
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، درباره احمد فردید کارهای زیادی انجام شده که آخرین مورد آن کتابی است که علی میرسپاسی در سال ۲۰۱۷ به زبان انگلیسی در دانشگاه کمبریج منتشر کرد و ظاهرا قرار است بهزودی هم به زبان فارسی ترجمه شود. در این کتاب که عنوان آن «فراملیگرایی در اندیشه سیاسی ایرانیان: زندگی و زمانه احمد فردید» نام دارد به موضوعاتی چون فلسفه فردید بعد از انقلاب، نسبت فردید با کربن و ایزوتسو، گفتوگو با دوستان و نزدیکان فردید مثل بیژن عبدالکریمی، احسان شریعتی، سیدحسین نصر و...؛ جهان فردید جوان، چرا فردید مهم است و... پرداخته شده است.
موضوعی که بنده میخواهم مطرح کنم یک فرضیه خام و نپخته است که قرار است به آن بیشتر پرداخته شود. اگر بخواهیم انحای مختلف مواجهه خودمان با غرب و تجدد را طبقهبندی کنیم به عقیده من چهارگونه مواجهه با غرب وجود دارد. لازم است بگویم من آغاز مواجههمان با غرب را سال ۱۳۱۰ و [انتشار] سیر حکمت در اروپا میدانم که خود این هم جای بحث دارد.
مواجهه اول، مواجهه معرفتشناسانه است به این معنی که ما غرب را بهصورت یک کتاب مطالعه میکنیم، این نوع مواجهه هم از موضع «فکر دینی» و هم از موضع «فلسفی»، همیشه بوده است که پیامدهای خاص خودش را هم دارد. فردید با این نگاه بسیار مخالف است.
مواجهه دوممان رویکرد تئولوژیک به غرب است که از افق اندیشه دینی، چنین نگاهی بسیار لازم است. فردید با این جریان هم همراه نیست چون به دورهبندی تفکر قائل است و معتقد است این جریان، تفکر مدرسی در اندیشه اسلامی است لذا ایشان با مرحوم مطهری هم همدل نبودند و اعتقاد داشتند این نوع مواجهه، [مواجهه] یک جریان «اسلام اسکولاستیک» است.
مواجهه دیگر رویکرد سنتگرایان است که فردید بهرغم برخی از همراهیهایش، با این جریان [نیز] هم همراه نیست چون معتقد است سنتگرایان دچار گزیدهبینی غرب هستند.
اما رویکرد آخر، رویکرد انتولوژیک به غرب است که این نوع رویکرد، غرب را بهمثابه یک هستیشناسی و هستیفرهنگی-اجتماعی و نوعی «ارتباط برقرارکردن با عالم و آدم» میداند. فردید غربزدگیهای متعددی را بیان کرده و اقسام مختلفی برای آن قائل است. او معتقد است علومانسانی غرب، طاغوتی و یکسره نفساماره است. با این حال لازم است آن را بشناسیم و بعد از آن عبور کنیم؛ همانطور که در جای دیگری عنوان کرده هنر در دوره جدید هنر شیطانی و تفکر علوم انسانی در دوره جدید تفکر حصولی و قلابی است. 6 مدل غربزدگی در آثار فردید دیده میشود که عبارت است از غربزدگی مضاعف، غیرمضاعف، مرکب، بسیط، ایجابی و سلبی.
از جهات مختلفی غربشناسی فردید برای ما مهم است. اول اینکه ایشان تذکراتی به محدودیتهای جدی سه رویکرد مواجهه با غرب -که به آن اشاره کردم- دارند و قدرت نقادیشان هم زیاد است. بهمعنای دیگر او یک فضای آلترناتیو را گشوده است. علاوهبر این غربشناسی فردید ظرفیتهای متون کلاسیک فلسفه، کلام و عرفان اسلامی برای مواجهه انسان جدید با دنیای معاصر را فعال کرده است. همچنین وی تلاش جدی برای یافتن معادلهای مناسب برای یکسری مفاهیم کرده است. در واقع فردید سعی کرده مفهومسازی متناسب با زیستجهان فکری خودمان ارائه دهد. طرح فلسفه تطبیقی و زمینهسازی برای فلسفه میان فرهنگی از دیگر وجوه اهمیت تجددشناسی فردید است.
طرح فلسفه تاریخ مبتنیبر علم الاسماء تاریخی، توجه به سنت به مثابه شرط تفکر و همزمان نقد خوانشهای سنتی از سنت، از دیگر وجوه اهمیت تجددشناسی و غربشناسی فردید است. نکته پایانی اینکه دستاورد منحصربهفرد فردید و آورده آن برای ما «هرمنوتیک آنتولوژیک نقادانه غرب» است که امروز هم میتواند به ما کمک بسیاری کند.
* نویسنده: مالک شجاعیجشوقانی