
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شهر آلمریا یکی از شهرهای سینمایی اسپانیاست و بهدلیل تنوع و گوناگونی جغرافیا و نیرویکار ارزان، همواره میزبان بسیاری از تولیدات سینمایی و تلویزیونی در سطح ملی و بینالمللی بوده است. آنچه در پی میآید گفتوگویی است با سینا اسکندری که درخصوص تلهنولا و سریالهای تلویزیونی انجام گرفته است. سینا اسکندری، دانشآموخته دکتری دانشگاه آلمریای اسپانیا، در رشته علوم اجتماعی است. او نخستین ایرانیای است که پایاننامه خود را به تلهنولا اختصاص داده است.
چه تعریفی از تله نولا میتوان داشت؟
تله نولا از دو واژه تلویزیون و نولا (داستان) تشکیل شده. برخلاف تصور عامه که سریالهای تلویزیونی غربی ترویجدهنده بیبندوباری، بیاخلاقی و سرمایهداری هستند، این نوع خاص از سریال که در ابتدا ریشه در انقلاب کوبا دارد، مدعی ترویج اندیشههای انسانی، اخلاقی و مبارزه با امپریالیسم است.
زمانی که انحصار رسانه در دست حکومت باتیستا، آخرین رئیسجمهور پیش از انقلاب کوبا بود، انقلابیون توانستند با بهرهگیری از رادیو و ادبیات ملودرام به فرمول جدیدی از ابداعات روایی برسند. آنها برای اولینبار رادیو نولا را روی امواج رادیو بردند و اولین تولیدشان با نام حق زیستن، زمینه را برای حضورشان بهعنوان آزادیبخش در کوبا فراهم کرد. داستانی عاشقانه در دوران حکومت جور و ستم باتیستا. بنابرین رادیو نولا را باید یکی از ابزارهای قدرت نرم درنظر گرفت.
بعدها رادیونولاها در کشورهای انقلابی دیگر مثل چین و شوروی ترجمه شد. از این رو میتوان به جرات رادیو نولا را نخستین محصول صادراتی انقلاب دانست. از آن زمان تاکنون کارگران تولید تنباکو در کوبا، روزانه ساعتهای کاری خودشان را با شنیدن رادیونولا سپری میکنند.
با رشد تکنولوژی و فراگیر شدن تلویزیون در خانهها، تله نولا به دنیا معرفی شد. ابتدا محصولات نسخه صوتی و تصویری رادیونولاها بودند اما رفتهرفته آمریکای لاتین دست برتر در تولید محصولات فرهنگی را از آن خود کرد. اگر چه هژمونی فرهنگی امروز مثل گذشته نیست و ترکها، کرهایها و چینیها نیز به عرصه این رقابت وارد شدهاند، اما همچنان این صنعت از پولسازترین صنایع آمریکایلاتین به شمار میرود.
ایگناسیو کابروخاس، تله نولا را محصول مشترک لاتینتبارها تعریف میکند که علیه امپراتوری ایالات متحده به نشانه استقلال و آزادگی علم شده و بعد از سیمون بولیوار توانسته لاتینها را زیر یک پرچم واحد، متحد کند. درواقع تله نولا را باید سوغات آمریکایلاتین برای جهانیان دانست.
تله نولا ساختار روایی منحصربهفردی دارد. شخصیتها باید سفید و سیاه طراحی شوند تا مخاطب که عامه مردم درنظر گرفته میشوند، قادر باشد به آسانی شخصیتها را درک و با آنها همذاتپنداری کند. از این رو داستانها ساده، لحن روایی شفاهی و شخصیتها بدون آلایش خلق میشوند. هر تولیدکننده مخاطبی و هر جامعه بستر اجتماعی خاص خود را دارد. تولیدکنندگان براساس جامعه هدف، تولید محتوا میکنند و پیامهای آموزشی، تبلیغی و هنجاری خود را در قالب پیرنگ داستان در شبهای متوالی به مخاطب تزریق میکنند.
به عبارت دیگر، تله نولا گونهای از سریالهای تلویزیونی است که ترکیبی از داستانهای عاشقانه توام با درام را دربرمیگیرد و معمولا بین 90 تا 120 قسمت روی آنتن میرود. در ایران به اشتباه، معمولا تله نولا را با نام سریالهای تلویزیونی ماهوارهای، سریالهای شبکه جِم یا سُپ اپرا میشناسند.
سُپ اپرا چه تفاوتی با تله نولا دارد؟
اصولا تله نولا با سُپ اپرا تفاوتهای بنیادین دارد. سُپ اپرا محصولی سرمایهداری وابسته به کمپانیهای بزرگ آمریکایشمالی است و تله نولا محصول دولتها و سرمایهگذاران آمریکایلاتین. مرحله تولید تله نولا معمولا بین هفتماه تا یکسال برآورد میشود درحالی که سُپ اپراها میتوانند سالها به طول بینجامند.
ساعت پخش تلهنولا شب است و سُپاپرا روزها پخش میشود. زمینه موضوعی تله نولا عشق و روابط انسانی است، اما سُپ اپرا میتواند هر موضوع دیگری را نیز دربرگیرد. تله نولا به ملودرام و پایان خوش پایبند است و سُپاپرا از قاعدهای خاص پیروی نمیکند. معمولا شخصیتهای تله نولا تضاد بین ثروتمند و تهیدست را نشان میدهند و مخاطب طبقه متوسط درنظر گرفته میشود درحالی که در سُپ اپرا معمولا صحبت از روابط قشر ثروتمند است. در تله نولا کار گروهی ترویج میشود درحالی که سُپ اپرا وابسته به فردگرایی و تلاشی است برای جهانیسازی مشکلات و معضلات شخصیتها، به عبارتی مرزها و جغرافیا از ادبیات داستان حذف میشود.
با توجه به تعریفهایی که از تله نولا دادید، این ژانر چه تاثیری بر جامعه میگذارد؟
درخصوص تله نولا در کشور ما، تحقیقات تخصصی کمتری صورت گرفته و تله نولاها اگرچه امروز در خانههای بسیاری از ما ایرانیان حضور دارند اما اکثریت غالب جامعه آنها را پدیدهای غیراخلاقی با داستانهای سطحی میدانند.
معمولا جوامعی که مخاطب هدف نیستند و از طریق رسانههای خارجی، تلهنولاها را تماشا میکنند دچار مشکلهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی میشوند. هر محصول فرهنگی از پنج عنصر فرستنده، رسانه، پیام، محصول هنری و گیرنده تشکیل میشود.
وقتی گیرنده جامعه هدف نباشد و در بستر فرهنگی رسانه پخشکننده محصول هنری زندگی نکند، قادر به کدگشایی پیام فرستنده نخواهد بود و تنها لایههای سطحی محصول که زندگی روزمره و روابط انسانی، دروغ، خیانت، ریا، خباثت و...است را دریافت کرده و بالطبع تصور میکند هنجارهای جوامع غربی اینگونه هستند. درصورتی که گیرنده مخاطب هدف باشد، قادر به تشخیص قصه و واقعیت خواهد بود و در طول تماشای تله نولا به لایههای زیرین محصول توجه میکند و موفق به کدگشایی پیامهای گنجانده شده در داستان روایی میشود.
برای مثال سریال کوزی گونی که در ایران نیز مخاطبان خاص خود را داشت، نسخه ترکی سریال آمریکایی دارا و ندار است. منتقدان عموما از روابط خارج از عرف شخصیتهای تلویزیونی ترکیهای گلایه میکنند و موافقان شیفته زیبایی شخصیتهای داستان میشوند. اما تاثیر اجتماعی این سریال در ترکیه متفاوت است. تولیدکنندگان این اثر از پتانسیلهای تله نولا به درستی استفاده کردهاند و به غیر از تبلیغ و ترویج آموزههای هنجاری خودشان، توانستند در سیاستهای اقتصادی نیز موفق عمل کنند.
برند شیرینی و قهوه ماکارا که از سوی شخصیت اصلی داستان، کوزی، معرفی میشود، توانست بهعنوان نخستین برند شیرینی و قهوه ترکی در خارج از مرزهای ترکیه شعبه دایر کند، این برند با سرمایهگذاری روی تله نولای کوزی گونی ظرف مدت 9 ماه در 20 استان ترکیه 30 شعبه دایر کرد و با استقبال مخاطبان سریال که در جستوجوی نوستالژی به کافه ماکارا مراجعه میکردند، روبهرو شد. موضوع عدم ایمنی خودرو یا تصادف خودرو، دستمایه بسیاری از تله نولاهای ترکی شده، در تله نولای کوزی گونی، شخصیت اصلی با رانندگی خودرویی خارجی گرفتار یک سری از مشکلات سلسلهوار و بیپایان میشود؛ خودروهایی که با یک تصادف، سرنوشت قهرمانان داستان را دگرگون میکنند. گفته میشود پشتپرده تصادف خودروهای خارجی در درامهای ترکی، رونمایی از اولین خودروی تماما ترکیهای در سال 2021 و بومیسازی صنعت خودرو در این کشور است. در سوی دیگر تله نولای کوزی گونی به مسائل فرامتنی همچون تقابل بین دو بلوک شرق و غرب اشاره میکند.
برادر بزرگتر، گونی، تحصیلکرده است و با همکلاسی ثروتمندش ازدواج میکند تا ره صد ساله را یکشبه طی و به آمریکا مهاجرت کند، اما برادر کوچکتر با گردن گرفتن خطای برادر، چند سالی را در زندان سپری میکند و پس از خروج از زندان نیز نزد پدر به شاگردی مشغول میشود. کوزی به آموزههای اخلاقی و انسانی پایبند است. اگرچه تا پایان داستان، هزینه رفیقدوستی و معرفت خود را میپردازد، اما در پایان کفه ترازو او را در قسمت پیروز داستان قرار میدهد. کسی که با تولیدملی، جهانی میشود و با پاسداری از خردهفرهنگها رشد میکند. بالطبع گونی که در پی یافتن هویت جدید برای رهایی از ملیت ترک خود است، در آخر، در نقطه صفر قرار میگیرد و در زندان تمرین معرفت میکند.
نمونههای بیشماری از تاثیرات تله نولا در سراسر جهان وجود دارند. بهطور مثال در کلمبیا، نیروهای مسلح کلمبیایی برای ارتباطگیری با مخالفان و جنگجویان مسلح، پیش از امضای پیمان صلح، از تله نولا استفاده میکردند و داستانهایشان را در قالب زنان و مردانی که به گروه نظامی فارک پیوستهاند، بنا میکردند. رادیو نولای نفرین مارتینز برگشت جنگجویان به شهر، کنار گذاشتن اسلحه، عفو و بخشش درصورت تسلیم شدن و قدرت نظامی نیروهای مسلح کلمبیا را در غالب ملودرام مطرح میکرد.
کرهجنوبی نیز یکی از تولیدکنندگان مطرح تله نولا در جهان است، محصولات کره به بیش از 130 کشور دنیا صادر میشوند. سیاستگذاران کرهای از تله نولاها برای ترویج زبان و فرهنگ کرهای و پیدا کردن بازارهای جهانی استفاده میکنند.
برزیل هم یکی از غولهای صنعت تله نولا در منطقه آمریکای لاتین است، پس از انتشار ویروس زیکا در سال 2015 در برزیل و کشورهای آفریقایی، مقامات برزیلی از تله نولا برای انتقال پیامهای بهداشتی استفاده کردند. درحالی که خانوادهها از ترس به دنیا آوردن کودکان معلول، بچهدار نمیشدند. دولت برزیل، با ساخت تله نولاهایی که قهرمانانش دچار بیماری زیکا میشدند، نحوه صحیح برخورد با این بیماری را به مخاطب آموزش میداد. مشاهدات کارشناسان بهداشت بعد از اتمام سریال حاکی از رشد زاد و ولد در آن مناطق بود.
وضعیت تله نولا در ایران به چه صورت است؟
رویکرد مسئولان به تله نولا ضرورتا آکادمیک نیست. چندی پیش یکی از مسئولان رده بالای سازمان صداوسیما از عدمساخت سریالهای تلویزیونی به دلیل کمبود بودجه خبر داد. عدمساخت سریال و تله نولای ایرانی به معنی نفوذ بیشتر تله نولاهای خارجی در خانههای ایرانیان است. امروزه تله نولاها را شاید بتوان همتراز اعضای خانواده دانست. تلویزیون حضور فیزیکی، دستوری و مرکزی دارد. افراد خانواده حتی اگر با یکدیگر صحبت نکنند پای تلویزیون مینشینند و برنامهها را نگاه میکنند. تله نولاها امکان حضور مستمر در خانهها را فراهم کردهاند و آنتنهای تلویزیونی را قبضه کردهاند، بنابراین سرمایهگذاری در این بخش برای حفظ هنجارها و ارزشهای خانوادگی و فرهنگی ضرورت دارد؛ تلاشهایی در بازار آزاد صورت گرفته اما کافی نیست.
در ایران تله نولا را باید به دو بخش صداوسیما و شبکه نمایش خانگی تقسیم کرد. شاید بتوان اولین تله نولای ایرانی را سریال نرگس نامید که با گذار از تابوها و شکستن کلیشهها در قالب داستانی رمانتیک، مباحث جدیدی نظیر خطر بیماری ایدز و پیشگیری از آن را مطرح کرد و در جنبه آموزشی بهدرستی ایفای نقش کرد.
در بخش نمایش خانگی، با کوچ سینماگران به این حوزه مواجه هستیم، جا دارد خاطرنشان کنم ادبیات سریالهای تلویزیونی، مخاطبشناسی تلویزیون و روایتشناسی آن کاملا با سینما متفاوت است و نمیتوان برای مخاطب تلویزیونی نسخه سینمایی پیچید. بنابراین هنوز برای به استاندارد رسیدن در این عرصه زمان و تلاش فراوان لازم است.
به نظر شما آیا میتوان بازار سریالهای تلویزیونی یا تله نولاها را استراتژیک دانست؟
بله، شاید با ذکر یک مثال بتوان پاسخ روشنتری به این پرسش داد، مثلا در رقابتهای منطقهای، ترکیه دست بالا را دارد، چراکه با ساخت تله نولاهای باکیفیت، سوار بر افکار عمومی و هژمونی فرهنگی شده و به بیش از 142 کشور دنیا محصولاتش را صادر میکند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید تله نولاهای ترکی در آمریکای لاتین، مهد صنعت تله نولای دنیا، به قدری محبوب شدهاند که در سال 2014 بین اسامی انتخابی برای نوزادان، شخصیتهای سریالهای ترکی یعنی شهرزاد و اُنور در شیلی جزء محبوبترین نامهای انتخابی قرار گرفتهاند.
درآمد ترکیه از فروش سریالهای تلویزیونی در سال 2018، 350 میلیون دلار برآورد شده و همچنین تخمین زده میشود ترکها تا پایان سال 2023 به درآمد سرشار 750 میلیون دلار از فروش سریالهایشان برسند. اگر توجه کنید، عربستانسعودی پس از بروز تنشی دیپلماتیک در سال گذشته با ترکیه، از پخش سریالهای این کشور در عربستان جلوگیری کرد. آنها متوجه قدرت نرم ترکها در منطقه شدهاند و شبکه تلویزیون MBC پخش تمامی سریالهای ترکی را لغو کرد، چراکه سعودیها احساس کردند، نفوذ فرهنگی و قدرت نرم ترکها میتواند برای جامعه عربستان خطرناک باشد. بنابراین قطعا با پدیدهای استراتژیک مواجه هستیم.
آیا ایران میتواند با غولهای سریالسازی دنیا رقابت کند؟
بالطبع نمیتوان آنطور که جیم جارموش نقل میکند، سریالهای ایرانی را همتای سینمای ایران، یعنی، باغ سینمای جهان دانست. ایران برای رقابت در سطح منطقهای و جهانی نیازمند زیرساختهای لازم برای تولید، ساخت و فروش سریال است. جدیدا مدلهای ایرانی شبکههای نت فلیکس و HBO با نام نماوا راهاندازی شده اما کافی نیست. مدل فروش سوپرمارکتی دیویدیهای سریالهای مربوط به 15 سال پیش و عملا این روش منسوخ شده است. با بهبود زیرساختهای اینترنت، مخاطبان نیز قادر خواهند بود محصولات را به صورت آنلاین و با پرداخت آبونمان به یکی از سایتهای پخش آنلاین، فیلم و سریالهای تلویزیونی را تماشا کنند. طبق گزارشهای رسمی، امروز 15 درصد حجم ترافیک اینترنت جهان توسط سایت بینالمللی نت فلیکس اشغال شده و این روند در آینده رو به گسترش خواهد بود.
در اصل، واژه جنگ نرم بهدرستی برای شرح دادن فضای حاکم در هژمونی فرهنگی جهان از سوی مسئولان کشورمان انتخاب شده، اما متاسفانه پژوهشها برای شناخت ابزار این جنگ، مجهزشدن به سلاحها، پتانسیلها و چالشها در حاشیه قرار گرفته است. کشور ما ایران، فرهنگ غنی ما و هنرمندان توانای ما که بارها به قلههای رفیع جهانی دست یافتهاند، درصورت حمایت سرمایهگذاران و مسئولان میتوانند وارد این آوردگاه استراتژیک منطقهای و جهانی شوند و از مزایای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن بهرهمند شوند و نام ایران را در این زمینه در سطح جهانی مطرح کنند.
آیا میتوان شانسی برای موفقیت مجموعههای تلویزیونی در استاندارد جهانی قائل بود؟
تولید محصولات فرهنگی با زمینه زندگی اجتماعی، درام و ملودرام مشکلات خاص خود را دارد. چراکه تله نولاها آیینه جامعه هستند،آیینهای که تصویری غیرحرفهای از مخاطب ارائه کند با پاسخ منفی مخاطبان نیز روبهرو خواهد شد. توصیهای که در این موارد میشود این است که تهیهکنندگان و کارگردانان به تولیدات با محتوای تاریخی و بازتاب مشکلات روزمره مردم حال در زمان قدیم بپردازند؛ چراکه همذاتپنداری آسانتر خواهد بود و مخاطب میل بیشتری برای دنبالکردن قسمت بعدی تلهنولا خواهد داشت.
انحصار رسانه، شاید گروهی از مخاطبان را در بر گیرد، اما جامعه متشکل از طیفهای گوناگون است و بینندهای که تیپ شخصیتی و داستان نزدیک به خود را در قاب تلویزیون نبیند یا اغراق شده ببیند، وقتش را برای دیدن ادامه داستان دروغین و تحریف شده هدر نخواهد داد. اصولا توصیه اساتید تلویزیون و رسانه به کشورهایی که قصد تولید تله نولای بومی دارند در ابتدا خرید بسته سریالهای خارجی یا Lata به اسپانیایی است. بدین صورت که نویسندگان اصلی اثر با تمرکز بر جامعه هدف، نسخه موفق و پرفروش تله نولای ساخته شده را برای کشور سفارشدهنده بومیسازی میکنند و زبان تصویر، زبان شفاهی و شخصیتها را پس از یک سری از تحقیقات میدانی جامعهشناسی تغییر میدهند و فیملنامه تلویزیونی جدیدی تولید میکنند. همچنین گونه دیگری از خدمات شرکتهای ساخت سریال، به انتقال دانش ساخت تله نولا که شامل موارد زیر میشوند، اختصاص مییابد:جامعهشناسی مخاطب، جامعهشناسی تلهنولا، پرورش کارگردان تلویزیونی، مدیریت و انتخاب بازیگران.
مدیریت شبکه چه توصیهای برای بهبود شرایط صنعت سریالسازی دارید؟
ما برای تبدیل شدن به وضعیتی ایدهآل در این صنعت فاصله داریم. برای پیشرفت در این عرصه، اول باید به این باور برسیم که تلهنولاها امروز تنها برنامههایی برای سرگرمی مخاطبان تلویزیونی نیستند. توسعه یک جامعه تکبعدی نیست، باید در تمامی جبههها سرمایههای انسانی و مادی به کار بیفتند تا جامعه به سمت ایدهآل حرکت کند. امروز، تله نولاها در سراسر جهان بازوی نامرئی دولتها، سرمایهگذاران و اتاقهای فکر هستند و در پیشبرد اهدافشان در تغییر، رشد جوامع و شکلگیری افکار عمومی نقش اساسی ایفا میکنند. امید این است با برگزاری همایشها، نشستها و میزگردهای تخصصی در مورد تله نولا، ابتدا، اهمیت موضوع برای مدیران دستگاههای فرهنگی و سیاستگذار مشخص شود تا بتوانند در آینده از قدرتنرم تلهنولا برای انجام سیاستهای راهبردی دستگاهها، صنایع و سازمانها بهنحو مناسب استفاده کنند و هزینههای مربوط به بخش آموزش و آزمون و خطا را بهنحو چشمگیری کاهش دهند و مخاطبان را در بستری پاک و ایمن به سمت آیندهای بهتر هدایت کنند.