
فعالان موسیقی کشور در چند سال اخیر از افزایش قدرت مافیای موسیقی خبر داده و نسبت به ضریب نفوذ آنها در رسانه ملی، هشدار دادهاند. اظهارات بیژن ارژن میتواند، هشداری جدی درخصوص بایستههای انضباطی و نظارت بر حضور خوانندگان تازه وارد در قاب تلویزیون باشد.
گفتوگوی «فرهیختگان» با بیژن ارژن عضو شورای نظارت بر موسیقی صداوسیما را در ادامه میخوانید.
میخواستم در مورد نظارتهای شورا بدانم و اینکه آیا تمام کارهایی که در شبکههای سیما و رادیو پخش میشود، از فیلتر شما رد میشود؟
در ابتدا باید بگویم نظمی که در این شورا حاکم است به مراتب بسیار بهتر از سالهای قبل است. ما در این شورا کارهایی که از بیرون میآید را ملاحظه میکنیم و مواردی که در آنها از نظر ویرایشی یا محتوایی ایراد داشته باشد را بررسی و دوباره به ترانهسرا یا آهنگساز آن اثر ارجاع میدهیم تا مجددا تصحیح شود. این شورا تقریبا طبق وظایفی که در چارت کاری آن تعریف شده است، نظارت بر کل موسیقی که در رادیو و شبکههای سیما پخش میشود را در دستور کار خود دارد ولی گاهی وقتها به علت تعجیل در پخش کاری و در دسترس نبودن اعضای شورا برای تشکیل جلسه باعث میشود مدیران با اختیارات نظارتی خود اقدام به پخش آن کنند.
نسبت به گذشته پخش موسیقیهای پاپ از صداوسیما بیشتر شده است. دلیل این موضوع را باید در تغییر رویه مدیران جستوجو کرد یا نگاه افرادی که در عضویت شورا هستند؟
کسانی که در مقام عضو شورا حضور دارند همگی از خانواده موسیقی هستند و نظرات کارشناسی میدهند و در انتخاب آثار کمتر نظرات سلیقهای خود را به کار میبرند. اصل شورایی بودن هم بر همین منوال است و همه اعضا بحث میکنند تا در آخر به یک نظر واحدی برسند. اینکه فلان خواننده مشکل پخش دارد یا اینکه متن ترانه فلان کار از کدام ترانهسراست به اعضای شورا مربوط نیست بلکه بررسی محتوایی کارهایی که به ما تحویل داده میشود در دستور کاری ما قرار دارد و تصمیمگیری در مورد بقیه موارد بر عهده مدیران است که چه کاری پخش بشود و چه کاری پخش نشود. البته تا این لحظه خاطرم نیست کاری که از نظر ادبی و محتوایی مشکلی نداشته، رد شده باشد.
شورا همیشه سعی دارد تا سلایق و عقاید مختلف را در نظر بگیرد و براساس آن اقدام به انتخاب آثار کند چون معتقدیم در روزگار امروز به ازای هر شهروند ممکن است سلیقههای مختلفی وجود داشته باشد که اگر نیاز آنها نادیده گرفته شود، ممکن است از طریق رسانههای دیگری نیاز خودشان را برطرف کنند. موسیقی پاپ نیز چون نیاز روز جامعه است و سنین مختلفی از مردم آن را میپسندند همواره در رسانه ملی مورد توجه است و تقریبا در این سه دهه فعالیت آن در برنامهها و سریالهای مختلف شاهدیم که کارهای فاخری ساخته شده است که خیلی از آنها هنوز هم در ذهن مردم باقی است. مطمئنا تا وقتی این نیاز وجود دارد مدیران هم به آن احترام میگذارند و شاهد پخش موسیقی پاپ از رسانه ملی هستیم.
انتخاب آثار متنوع، نیازمند استفاده از اعضایی با نگاههای متفاوت است. چقدر استفاده از شاعران جدید و به روز در شورا لحاظ میشود؟
مطمئنا همین نگاه هم در شورا وجود دارد و تقریبا هر چند هفتهای یکبار در کنار اعضای ثابت شورا از اعضای جدیدی هم استفاده میکنیم تا سلیقه واحدی حاکم نشود. در کنار این موضوع تصمیمگیریهای مدیران در روند پخش موسیقی هم بیتاثیر نیست و گاهی تعارضاتی را هر چند وقت یکبار درخصوص آثار رد شده توسط ما با مدیران شاهد هستیم که باید راهکار جدیتری برای آن در نظر گرفت. بهطوری که بارها پیش آمده کاری که از نظر ما مورد قبول نبوده بعد از چند هفته از آنتن شبکهای پخش شده است یا دیدیم که حتی کاری بدون آمدن در شورا مجوز پخش گرفته است.
حتی با نظارتهای انجام شده، گاهی کارهایی را میبینیم که آهنگ و ترانهای تقلیدی از خوانندههای آن سوی آب را در کارهای خود دارند. این موضوع از کجا نشأت میگیرد؟
افرادی که در شورا هستند تقریبا از بزرگان حرفه خود هستند ولی این موضوع دلیل نمیشود که نسبت به هزاران قطعه موسیقی تولیدی اشراف داشته باشند. حتی شاید ناخودآگاه و بدون قصد و غرض آهنگساز از اثری که قبلا پخش شده است، الهام گرفته باشد و آن را در کار خود استفاده کند و این موضوع نباید خیلی بزرگ جلوه کند که بخواهیم اتهامی را متوجه هنرمند یا مسئول خاصی کنیم.
به نظرم میل به تغییر مثل تمام ابعاد زندگی انسان در حوزه موسیقی هم جاری است. همانطور که در گذشته نوع پوشش خاصی وجود داشت و الان از آن دیگر استفاده نمیشود در حوزه موسیقی هم ما نیاز به دگردیسی داریم و نباید خیلی متکی به آثار گذشته باشیم بلکه میتوان با ترکیب آهنگهایی از گذشته رو به جلو حرکت کنیم.
سیر موسیقی ما بعداز انقلاب با فراز و فرودهای بسیاری در معرفی خواننده، نوع آهنگ و... در رسانه ملی روبهرو بوده است. این تغییرات براساس مقتضیات روز جامعه اتفاق میافتد یا نگرشهای مدیریتی؟
بعد از انقلاب و با آغاز جنگ، موسیقی حماسی مطرح شد که در آن زمان کمک بزرگی بود تا موجی از همدلی و شور و نشاط را در میان مردم ایجاد کند. بعد از جنگ، موسیقی پاپ که در کشورهای غربی شکل گرفته بود، وارد موسیقی جامعه ما شد و نسل جوانمان را با خود همراه کرد و در سالهای اخیر هم موسیقی رپ آمده است که نسل جدید آن را میپسندند. اینکه الان بگوییم چرا آهنگهای قبل از انقلاب حذف شده است و به دنبال مقصر آن بگردیم به نظرم تنها پاک کردن صورت مساله است بلکه نیاز شنوایی و ذائقه مردم در این روزها این سبک از موسیقی است و اینکه هر سبک موسیقی پس از مدتی نیاز به تغییر و بازنگری دارد. البته نقش مدیران رسانه ملی در انتخاب اینکه چه کسی بخواند و چه کسی نخواند بیتاثیر نیست ولی نمیتوان تمام دگرگونیها را متوجه آنان دانست. امروز با وجود فراگیر شدن دنیای مجازی و گوناگونی رسانهها در زندگی ما جوری شده که دیگر نقش رسانه ملی در جهتدهی به موسیقی کشور مثل گذشته نیست و باید بگویم اگر هم اثری توسط ما پخش نشود، مخاطب در رسانههای مختلف، موسیقی مورد علاقه خود را پیدا میکند.
موسیقی رپ هم مطلوب قشر وسیعی از جوانهای کشور شده است که اگر در صداوسیما پخش نشود به دنبال آن در رسانههای دیگر میروند. فکر نمیکنید تغییر نگاه به این جنس از موسیقی در صداوسیما لازم است؟
در بعضی سریالها و برنامههای طنز موسیقی رپ اجرا شده است ولی نیاز دارد تا بیشتر از این چیزی که بوده کار شود. البته بحر طویل که قدمت بسیار زیادی در ادبیاتمان دارد هم با کمی تفاوت در ساختار یک نوع رپ محسوب میشود. فکر میکنم هر نوع موسیقی که بتواند به مردم نزدیک شود باید به آن پرداخته شود. چون رسانه ملی برای مردم است و مردم تصمیمگیران اصلی آن هستند و نه مدیران؛ حال بخواهد موسیقی سنتی باشد یا موسیقی رپ.
ترانههای اجتماعی در آثار شاعران ما کمتر به چشم میخورد. ریشه آن را باید در کجا جستوجو کرد؟
به نظرم ترانههای اجتماعی قبل از انقلاب به مراتب بیشتر از الان است. شاید بستر اجتماعی آن زمان اینگونه ترانهها را بیشتر میطلبید. نگاه انتقادی هنرمند به جامعه خود و مطرح کردن حرف دل مردم باید اولویت کاری او باشد اما با بیانی اصولی و محترمانه باید حرف خود را بزند تا به تخریب کسی منجر نشود. باید بداند که مخاطب انتقادش چه کسی است و چقدر با بیان خود میتواند تاثیرگذار ظاهر شود. البته امروزه هر کسی خودش را علامه دهر میداند که در همه مسائل صاحبنظر است و کمتر انتقادی را در هر قالبی میپسندد که این خود به بالا رفتن آستانه تحملها و انتقادپذیری هر چه بهتر مسئولان و اقشار مختلف جامعه نیاز دارد.
تولیدات مرکز موسیقی نسبت به گذشته بسیار کاهش پیدا کرده است. آیا ریشه این موضوع به مشکلات اقتصادی سازمان بر میگردد؟
اگر بخواهم به صورت خیلی خلاصه بگویم موسیقی به لحاظ مالی در این کشور جز ضرر هیچ چیز دیگری نیست. با وجود کپی رایتهای پیدر پی که با فاصله کمتر از 24ساعت بعد از تولید یک اثر اتفاق میافتد چه انتظاری میتوان به برگشت مالی کار داشت.
زمانی در شبکههای رسمی صداوسیما موسیقی در طول روز و به صورت مقطعی پخش میشد ولی الان بهگونهای شده که از هر ثانیه آن برای تبلیغ و در آمدزایی استفاده میکنند و این تصور وجود دارد که تا وقتی میتوان از آنتن شبکهها پول در آورد چه نیازی به پخش موسیقی است.
حتی الان خیلی از ترانهسرایان و آهنگسازان ما بازار خوبی ندارند و میبینیم که خیلی از خوانندهها در تولید آلبوم خود به دنبال کمترین هزینه هستند. حتی به گونهای شده که اگر 6 دانگ صدا هم ندارید با قدری هزینه بیشتر و توسل به افکتهای کامپیوتری صدای شما را تبدیل به صدایی قابل قبول میکنند یا حتی با پرداخت پول میتوانید صدای خود را برای تیتراژ یک فیلم محک بزنید.
* نویسنده : افشین حیدری روزنامه نگار