تاریخ : ۲۳:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۳۰
کد خبر : 220549
سرویس خبری : سیاست و بین‌الملل

حسن روحانی در حال پیش‌بردن چه پروژه‌ای است؟

شیخ ساده‌سازان

حسن روحانی در حال پیش‌بردن چه پروژه‌ای است؟

 حسن روحانی در فرازی از سخنانش از جمهوریت نظام و بازگشتن به رأی مردم می‌گوید؛ اما توضیح نمی‌دهد در زمان صدارتش چه بلایی بر سر دموکراسی آورده است. او که خود با انتخابات ۷۰ و چند درصدی بر سر کار آمد به گونه‌ای دولت‌داری کرد که بیش از ۳۰ درصد مردم از ایده‌ تغییر از مسیر صندوق ناامید شدند و رکورد ناامید‌کننده‌ مشارکت ۴۲ درصدی را در انتهای دوره‌اش رقم زد.

 دوران پرده‌نشینی شیخ امنیتی به پایان رسیده است. او حالا هر دو هفته یک‌بار جمعی از مدیران دولتش را جمع می‌کند و با آن‌ها سخن می‌گوید، شاید در این جلسه کم‌اهمیت‌ترین مسئله ترکیب مهمان‌ها باشد، روحانی می‌خواهد حرف‌هایی بزند که به گوش مخاطبان خاص و عام برسد، ظاهر سخنان انتقال تجربه و چاره‌جویی برای حل مشکلات کشور است، چه نیت خیری! مأجور باشید! در میان رؤسای‌جمهور بعد از انقلاب، روحانی از سخنور‌ترین‌ها، سیاسی‌ترین‌ها و البته پیچیده‌ترین‌هاست، به همین سخنرانی آخر او نگاه کنید، در ظاهر سخن، حرف اصلی پرهیز از دوقطبی‌سازی و کمک به دولت چهاردهم است؛ اما بطن سخن و جزئیاتی که طرح می‌شود همه در خدمت قطبی‌سازی و خالی‌کردن زیرپای دولت چهاردهم است، بررسی چند فراز صحبت‌ها این گزاره را قطعی می‌کند.
 مهم‌ترین گزاره‌ای که روحانی مطرح می‌کند این است که در شرایط کنونی در سیاست خارجی بن‌بست نداریم. او بلافاصله می‌گوید اگر بن‌بستی هم هست کسانی هستند که می‌توانند این بن‌بست را رفع کنند، بین‌السطور این دو گزاره‌ روحانی چیست؟ از زبان روحانی، در سیاست خارجی بن‌بست نداریم؛ یعنی هنوز می‌توان با ترامپ مذاکره و توافق کرد، کسانی را داریم که بتوانند این بن‌بست را رفع کنند هم دو معنی می‌دهد؛ اول آنکه اگر بن‌بستی هم هست از طرف ما درست شده، چون کلیدش اینجاست. دوم کسانی که الان هستند نمی‌توانند این مشکل را حل کنند، لذا بروید تا ما بیاییم!
 روحانی تقریباً همان حرف سال ۹۲ را می‌زند؛ اما آیا واقعاً آن ایده کارساز بود؟ آیا دنیا نسبت به ۱۲ سال قبل هیچ فرقی نکرده است؟ اصلاً سؤال مهم‌تر این است که آیا میزی برای گفت‌وگو وجود دارد؟ آیا طرف مقابل پیشنهادی به ما داده است؟ حسن روحانی در ظاهر از بن‌بست‌گشایی می‌گوید؛ اما در عمل راهی را نشان می‌دهد که یک‌بار آمده‌ایم و آخر ماجرا را همه دیده‌اند، البته او عمداً در مورد مذاکرات آتی چیزی نمی‌گوید. واقعیت این است همان‌طور که پزشکیان گفته هیچ‌گزینه شرافت‌مندانه‌ای برای مذاکره وجود ندارد، آیا روحانی جرئت بیان حقیقت را دارد که بگوید آمریکا خلع‌سلاح ایران را در مذاکرات آتی طلب کرده است؟
 حسن روحانی به سیاق مرحوم هاشمی علاقه‌مند به خاطره‌گویی است، آن هم خاطرات غیرقابل‌اثبات و رد، او از گفت‌وگویش با اوباما می‌گوید و تأکید می‌کند قرار بوده برجام سنگ بنای یک توافق جامع باشد؛ توافقی که در دوره‌ اوباما و بایدن در دسترس بوده. حال گام‌های بعدی این توافق چه بوده است؟ آیا چیزی جز خلع‌سلاح عملی برنامه موشکی (برد موشک زیر ۵۰۰ کیلومتر) و دست کشیدن از محور مقاومت (قطع بازو‌های ایران و تحویل بدون درد و خون‌ریزی منطقه به اسرائیل) یعنی همان چیزی که الان هم هست؟ به فرض اینکه چنین توافقی منعقد می‌شد، آیا آمریکا به همان هم پایبند می‌ماند؟ تجربه‌ توافق هسته‌ای اینجا چه می‌شود؟ فرض کنید با بایدن توافقی در همه محور‌ها منعقد می‌شد، چندسالی تحریم‌ها لغو می‌شد، بعد ترامپ یا ترامپ‌پلاسی بر سر کار می‌آمد و همه‌ توافق‌ها را نقض می‌کرد. آمریکا موفق می‌شد دندان شیر را بکشد و لقمه‌ را آماده‌ بلع تحویل اسرائیل و ناتو می‌داد، دقت کنید منظور روحانی از توافق جامع در اینجا همان لیبی‌سازی از ایران است.
 روحانی درباره‌ حمله اسرائیل و آمریکا اشاره می‌کند که عده‌ای در حاکمیت بیش‌برآوردی از قدرت ما می‌دادند و سیستم را دچار خطای تحلیل کرده بودند ما آن‌قدر‌ها هم قوی نبودیم. با فرض صحت این ادعا، روحانی اینجا رندانه از بار مسئولیت شانه خالی می‌کند، چه کسی نزدیک به سه‌دهه دبیر و رئیس شورای عالی امنیت ملی بوده است؟ چه کسی سال‌ها مسئول پدافند کشور بوده است؟ از این‌ها بگذریم چه کسی در سال‌های پایانی دهه‌ ۹۰ سبب ارائه تصویر حکمرانی ضعیف از کشور شد؟ اگر سال ۹۸ را نقطه‌ عطف تزاید تهدید‌های امنیتی علیه کشور بدانیم، چه چیز باعث تهییج دشمن شد؟ در بعد اجتماعی، ماجرای بنزین و بعد وقایع آبان ۹۸ و آن جمله کذایی «من هم صبح جمعه فهمیدم» و اعتراض‌های اجتماعی سنگین پس از آن با سرمایه‌ اجتماعی کشور چه کرد؟ راستی اگر آبان ۹۸ نبود، دی ۹۸ رقم می‌خورد؟ در بعد امنیتی هم اصرار به پاسخ ضعیف در مقابل جنایت ۱۳ دی ۹۸ آمریکا چه تأثیری در محاسبات نظامی - امنیتی طرف مقابل داشت؟

 رئیس‌جمهور اسبق تأکید می‌کند در دوره‌ من وضعیت نظامی کشور تقویت شده است، اگر منظور روحانی را قدرت سخت کشور بدانیم باید بگوییم درست می‌گوید، تقویت شده است؛ اما در جهت عکس خواسته او!
 در آن سال‌ها به‌وضوح دست‌فرمان حسن روحانی در منطقه با آنچه بسط و گسترش توان بازدارندگی ایران نامیده می‌شد متفاوت بود، حسن روحانی آن‌قدر مواضع شاذ داشت که وقتی یک حرف مثبت به نفع مقاومت می‌زد سردار دل‌ها از باب تشویق به ادامه‌ این مسیر موضع حمایتی علنی می‌گرفت که بعضاً مورد نقد رادیکال‌های اصول‌گرا هم واقع می‌شد یا همه دیدار فرماندهان سپاه را با روحانی به یاد دارند؛ اما کسی سؤال نمی‌کند که مگر پیش‌تر چه اتفاقی افتاده بود که چنین دیداری با آن شدت و حدت رسانه‌ای‌شدن لازم بود؟ آقای روحانی فراموش کرده که درباره‌ سوریه چه نسخه‌ای پیچیده بود؟ او صداقت دارد که بگوید اگر اصرار و الحاح سردار عزیز دل‌ها نبود چه بر سر شام می‌آمد؟ روحانی خوب می‌داند یکی از دلایل قطعی‌شدن حمله‌ 23 خرداد به ایران سقوط سوریه بوده است، او احتمالاً فراموش نکرده که خودش 10 سال قبل می‌خواست سوریه را دو دستی تحویل کسانی بدهد که جولانی پیش آن‌ها سکولار محسوب می‌شود.
 آقای روحانی بدون اینکه خنده‌اش بگیرد همه را تشویق به پرهیز از دو قطبی می‌کند، پرهیز از دو قطبی خوب است؛ اما کسی این توصیه‌ اخلاقی را از فردی که دوقطبی‌زی است باور نمی‌کند، او فراموش کرده در دوران ریاست‌جمهوری‌اش روزی نبود که او با کنایه انداختن و استهزا و تمسخر سخنان مقامات کشور به شب نرساند؟ او فراموش کرده در دوقطبی‌سازی و رادیکالیسم کار را به جایی رساند که در انتخابات ۹۶ تلویحاً سخنان ساکنان پادگان اشرف را تکرار کرد؟ او همین حالا نیز با توصیف از وضع موجود و تجویزی که می‌کند در حال ساخت دوقطبی است.
 حسن روحانی در فرازی از سخنانش از جمهوریت نظام و بازگشتن به رأی مردم می‌گوید؛ اما توضیح نمی‌دهد در زمان صدارتش چه بلایی بر سر دموکراسی آورده است. او که خود با انتخابات ۷۰ و چند درصدی بر سر کار آمد به گونه‌ای دولت‌داری کرد که بیش از ۳۰ درصد مردم از ایده‌ تغییر از مسیر صندوق ناامید شدند و رکورد ناامید‌کننده‌ مشارکت ۴۲ درصدی را در انتهای دوره‌اش رقم زد، بی‌تردید بالاترین نرخ سقوط دموکراسی در ایران متعلق به دولت حسن روحانی است، دی ۹۶ و آبان ۹۸ چنان زخمی به تن کشور زد که به‌راحتی قابل‌التیام نیست و دموکراسی مگر چیزی جز امید به تغییر از مسیر صندوق است؟
 آقای روحانی از آنجا که فردی حوزوی و مذهبی است نگران اسلام هم است، او اسلام را در دو گزاره زیبا خلاصه می‌کند؛ اخلاق محمدی و عدالت علوی، چه صورت‌بندی خوبی! اما واقعاً آیا کسی از دوران آقای روحانی به یاد اخلاق محمدی می‌افتد؟ هراسان، لرزان، کاسبان تحریم، بزدل، منقلی، بی‌عقل، بی‌شناسنامه، دروغگو و... این‌ها چند نمونه از لیست 54 تایی فحش‌هایی است که روحانی در هشت‌سال ریاست‌جمهوری‌اش به منتقدان داد. روحانی هر قدر در حکمرانی خلاق نبود و یک گزینه جز بستن با کدخدا نداشت، در تولید فحش خلاقانه رفتار می‌کرد و به طور متوسط هر سال هفت فحش تازه به منتقدان داد. دیگر درباره‌ اخلاق محمدی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
درباره‌ عدل علوی هم رجوع به آمار‌های ضریب جینی و... در آن دوره حتماً کارگشاست؛ اما ساده‌تر از آن مرور وقایع دی ۹۶ و آبان ۹۸ است، رئیس دولتی که پدیدآورنده چنان اتفاقاتی است آیا صلاحیت سخن‌گفتن از عدالت علوی را دارد؟
 روحانی یک سخنران قهار است، او می‌تواند از سوژه‌ بن‌بست‌ساز، بن‌بست‌شکن بسازد، سیاهی را سپید جلوه دهد و... البته به شرط آنکه بتواند اول حافظه‌ تاریخی مردم و قدرت فهم انتقادی‌شان را تعطیل کند.
 او طبق عادت مألوف از دولتش بهشت برین می‌سازد، روحانی حتی وقتی می‌خواهد از سیاه‌ترین بخش کارنامه دولت حرف بزند می‌تواند سفیدنمایی کند، مثلاً وقتی از بنزین حرف می‌زند کلاً بخش سال ۹۸ را نادیده می‌گیرد و از تدابیر دولت در گران کردن بنزین در سال ۹۳ می‌گوید که چطور بنزین ۷۰۰ تومانی شد ۱۰۰۰ تومان و اتفاقی هم نیفتاد یا مثلاً جایی می‌گوید عده‌ای به اسم آب به دنبال نان بودند بعد فکت‌هایی از ماجرای آب ژرف در یکی از استان‌های شرقی می‌آورد، بدون اینکه بگوید نقش معاون رئیس‌جمهور در طراحی و تبلیغات این پروژه چقدر بوده و آیا کسی جز دولت این عملیات فریب را انجام داده است؟
 این فهرست قابل ادامه‌دادن است؛ اما بهتر است کمی از متن و جزئیات عبور کنیم و یک سؤال جدی‌تر داشته باشیم. روحانی اساساً چرا از پس‌پرده درآمده است؟

روحانی اساساً چرا از پس‌پرده درآمده است؟ درباره‌ اقدام او چهار گمانه را می‌توان مطرح کرد.

۱- پاسخ به تاریخ: روحانی هم مثل هر سیاست‌مداری بدش نمی‌آید چهره‌ مثبتی از او ثبت شود، ظاهراً کتاب خاطرات در دست انتشار هم دارد، او قبلاً هم درباره مذاکرات هسته‌ای کتاب نوشته است، البته فرد باسابقه‌ای مثل روحانی احتمالاً خوب می‌داند پاسخ به تاریخ هم آداب و پیش‌فرض‌هایی دارد که مهم‌ترین آن جدی‌گرفتن مخاطب و استحمار نکردن خواننده‌ متون است.
 
۲- تلاش برای بازگشت به صحنه رسمی سیاست: احتمال این ماجرا زیاد نیست، روحانی از یک‌سو پس از 1400 در انقطاع نسبی روابط با حاکمیت قرار دارد و بعید است بتواند کنشگری رسمی شخصی داشته باشد از سوی دیگر در افکار عمومی هم وضع خوبی ندارد، او در افکارسنجی سنجش محبوبیت رئیس‌جمهور پیشین با فاصله زیاد از احمدی‌نژاد، خاتمی و... قعرنشین است و البته دیگر هاشمی‌ای هم در کار نیست که او را از 3 درصد به 50 درصد برساند.

۳- تولید موقعیت آلترناتیو: احتمال سوم نیاز‌مند دو پیش‌فرض است؛ نخست سیاه‌بینی مطلق نسبت به فضا و دوم داشتن تعاملات و مناسباتی ناپیدا که این دومی حداقل از سوی ما قابل‌اثبات یا رد نیست.

۴- تولید روایت آلترناتیو: این شاید واقعی‌ترین گزینه باشد، در فقدان وجود روایت ایجابی از لحظه‌ اکنون و در پاسخ به سؤال چه باید کرد، روحانی بهترین موقعیت را برای به فروش‌رساندن ایده‌ ارتجاعی‌اش پیدا کرده است؛ ایده‌ بستن با کدخدا. مهم‌ترین مزیت روحانی در این نقطه، نه قوت این روایت، بلکه بی‌ایده‌بودن رقبا و گفتمان‌های رقیبش است. وقتی مسئله رقبا کافه رفتن یا نرفتن است یا آن‌های دیگر که در حاکمیت حضور دارند، دم‌دستی‌ترین اقدامات مثل استیضاح وزرای ناکارآمد و... را هم انجام نمی‌دهند و...، خلأ روایت ایجاد شده و جولانگاه امثال روحانی می‌شود.