تاریخ : ۱۵:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
کد خبر : 219064
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

تکرار یک مدل در کارگردانی؛ درجازَدَن است

محمد عسگری، کارگردان در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

تکرار یک مدل در کارگردانی؛ درجازَدَن است

محمد عسکری، کارگردان در گفت‌وگو با« فرهیختگان» گفت: من بحث سبک‌های مختلف سینمایی به دو بخش فرم و محتوا تقسیم می‌کنم. دوست دارم در هر دو زمینه تجربه‌های متفاوتی داشته باشم. تکرار یک مدل خاص، چه در فرم و چه در محتوا، نوعی درجازَدَن است.

محمدعسگری فیلمنامۀ سینمایی «پُل» را به اتفاق آقای پدرام کریمی نوشته و کارگردانی آن را نیز به عهده داشته این اثر برای نخستین بار در چهل و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فجر اکران شده، به بهانه اکران این اثر گفتگویی با داشتیم تا برایمان از «پل» و جشنواره جهانی فجر بگوید.

«پُل» شباهتی به ساخته‌های پیشین شما، یعنی «آسمان غرب» و «اتاقک گِلی» دارد؟ چرا که آن دو فیلم نیز تفاوت‌های ساختاری با یکدیگر داشتند.

خیر، این اثر از نظر محتوایی و ساختاری کاملاً متفاوت است. در حقیقت، در این فیلم بیشتر به روابط انسانی، مفهوم زندگی و انتخاب آدم‌ها میان انتقام یا ادامۀ زندگی پرداخته شده است و فضایی شاعرانه بر آن حاکم است.

بنابراین با شعار جشنواره مطابقت دارد؟

در خصوص شعار جشنواره و سینمای شاعرانه، باید بگویم در فضای سینمای جنگ، اگر بگویم، چنین نگاهی کار نشده است، سخن دقیقی نیست؛ بهتر است بگویم در این فضا کمتر بدین‌گونه کار شده است. شاید نتوانم دقیقاً به فیلمی اشاره کنم که به این اثر نزدیک باشد، اما شاید حال‌وهوای آن به آثاری مانند «هور در آتش» شباهت داشته باشد؛ فضایی که در آن طبیعت در موضوع جنگ نقش ایفا می‌کند.

نظرتان دربارۀ برگزاری جشنواره در شیراز چیست؟ انتقال جشنواره از تهران به شیراز و تغییر زمان آن از اردیبهشت به آذر چه تأثیری داشته است؟

به اعتقاد من، اگر جشنواره‌ها را به دو فصل تقسیم کنیم، مناسب‌تر است؛ برای مثال یک دوره در بهمن‌ماه برگزار شود و دورۀ دیگر در اوایل تابستان. بدین ترتیب تمام فصول برای مخاطب سینما پوشش داده می‌شود. اما انتقال جشنواره به شیراز، تصمیمی بسیار درست در راستای تمرکززدایی است. درست است که همه چیز، از سینماگران حرفه‌ای تا امکانات و حامیان، در تهران متمرکز شده‌اند، اما همانطور که دبیر جشنواره، آقای حسینی، نیز اشاره کردند، در جشنواره‌های معتبر دنیا نیز شهرها معرّف جشنواره هستند. برگزاری نخستین دوره در اینجا ممکن است با کاستی‌هایی همراه باشد، اما اگر تداوم یابد و برنامه‌ریزی دقیق‌تری صورت گیرد، اتفاق مثبتی در برگزاری جشنواره‌های کشور رقم خواهد خورد.

البته به شرطی که استمرار داشته باشد و میزبانی شیراز تثبیت شود.

بله، این اتفاق باید بیفتد. هم تثبیت شیراز و هم تفکیک جشنوارۀ ملی از جهانی تصمیمات درستی هستند. در دوره‌ای که این دو هم‌زمان برگزار می‌شدند، فیلم‌های خارجی عملاً دیده نمی‌شدند و مخاطبان بیشتر به تماشای فیلم‌های بخش ملی می‌رفتند. دعوت از هنرمندان مطرح کشورهای دیگر به شهری مانند شیراز که مهد تمدن ایران است، اقدام ارزشمندی است. این هنرمندان می‌توانند سفیران فرهنگی شایسته‌ای باشند و تصویر واقعی ایران را به سرزمین‌های خود منتقل کنند. استمرار این روند قطعاً نتایج مطلوبی خواهد داشت.

آیا در این چند روز فیلمی دیدید که نظرتان را جلب کند؟ چه از سینمای ایران و چه سینمای بین‌الملل.

دو فیلم دیدم؛ یکی از سینمای ایران و دیگری از کشوری دیگر. متأسفانه هیچ‌کدام نتوانستند آن‌طور که باید، نظر مرا به‌عنوان اثری شایستۀ حضور در این جشنواره جلب کنند.

حضور نوری بیلگه جیلان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حضور او نقطۀ طلایی این جشنواره است. آقای جیلان فیلمسازی سرشناس است و ریاست ایشان بر هیئت داوران، خود اعتباری برای جشنواره محسوب می‌شود. اما در اینجا لازم است تأسف خود را برای کسانی ابراز کنم که خود را حامی سینمای مستقل می‌نامند و با نامه‌نگاری‌های عجیب دست به سیاه‌نمایی می‌زنند. این رفتارها به ضرر سینماست. اگر من تصمیم‌گیرنده بودم، فضا را برای فیلمسازی و حتی ورود و خروج این افراد باز می‌گذاشتم تا مشخص شود چه بهانه‌ای دارند. این جریان نوعی موج‌سواری است. برچسب‌زنی‌هایی مانند «سینمای حکومتی» به فیلم‌های کشورهای مختلف (چین، ژاپن، فرانسه یا مجارستان) برخوردی دگماتیک، بسیار بد و نادرست است. این چنددستگی‌ها به بدنۀ سینما آسیب می‌زند. همراهی با این جریان اشتباه است و این افراد باید به خود بیایند. اگر واقعاً دغدغۀ سینمای این سرزمین را دارند، این حرکات مثبت نیست؛ علی‌رغم تمام ناملایماتی که ممکن است دیده باشند.

صحیح. سؤال آخر مربوط به سینمای شماست. به‌نظر می‌رسد در آثار شما، مانند «آسمان غرب» و «اتاقک گِلی»، مضمون اهمیت ویژه‌ای دارد. آیا شما تمایل دارید ژانرها و سبک‌های مختلف سینمایی را تجربه کنید؟

من این بحث را به دو بخش فرم و محتوا تقسیم می‌کنم. دوست دارم در هر دو زمینه تجربه‌های متفاوتی داشته باشم. تکرار یک مدل خاص، چه در فرم و چه در محتوا، نوعی درجازَدَن است. درست است که سه فیلم اخیر من پیرامون جنگ بوده‌اند، اما از نظر ساختاری متفاوت‌اند؛ «اتاقک گِلی» ساختار خاص خود را دارد، «آسمان غرب» در ژانر اکشن می‌گنجد و فیلم «پل» اثری کلاسیک است که به کنکاش در روابط انسانی می‌پردازد. شاید روزی فیلمی کمدی یا اثری تلخ و اجتماعی بسازم. ژانر مرا محدود نمی‌کند، اما صحبت از قهرمانان این سرزمین همواره برایم ستایش‌برانگیز بوده است.