تاریخ : Mon 25 Nov 2019 - 09:02
کد خبر : 34214
سرویس خبری : ایده حکمرانی

گامی به ‌سوی پیونـد علوم انسانی و مسائل جامعه

گزارش اختصاصی «فرهیختگان» از افتتاحیه پنجمین کنگره علوم انسانی اسلامی

گامی به ‌سوی پیونـد علوم انسانی و مسائل جامعه

مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، صبح دیروز در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزار شد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، صبح دیروز در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما با حضور سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه‌قضائیه برگزار شد. در این جلسه رضا غلامی رئیس شورای سیاستگذاری کنگره، غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی،  سیدسعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور، مسعود درخشان و حمید پارسانیا برگزیدگان دومین و سومین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی به سخنرانی پرداختند که بخشی از آن سخنان را طی گزارشی تفصیلی در «فرهیختگان» امروز از نظر می‌گذرانید. در حاشیه این مراسم نیز از جلد چهارم کتاب «نظریه» و «مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین‌المللی علوم‌انسانی‌اسلامی» رونمایی شد.  پنجمین دوره کنگره بین‌المللی علوم‌انسانی‌اسلامی با برگزاری کمیسیون‌های تخصصی طی پنج روز در تهران و قم ادامه خواهد یافت و در روز پنجشنبه هفتم آذرماه با اهدای چهارمین جایزه علوم‌انسانی‌اسلامی و تجلیل از یک چهره بین‌المللی برجسته در حوزه علوم‌انسانی‌اسلامی در قم به پایان خواهد رسید.

رضـا غلامی، رئیس شورای  سیاستگذاری پنجمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی

برخلاف دیدگاهی که فرارسیدن دوران دین و شکل‌‌گیری جامعه دینی به‌‌معنای دقیق کلمه را شرط لازم برای تولد علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌بیان می‌‌کند، علوم انسانی اسلامی نقش غیرقابل‌‌انکاری چه در ظهور عصر دین و چه در عینیت یافتن مراتب عالی جامعه اسلامی برعهده دارد. تقرب جوامع انسانی به فضایل و کرامت اجتماعی، جز با خودآگاهی، بسط و تعمیق دانش انسانی و اجتماعی، فهم مسیر صحیح و سپس شناخت مسائل و حل موفق آنها، میسر نیست و طبیعی است که این شرایط با علومی که معارض با جهان‌‌بینی رایج است، حاصل نمی‌‌شود. درواقع، همچنان جای طرح این پرسش مهم وجود دارد که چگونه شکل‌‌گیری جامعه مطلوب دینی، شرط واجب برای تولد علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌معرفی می‌‌شود در‌حالی‌که علوم انسانی سکولار، این جامعه را با ریل‌‌گذاری محسوس و نامحسوس، از مسیر اصلی خود دور می‌‌کند. ممکن است پاسخ برخی به این پرسش، مبتنی‌‌بر نظریه حوالت تاریخی باشد، اما روشن است که پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در این عصر، خود نشانه‌‌ای بزرگ بر بطلان این نظریه محسوب می‌‌شود. در سال‌‌های گذشته، فلسفه علم دینی با رشد خوبی روبه‌‌رو بوده؛ در‌عین‌حال هنوز پرسش‌‌هایی هست که فلسفه علم دینی ‌‌باید به آن توجه ویژه‌‌ای معطوف کند. یکی از این پرسش‌‌ها، عدم سرایت قطعی‌‌گرایی از مبانی علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌به روبنای این علوم است. این روشن است که میان بنیادهای علوم انسانی اسلامی با نسبیت‌‌گرایی هیچ نوع سازگاری به‌چشم نمی‌‌خورد و بر خلاف علوم‌‌انسانی سکولار، علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌به‌‌مدد فلسفه اسلامی از لایه مرکزی هسته خود در برابر انواع لرزه‌‌ها صیانت می‌‌کند.

درواقع، وقوع انقلاب علمی در علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌منتفی نیست، اما شرط آن، دگرگونی در آن معرفتی است که صیانت از بنیادهای علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌را عهده‌‌دار شده است. با این حال، طبیعی است که نه اقتضای لایه‌‌های پیرامونی این هسته، قطعیت است و نه امکان قطعیت در آن لایه‌‌ها که در نقاطی با علم متعارف کاملا گره می‌‌خورند وجود دارد. در چنین شرایطی تئوریزه‌‌سازی انعطاف‌‌پذیری در طبقات رویین علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌و تبیین چگونگی تحجرزدایی از این علوم، ضروری است.  پرسش بعدی به‌نحوه استفاده از منبع تاریخ در علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌برمی‌‌گردد. روشن است که در علوم انسانی اسلامی نمی‌‌توان از تاریخ و آگاهی‌‌های عمیق تاریخی به‌‌راحتی گذشت اما مهم، اتصال صحیح تاریخ به مبانی و روش‌‌شناسی علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌است. به‌نظر می‌‌رسد بسط و گسترش فلسفه تاریخ به‌‌مثابه دانش فهم سنت‌‌ها و قوانین تاریخی، مقدمه لازم برای دستیابی به پاسخ است و لذا جا دارد از منظر اندیشمندان علوم انسانی اسلامی دور نماند. 

واقعیتی که نباید از کنار آن به‌سادگی گذشت، اهمیت نقد و گفت‌‌وگوهای انتقادی در علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌است که چه در فهم دقیق‌‌تر مسائل مبتنی‌‌بر شاخص‌‌ها و چه در یافتن بهترین راه‌‌حل‌‌ها و چه در شناسایی مسیر مطلوب برای پیاده‌‌سازی عملی راه‌‌حل‌‌ها در جامعه، از اهمیت و ارزش فوق‌‌العاده‌‌ای برخوردار است. اقتضای آزاداندیشی استقبال از گفت‌‌وگوهای انتقادی نه‌‌فقط به نیت محکوم‌‌سازی رقیب، بلکه با هدف ارتقای درک اجتماعی یا شناسایی نقاط قوت سایر افکار است. با این وصف، پرسش دیگر چگونگی قرار گرفتن گفت‌‌وگو در ساختار علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌است. البته در این میان، روشن است که سیاست‌‌زدگی و از سوی دیگر، ژورنالیسم شبه‌‌علمی و آنارشیسم، یعنی تبدیل علوم انسانی به برداشت‌‌های شخصی و بی‌‌قاعده که امروز به اسم علوم انسانی در میان برخی رواج یافته است، نه‌‌تنها میدان گفت‌‌وگوهای انتقادی را می‌‌بندد بلکه گفت‌‌وگوهای علمی را به کشمکش‌‌های بی‌‌حاصل منجر می‌‌کند.

امروز مهم‌‌ترین نیاز علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌گسترش نوآوری به‌‌ویژه در عرصه‌‌های کاربردی است. هرچند علوم‌‌انسانی‌اسلامی ‌‌در برخی شاخه‌‌های آن به‌سرعت در‌حال رشد و تکامل است، اما در نقطه مقابل، در برخی رشته‌‌ها کمبود نوآوری، تحرک و پویایی لازم را از بین برده است. البته نباید از نظر دور داشت که کمبود نوآوری‌‌های علمی در عرصه علوم‌‌انسانی بیش از هرچیز به ناچیز بودن سرمایه‌‌گذاری‌‌های هوشمندانه نظام علمی کشور در علوم‌‌انسانی برمی‌‌گردد، اما نباید نقش فراهم نبودن بسترهای فرهنگی نوآوری و مهم‌‌تر از همه، کم توجهی به جوان‌‌گرایی و حضور نخبگان جوان و پرانگیزه در گلوگاه‌‌های علمی که گاه به اسم صیانت از مراتب دانشگاهی و حوزوی به جامعه علمی تحمیل شده است را نادیده گرفت.  به‌‌جز گفت‌‌وگوهای علمی که می‌‌تواند فرصت‌‌های مهمی را برای نوآوری فراهم کند و مجمع طی دو سال اخیر به این گفت‌‌وگوها به‌‌شدت دامن زده است، شکل‌‌گیری پژوهش‌‌های بزرگ گروهی مرکب از نخبگان جوان و اساتید زبده رشته‌‌های مختلف در دانشگاه‌‌ها و پژوهشگاه‌‌های متعدد، یکی از راه‌‌های موثر‌‌تر برای دستیابی به نوآوری یا مقدمات نوآوری قلمداد می‌‌شود. 

به‌‌جز پژوهش‌‌های انجام شده در طول سال که به‌‌تدریج در قالب کتب و نشریات علمی و پژوهشی تقدیم علاقه‌‌مندان شده است، کنگره در هر دوره ده‌‌ها مقاله پژوهشی ارزشمند به جامعه علمی تقدیم کرده است. در پنجمین کنگره، از 412 چکیده مقاله تایید شده و همچنین 363 مقاله واصله، 164 مقاله در داوری‌‌های نهایی پذیرفته شده که تا پایان هفته، نزدیک به 60 مقاله در 11 کمیسیون تخصصی کنگره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در اختتامیه، یعنی هفتم آذرماه، علاوه‌‌بر جمع‌‌بندی مباحث، چهارمین دوره جایزه علوم‌‌انسانی‌اسلامی به دو تن از نظریه‌‌پردازان برجسته اهدا خواهد شد و همچنین از یک تن از صاحب‌‌نظران اثرگذار جهان اسلام نیز تجلیل به‌عمل خواهد آمد.

سید‌ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه:

برای کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی  از نظریه‌پردازان کمک می‌خواهیم

هدفم از حضور، استفاده از فضای علمی و بهره‌مندی از نکات عزیزان است. بحث من، بحثی نظری نیست، بلکه در راستای مأموریت‌هایی است که بخش عظیم کشور به عهده دستگاه قضایی گذاشته است. بنده از نظریه‌پردازان برای کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ایجاد هنجارهای تراز انقلاب اسلامی کمک می‌خواهم.بهترین سخن درباره علم را حضرت علی(ع) است فرموده‌اند که «علم، آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه؛ یعنی علم به عقاید و باورهای دینی، اخلاق فاضله و کریمه و احکام و بایدها و نبایدهای الهی است.» امام صادق(ع) در پاسخ به این سوال که «علم چیست و عالم کیست؟» فرمودند شناخت خدا و خداشناسی، ایدئولوژی و عقیده و دین‌شناسی و شناخت عقیده جهان و هستی‌شناسی و شناخت آسیب‌ها و آسیب‌شناسی [علم است.] انسان عالم کسی است که به همه این زوایا شناخت داشته باشد. بدون تردید علم و دانش یکی از مولفه‌های مهم اقتدار یک جامعه است، لکن مهم این است که این دانش چگونه مدیریت و جهت علم چگونه تنظیم شود.

علم اگر در جهت قدرت، ثروت، بدون اخلاق، معنویت و عدالت باشد، نتیجه‌اش کلاهک‌های هسته‌ای، مواد‌مخدر صنعتی، ظلم و ستم به ملت‌ها و ابزاری برای استعمار و از بین بردن حقوق اجتماع می‌شود. علم تجربه‌‌شده‌ای که امروز در دنیا شاهد آن هستیم، بدون معنویت و اخلاق و عدالت، نتیجه‌اش ساختن ابزاری برای از بین بردن انسان و حقوق انسان می‌شود. علم و فناوری در مغرب‌زمین، بدون اخلاق و معنویت، به بن‌بست رسیده است و همه فکر می‌کنند که چگونه از این علم برای مصون‌سازی انسان ابزار بسازند. دغدغه امروز انسان‌شناسی در جامعه این است که برای مصون‌سازی جامعه در مقابل این تهدیدات چه کنیم. تهدیداتی که پیامد علم است. خیلی مهم است که مدیریت علم در دست چه‌کسی باشد، آیا در دست استعمارگران و استثمارگران باشد یا آنکه در دست انسان‌های عالم دارای تزکیه نفس باشد. نظام ما مبتنی‌بر فقه (فقه اکبر، اوسط و اصغر) است. تفاوت زمان ما با زمان شیخ‌انصاری این است که امروز در جامعه اسلامی، فقه باید حکومت کند و تمام آموزه‌ها باید مبتنی‌بر دین باشد. آن زمان نظام مبتنی‌بر دین نبود.

علوم انسانی سکولار نمی‌تواند مغزافزار و نرم‌افزار نظام مبتنی‌بر دین باشد؛ دین، ارزش‌های الهی و علوم‌انسانی‌اسلامی باید مغزافزار و نرم‌افزار آن باشد. این بدان معنا نیست که علوم انسانی غربی قابل بررسی نیست؛ مباحث علوم غربی قابل بحث و بررسی است لکن قابل نقد هم هست و نباید علوم‌انسانی غربی برای ما به شکل یک تابوی غیرقابل نقد و پژوهش تبدیل شود. علوم انسانی‌اسلامی هم قابل نقد، تحقیق و بررسی و قابل اظهار‌نظر از طرف خردمندان و اندیشه‌ورزان است، ولی باید بین تخریب و نقد عالمانه، تفاوت وجود داشته باشد. تخریب سیاسی، علمی نیست و فضایش متفاوت است.رهبری فرمودند «آینده، قرن، قرن اسلام است.» باید نسبت به این سخن تبیین داشته باشیم چون روزنه‌های تحقق این جمله کاملا پیداست و ما نیازمندیم که در این کار، نسبت به مغزافزار و نرم‌افزار کار در حوزه‌های مختلف، یک نگاه آسیب‌شناسانه داشته باشیم. مساله توجه به علوم‌انسانی‌اسلامی در متن نیازهای جامعه و اجراییات و کارگزاری نظام قرار دارد. در تمام حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حقوقی این علوم به‌عنوان مغز‌افزار و نرم‌افزار عمل می‌کند. خواهش من از حضرات این جلسه این است که نگاه آسیب‌شناسانه به این موضوع داشته باشند. ما امروز در حوزه‌هایی مثل فناوری، نانو و تکنولوژی پیشرفت خوبی داشتیم، ولی نسبت به علوم انسانی اسلامی ضعیف‌تر هستیم که باید این موضوع آسیب‌شناسی شود. دانشگاه و حوزه هم برترین ‌جا برای بحث و آسیب‌شناسی است البته این بحث‌ها نوعی جسارت هم می‌طلبد تا سخن نو گفته شود و نشاط علمی در دانشگاه و حوزه برقرار شود.

در ارتباط با این قضیه به نکاتی اشاره می‌کنم. اولین نکته اینکه متون آموزشی باید بازنگری شود که تا چه حد مبتنی‌بر علوم‌انسانی‌اسلامی است. دوم اینکه باید بر پژوهشگران سرمایه‌گذاری شود و حمایت‌های مادی و معنوی برای پژوهشگری صورت گیرد. علاوه‌بر این، پیچیدگی بحث ایجاب می‌کند که نخبگان و انسان‌های فرهیخته به این موضوع وارد شوند. نکته چهارم اینکه حتما علوم‌انسانی‌اسلامی ما مبتنی‌بر علوم اسلامی است، اما لازم است ریل‌گذاری نویی هم در این باب صورت گیرد، از نوع مدارسی که در قم به‌عنوان مدارس تخصصی تاسیس می‌شود. نکته دیگر هم پیوند اداره جامعه اسلامی به این علوم است که باید به آن توجه ویژه شود.به‌نظر لازم است جمع حاضر سه کار عمده انجام دهد: مساله‌یابی و تنظیم نظام مسائل، دوم اولویت‌بندی و سوم بومی‌ کردن مسائل و استفاده از اندیشه‌اسلامی و علوم‌انسانی‌اسلامی در راهکارها (توجه علوم‌انسانی به عدالت و مبارزه با فساد و...).

غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی:

عده‌ای صاحب قدرت با اصل تحول در علوم انسانی مخالفند

نیل به تمدن اسلامی غایت ما در انقلاب اسلامی محسوب می‌شود که بدون تحول در علوم انسانی ممکن نیست. این تحول، کار یک دستگاه یا چند کارمند نیست، این فرآیند باید طولانی‌مدت و دائمی باشد و بار سنگینی است که همه باید همدلی کنند تا به نتیجه برسد.از آغاز انقلاب و شروع انقلاب فرهنگی امام‌راحل و پس از آن آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر مساله تحول علوم انسانی تاکید دارند که این حساسیت رهبران انقلاب نسبت به علوم انسانی رایج در دانشگاه‌ها را نشان می‌دهد. ما با دنیای غرب درباره ماهیت و شناخت انسان تفاوت جدی داریم. انسان‌شناسی نتیجه جهان‌بینی است و از دل معرفت‌شناسی یک تمدن بیرون می‌آید. معرفت‌شناسی غربی انسان را صرفا قادر به شناخت محسوسات و آثار و خواص ماده می‌داند. شناخت حقایق معقول در معرفت‌شناسی غربی جایگاه معتبری ندارد و این مفاهیم از نظر هستی‌شناسی حداکثر در ذهن اعتبار دارند و در عالم واقع، دلالت صریحی بر ساحات غیرمادی هستی به‌دست نمی‌آید و از این معرفت‌شناسی حس‌گرا هستی‌شناسی مادی حاصل می‌شود. تفکر رایج فلسفی غرب نادیده گرفتن ساحات غیرمادی بر هستی‌شناسی است. نتیجه این تفکر آن است که انسان را موجودی مادی بداند و برای او جز فاصله تولد تا مرگ با علم تصور دیگری قائل نباشد. این نگرش در تمدن امروزی غرب با مراجعه به رسانه‌های عمومی آنها هم قابل ملاحظه است. این نگاه به انسان را با مقام انسان در تفکر اسلامی مقایسه کنید. اعتقاد به روح و نفس در جان و روان تفکر اسلامی و اعتقاد به دمیده شدن روح خدا در پیکره انسان و... آیا با این تفاوت آشکار می‌توان گفت آنچه در غرب به‌عنوان علوم‌انسانی مطرح می‌شود با علوم اسلامی تطابق دارد؟ آیا ما به‌عنوان یک فرد مسلمان که می‌خواهد سبک زندگی اسلامی در مقیاس فردی و اجتماعی داشته باشد می‌توانیم چشم‌بسته آنچه را به علوم انسانی اسلامی مطرح می‌شود بدون نگاه انتقادی بپذیریم؟

در جمهوری اسلامی هستند افراد صاحب قدرت که صراحتا می‌گویند علم، علم است مگر در فیزیک و شیمی هم دنبال تحول می‌رویم؟ عده‌ای در چرایی این تحول تردید دارند. بحث این است که اگر تفاوت ماهوی علوم‌انسانی اسلامی با علوم غربی وجود دارد. آن تفاوت چیست؟ البته تفاوت بین این دو به معنای آن نیست که هر دستاوردی در علم غربی به‌دست آمده مطلقا از نظر ما مردود است، خیر؛ بلکه صحبت آن است که باید نگاه انتقادی داشت. علوم انسانی غربی هم مورد به مورد حکم متفاوتی دارد و نمی‌توان حکم علم حقوق را برای تاریخ صادر کرد.۱۰ سال است که شورای تحول علوم‌انسانی فعالیت می‌کند و این کنگره مجالی است که از آن گزارشی ارائه شود. در پاییز ۸۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی، آیین‌نامه‌ای را تصویب کرد تا شورای تحول و ارتقای علوم انسانی تشکیل شود. این شورا حدود ۲۰ عضو دارد و تاکنون نزدیک به ۱۸۰ جلسه برگزار کرده است. این شورا در جلسات اولیه به این نتیجه رسید که از میان رشته‌های مختلف علوم انسانی به ۱۶ رشته علوم سیاسی، حقوق، روانشناسی، علوم تربیتی، تاریخ، اقتصاد، ارتباطات، فلسفه، فلسفه دین، علوم اجتماعی، هنر، معماری، مشاوره و... اهمیت دهد. برای تشخیص اینکه تحول چطور باید رخ دهد، شورا تصمیم گرفت از اساتید متدین و معتقد به لزوم تحول دعوت کند. در این راستا ۱۶ کارگروه تشکیل شد و تک‌تک اعضا با تصویب شورای تحول تعیین شدند. شرط انتخاب این بود که این استادان در رشته خود زبده و مبرز باشند. سپس شورا تصمیم گرفت چهار موضوع را از چهار موضع بررسی کند. موضوعات شامل برنامه‌های درسی و آموزشی منتهی به تالیف متون و کتب درسی، استاد، دانشجو و پایان‌نامه‌ها و مجلات پژوهشی در علوم‌انسانی می‌شود و مواضع چهارگانه عبارتند از: اسلامی‌شدن، بومی‌سازی، کارآمدسازی و روزآمدسازی. در هر برنامه درسی به این چهار موضوع توجه داریم. همچنین، یک برنامه درسی از نظر شورا چهار فصل متفاوت دارد. پیش از این برنامه‌های علوم‌انسانی در دانشگاه‌ها طی ۲۵ سال تغییری نکرده بود و بسیاری از تحولات در برنامه‌ها ورود نداشت، لذا برای مثال در حوزه کارآمدسازی برنامه‌هایی برای جذب فارغ‌التحصیلان علوم انسانی درنظر گرفتیم.

در موضوع بومی‌سازی هم برنامه‌ها نوعا متعلق به دانشگاه‌های غربی بود. برای مثال در برنامه کارشناسی رشته اقتصاد فقط دو واحد اقتصاد ایران وجود داشت آن‌هم به‌صورت اختیاری، اما در برنامه جدید مصوب شورا که تصویب آن چهار سال به‌طول انجامید، هشت واحد اقتصاد ایران در دوره کارشناسی به‌صورت الزامی گنجانده شده است.نمی‌توانستیم صبر کنیم تا تحولات بنیادین در هر رشته رخ دهد، لذا سعی کردیم از موجودی دانشگاه و حوزه برای اسلامی‌شدن علوم انسانی در گام اول استفاده کنیم. حرف ما این بود که دانشگاهیان و حوزویان هر چه دارند را در قدم اول بیاورند. ما ارتباطی سامان یافته با حوزه داشتیم و شورای تحول دفتری در قم برای ارتباط با حوزه دارد. پیدایش انجمن‌های تخصصی در حوزه ازجمله برنامه‌های شورا محسوب می‌شود. حدود ۹۰ برنامه درسی را در شورا مصوب کرده‌ایم. این سرفصل‌ها از سوی استادان صاحب صلاحیت در قالب کتاب تصویب شده و هر کتاب زیر نظر یک شورای سه‌نفره مدیریت می‌شود و طی همکاری با انتشارات سمت منتشر خواهد شد.در شورای تحول مشکلات زیادی داریم که یکی از آنها نداشتن بودجه است. کل بودجه سالانه شورای تحول از بودجه‌ای که برای یکی از این همایش‌های یکی، ‌دو روزه در کشور صرف می‌شود، کمتر است. هنوز هستند بعضی مسئولان که مایل نیستند این تحول صورت بگیرد و آن را سیاسی و جناحی تفسیر می‌کنند و هرجا بتوانند چوبی لای چرخ این کار می‌گذارند. فرق کاری که ما می‌کنیم با کار دوستانی مثل شما در این سمینارها و همایش‌ها آن است که شما هرچه مطلب خوب نوشته شود، آن را چاپ می‌کنید، ولی کار ما باید که در کلاس درس اجرا شود یعنی از فکر تا به عمل، باید از گردنه‌ها و موانعی عبور کنیم که البته وظیفه است و امیدواریم با همکاری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و استمداد از مجامعی مانند این جمع، بتوانیم به آنچه برای جمهوری اسلامی لازم و بایسته است، برسیم.

سورنا ستاری، معاون علم و فناوری رئیس‌جمهور:

لزوم تجاری‌سازی علوم انسانی

من سررشته‌ای در علوم‌انسانی ندارم، اما در معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری سعی می‌کنیم روی مشکلات این علوم هم تمرکز کنیم. ما دانشگاه درست کرده‌ایم و دور آن دیوار کشیده‌ایم و عده‌ای صبح و شب در آن درس می‌خوانند و در آن چیزی به آنها یاد می‌دهیم که شباهتی به نیاز مردم ندارد. ما با پول مردم درس می‌خوانیم تا مشکلات آنها را حل کنیم، اما به اینکه مردم کجا هستند توجه نداریم. کتاب و مقاله نوشتن خوب است، اما هدف نیست. در هرکدام از پژوهشکده‌های علوم انسانی که برای بازدید رفتم، به من کتابخانه نشان دادند؛ کتابخانه‌های عظیم. تاثیرشان در جامعه چیست؟ واقعیت‌های جامعه چیزهای دیگری را مطرح می‌کند.اگر درباره تجاری‌سازی علوم‌انسانی حرف می‌زنم درواقع درباره محتوا صحبت می‌کنم. 60 تا 70 درصد یک شرکت، علوم‌انسانی است. ما باید بتوانیم چیزهایی را که می‌نویسیم در جامعه پیاده‌سازی کنیم. چه‌طور ایده‌ها و عقیده‌ها را در جامعه پیاده‌سازی کنیم؟ اگر امروز در مد و لباس شکست می‌خوریم [در‌واقع] شرکت‌های ما شکست می‌خورند، سربازهای ما در این مبارزه، شرکت‌ها هستند. اگر در فیلم و سریال شکست می‌خوریم به‌دلیل نداشتن شرکت قوی است، ما شرکت قوی نداریم و فقط یک‌سری کارگردان داریم. اگر فرزندان ما عروسک باربی در دست می‌گیرند و اسباب‌بازی نداریم، مشکل این است که شرکت نداریم. بحث تجاری‌سازی یعنی اینکه مردم و به‌ویژه فرزندان ما بتوانند از محصولات استفاده کنند. باید این را توسعه دهیم.در حوزه علوم‌انسانی تمرکز کردیم و خوشبختانه شرکت‌های خوبی درست شده است.

ما در دانشگاه‌هایی مثل علامه‌طباطبایی و امام‌صادق(ع) شتاب‌دهنده‌هایی ایجاد کردیم تا شرکت‌ها خلق شوند در‌عین‌حال جوانان خوشفکر هم وارد این حوزه شده‌اند. ما نباید فضای مجازی را ببازیم، اگر می‌بازیم، شرکتمان است که می‌بازد. باید دیدگاه‌مان را تغییر دهیم. بیش از هرچیز باید بتوانیم علوم‌انسانی را در زندگی بروز دهیم.گرچه آنچه کشور به آن نیاز دارد و انتظاراتی که حضرت‌آقا از ما دارند، فاصله داریم ولی یک اکوسیستم درست شده است. اگر ما در بیوتکنولوژی، خصوصا بیوتکنولوژی انسانی فوق‌العاده و در منطقه رتبه اول هستیم این به‌دلیل داشتن شرکت و اکوسیستم است. اکوسیستم معنی‌اش این است که شرکت‌هایی داریم که هرکدام 200 تا300 میلیارد تومان در سال در خطوط تولیدشان سرمایه‌گذاری دارند. اکوسیستم‌ها و زیست‌بوم‌های اینچنینی باید در حوزه علوم‌انسانی هم شکل بگیرد و شرکت‌ها باید بتوانند اهداف کشور را توسعه دهند و هدف باید حل مسائل مردم باشد. برای توسعه اهداف کشور در این حوزه‌ها باید این شرکت‌ها باشند. نباید بازار را ببازیم. کشورهایی که پیشرفت کرده‌اند جز این نبوده که از بازار داخلی‌شان مانند ناموس‌شان حفاظت کرده‌اند. باید زمینه‌ای درست کنیم که شرکت‌هایمان بتوانند مبارزه را ادامه دهند و به‌صرف بگیر و ببند و بالا بردن گمرکات نیست.

در معاونت علمی در حوزه علوم انسانی، دیدگاهمان توسعه چنین فرهنگی است.وقتی رشته تحصیلی و سیلابس درسی را مثلا از دانشگاه استنفورد گرفته‌ایم، خروجی آن آیا به درد این زیست‌بوم می‌خورد یا زیست‌بوم دیگر؟ پس چطور انتظار داریم که آن فارغ‌التحصیل در داخل بماند و در این اکوسیستم کار کند؟ علم، علم است اما مهم این است که خروجی دوره‌تان بناست به‌درد چه زیست‌بومی بخورد. راجع‌به خیلی از رشته‌ها باید براساس اکوسیستم صحبت شود [و مانند ریاضی نیستند که احکامشان همه‌جا یکسان باشد.]حوزه علوم انسانی بسیار بکر است و جای کار دارد. ما در معاونت علمی فناوری ریاست‌جمهوری، بخشی به‌عنوان توسعه زیست‌بوم دانش‌بنیان داریم که همین‌جا اعلام می‌کنم آمادگی داریم با استادان علوم‌انسانی همکاری کنیم. شرکت‌ها، سربازان ما هستند و اینها محصول به جامعه داده‌اند و فرهنگ را شکل می‌دهند. باید بازار را بگیریم.

سیدسعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی:

علوم انسانی اسلامی، پاسخ به بحران علم

محصول علم جدید منجر به آرامش بشر نشده است. این امر به علم و عملکردهای پیامد علم در عرصه‌های مختلف برمی‌گردد. استوارت هال گفته است انسان جدید منطق هویتش خواب ناآرام است. هویت محصول دو فرآیند، ارتباط با درون انسان و برون انسان. وقتی انسان در ارتباط با درون خود دچار اختلال می‌شود ارتباطات بیرونی‌اش هم مختل می‌شود. از علوم‌انسانی‌اسلامی باید در دو ساحت صحبت کرد؛ هستی‌شناسی و اینکه بر مبنای شناخت هستی، چه مسیری را برای زندگی داریم. کسانی که مقابل علوم انسانی اسلامی، یعنی علوم انسانی هنجاری و ارزشی قرار می‌گیرند، استدلال‌شان این است که فرد دچار یک‌جانبه‌نگری می‌شود.می‌گویند در مقام هستی‌شناسی علم، یک علم و حاکی از واقع است و در مقام سیاستگذاری، نظام ارزشی مدخلیت پیدا می‌کند. ولی واقعیت این است که هم در هستی‌شناسی نیاز به نگرش اسلامی داریم و هم در فرآیند کردن دریافتی که از هستی می‌کنیم نیازمند به یک نظام ارزشی هستیم. علوم تجربی پیوستاری از دوره روشنگری غرب است و در بنیان خودش نوعی ابطال‌پذیری را به‌عنوان اصل قرار داده است و از همان زمانی که به علم آزمون‌یافته دست پیدا می‌کند زیر پایش سست است چون به این معناست که داده جدید می‌تواند نظریه سابق را باطل کند. به‌دلیل خطاهای علوم تجربی مسیر جدیدی به‌نام شبیه‌سازی هستی به‌وجود آمد، به این معنا که در هستی ضوابطی وجود دارد که اگر به آن دست پیدا کنند، به علم ناب دست یافته‌اند.شبیه‌سازی هستی به‌دنبال کردن حقیقت هستی در شبیه‌سازی هستی وارد شده است.

در موازات این رویکرد، دانش دیگری به‌وجود آمده تحت‌عنوان دانش یکپارچه و از دهه 80 بسیاری از علوم تحت تاثیر دانش یکپارچه هستند. دانش یکپارچه باز به حکمت قدیم‌مان برمی‌گردد. دانش یکپارچه تاکید می‌کند که دانش یک پیکره دارد. گرچه فهم انسان رشته‌های مختلف پیدا کرده، اما این علوم به‌هم متصلند.به‌وجود آمدن جهان مجازی عرصه دوتایی‌ها را فعال کرد و جهان دومی به وجود آمد که با جهان اول که جهان فیزیکی است، فرق دارد. جهان اول جغرافیامحور است، اما جهان دوم ریاضی‌وار و رقومی است. چیزی که در گذشته جهان ذهن بود، [با پیدایش جهان موازی] تبدیل به جهان واقعی شد. نوآوری‌ها در جهان دوم عرصه بزرگ‌تری دارند. به‌وجود آمدن جهان مجازی ضرورت دانش یکپارچه را گسترش داده است.در ذیل دانش یکپارچه، رویکرد چند رشته‌ای و بین‌رشته‌ای به موضوعات به‌وجود آمد. ترکیب‌هایی که در حوزه علم به‌وجود می‌آید محصول ناتوانی‌ای است که در حوزه‌های رشته‌ای وجود دارد. نوآوری در علوم‌انسانی اسلامی، کشف قوانین هستی است. علوم‌انسانی اسلامی باید بتواند به مجموعه حقایق هستی توجه کند و خداوند ما را بارها به این امر توصیه کرده است.