تاریخ : ۱۹:۲۸ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۸
کد خبر : 219019
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

ساخت فیلم سینمایی با دوتا آیفون!

رضا مسعودی در گفتگو با «فرهیختگان» مطرح کرد:

ساخت فیلم سینمایی با دوتا آیفون!

رضا مسعودی در گفتگو با «فرهیختگان» گفت: ما کل فیلم «اسفند» را با دو گوشی آیفون فیلمبرداری کردیم. علاوه‌بر آن، از تعریف‌های دوربین‌های دیگری هم استفاده کردیم که آن‌ها را هم خودمان جای‌گذاری می‌کردیم؛ مانند یک دوربین هندی‌کم و یک دوربین جاسازی‌شده در خودکار. تمام این مراحل فیلمبرداری را خودمان انجام دادیم.

«رضا مسعودی» را مخاطبان سینمای ایران با فیلم اسفند، ساخته «دانش اقباشاوی» می‌شناسند. او بازیگر مهم و تاحدودی قدرنادیده در سینمای ایران محسوب می‌شود. زیرا جزو اولین افرادی‌ست که در نقش یکی از شهدای جنگ حاضر می‌شود و آن را به‌گونه‌ای متفاوت در اثری دگرگونه اجرا می‌کند. به همین خاطر است که سینمایی‌نویسان و ژورنالیست‌ها باید ارزش کار او را ارج نهاده و اهمیت بازی‌اش در سینمای جریان اصلی و حتی فرعی را در قلم خود به ظهور و بروز برسانند. او امسال با فیلم «زاپاتا» اثر دیگری از دانش اقباشاوی در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد. این فیلم بنا به گفته حاضران در فستیوال یک معجون سینه‌فیلیایی است که با بودجه بسیار کم ساخته شده است.

اگر اشتباه نکنم، فیلم «زاپاتا» محصول سال‌ 1402 است. یعنی مدتی از زمان ساخت آن می‌گذرد. چه اتفاقی برای این فیلم افتاد و چرا در سینمای ایران دیده نشد؟ به نظر می‌رسد فیلم «تاج‌محل» هم اکران مناسبی نداشت.

به عقیده من، این دست فیلم‌ها مهجور واقع می‌شوند. «زاپاتا» با بودجه‌ای بسیار اندک ساخته شد، اما خود فیلم، قصه، روایت و شیوۀ فیلمبرداری آن بسیار خاص و منحصر‌به‌فرد بود؛ به‌گونه‌ای که نمونه مشابه آن را در سینمای ایران نداشتیم. اتفاقاً این فیلم از آن دسته آثاری است که باید بسیار دیده شود؛ به‌ویژه علاوه‌بر اکران‌های عمومی، در اکران‌های دانشجویی و برای دانشجویان سینما.

ما کل این فیلم را با دو گوشی آیفون فیلمبرداری کردیم. علاوه‌بر آن، از تعریف‌های دوربین‌های دیگری هم استفاده کردیم که آن‌ها را هم خودمان جای‌گذاری می‌کردیم؛ مانند یک دوربین هندی‌کم و یک دوربین جاسازی‌شده در خودکار. تمام این مراحل فیلمبرداری را خودمان انجام دادیم. به‌نظرم ساخت یک فیلم سینمایی با این شکل و شمایل، اتفاقی عجیب و بدیع بود؛ فیلمی که قصه، درام، کشمکش و اکشن را هم‌زمان داشت. واقعاً حیف شد. شاید بخشی از این مسئله به نبودِ بازیگر چهره (استار) برگردد، اما فارغ از اینکه خودم در آن بازی کرده‌ام، در کلیت معتقدم «زاپاتا» فیلم خوبی است. این اثر یک فیلم کم‌هزینه است که با دشواری و به‌شیوه‌ای نوین ساخته شده است. ما تصور می‌کردیم در اکران اتفاقات خوبی برایش رقم بخورد، اما متأسفانه نشد. البته امیدوارم در ادامه مسیر، این اتفاق بیفتد؛ چراکه فیلم نمایش‌های بین‌المللی داشت و در جشنواره‌های خارجی، از جمله «کارلووی واری» که خودم هم برای اکرانش رفتم، بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

آقای اقباشاوی هم مصاحبه‌ای داشت و اشاره کرد که برخی منتقدان خارجی باور نمی‌کردند این فیلم با چنین ساختاری در ایران تولید شده باشد. آن‌ها معمولاً سینمای ایران را با فیلم‌های غمگین می‌شناسند، اما «زاپاتا» فیلمی مفرح و دارای اکشن‌های جذاب است که با تکنیک خاصی فیلم‌برداری شده است. امیدوارم در نهایت قدر این اثر دانسته شود.

فیلم‌های آقای اقباشاوی با وجود اینکه بسیار بومی هستند، لذتی سینه‌فیلیایی را هم به مخاطب منتقل می‌کنند.

بله، دقیقاً همین‌طور است.

متأسفانه من هنوز افتخار تماشای «زاپاتا» را نداشته‌ام؛ همچنین فیلم «اسفند» و حتی «تاج‌محل» را. شما در پروژه «اسفند» هم بازی کرده‌اید. تجربۀ همکاری با آقای اقباشاوی در آن پروژه چگونه بود؟

ببینید، هر فیلم با فیلم دیگر متفاوت است. «زاپاتا» شیوه خاص خود را داشت و «اسفند» شیوه‌ای دیگر. «اسفند» یک بیگ‌پروداکشن و فیلمی بسیار دشوار بود. احتمالاً آن را در جشنواره دیده‌اید؛ از آن دست فیلم‌های جنگی بود که ساختش سختی‌های زیادی داشت. اما این ویژگی مثبتِ آقای اقباشاوی‌ست که در تمام ژانرها طبع‌ازمایی می‌کند و این تنوع، قطعاً به بازیگر هم کمک می‌کند.

من در دو اثر به عنوان بازیگر با او همکاری داشتم. در «زاپاتا» نوع بازی کاملاً متفاوت بود. در جشنواره‌های خارجی هم بسیاری اذعان داشتند که این شیوۀ بازیگری برایشان عجیب بوده است؛ چراکه من همزمان هم بازی می‌کردم و هم واقعاً فیلمبرداری می‌کردم. یعنی پلان می‌گرفتم و هم‌زمان بازیگر نقش مقابل (دخترعمو) نیز دوربینی در دست داشت و از من فیلم می‌گرفت. یعنی ما همزمان هم فیلمبرداری می‌کردیم و هم بازی.

یعنی نمای دید (POV) یکدیگر را ضبط می‌کردید؟

دقیقاً. این کار قطعاً وظیفه بازیگر را دشوار می‌کند. یک منتقد لهستانی می‌گفت بازیگری به این شیوه بسیار سخت است؛ اینکه همزمان فیلمبرداری کنید، حس‌ها را رعایت کنید، گریه و خنده داشته باشید و اسلحه هم بکشید. صحنه‌ای در فیلم هست که وسیله‌ای را روی دوش می‌اندازم و می‌دوم سمت ماشین. آن صحنه را بازیگر نقش دخترعمو از ما گرفت. چون میزانسن‌ها پیچیده بود و براساس تعریفِ دوربینی که داشتیم خودمان باید ضبط می‌کردیم، در آن صحنه من دیگر فیلمبرداری نمی‌کردم؛ بازیگر مقابل فیلم می‌گرفت و من درحالی‌که دوربینم را روی دوش انداخته بودم، سمت ماشین می‌رفتم و سپس دوباره دوربینم را بالا می‌آوردم. تجربه متفاوتی بود، به‌ویژه برای من که در آن زمان چندان حرفه‌ای نبودم و «زاپاتا» جزو اولین کارهای کاملاً جدی من محسوب می‌شد. حتی می‌توانم بگویم بخشی از آن از فیلم «اسفند» هم سخت‌تر بود. «اسفند» فضایی بسیار حسی داشت؛ یک اثر پرتره بود و من قرار بود نقش شهید علی هاشمی را ایفا کنم.

پس تمام فشار روی بازیگر نبود.

احسنت.

یعنی هرچه فیلم کم‌هزینه‌تر باشد، بازیگران باید بیشتر خودشان را نشان دهند و توانایی‌هایشان را به‌کار بگیرند.

دقیقاً همین‌طور است. ضمن اینکه در فیلم‌های کم‌هزینه، تعداد روزهای فیلم‌برداری به‌دلیل محدودیت بودجه کمتر است. اما در پروژه‌ای مثل «اسفند» که تولید بزرگی داشت، زمان بیشتری اختصاص داده شده بود و می‌شد تمرکز بیشتری روی نقش داشت. اما در «زاپاتا» باید در یک ظرف زمانی محدود و با بودجۀ کم، قصه را تمام می‌کردیم و این مسئله کار بازیگر را برای حفظ تداوم حس‌وحال (راکوردهای حسی) دشوارتر می‌کرد.

تجربۀ حضور در شیراز چطور است؟ برگزاری جشنواره جهانی فجر در شیراز نوعی خرق عادت است، چرا که دیگر در تهران نیست.

شیرازِ زیبا، عالی است. من دیشب رسیدم و برایم بسیار جالب بود که جشنواره به شیراز آمده است. به‌نظرم این تمرکززدایی برای جشنواره‌ها اتفاق بسیار مبارکی است. شیراز شهری فرهنگی، باستانی و مهد شعر و ادب است. چه بهتر که مهمانان خارجی ما فقط در تهران مستقر نباشند و شهرهای دیگر ایران را هم ببینند. انتخاب شیراز بسیار هوشمندانه بود. قطعاً شهرهای دیگر مانند اصفهان و حتی شهرهای جنوبی هم ظرفیت برگزاری چنین رویدادهایی را دارند. چون خودم جنوبی هستم می‌گویم، واقعاً آبادان هم می‌تواند میزبان چنین رویدادهایی باشد. ما در گذشته جشنواره فیلم‌های اجتماعی آبادان را داشتیم که بسیار پرشور بود؛ هرچند بین‌المللی نبود، اما جشنواره‌ای غنی بود که متأسفانه کنسل شد.

آبادان در تاریخ سینمای ایران فیلمسازان بسیار مهمی داشته است؛ هم به‌دلیل اتمسفر و آب‌وهوا و هم به‌دلیل خطۀ جنوب.

بله، آن جشنواره بسیار کمک‌کننده بود و فیلمسازان بسیاری در آنجا رشد کردند. دانش اقباشاوی، عباس امینی و بسیاری دیگر از دل همان جشنواره‌ها بیرون آمدند.

آقای حبیب باوی‌ساجد هم...

بله، حبیب باوی‌ساجد و خیلی‌های دیگر. آن جشنواره به نسلی که می‌آمدند و فیلم می‌دیدند، بسیار کمک می‌کرد. اساتیدی همچون آقای تقوایی، آقای فرهادی، آقای شهبازی و آقای عیاری می‌آمدند و کارگاه آموزشی برگزار می‌کردند. منِ بچه آبادانی وقتی در کارگاه این اساتید شرکت می‌کردم، حتی اگر کم‌تجربه هم بودم، قطعاً نکاتی را می‌آموختم. حیف شد که متوقف شد؛ امیدوارم آن اتفاق دوباره در آبادان تکرار شود.

امیدوارم در ادامه هم تجربیات بسیار خوبی مانند «زاپاتا» و «اسفند» داشته باشید.

قربان شما، محتاج دعای خیرتان هستیم. ارادتمندیم.

اگر سخنی باقی مانده است، بفرمایید.

خیر، عرض خاصی نیست. تنها امیدوارم اتفاقات خوبی برای فیلم «زاپاتا» بیفتد. واقعاً حیف است. احساس می‌کنم لازم است این فیلم در سینمای ایران دیده شود.

مشکل ممیزی که ندارد؟

خیر، پروانۀ نمایش دارد و در جشنوارۀ «کارلووی واری» هم اکران شده است. به‌نظرم باید علاوه‌بر سینماها، شرایطی فراهم شود تا این فیلم در دانشگاه‌ها برای دانشجویان سینما نمایش داده شود. این فیلم از بُعد تکنیک و اینکه چگونه می‌توان یک فیلم کم‌هزینه ساخت و قصه را متناسب با بودجه تنظیم کرد، اثری بدیع و آموزنده است.