
فرهیختگان: جابهجایی در قلب زمین استقلال، یعنی جایی که هافبک دفاعی وظیفه تنظیم ریتم تیم را بر عهده دارد، همواره حساسترین بخش از پازل تاکتیکی مربیان است. حالا با خروج دیدیه اندونگ و بازگشت روزبه چشمی به این منطقه، استقلال وارد فضای جدیدی شده که قضاوتی منصفانه و به دور از هیجان را میطلبد.
نمیتوان از انصاف گذشت و به نقش پررنگ اندونگ در بازیسازی رو به جلو اشاره نکرد. او با دوندگی بیامان و توانایی در انتقال سریع توپ از لایههای دفاعی به خط حمله، به بازی استقلال پویایی میبخشید. اندونگ از آن دست بازیکنانی بود که با هر بار تصاحب توپ، نگاهش به فضای پشت مدافعان حریف بود و با حرکتهای طولی خود، تیم را به جلو هل میداد. قدرت بدنی و شعاع حرکتی بالای او باعث میشد استقلال در میانه میدان همیشه یک برتری عددی و حرکتی نسبت به حریفان داشته باشد؛ ویژگیهایی که در فوتبال امروز، ابزاری حیاتی برای باز کردن دفاعهای فشرده است.
در سوی دیگر، روزبه چشمی قرار دارد که سبک بازیاش فرسنگها با اندونگ فاصله دارد. روزبه بازیکنی است که بیشتر بر پایه مدیریتِ فضا و آرام کردن جو بازی عمل میکند. اما از نگاهی دقیقتر، یکی از دغدغههای اصلی درباره سبک بازی او، تمایل به پاسهای رو به عقب و بازی عرضی است که گاهی سرعت تهاجمی تیم را میگیرد و ناخودآگاه مدافعان را زیر فشار پرس حریف قرار میدهد. در حالی که اندونگ با توپ جلو میزد، چشمی ترجیح میدهد در منطقه امن خود بماند و با پاسهای کوتاه و مطمئن بازی را اداره کند؛ رویکردی که اگرچه ضریب اشتباه را پایین میآورد، اما میتواند خلاقیت و سرعت را در طراحی حملات به حداقل برساند.
اکنون سوال اصلی پیش روی کادر فنی و هواداران این است: آیا استقلال میتواند بدون دوندگیهای موثر و بازیسازیِ مستقیمِ اندونگ، مقابل تیمهای دونده و فیزیکی همچنان خطرناک ظاهر شود؟ چشمی بدون شک وزنه سنگینی از نظر روحی و تجربه است، اما در مستطیل سبز، تیمی برنده میشود که بتواند از لایههای میانی حریف عبور کند.
اگر بازگشت روزبه به معنای سنگین شدن ریتم بازی و عقبنشینی بیش از حد تیم باشد، استقلال در دیدارهای سختی چون بازی با گلگهر، بخشی از توان تهاجمی خود را از دست خواهد داد. حالا باید دید تدبیر فنی برای جبران این کمبود تحرک در مرکز زمین چیست و آیا روزبه میتواند با تغییر در سبک بازی خود، پاسهای رو به جلو را جایگزین بازیِ امن و رو به عقب کند یا خیر.