
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، گامهای برجامی، سرنگونی پهپاد و توقیف نفتکش انگلیسی موجب تغییر رویکرد سعودی و امارات در قبال ایران شد. نصرتالله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن با اشاره به سفر وزیر امور خارجه به کویت در فاصله چند روز بعد از سفر به قطر به «فرهیختگان» گفت: «این سفرها بهلحاظ زمانبندی بسیار خوب طراحی شدهاند و مجموعهتحولاتی چون تحریم ظریف از سوی آمریکا و سلسلهتحولاتی که در خلیجفارس رخ داد و تغییر محاسباتی که در تیم ترامپ بهواسطه شکستهای اخیر از ایران –بهویژه در ماجرای سرنگونی پهپاد- اتفاق افتاد، بهعلاوه گردشهایی که در رویکرد امارات و سعودی در قبال ایران صورت گرفت، بر اهمیت این سفرها میافزاید.»
وی افزود: «این سفرها میتواند نقایص و کاستیهای سیاست خارجی ایران را در روابط دوجانبه تا حد زیادی جبران کند، به شرط آنکه آقای ظریف در دیدارها دارای رویکرد سیاسی برای مصالحه و نوآوری در چگونگی ایجاد احساس امنیت مشترک در آحاد منطقه و کشورهای شمال و جنوب خلیجفارس داشته باشد.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی اضافه کرد: «آقای ظریف در این رابطه باید تئوریپردازی مناسب و نیز پیشنهاد عملیاتی داشته باشد. به بیان دقیقتر، طرح پیمان امنیت دسته جمعی که ایشان ارائه داد باید اجرایی و عملیاتی باشد و صرف ارائه آن به شکل یک تز دانشگاهی کافی نیست.»
تاجیک ادامه داد: «ما باید این احساس امنیت مشترک را از طریق یک عنصر مادی که مولفههای اقتصادی و همکاریهای اقتصادی منطقهای را دربر داشته باشد، ارائه دهیم و کشورهای منطقه را حول چنین طرحهای اقتصادی جمع کنیم تا منتفعشدن کشورهای منطقه باعث ایجاد امنیت مشترک و انعقاد یک پیمان جمعی و امنیتی شود.»
وی افزود: «اگر این سفرها با دو مولفه ذکرشده همراه باشند میتوانند نقطه عطفی در تحولات منطقه بعد از لطمههایی که آمریکاییها خوردند ازجمله تحولات خلیجفارس، مسائل نفتکشها، گردشهای امارات و عربستان نسبت به ایران و طولانیشدن جنگ یمن و نیز جابه جایی سیاست خارجی امارات از آمریکا به سمت انگلیس در چگونگی مواجهه با ایران به شمار آیند و از جانب تهران مورد بهرهبرداری قرار گیرند.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به پیمانی که ایران در تلاش برای شکل دادن به آن است، خاطرنشان کرد: «اگر ما همه به سمت الگوهای سنتی پیمان امنیت دسته جمعی حرکت کنیم از آن جهت که این نوع پیمانها زمانبر هستند و رقبای منطقهای و فرامنطقهای ما ازجمله آمریکا نقش تخریبی در چنین مواردی بازی میکنند، توفیق چندانی در حصول چنین پیمانی حاصل نخواهد شد ولی اگر از طریق مولفههای اقتصادی و همکاریهای اقتصادی و تعریف چند مگاپروژه منطقهای که هر قسمت از آن در یک کشور اجرا شود یا آنکه به هر ترتیب همه کشورها در آن نقش داشته باشند، منافع طرفها به هم گره خواهد خورد و زودتر با کشورهای همسایه به یک احساس امنیت مشترک میرسیم.»
تاجیک اضافه کرد: «وقتی ما میخواهیم در قالب یک پیمان امنیت دسته جمعی یک الگوی امنیتی تعریف کنیم و قرارداد امنیتی بنویسیم، دولتها نقش پیدا خواهند کرد و چون دولتها نسبت به یکدیگر مظنون هستند، بنابراین لازم است فضا را به سمت همکاریهای اقتصادی ببریم که بخش خصوصی در آن نقش داشته باشد.»
وی با اشاره به تغییر رویه امارات یادآور شد: «نوع برخورد آمریکاییها و انگلیسیها با ایران متفاوت است؛ آمریکاییها خواهان درگیری و رودررویی نظامی هستند ولی انگلیسیها در پی روند سیاسی در منطقه هستند و به عقیده بنده، سیاستهای اماراتیها از آمریکا به سمت انگلیس جابه جایی پیدا کرده است.»
سفیر اسبق ایران در اردن درباره ماهیت تغییر موضع امارات در قبال تهران و جنبه تاکتیکی یا استراتژیکبودن آن اضافه کرد: «تعریف تاکتیک و استراتژی، تعریفهای دقیقی است و به هر صورت راهبرد مقطعی امارات حل مسائلش با ایران از طریق سیاسی است. حال ممکن است یک تحلیلگر آن را تاکتیکی بداند و تحلیلگر دیگری آن را استراتژیک قلمداد کند.»
تاجیک درخصوص تغییر رویکرد عربستان نیز خاطرنشان کرد: «بهدلیل طولانیشدن مسائل یمن و اختلاف میان امارات و عربستان، این دو دچار اختلالاتی در روابط با یکدیگر هستند و در میان آنها، سعودیها از نظر عملیاتی قدری عقبتر از اماراتیها نسبت به ما هستند.»
وی با اشاره به درگیرشدن ترامپ با تحولات داخلی آمریکا و موضوع انتخابات 2020 و نقش آن در مواجهشدن با نوعی خلأ پشتوانه سیاسی برای عربستان و امارات و نیز تاثیر این موضوع در تعدیل مواضع آنها در قبال ایران گفت: «سعودیها و اماراتیها تا حدی از ترامپ در رویارویی با ایران مأیوس شدند.»
سفیر اسبق ایران در اردن گفت: «ورود ترامپ به انتخابات 2020 تنها بخشی از آن است. این موضوع ریشهای دیگر دارد ازجمله برگهای برنده ایران اعم از سرنگونی پهپاد آمریکایی، توقیف نفتکش استینا در واکنش به توقیف نفتکش گریس-1 در جبلالطارق، کاهش تعهدات برجامی، طولانیشدن مناقشه یمن بهعلاوه نقشی که ایرانیان مقیم امارات در انتقال سرمایههایشان از این کشور بازی کردند در کنار اختلافی که میان حاکم دبی و ولیعهد امارات –شیخ محمد بنزاید- که درمجموع اماراتیها بهواسطه آنها احساس کنند ماندن در رویکرد آمریکا در مقابله نظامی با ایران یک ضرر مداوم برای آنها خواهد بود. لذا اماراتیها برای کاستن این ضررها سیاستهایشان را از رویکرد آمریکایی که مقابله مستقیم با ایران بود به رویکرد انگلیسی که روند سیاسی و مصالحه با ایران است، تغییر دادند.»
تاجیک در توضیح چرایی تغییر رویکرد عربستان در مواجهه با ایران نیز اضافه کرد: «عدم توانایی ترامپ در رویارویی نظامی با ایران بر هر دو کشور تاثیر نسبتا مساوی گذاشت، منتها اماراتیها مشکلات دیگری هم داشتند؛ ازجمله اختلافات داخلی میان حکام -6 حاکم- ازجمله محمد بنراشد و محمد بنزاید. در عربستان محمد بنسلمان حاکمیت نسبتا مطلقی نسبت به بنزاید در امارات دارد، بنابراین عواملی در هر دو کشور مساوی بودند و عواملی دیگر در امارات تشدیدکننده قضیه بود. این عوامل تشدیدکننده ازجمله اختلاف عربستان و امارات بر سر یمن و بیرون کشیدن نیروهای اماراتی از یمن مجموعهای شد که اماراتیها در تغییر رویکردشان نسبت به ایران سرعت بیشتری داشته باشند.»
وی ادامه داد: «عوامل دیگری هم در این موضوع دخیل بودند، ازجمله اینکه اماراتیها نسبت به تحولات خلیجفارس آسیبپذیرترند و فرار سرمایه در امارات خیلی سریعتر از عربستان صورت میگیرد؛ یعنی هر تحول مبتنیبر ناامنی که در خلیجفارس صورت گیرد، نخستین خسارت آن در امارات نمایان میشود.»
این کارشناس مسائل منطقه در پیشبینی چشمانداز تحولات منطقه و نوع مواجهه عربستان و امارات با ایران افزود: «این تحولات منوط به بازی چند بازیگر ازجمله سعودیها، رژیم صهیونیستی، انگلیس –که اخیرا خیز حضور در منطقه برداشتهاند– و... است. با این حال تعیینکنندهترین بازیگر ایران خواهد بود. اگر ایران بتواند نقشی سازنده در ارتباط با این تحولات داشته باشد و به عوامل شکلگیری این تغییر رویکرد بهایی مناسب دهد و نقش هر تحول را در دستگاه محاسباتی خود بهطور واقعی ببیند و به سمت یک الگوی همکاری و نه مقابله برود، در این صورت میتوان منتظر پررنگشدن نزدیکیها به تهران از سوی این دو کشور باشیم.»