تاریخ : Wed 30 Oct 2019 - 09:59
کد خبر : 32953
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

کارگردان پروژه سیاسی خانه پدری کیست؟

«فرهیختگان» بررسی کرد

کارگردان پروژه سیاسی خانه پدری کیست؟

حواشی به وجود آمده پیرامون اکران و توقیف فیلم سینمایی «خانه پدری» نشان از سایه سنگین سیاست بر فرهنگ دارد، شواهد نشان می‌دهد کارگردانی یک پروژه سیاسی در جایی فراتر از معاونت سینمایی و حتی وزارت ارشاد انجام می‌شود.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اگر به سینمای امروز جهان نگاه کنیم، حاشیه در هیچ جا اینقدر از متن پررنگ‌تر نیست. شاید قدیم‌ترها در جاهای دیگر دنیا هم فیلم‌ها و سایر محصولات هنری می‌توانستند با حاشیه‌سازی، بیشتر از ظرفیت‌هایی که به‌لحاظ زیبایی‌شناختی داشتند، دیده شوند؛ اما امروزه چنین بساطی لااقل به شکل سابقش تقریبا جمع شده و فقط همین‌جاست که ما با چنین مساله‌ای روبه‌رو هستیم. دیده شدن توسط حاشیه‌ها، تقریبا به فرمولی تبدیل شده که به انتها رسیدگان از لحاظ ذوق هنری یا آنها که از ابتدا بهره زیادی از چنین ذوقی نداشتند، توسط آن می‌توانند دوباره خودشان را مطرح کنند یا از اساس مطرح شوند. این البته تنها جنبه فردی ماجرا و قسمتی است که به صاحبان یک اثر هنری، مثلا فیلم سینمایی مربوط می‌شود؛ در‌حالی‌که تمام ماجرا همین نیست و غیر از خود هنرمندان، جریانات سیاسی و اجتماعی گوناگونی هستند که می‌توانند از این فرمول‌ها برای مقاصد خاصی استفاده کنند. یک آرزوی بزرگ و هنوز تحقق نیافته این است که چنین فرمولی بالاخره روزی به‌هم بخورد و یک داوری منطقی و علمی احتمالا حکم خواهد کرد که با ادامه این وضع، ما هر روز هر چه بیشتر به‌لحاظ بن‌مایه فرهنگی، از باقی دنیا عقب خواهیم افتاد. اینکه به‌جای تقویت ماهیچه‌های فنی و معنایی‌، زیر پوست ادبیات، سینما و موسیقی‌مان با حاشیه‌سازی آب تزریق شود و برای دیده شدن آثار، به‌جای زیباتر و عمیق‌تر کردن‌شان، از جنجال‌های بی‌ربط به کیفیت آنها استفاده شود، هر روز بیشتر از دیروز پایه‌های فنی و معنایی ما را سست‌تر می‌کند. اینکه کارگردان «خانه پدری» از حاشیه‌سازی برای دیده شدن استفاده کرده است، قضاوتی نیست که به این سادگی بتوان روی آن ایستاد. هرچند این بحث به‌راحتی قابل کنارگذاشتن هم نیست. اما اگر گفته شود که یک سری جریانات سیاسی و اجتماعی از حاشیه‌های «خانه پدری» استفاده‌های خاصی کرده‌اند، این یکی را راحت‌تر می‌شود پذیرفت، چون برایش شواهد و قرائن مستقیمی وجود دارد.

«خانه پدری» به‌لحاظ فیلمی و با معیارهای زیبایی‌شناختی چقدر اثر ارزشمندی است؟ آیا محتوای این فیلم محل اشکال است؟ یا ایراد اصلی آن را صرفا می‌شود یک نمایش عریان بصری از خشونت دانست؟ اگر محتوای «خانه پدری» محل اشکال باشد، آیا این ایرادات در حدی بود که بتوان حکم به توقیف آن داد؟ در این صورت عده‌ای از فیلم‌های امسال مثل «مسخره باز» و «ناگهان درخت» که حتی یکی‌شان از جشنواره فجر هم جایزه گرفت و همین روزها روی پرده است، آیا محتوایی به مراتب تند و تیزتر از «خانه پدری» یا لااقل در همان حد نداشتند؟ یا اگر از محتوای سیاسی فیلم‌ها بیرون بیاییم و محتوای مرتبط با خانواده را درنظر بگیریم، گذشته از بعضی فیلم‌های مشخصا از این جهت مساله‌دار مثل «بنفشه آفریقایی» یا «درخونگاه» که یکی‌شان این روزها در حال اکران است، سایر فیلم‌های امسال جشنواره را چقدر می‌شود در ارتباط با موضوع خانواده آثار سالمی ‌دانست؟ پس از جشنواره‌ای که بزرگ‌ترین شاخصه‌ آن ضدپدر بودن فیلم‌ها بود، چطور ممکن است که این فیلم‌ها بی‌دردسر و به نوبت اکران شوند و تنها «خانه پدری» حساسیت‌ها را برانگیخته کند؟ اگر این بحث‌ها مطرح نیست و مساله اصلی، خشونت بصری فیلم بوده، مگر قبل از اکران مجدد «خانه پدری» در سال 1398، سر این موضوع بحث و توافق نشده بود؟ چطور ممکن است این همه سال درباره فیلمی بحث شود و افراد مختلفی از داخل خانه ملت گرفته تا دولت و قوه قضائیه راجع‌به آن نظر دهند، اما همچنان در موردش بلاتکلیفی وجود داشته باشد؟ بحث درباره «خانه پدری»، داخل چارچوبی دوسره که فقط سیاه و سفید است و مخالفان و موافقان اکران را به‌صورت تیپیک دسته‌بندی می‌کند، نه‌تنها صحیح نیست، بلکه حرکت درجهت حفظ قاعده‌ای خواهد بود که برندگان حاشیه‌سازی‌ها را در دو سوی ماجرا منتفع می‌کند.

  خانه پدری از تولد تا توقیف

«خانه پدری» سیزدهمین فیلم کیانوش عیاری است که یک بازه زمانی از اوایل حکومت رضاشاه تا سال 1379 را راجع‌به خانواده‌ای در شهر تهران روایت می‌کند، روایتی که بیش از 70 سال را در بر می‌گیرد و در سال 1389 جلوی دوربین رفت.

طراحی صحنه و لباس این فیلم و فضای کار و همین‌طور زمانی که داستان در آن اتفاق می‌افتد، بسیار شبیه به سریال «روزگار قریب» است که همین فیلمساز آن را کارگردانی کرده بود. از این لحاظ فرآیند تولید «خانه پدری» را می‌شود شبیه «آدم برفی» ساخته داوود میرباقری دانست که با همان گروه سریال «امام علی(ع)» و در میانه ضبط آن پروژه، جلوی دوربین رفت.

«خانه پدری» در اولین سکانس خود صحنه‌های خشنی دارد که دیدن آن برای تمام افراد مناسب نیست و نیاز به هشدارهای قبلی برای تماشاگران دارد. فیلم کیانوش عیاری به تهیه‌کنندگی خود او و با مشارکت نیروی انتظامی ساخته شد، به طوری که هرکدام از طرفین 50درصد مشارکت داشتند. نیروی انتظامی از ساخته شدن این فیلم اهدافی را مثل ابلاغ هشدارهای تعلیمی در قالب سینما دنبال می‌کرد. این هشدارها قرار بود به قتل‌های ناموسی، خصوصا در استان خوزستان توجه داشته باشند، چیزی که یکی از فرماندهان نیروی انتظامی در همان ایامی که تصمیمات برای ساخت این فیلم گرفته می‌شد، با صراحت به خبرنگاران بیان کرد. کیانوش عیاری خودش اهل خوزستان بود اما فیلم او برخلاف «عروس آتش» که خسرو سینایی، فیلمساز مازندرانی، آن را در خوزستان ساخته بود و به چنین مسائلی توجه داشت، یک ماجرای خوزستانی را به تهران آورد و شاید همین قضیه، سرمنشا بدبینی‌ها نسبت به فیلم شد. هرچند عیاری خودش بارها پس از حواشی ایجاد شده برای فیلم، تفاسیر نمادگرایانه از آن را نپذیرفت اماروایت این ماجرا در پایتخت، عنان تفاسیر را از کف خود کارگردان خارج کرده بود و دیگر نمی‌شد کاری کرد.  

این تفسیرها هرچند باعث بدبینی خیلی‌ها نسبت به سیزدهمین فیلم عیاری شد و آنها را در جبهه مخالفان اکران آن قرار داد؛ اما بهانه حقوقی مناسبی برای توقیف فیلم نبود. بهانه توقیف فیلم، خشونت‌های بصری آن در سکانس ابتدایی‌اش بود. نیروی انتظامی که تولیدکننده اصلی فیلم بود، پس از اتمام تولید، کار را نپسندید و حتی آن را در جشنواره پلیس نمایش نداد. گویا ساخت این فیلم در دوره مدیریت کسانی در ناجی هنر تصویب شده بود که با مدیران دوره اتمام پروژه، تفاوت داشت. «خانه پدری در زمان ما ساخته نشده است. در آن زمان تشخیص دوستان و همکاران ما بوده است که تصمیم گرفتند و فیلم ساخته شده است. حالا اصل فیلمنامه چه بوده است و چگونه درآمده است و اینکه آیا اصلا صحنه‌هایی که جامعه را متاثر می‌کند در فیلمنامه بوده یا خیر، من بی‌اطلاعم. حالا که فیلم ساخته شده در برخی از صحنه‌ها آسیب به مخاطب خواهد زد.» این را سعید منتظرالمهدی، رئیس وقت ناجی هنر در مرداد ماه سال ۱۳۹۱ می‌گفت. تا مدتی عنوان می‌شد که عدم نمایش «خانه پدری» به دلیل اختلافاتی است که بین ناجی هنر و کیانوش عیاری وجود دارد اما منتظرالمهدی توضیح دیگری داشت: «ما که در مقام تشخیص نیستیم و از ابتدا هم گفتیم وزارت ارشاد جلوی این کار را گرفت اما این صحبت من دلیل بر این نیست که ما موافق فیلم بودیم؛ خیر ما هم با برخی از صحنه‌های فیلم مشکل داریم. اما وزارت ارشاد از ما خواست تا فیلم در جشنواره پلیس که مربوط به نیروی انتظامی است هم اکران نشود.

ما به‌دلیل احترامی که برای وزات ارشاد قائل هستیم و قصد داریم قانونمند عمل کنیم و ارائه مجوز نمایش فیلم ‌در صلاحیت وزارت ارشاد است که به فیلمی مجوز بدهد یا خیر، ما این فیلم را در جشنواره پلیس هم به نمایش درنیاوردیم.» او سپس از اینکه اگر فیلم مجوز وزارت ارشاد را ندارد، چطور در جشنواره ونیز شرکت کرده، اظهار تعجب می‌کند. ظاهرا منتظرالمهدی در زمان بیان این صحبت‌ها نمی‌دانسته که فیلم عیاری به‌طور مخفیانه و بدون اجازه وزارت ارشاد به جشنواره ونیز رفته است. این حضور قاچاقی فیلم در یک جشنواره اروپایی، اولین حاشیه جدی درباره آن بود. به‌ هرحال کیانوش عیاری سال بعد و با عوض شدن دولت، در جایگاه رئیس هیات داوران جشنواره فجر قرار گرفت و فیلم در نمایش‌های غیر رقابتی فستیوال اکران شد. در هنگام برگزاری جشنواره به‌هیچ‌وجه حواشی «خانه پدری» بیشتر از بعضی فیلم‌های دیگر آن سال نبود. اما اکران سه روزه و ناتمام این فیلم به این حواشی مجددا دامن زد.

بالاخره در پاییز سال 1398 مجددا تصمیم بر این شد تا «خانه پدری» با انجام یک سری اصلاحات اکران شود. از ابتدا به عیاری گفته شده بود که با اعمال این اصلاحات می‌تواند فیلمش را اکران کند، اما او این را نمی‌پذیرفت. او در اظهارنظری دو پهلو، هنگامی که هنوز دولت قبل بر سر کار بود، در این باره گفت: «نمایش این فیلم نیاز به (اصلاحات) دارد» و منظورش نه اصلاح سکانس ابتدایی و تدوین مجدد آن، بلکه روی کار آمدن یکی از جناح‌های سیاسی ایران موسوم به اصلاحات بود. عیاری اعتقاد داشت فیلم بدون حذف یک فریم، امکان اکران خواهد یافت و توصیه دوست صمیمی‌اش کمال تبریزی را نپذیرفته بود که می‌گفت: «با نشان ندادن واضح صحنه قتل دخترک در اول فیلم، تصور چنین اتفاقی را به عهده خود مخاطب خواهی گذاشت و همین تاثیر فیلم را بالا خواهد برد»، اما حالا و در سال ۱۳۹۸ کیانوش عیاری نظرات دیگری درباره سانسور فیلمش بیان می‌کند: «راستش بعد از سال‌ها، حالا که به فیلم نگاه می‌کنم ترجیحم این است که این صحنه به همین گونه‌ای باشد که الان در فیلم است و نه شکل قبلی.» اما چند روز از اکران مجدد فیلم نگذشته بود که خبر رسید این‌بار دادسرای انقلاب با ابلاغ حکمی به دادسرای رسانه، دستور توقیف «خانه پدری» را صادر کرده است.

این اتفاق در یک بین‌التعطیلین مربوط به اواخر ماه صفر رخ داد. سازمان سینمایی ابتدا اظهار بی‌اطلاعی کرد و بعد بدون اینکه کلمه‌ای درباره دلایل صدور این حکم حرف بزند، گفت بله، چنین نامه‌ای به دست ما رسیده است... در ادامه، حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی چنین اظهارنظر کرد: «اعضای شورای پروانه نمایش و قاطبه منتقدان و جامعه‌شناسان، خانه پدری را فیلمی در ترویج خشونت نمی‌دانند. هرگونه نمایش جرم، جنایت، خشونت یا امثال آن، به‌معنای ترویج این موضوعات نیست؛ به‌ویژه وقتی با رده‌بندی سنی ۱۵+ هشدارهای لازم به خانواده‌ها داده شده باشد.» مشخص نبود منبع آماری انتظامی برای بیان عبارت «قاطبه منتقدان و کارشناسان» کجا بود و او چطور فکر می‌کرد با استناد به این عبارت مبهم، می‌تواند در مقابل یک نهاد حقوقی، مدافع فیلم «خانه پدری» باشد، اما نکته مهم‌تر این بود که سازمان سینمایی درباره دلیل اعلام شده به‌عنوان محمل حقوقی توقیف فیلم، کمترین اظهارنظرها را می‌کرد و حتی ظاهرا سعی داشت آن را نادیده بگیرد. دلیل توقیف فیلم طبق بیانیه دادگاه انقلاب، اعمال نشدن اصلاحات مقرر در فیلم بود و پاسخ انتظامی در این خصوص همین جمله بیشتر نبود «جای تعجب است که عده‌ای می‌گویند هیچ اصلاحی در این فیلم صورت نگرفته است. مصاحبه‌های مسئولان سازمان سینمایی و کارگردان فیلم هم موید انجام اصلاحات است.» آیا خود فیلمی که روی پرده در‌حال نمایش است، معیار داوری راجع‌به انجام شدن یا نشدن اصلاحات روی آن است یا مصاحبه‌های کارگردان فیلم و مسئولان سازمان سینمایی؟

چند ماه بیشتر از زمانی نمی‌گذرد که به دستور حسین انتظامی فیلم «رحمان ۱۴۰۰» با عنوان اتهامی «اعمال نکردن موارد اصلاحات در هنگام اکران» توقیف شد و به‌طور کل از چرخه اکران بیرون آمد. حالا اما مشخص نبود که موارد اصلاحی روی فیلم «خانه پدری» از طرف چه نهادهایی ابلاغ شده و در کجا و مطابق چه جزئیاتی روی آن توافق شده است؟ وقتی دادسرا اعلام می‌کند اصلاحات مقرر روی یک فیلم اعمال نشده‌اند، یعنی این‌ نهاد اطلاع دارد که قرار بوده چه اصلاحاتی انجام شود و احتمالا چند نهاد مختلف در این مورد دخیل بوده‌اند و توافق کرده‌اند. در چنین شرایطی نمی‌توان به درستی تشخیص داد درخصوص اعمال نشدن اصلاحات روی فیلم در هنگام اکران آن، مسئولیت‌ها به‌عهده چه شخص یا اشخاص یا نهادهایی است؟ آیا این سازمان سینمایی بوده که موارد اصلاحی را درست به سینماداران یا پخش‌کننده یا تهیه‌کننده فیلم ابلاغ نکرده یا آنها موارد ابلاغی را درست اعمال نکرده‌اند یا هر دو دسته مقصر بوده‌اند؟ آیا ممکن است سازمان سینمایی از اعمال نشدن این اصلاحات روی فیلم به‌طور کامل بی‌اطلاع بوده باشد؟ مشخص است که قضیه پیش آمده درخصوص دومین توقیف «خانه پدری»، نیازمند توضیحات روشن‌تری درخصوص نقش سازمان سینمایی است.

موافقان اکران چه می‌گویند

کیانوش عیاری سال‌ها پیش بعد از اکران «خانه پدری» در جشنواره فیلم فجر گفته بود، از سال 55 که پدر و پسری اهوازی دخترک خانواده‌شان را به داخل رودخانه انداختند تا طعمه کوسه‌ها شود، دغدغه ساخت فیلمی با موضوع خشونت خانوادگی را داشته است. تا اینکه اولین‌بار سردار احمدی‌مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی در اسفندماه 87 از سینماگران ایرانی گله می‌کند که چرا به قتل‌های خانوادگی نمی‌پردازند. همان‌جا بود که عیاری به فکر آن ایده قدیمی افتاد و بدون معطلی به‌سمت ساخت این فیلم رفت. عیاری البته در همان مصاحبه گفته بود: «ممکن است سردار احمدی‌مقدم بگویند حالا من گفتم بروید فیلم بسازید، ولی چرا اینجوری؟ البته سردار واقعا مشکلش فقط صحنه‌های ابتدایی فیلم بود و از طریق سردار کارگر به من پیغام فرستادند که چهار روز طول کشید بعد از دیدن آن صحنه‌ها حالم خوب شود. فکر کنم اگر این صحنه را بردارم ممکن است ایشان هم از طرفداران فیلم باشند.»

البته خشونت عریان صحنه‌های ابتدایی «خانه پدری»، ادعای گزافی نیست و در آثار سینمای ایران کمتر دیده شده است. اما مساله این است مضمونی که برای فیلم انتخاب شده، مختصات چنین خشونتی را طراحی کرده است. حسین معززی‌نیا، منتقد سینما درمورد انتقادات به تلخی سکانس افتتاحیه فیلم نوشته است: «خطاب به دیگرانی که این روزها می‌گویند و می‌نویسند این فیلم تلخ است، سخت است، مخاطب را آزار داده، فلانی گفته حالش بد شده... ای دوست خیرخواه و خوش‌قلب و خوش‌بین و خوش‌نیت، از کجا و چطور به این نتیجه رسیده‌ای که آثار هنری همیشه وظیفه دارند ما را نوازش کنند؟ چه‌کسی به تو گفته فیلم‌ها همیشه قرار است لی‌لی به لالای ما بگذارند؟ فیلم می‌تواند جان‌خراش باشد. بسیاری از آثار ادبی بزرگ، رمان‌ها و نمایشنامه‌های تاریخ دلخراشند. حتی آثار ادبی خودمان، شاهنامه پر از سوگ است. قصه‌ سیاوش، آدم را داغدار می‌کند. بسیاری از قصه‌های بزرگ تاریخ مثل پتک کوبیده‌اند توی سر ما. خانه‌ پدری فیلم تیره و تاری است. آزار می‌دهد. هولناک است. خراش می‌اندازد بر ذهن تماشاگرش. چرا نباید این کار را کند؟ ایرادش چیست؟ چرا میان این همه کمدی بی‌خاصیت و درام‌های قلابی، یک فیلم اجازه ندارد تماشاگرش را با دل‌آشوبه بفرستد خانه؟»

اما خشونت فیلم تنها نقطه اشکالی نیست که به فیلم وارد می‌شد. مساله دیگر انتقادات به فضا و کاراکترهایی بود که در این فیلم حضور داشتند. واضح است که رفتارهای پدر و پسر پرماجرای داستان، اصولا ربطی به اندیشه‌های مذهبی آنها ندارد، ولی از همان ابتدای اکران فیلم، برخی رسانه‌ها این نقد را مطرح کردند که «خانه پدری» چهره‌ای وحشیانه و ضدانسانی از آدم‌های مذهبی به نمایش گذاشته است. اما آیا «خانه پدری» هدفش توهین به ارزش‌ها و سنت‌های ایرانی بوده است؟ عیاری درمورد هدف‌گذاری‌اش برای این فیلم گفته است: « فکر می‌کنم این جمله درست‌ترین تعریف برای نقطه هدف ما در فیلم باشد، ما در «خانه پدری» تعصبات کور یا همان چیزی که می‌توان اسمش را تحجر گذاشت، هدف گرفته‌ایم و نه مطلقا چیز دیگری را. در فیلم هم من غیرت را نقد نمی‌کنم، نقد من روی این تعصب خشک است که کاملا واضح است امری ضد دینی است.» با این وجود عمده انتقادات به فیلم از ناحیه افرادی وارد می‌شد که متکی بر همان نمادگرایی افراطی در فیلم، کل فیلم را تعمیم به جامعه مذهبی ایران می‌داد و از این منظر قضاوت می‌کرد. موضوعی که روابط‌عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران درخصوص علت توقیف فیلم خانه پدری هم به آن اشاره کرد که این فیلم به‌نحوی توهین به اعتقادات مذهبی جامعه ایران و ترویج خشونت علیه زنان و زیر سوال بردن سنن، رسوم و فرهنگ ناب ایرانی-اسلامی است.

البته این ادعا با آن چیزی که در فیلم دیده می‌شود تناقضی آشکار داشت و نشان می‌دهد حکم توقیف فیلم بیش از آنکه معطوف به محتوای فیلم باشد به فضایی فرامتن این اثر باز می‌گشت. مساله‌ای که این روزها دوباره برای توقیف فیلم در حال رخ دادن است، بیشتر جنبه سیاسی دارد. همان جهت سیاسی‌ای که هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما به آن اشاره کرد و نوشت: «سابقه این سال‌ها هم نشان داده که نمایش هیچ فیلم توقیفی تاثیر سوئی بر جایی نگذاشته، مگر اینکه مراد از این برخوردها، فقط هدفی سیاسی و جناحی باشد. متاسفانه امکان محاسبه هزینه و ضایعات این برخوردها و جنجال‌ها وجود ندارد وگرنه می‌توانست تلنگری باشد بر ذهن همه.» نتیجه این‌گونه استفاده ابزاری اهل سیاست از آثار سینمایی چیزی نیست جز اینکه سینمای اجتماعی ایران، گرفتار محافظه‌کاری و البته ابتذال در پرداخت به موضوعات ‌شود.

* نویسنده: میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار