به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، داود مهدویزادگان، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
تجربه مدیریت هیاتی
آنکس که هیاتهای مذهبی را چالش بزرگ دولت مدرن میداند، تلقی نادرستی از ظرفیت مدنی هیاتهای مذهبی دارد. تنها توجیه چنین چالش ساختگیای، این پیشفرض است که هیاتهای مذهبی بهدلیل ماهیت دینیشان با دولت مدرن سکولار، سازگاری ندارند والا سازمانهای موسوم به مردمنهاد (NGOها) نیز ماهیت محفلی و محلی دارند، ولی چنین چالشی میان آنها و دولت مدرن تلقی نمیشود. اگر اندیشه مدرن، نگاه بسته و تنگنظرانه و علقههای سیاسی خود را -که هر امر غیرمدرن را سد راه پیشرفت میداند- کنار بگذارد آنوقت خواهد فهمید که امری مانند هیات مذهبی ظرفیتهای مدنی بالایی در باز کردن گرههای بروکراسی دارد. قرار نیست که هیات مذهبی جای دولت را بگیرد و به اصطلاح، دولت بهگونهای «هیاتی» عمل کند، بلکه هیات مذهبی میتواند کمککار دولت باشد و حتی دولت میتواند در وضعیت گرههای بروکراسی به روش مدیریت هیاتی عمل کند و بر مشکلات خود فایق آید. چنین مدیریتی، موفقیت خود را در عبور از وقایع ناگواری چون سیل و زلزله و حل معضلات اجتماعی و اقتصادیای چون فقر و گرسنگی نشان داده است. سربلندی مدیریت هشتساله دفاع مقدس بهدلیل امتزاج آن با مدیریت هیاتی است. اگر چنین امتزاج مقدسی در دوران دفاع مقدس رخ نداده بود، معلوم نبود مرزهای سرزمینی ما دستخوش چه تغییرات تلخ و ناگواری میشد. چنین ظرفیتی را حتی در تشکلهای مردمنهاد مدرن نمیتوان سراغ گرفت چه رسد به احزاب سیاسیای که صرفا دغدغه تصاحب قدرت دارند.
3 ویژگی بیبدیل
اساسا هیات مذهبی، نهادی جمعی است که خاستگاه دینی دارد. کنش ارادتی، قدرت بسیجگری و سهولت در عمل؛ سه ویژگی مهم چنین نهادی است. این هر سه ویژگی در حل مسائل و معضلات اجتماعی بسیار سازنده است. جامعه پیشرفته متعالی، به تراز بالایی از این سه ویژگی نیاز دارد. جامعه غیرارادتی مبتنیبر فرهنگ واگرایی و از احساسات عاطفی محروم است. مسائل در چنین جامعهای تنها بر پایه منافع و محاسبه سود و زیان شخصی حلوفصل میشود. بحران اجتماعی در جایی که تعارض میان منافع شخصی و جمعی پدید آید، خود را نشان میدهد. در این حالت، جامعه قراردادی تنها با اعمال زور و وضع مقررات سختگیرانه میتواند از بحران عبور کند. حال آنکه جامعه ارادتی مبتنیبر فرهنگ همگرایی، قادر به عبور از بحران اجتماعی است. از طرف دیگر، بسیج عمومی برای فعلیت ارادت جمعی لازم است و بدون آن همدلیهای شکل گرفته، جهتگیری عملی پیدا نمیکند. همچنین، ارادت جمعی بسیجیافته در قالب کنشهای سهل و ساده کارساز است. بروکراسی و مقررات دستوپا گیر به کلی دلسردکننده احساسات عاطفی است و موجب تضعیف ارادت جمعی میشود. دولت مدرن بهدلیل آنکه بر پایه نظم بروکراتیک عمل میکند، از این سه ویژگی تقریبا محروم است. به عبارتی پاشنهآشیل دولت مدرن در این سه ویژگی است. به همین خاطر است که سرعت عمل دولت مدرن در عبور از بحران، بهدلیل فقدان آن سه ویژگی، خیلی کُند و بطئی است. از این رو، نهادهای جمعی ارادتی مانند هیاتهای مذهبی بهدلیل برخورداری از این سه ویژگی، بهخوبی میتوانند دولت مدرن را در عبور از بحرانهای اجتماعی و بلایای طبیعی کمک کنند. نمونهای از چنین تجربه موفقی را میتوان در سیل ویرانگر آغاز سال 98 مشاهده کرد. مدیریت هیاتی خیلی زودتر از مسئول و کارگزار دولتی توانست با تکیه بر سه اصل ارادت، بسیجگری و سهولت، در صحنه حادثه حضور پیدا کند و امدادهای عاجل خود را عملی سازد.
نظر عقلانی
بنابراین، قطعا عقلانی نیست که دولت مدرن را از تشکلهای مردمنهاد دینی مانند هیاتهای مذهبی محروم سازیم. چرا نباید دولت مدرن از ظرفیت مدنی بیبدیل هیاتهای مذهبی در حل مسائل و معضلات اجتماعی استفاده کند. در ماجرای سیل اخیر، حتی سازمانهای مردمنهاد ( NGOها) عرفی از مدیریت هیاتی جا مانده بود. اصولا اینکه باید دولت مدرن در شرایط بحرانی به روش مدیریت هیاتی عمل کند، تجربه پذیرفتهشده جهانی است. اما مفروض غیردینی بودن دولت مدرن در تصویر چالش مذکور، از اساس مردود است. چون دولت در نظام اسلامی اساسا غیردینی نیست تا تلقی چالش دولت مدرن و هیاتهای مذهبی شکل بگیرد. دولت مدرن در نظام اسلامی به دور از ایدئولوژیهای سکولار به خدمت گرفته شده است. چنین نیست که ایدئولوژی مدرن بخش انفکاکناپذیر دولت مدرن است. حتی چنین تلقیای (جدایی دولت مدرن از هیاتهای مذهبی)، با این شدت و غلظت، در تجربه مدرن دولتهای غربی سابقه ندارد. پس، بهتر آن است که برای حلوفصل معضلات اجتماعی و اقتصادی جامعه، تلقیهای واگرایانه که موجب دو قطبیسازیهای کاذب میشود، کنار گذاشته شود.