تاریخ : ۲۲:۳۳ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۵
کد خبر : 220893
سرویس خبری : دانشگاه

علامه نائینی قانون اساسی را میثاق مردم و حاکمیت می‌دانست

عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات:

علامه نائینی قانون اساسی را میثاق مردم و حاکمیت می‌دانست

سید مصطفی ابطحی عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در چهلمین نشست از سلسله‌نشست‌های علمی تبیینی مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی گفت:علامه نائینی قانون اساسی را میثاق مردم و حاکمیت می‌دانست.

 سید مصطفی ابطحی عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، در چهلمین نشست از سلسله‌نشست‌های علمی تبیینی مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی است که با محوریت بررسی تطبیقی الگوی مردم‌سالاری دینی در اندیشه علامه نائینی و قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شد به بیان سخنانی پرداخت که در ادامه میخوانیم:

امروزه، پرداختن به شخصیت برجسته‌ای همچون علامه نائینی ضروری است؛ فقیهی که به‌عنوان سخنگوی فقه مشروطیت شناخته می‌شود و در چهار رخداد مهم تاریخی ایران و عراق حضوری فعال داشت.

در جریان نهضت تنباکو، علامه نائینی در کنار میرزای شیرازی در جنبش مشروطه در کنار آخوند محمدکاظم خراسانی فعالیت کرد و در مبارزات مردم عراق علیه متجاوزان خارجی و انگلیسی‌ها، به همراه میرزا عبدالله مازندرانی و در نهضت اسلامی ملت عراق در کنار آیت‌الله سید ابوالقاسم اصفهانی حضور داشت. از دیگر ویژگی‌های ایشان، تربیت شاگردانی برجسته بود؛ افرادی همچون آیت‌الله جلال گلپایگانی، آیت‌الله مهدی هادی میلانی، آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی، دکتر مهدوی دامغانی و آیت‌الله سید محمد سعادت مصطفوی که از علمای شاخص بودند.

آیت‌الله نائینی در سال ۱۲۳۹ هجری شمسی در نائین متولد شد و در مرداد ۱۳۱۵ هجری شمسی درگذشت. سال ۱۳۱۵ برای جریان دینی و شیعی سالی تلخ بود، چرا که در بهمن‌ماه همان سال، شیخ عبدالکریم حائری یزدی نیز رحلت کرد و جامعه دینی دو چهره برجسته و استثنایی خود را از دست داد.

سؤال مهم این است که علامه نائینی چه می‌گفت و اندیشه او چه ارتباطی با شرایط امروز دارد؟ او از آن دسته شخصیت‌هایی بود که جلوتر از زمان خود می‌اندیشید؛ کسانی که تنها به همگام‌شدن با زمان بسنده نمی‌کنند، بلکه با درک و بینش فراتر، راه‌های نوآورانه را در پیش می‌گیرند. نائینی در کتاب خود، پاسخ بسیاری از ابهامات عصر خویش را ارائه داده و راهنمایی‌هایی برای مواجهه با ناامنی‌ها و مشکلات اجتماعی عرضه کرده است.

نکته برجسته در اندیشه علامه نائینی، تبدیل دوگانه «غصب و غیبت» به دوگانه‌ای نوین بود: «نیابت فقیهان و سلطنت» و «نیابت فقیهان و مشروطه». در دوران سلطنت، برخی تلاش کردند مسیر ارتباط فکری و کلامی با پروژه تجدد را مسدود کنند، اما نائینی مشروطه را به‌عنوان راهکاری برای محدودسازی قدرت و کاهش ظلم و استبداد موردتأیید قرار داد و نقش فقها را در نظارت و هدایت جامعه برجسته ساخت.

بدین ترتیب، نگاه علامه نائینی به فقه سیاسی، هم‌زمان پاسخ‌گوی ضرورت‌های زمانه و مبتنی بر اصول و مبانی اسلامی بود و الگویی ارائه داد که می‌تواند در فهم رابطه دین، مردم و حکومت در جامعه امروز نیز راهگشا باشد.

یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های علامه نائینی، معرفی دوگانه «نیابت فقیهان و مشروطه» در عصر غیبت بود. او بر این باور بود که در غیاب امام معصوم، باید امکان شکل‌گیری حکومت‌هایی فراهم شود که هرچند کامل‌ترین شکل حکومت اسلامی نیستند، اما قادرند عدالت را اجرا کرده و ظلم را کاهش دهند.

آیت‌الله نائینی با بهره‌گیری از آشنایی ایرانیان با تمدن غرب و تحولات اجتماعی، نقش مهمی در نهضت مشروطه ایفا کرد. از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه در ۱۳ مهر ۱۲۸۵ تا تدوین قانون اساسی و متمم آن در سال‌های ۱۲۸۵ و ۱۲۸۶، نشانه‌هایی از اثرگذاری اندیشه نائینی و همکاری او با دیگر علمای برجسته، از جمله آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، هویدا بود.

وی معتقد بود در عصر غیبت، حکومت‌ها باید با هدف ظلم کاهی و عدالت‌ورزی تشکیل شوند و نه الزاماً تحقق کامل حکومت اسلامی. برای این منظور، نائینی مفهوم «وازع بیرونی» را مطرح کرد؛ مفهومی مبتنی بر قانون و مجلس، در مقابل «وازع درونی» یا عصمت که مانع خطا و اشتباه می‌شود. این ابتکار، عصمت را از مفهوم کلامی و فلسفه به عرصه حقوق و سیاست منتقل کرد و نشان داد عدالت می‌تواند از طریق قوانین نهادینه شود.

نائینی رابطه میان شریعت و قانون را به طور نظری روشن ساخت و پایه‌های قانون اساسی را به‌عنوان میثاقی میان حاکمیت و مردم تبیین نمود. بر اساس این اندیشه، قانون باید هم با شریعت همخوانی داشته باشد و هم انعطاف کافی برای اداره امور جامعه فراهم کند، به‌ویژه در حوزه غیرمنصوصات، جایی که حکم صریح شرعی وجود ندارد و قانون‌گذاری بر اساس مصالح عمومی انجام می‌شود.

این نگاه بنیادین، مسیر اندیشه سیاسی فقهی را برای فقهای بعدی، به‌ویژه امام خمینی، هموار ساخت و زمینه تأسیس حکومت دینی در عصر غیبت را فراهم آورد. هدف نائینی ایجاد حکومتی بود که هم حق خدا، هم حق امام معصوم و هم حق مردم را رعایت کند؛ الگویی که امروزه می‌تواند در توسعه و فهم نظام اسلامی و رابطه آن با جامعه مدرن الهام‌بخش باشد.

آیت‌الله نائینی در اندیشه سیاسی خود تأکید داشت که قانون باید کاملاً با شریعت اسلام و فقه شیعی همخوانی داشته باشد و از این طریق، حق خداوند ادا شود. دررابطه‌با حق مردم، نائینی مشروطیت را پیشنهاد کرد و مفهوم «مشروط» را تشریح نمود.

واژه «مشروطه» دو معنا دارد: گروهی آن را برگرفته از کلمه عربی «شرط» می‌دانند، به معنای وجود شرطی میان مردم و حاکم که ادامه و پایداری حکومت بر آن استوار می‌شود؛ گروه دیگر معتقدند این واژه از کلمه فرانسوی «چارت» (Chartre) گرفته شده و به معنای چارچوبی است که حقوق و وظایف مردم و حاکمیت را مشخص می‌کند. به‌هرحال، نائینی بر ضرورت رعایت قانون و کسب رضایت مردم تأکید داشت، چرا که تحقق حق مردم در گرو رضایت آن‌ها و رعایت این اصول است.

در مورد حق امام‌زمان (عج)، نائینی با اعتقاد به ولایت‌فقیه در عصر غیبت، شرایط زمانه و محدودیت‌های موجود را مدنظر قرار داد و اعتقاد داشت که در آن زمان امکان عملی ولایت‌فقیه وجود ندارد؛ بنابراین او از لحاظ نظری و تئوریک به ولایت‌فقیه اعتقاد داشت؛ ولی از نظر عملی اجرای آن را امکان‌پذیر نمی‌دانست. او معتقد بود که امکان اقامه حکومت کامل توسط فقها فراهم نیست؛ بنابراین از باب ضرورت و اصل «قدر مقدور» به شکل مشروطه روی آورد تا حق امام معصوم نیز تا حد ممکن مراعات شود.

این مسیر پس از نائینی توسط امام خمینی ادامه یافت. از سال ۱۳۲۱ امام به تدوین آثار فقهی پرداخت و در کتاب‌هایی مانند «تحریرالوسیله» و «حکومت اسلامی» بر استمرار این مسیر تأکید کرد. امام بیان داشت که حق امام معصوم می‌تواند از طریق فقهایی که مطیع امر ولی خود هستند، اعمال شود.

به‌این‌ترتیب، اندیشه مردم‌سالاری دینی که امروز در ساختار و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشاهده می‌شود، ریشه در بذر اولیه‌ای دارد که نائینی کاشت و امام خمینی آن را گسترش و تکمیل نمود. اصول ۵، ۵۶ و ۵۷ قانون اساسی و همچنین نقش شورا‌ها در اصول ۱۰۱ و ۱۰۷، برگرفته از این اندیشه‌هاست.

قدردانی از علامه نائینی به دلیل نقش بنیادی او در شکل‌دهی به اندیشه سیاسی معاصر ضروری است، هرچند تفاوت‌هایی میان دیدگاه او و دیگر علمای زمان، همچون مرحوم سید محمدکاظم یزدی و شیخ فضل‌الله نوری وجود دارد. علامه نائینی با دیدگاهی نوآورانه، مبانی نظری مردم‌سالاری دینی را در ایران معاصر بنیان نهاد و مسیر فقه سیاسی را برای نسل‌های بعدی هموار ساخت.