسخ اغتشاش و آشوب را دهند و اساسا در این شرایط چه نیازی است که مردم حضور پیدا کنند؟ این سوال در کشورهای دیگر نوعا با این پاسخ مواجه میشود که: «بله، نیازی نیست. نظام سیاسی، خود پاسخ این قضایا را با پلیس و دستگاه امنیتی میدهد»، اما در ایران چون انقلاب هنوز زنده و پابرجاست وقایع طور دیگری رقم میخورد. برای مثال گاهی در محافل خارجی، شبههای درخصوص اقتدار و محبوبیت انقلاب در داخل ایران مطرح میشود، تجربه نشان داده با طرح این شبهه مردم احساس میکنند تنها یک اقدام فراحکومتی و انقلابی میتواند پاسخگوی قاطع باشد و لذا منتظر دستگاههای حکومتی نمیمانند، خودشان میآیند و با حضور خیابانی نشان میدهند که نظر نهاییشان چیست.
در این حضور و در این برهه، مردم معترض، اعتراضی به انقلاب اسلامی ندارند، بلکه اعتراض به عملکرد دستگاههایی است که باید رفتار و رویه خود را اصلاح کنند. از طرف دیگر اساسا انقلاب ایران از آنجایی که در پیدایی و بقا یعنی در همه صحنهها وابسته به حمایت مردم بوده و چون انقلابی دولتساخته و متکی به دستگاهها نیست، رفتارها و کنشهای متفاوتی را هم پدید میآورد. بنابراین وقتی مردم میآیند و در کنار انقلاب خود قرار میگیرند، در اولین قدم، امنیت و ثبات انقلاب خود را تامین میکنند و از آنجایی که از متن انقلاب، نظام ساخته شد، تامین امنیت انقلاب به امنیت نظام هم تبدیل میشود و تسری مییابد.
اینها البته یک روی سکه است، روی دیگر سکه این است که دولت باید نسبت به خواستههای مردم اهتمام کند. بعید میدانم مسئولی در سطح دولت وجود داشته باشد که متوجه شرایط سخت اقتصادی ناشی از نوع کنشها و گزینشهای ایام اخیر نباشد، یعنی بعید میدانم آقای حسن روحانی نداند در دوره ریاستجمهوری او شرایط مردم بدتر شده است. ممکن است در بیان این را اظهار نکند، ولی فکر نکنم چنین عقیدهای نداشته باشد. علاوهبر این طراحی یارانههای نوع دوم و اینکه گفتند 60 میلیون نفر تحت پوشش آن میروند، اعتراف به این بود که سیاستهای پیشین دولتیها که گمان میکردند مردم را بینیاز از یارانه میکند، شکست خورده است.
باید گفت در وضعیت کنونی نهتنها آن مطلوب حاصل نشده، بلکه حتی وضعیت به نقطهای آنطرفتر از سیاستهای دولتهای نهم و دهم که در مناظرات تلویزیونی آن را نادرست معرفی میکردند، رفته است. امروز دولت فراتر از یارانه 45 هزار تومانی، اقدام به طراحی یارانههای سطح دو و سبد کالا کرده است که این اعتراف به شکست سیاستهای دولت است. بعید میدانم دولت نداند مردم بهشدت معترض هستند ضمن اینکه نظرسنجیهای اخیر که از جانب دستگاههای منتسب به دولت هم انجام شده گویای این است که محبوبیت آقای روحانی در کل کشور به حدود 16 درصد رسیده است.