
(ARE YOU STUPID PERSON?) این جمله ترامپ خطاب به خبرنگاری که در مورد حادثه تیراندازی در کاخ سفید او را به چالش کشید، بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی پیدا کرد. این اولینبار نیست که ترامپ، با الفاظی رکیک و تحقیرآمیز خبرنگاران را خطاب قرار میدهد این موضوع آنقدر ادامه پیدا کرده که اعتراض خبرنگاران کاخ سفید را هم به دنبال داشته است. البته سخنگوی کاخ سفید این رفتار ترامپ را نشانه صداقت او دانسته که اتفاقاً خبرنگاران باید سپاسگزار او هم باشند. ترامپ این جنس رفتارها را در مورد سیاستمداران و رؤسایجمهور کشورهایی که آنها را پایینتر از خود میبیند هم دارد. توهین تاریخی او به زلنسکی نمونه روشنی از این رفتارهای تحقیرآمیز و از بالا به پایین است.
ترامپ نماینده خوبی برای تعریف منطق نظام سرمایهداری است. در جهان فکری او آدمها یا مختص طبقه سرمایهداری و قابلاحترام یا جزء طبقه پرولتاریا (کارگر) هستند که باید در مقابل آنها کرنش کنند و حق ندارند قدرت و عملکرد آنها را به چالش بکشند. در نگاه ترامپ کشورهایی که او آنها را جهان سوم میخواند یا حتی خبرنگاران دردسرساز کاخ سفید از این دستهاند. این منطق مورد پذیرش همه سیاستمداران غربی است و حتی فراتر از آن این منطق ناخودآگاه در ذهن هر استاد یا نظریهپردازی که غرق در نظام سرمایهداری است یا از غربزدگی مفرط رنج میبرد، حاکم است.
آنچه ترامپ در روزهای گذشته در کاخ سفید رقم زد در اظهارات دکتر محمود سریعالقلم باصراحت بیشتری تبیین شده است، او قدرت را حق افرادی خاص میداند و بقیه را کودن میخواند و این منطق را در مورد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هم اجرا میکند و مدعی است نمیداند چگونه گرههایش را با دیگران حل کند. دقیقاً مطابق با موضعی که ترامپ با کشورهای غرب آسیا دارد و مدعی است که آنها نمیتوانند مسائلشان را خودشان حل کنند و نتیجتاً آنکه تفاوتی میان رئیسجمهور دیکتاتور آمریکا و او که تصویر مطلوب از تمدن و دموکراسی را این نگاه میداند، به چشم نمیخورد.
رئیسجمهور آمریکا از همان روزهای ابتدای ورودش به کاخ سفید، بدون تعارف شمایل واقعی یک رئیس در غرب وحشی را به نمایش گذاشت، اگرچه در میان سیاستمداران آمریکایی، جمهوریخواهان مشی رادیکالتری به نسبت دیگر دموکراتها دارند؛ اما با توجه به وضعیتی که به نظر میرسد نظام بینالملل در حال گذار از نظام تکقطبی است، این جنس رفتارهای رادیکال و به دور از ژست دموکراسی، شدت بیشتری پیدا کرده است. میتوان لیست بلندبالایی از تحقیرهایی که ترامپ در اتاق بیضی کاخ سفید علیه رؤسا و سران کشورهای دیگر روا داشته، برشمرد. جمله ترامپ خطاب به زلنسکی در مقابل دوربینهای خبری«تو در جنگ پیروز نمیشوی، تو باید ممنون ما باشی، باید با آتشبس موافقت کنی.»
اتفاقی کمسابقه در کاخ سفید است که نمونهای گلدرشت از رفتارهای طبقاتی رئیسجمهور آمریکاست، حتی کشورهایی که حافظ منافع ایالات متحدهاند هم از زبان تیز و تحقیرآمیز ترامپ در امان نیستند. او در اجلاس شرمالشیخ در مصر و در جریان دیدار با مقام اماراتی اینطور از او استقبال کرد «A lot of cash» واقعیت آن است که اگرچه رؤسایجمهور سابق آمریکایی، تلاش میکردند ظواهری از آداب دیپلماتیک را رعایت کنند و حداقل آنکه نگاه قدرتطلبانه و رفتارهای استعمار گونهشان را پشت این رفتارها پنهان کنند؛ اما ترامپ کمحوصلهتر از آن است که برای رعایت این آداب وقت بگذارد.
او به همان اندازه که دیگر سیاستمداران آمریکایی به منطق سرمایهداری باور داشتند، باور دارد؛ اما از آنجا که ترامپ پیش از آنکه یک سیاستمدار باشد، تاجری است که سرمایه و پول برایش در اولویت قرار دارد بیش از آداب برای پول و سرمایه ارزش قائل است و این نگاه را در مواجهه با کشورهای دیگر، اجرایی میکند در نگاه ترامپ کشورها چند دستهاند، کشورهای قدرتمند که باید برای آنها احترام قائل شد، کشورهایی که ضعیفند؛ اما پول دارند و میتوان از آنها استفاده کرد و کشورهایی هم هستند که نه پول دارند و نه قدرت، آنها باید از دیکتاتوری ایالات متحده تبعیت کنند و هر آنچه را آنها میگویند موبهمو اجرا کنند. در این تقسیمبندی البته حساب نیروهای نیابتی آمریکا در غرب آسیا جداست.
رئیسجمهور آمریکا این منطق را فقط در سیاست خارجی اجرا نمیکند. توهین به خبرنگاران و رسانهها که در نظامبینالملل نماد دموکراسی و آزادیبیان هستند، نمونه دیگری از رفتارهای شبه سرمایهدارانه ترامپ است؛ کافی است، سؤالی برخلاف میل ترامپ، پرسیده شود یا اخباری برخلاف آنچه او میخواهد منتشر شود، با ادبیاتی مناسب فیلموسترن آمریکایی پاسخ سؤالات را میدهد یا آنها را خطاب قرار میدهد. او در پاسخ خبرنگاری که از او در مورد ماجرای پرونده اپستین پرسیده بود، گفت: «ساکت شو، خیکی!» ترامپ بارها خبرنگار سیانان را تنها به این خاطر که منتقد او بوده، فیکنیوز خوانده است.
در آخرین مورد و زمانی که خبرنگار از او در مورد تیراندازی مقابل کاخ سفید پرسید، گفت وزارت دادگستری دولت شما گفته بررسیهایی در مورد افغانهایی که به آمریکا آمدند، انجام داده، چرا آن را گردن دولت بایدن میاندازید، گفت: «چون آنها اجازه دادند، وارد شود. تو این سؤال را میپرسی، چون آدم احمقی هستی.» نکته عجیبتر آنکه وقتی از سخنگوی کاخ سفید در مورد این رفتارهایش و خوک خطاب کردن خبرنگار پرسیده شد، او را نقطه قوت رئیسجمهور آمریکا دانست و گفت: «رئیس جمهور با همه در این اتاق، بسیار رک و صادق است.» ماجرا تنها به همین نقطه محدود نماند، نزاع کاخ سفید با خبرنگاران همچنان ادامه دارد؛ بهتازگی کاخ سفید صفحهای به نام «تالار ننگ متخلفان» راهاندازی کرده که نام رسانههایی را که مدعی هستند، خبرهای جعلی و دروغ منتشر میکنند اعلام کرده است؛ واشنگتن پست، سیبیاس و سیانان از جمله این رسانهها بودند. نکته عجیبتر آنکه سخنگوی کاخ سفید هم از این اقدام حمایت کرده و آن را اقدامی بیسابقه برای مقابله با رسانههای جعلی خوانده است. این جنس رفتارها که در ادبیات توسعهای «رفتارهای جهان سومی» خوانده میشود، میتواند چند معنا داشته باشد:
1- آمریکا شرایط خوبی ندارد، او نتوانسته به هیچکدام از وعدههایش عمل کند و آمریکا را از بحران عبور دهد. حالا او خود را در آستانه از دست دادن قدرت تکقطبیاش میبیند از این جهت طبیعی است که برای حفظ قدرت هژمونیکش از ژستهای دموکراسیخواهانه فاصله بگیرد و خشونت را انتخاب کند و نام آن را صداقت بگذارد.
2- تاجر بودن ترامپ پیش از سیاستمدار بودن اوست. او پیش از آنکه رئیسجمهور آمریکا باشد سالها جزء طبقه سرمایهدار آمریکا بوده و از این جهت او به دیگر انسانها که آنها را پایینتر از خود میبیند، به چشم اعضای طبقه پرولتاریا یا کارگر نگاه میکند که باید در خدمت او باشند. رفتارهای ترامپ اثباتکننده سرمایهداری نهادینهشده در نظام سیاسی آمریکاست، با این تفاوت که رئیسجمهور آمریکا حالا و در این بلبشوی جهانی، آن را به رخ جهانیان میکشد.
نکته عجیبتر آنکه برخی استادان مدافع توسعه به سبک غربی که با عینک توسعهزده به ایرانیان و تحولات جهان نگاه میکنند و تحلیلهایشان نه برمبنای تحولات 2025 که برمبنای رویدادهای جهانی بعد 1991 است معتقدند آمریکا رسماً به تکقدرت نظام بینالملل تبدیل شده است. در این نگاه همچنان آمریکا و غرب محور حیاتبخش بشریتند، آنها این نگاه را منحصراً نه فقط در تعاملات سیاسی و اقتصادی که حتی در سبک زندگی و زیست غرب هم میبینند. در این نگاه توسعهزده که این روزها دکتر محمود سریعالقلم داعیهدار آن است، کشورهای جهان سومی حتی بلد نیستند چگونه با کشورهای متمدن غربی تعامل کنند.
او میگوید: «ریشه بسیاری از مشکلات ما در طبقهای است که در کشور حاکم است، این قشر دنیا و اقتصاد را نمیشناسد و نمیداند چگونه گرههایش را با دنیا حل کند» و میگوید: « وزیر خارجه کریه صفت آمریکا، کسی که از طبقه متوسط باشد این حرف را نمیزند یا آن روزنامه معروف در تهران هرچه دلش میخواهد به رئیسجمهور فرانسه میگوید، آنها هیچ نمیگویند، جایی ثبت میکنند؛ اما 8 ماه برجام را به تأخیر میاندازند» و در ادامه هم این نگاه جهان غرب را که معتقد است کسی نباید از طبقات پایین وارد سیاست شود تحسین میکند و به نوعی به جامعه ایرانی دیکته میکند. دکتر سریعالقلم همان دکترین مدنظر رئیسجمهور ترامپ را به نحو دیگری بازگو میکند. او بیعدالتی سازمان یافته در جهان غرب را میپذیرد و نکته عجیبتر آنکه آن را نقطه قوت غرب میداند.
حال باید این سؤال را از این استادان پرسید که تفاوت غرب مدرن و متمدن که معتقد است هرکسی نباید وارد قدرت شود با نظامهای سلطنتی که قدرت را تنها در اختیار نژاد و خون برتر خود میدانند، چیست؟ در وهله بعد تفاوت نگاه شخص دکتر سریعالقلم با کسانی که جلال آلاحمد در نقد آنها که معتقد بودند باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم کتاب غربزدگی را نوشت، چیست؟
رئیس جمهور ترامپ و دکتر محمود سریعالقلم یک پازل را تکمیل میکنند؛ ترامپ قواعد سرمایهداری را اجرا میکند و مطابق آن رفتار میکند. دکتر سریعالقلم هم تبیین تئوریک این نظام را برعهده میگیرد.